گونه شناسي تشرفات
گونه شناسي تشرفات
اشاره:
در گسترة ملاقاتکنندگان بافضيلتي که به اين شرافت ديدار امام(علیه السلام) وصول پيدا کردهاند، عالمان و رهبران ديني را ميبينيم که بهويژه در مواقع اضطرار عالم اسلام، خصوصاً شيعيان آنگاه که همة اميدها منقطع و تلاشها بيثمر مانده، با توسّل به حجت پروردگار و صاحب امرشان، از گرداب هلاکت و نابودي به ساحل امن و امان رهايي يافتهاند. در اين نوشتار، در پي آن هستيم که انواع و گونههاي اين تشرفات را بر مبناي اشارات و رهنمودهاي امام زمان(علیه السلام) به تشرفيافتگان مورد بررسي قرار دهيم.
تشرفات عالمان و رهبران ديني
در غيبت طولاني مدت امام شيعيان(علیه السلام)، چه بسيار عالمان ديني و رهبراني از امت که به صورت پنهان، يا آشکار از وجود ملجأ و پناه صاحب امر خود در اين انجام وظيفة هدايت و انسانسازي که از سوي امام(علیه السلام) بدان مکلّف و مسئول شدهاند، بهرهها گرفتهاند. از ميان اين همه، آنچه مورد توجه نگارنده ميباشد، ديدارهايي است که شهرت پيدا کرده و از سوي افراد موثق و مورد اعتماد نقل گرديده است. اکثر قريب به اتفاق اين تشرفات را ميتوان در عناوين کلي زير دستهبندي کرد:
1. حمايت از عقايد تشيع و اتمام حجت بر منکران و مخالفان آن؛ 2. معرفي عالمان مورد اعتماد به عنوان رهبران مردم؛ 3. ارشادات علمي، اعمّ از راهنماييهاي کلّي و اجمالي، يا همراه تعيين مصداق؛ 4. تعيين نحوة سلوک و ارتباط عالمان با مردم؛ 5. بيان ادعيه و راههاي توسل و ارتباط معنوي با امام(علیه السلام) يا ارتباط از طريق آن حضرت با پروردگار.9 اينک به تفصيل، به توضيح هر يک از اين عنوانها ميپردازيم.
1. حمايت از تشيع و اتمام حجت بر مخالفان
امام زمان(علیه السلام) در مواقع مختلف و بنا به اقتضاي زماني و موقعيتي، با توجه به نقش و رسالت تکويني و تشريعيشان، به دفاع از کيان مذهب حقّه و پيروان آيين الهي عصر اقدام نمودهاند و در برخي موارد به نحوي حجت را بر طالبان راه نجات، اتمام گردانيدهاند. اين حمايتها، گاه از طريق تعليم روش بحث و پاسخ پرسشهاي مخالفان مذهب اماميه ـ مانند: پاسخ به سؤالات عبدالله سعد قمي در تشرف به محضر امام(علیه السلام) در سنين طفوليت آن حضرت(علیه السلام) ـ ، تأييد و تمجيد از مبارزة در راه حق عليه باطل، در نامة حضرت(علیه السلام) به شيخ مفيد(رحمت الله علیه)، هدايت بحرالعلوم يمني در تشرفي که به واسطة مرجع وقت شيعيان، آيتالله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني به محضر امام(علیه السلام) پيدا کرد و ايمان آوردن و گرويدن وي به همراه گروه فراواني از مقلّدان و پيروانش در يمن به تشيّع، پيام تشکرآميز حضرت نسبت به مرجع وقت شيعيان آيتالله العظمي بروجردي از طريق آيتالله سيد محمدرضا گلپايگاني(رحمت الله علیه) ؛ تأييد اظهار مخالفت علني آيتالله شيخ مرتضي حائري(رحمت الله علیه) با پيشنهاد ضدّ اسلامي يکي از نمايندگان زن مجلس در دوران پهلوي از طريق تبسم شيرين و محبتآميز امام(علیه السلام) در عالم رؤيا و موارد ديگري از اين قبيل.
2. معرفي عالمان مورد اعتماد به عنوان وکيل امام(علیه السلام) و رهبر مردم
علاوه بر توقيع مشهور امام عصر(علیه السلام)، در پاسخ به اسحاق بن يعقوب کليني، که طيّ آن، فقيهان و صاحبان قوة اجتهاد و استنباط را به عنوان حجّت و نمايندة عامّ خود و مردم تعيين فرمودند، آن حضرت(علیه السلام) در طول دوران غيبت، از راههاي مختلف، مراجع تقليد را به عنوان وکلاي (عام) خود، تأييد نمودهاند. اين امر در مواردي به صورت تأييد طريق اجتهاد و زعامت امور ديني، تحت عنوان امانت امام زمان(علیه السلام)، يا به صورت معرفي موردي بزرگاني همچون آيات عظام: ميرزاي بزرگ شيرازي، سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ بزرگ انصاري، شيخ عبدالکريم حائري، آيتالله بروجردي و ديگران به عنوان وکيل خويش در تشرفات افراد و شيعيان مورد اعتماد بوده است.
