در روایات فراوانی گناه به عنوان یکی از عوامل محروم شدن از نماز شب شمرده شده است. امام صادق(ع) فرموده اند: «آدمی گناه می کند و بدان سبب از نماز شب محروم می شود»، (ترجمه میزان الحکمه، ج 7، ص 3152). البته گاهی هم خواب ماندن به جهت گناه نیست؛ بلکه علت های دیگری دارد (مثل جلوگیری از عجب و خودپسندی انسان یا…). توضیح آن که نماز شب و گناهان مراتب مختلفی دارند؛ همان گونه که اشخاص نسبت به معرفت و عقل یکسان نیستند. در نتیجه می توان گفت هر مرتبه ای از گناه موجب محرومیت از مرتبه خاصی از نماز شب می گردد. کسی که نماز شبش پوسته ای ظاهری دارد و عاری از محتوا و ارتباط عمیق قلبی با خدا است و… گناه باعث می شود همین مرتبه از وی گرفته شود و خواب بر او مسلط گردد. در حالی که همان گناه (به عنوان مثال یک گناه صغیره) ممکن است مانع خواب ماندن شخص دیگر نگردد؛ بلکه وی را از مرتبه حضور قلب در نماز شب محروم کند. پس ممکن است نوع گناه و نماز شب انسان طوری باشد که ارتکاب آن گناه یا حتی مکروه، وی را از مراتب قرب الهی در نماز شب باز می دارد؛ مثلاً درباره برخی از روزه داران آمده است که روزه برای آنان چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست؛ در حالی که برای برخی دیگر سبب تقوای الهی و قرب به خداوند است.
در خاتمه تذکر یک مطلب هم ضروری به نظر می رسد و آن این که ممکن است خداوند برای تنبیه، برخی را موفق به نماز شب ظاهری کند؛ مثلاً در شخصی خباثت باطن و خودپسندی به اندازه ای برسد که او قابلیت هدایت را نداشته باشد. ازاین رو خداوند جلوی غرور و خودپسندی وی را نگرفته و به حال خودش واگذار می کند تا از این راه هلاک گردد (مانند خوارج نهروان).
در خاتمه تذکر یک مطلب هم ضروری به نظر می رسد و آن این که ممکن است خداوند برای تنبیه، برخی را موفق به نماز شب ظاهری کند؛ مثلاً در شخصی خباثت باطن و خودپسندی به اندازه ای برسد که او قابلیت هدایت را نداشته باشد. ازاین رو خداوند جلوی غرور و خودپسندی وی را نگرفته و به حال خودش واگذار می کند تا از این راه هلاک گردد (مانند خوارج نهروان).