از جمله در تشرف معروف حاج علي بغدادي، آيتالله محمد حسين کاظميني را که حاجي بغدادي وجوهات شرعي و سهم امام را به وي پرداخت نموده و در تشرف شيعهاي اهل قطيف که مرحوم آيتالله ملاعلي همداني آن را از آيتالله آقاضياء عراقي نقل کرده است، آن حضرت(علیه السلام)، ميرزاي شيرازي را وکيل خود معرفي نمودند. در تشرف ديگري که براي شيخ مرتضي انصاري يقينآور بود، نظر مبارک امام زمان(علیه السلام) مبني بر مجتهد بودن آن مرجع جليلالقدر آشکار گرديد و پس از آن بود که وي حاضر به قرار دادن رسالة عمليهاش در دسترس مردم شد.
همچنين آن حضرت(علیه السلام) در تشرف مرحوم آيتالله عبدالنبي اراکي(رحمت الله علیه) که خود را مجتهد اعلم ميدانست و پس از انجام اعمال خاصي، توفيق آن را يافت که محضر امام(علیه السلام) را دريابد، به وي ابراز ميفرمايند که آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني وکيل (نماينده)شان ميباشد. آن مرحوم، به دنبال دانستن اين موضوع، از ادعاي خود صرفنظر مينمايد.
3. راهنماييهاي علمي
امام زمان(علیه السلام) از آن جهت که خزانهدار علم بيمنتهاي الهي و پيشواي شيعيان هستند، در مسائل و مشکلات علمي نيز، هيچگاه آنان، به ويژه عالمانشان را از ياد نبرده و از طرق مختلف، راه حل مسائل دشوار را به ايشان مينمايانند. در اين مورد، اتفاقات فراواني نقل شده است که به عنوان نمونه به مصاديقي از معروفترين آنها اشاره ميشود: پاسخ به مسائل علامه بزرگ آيتالله سيد مهدي بحرالعلوم در تشرفاتي که در سرداب مطهر،در مسير زيارت کربلاي معلّا پيرامون ثواب زيارت سيدالشّهدا(علیه السلام) داشتند، پاسخ به سؤالات شيخ مرتضي انصاري،راهنمايي مرحوم آيتالله سيد احمد مقدس اردبيلي در مسجد کوفه،پاسخ به سؤال علامه حلّي در مسير کربلاي معلّا،تصحيح فتواي شيخ مفيد(رحمت الله علیه) و صدور اين توقيع سرنوشتساز از جانب امام(علیه السلام) براي وي که:
«بر شماست که فتوا دهيد و بر ماست که نگذاريم شما در خطا واقع شويد»
مرحوم مقدس اردبيلي که بزرگان در طهارت باطني و صداقتش ترديدي ندارند، بنا به آنچه در منتهيالآمال آمده، گفته است:
«بسا اوقاتي که مسئلهاي بر من مشتبه ميشود، شبانه نزد قبر اميرالمؤمنين(علیه السلام) ميروم و با ايشان تکلّم ميکنم و جواب ميشنوم، امّا امشب مرا نزد فرزندش حضرت مهدي(علیه السلام) فرستاد…، ايشان جواب فرمودند و اکنون به نجف بازميگردم».
شيخ انصاري در پاسخ به اصرار يکي از شاگردانش که ماجراي تشرف و گفتوگوي ايشان را شنيده بود، ميگويد:
«گاهي براي رسيدن به خدمت امام عصر(علیه السلام) اجازه پيدا ميکنم و در کنار خانهاي که تو آن را پيدا نخواهي کرد، ميروم و «زيارت جامعه» ميخوانم، چنانچه اجازة ثانوي برسد، به خدمت آن حضرت شرفياب ميشوم و مطالب لازم را از آن بزرگوار ميپرسم و ياري ميخواهم و باز ميگردم».
علاوه بر اين موارد، راهنماييهاي شخصي برخي از عالمان دربارة مسائل فرديشان همچون: تشرف آيتالله مرعشي نجفي و تعيين تکليف در امور بسيار مهم سياسي ـ اجتماعي نظير: فتواي تحريم تنباکو، جنبش مشروطيت و انقلاب اسلامي ايران.
دربارة اذن صدور فتواي تحريم تنباکو به ميرزاي شيرازي؛ خود وي در پاسخ به اعتراض آيتالله فشارکي ميگويد:
«مدتهاست که در فکر آن [صدور حکم تحريم] بودم و در اين مدت، جهات مختلف اين فتوا را بررسي کردم تا اينکه ديروز به نتيجة نهايي رسيدم و امروز به سرداب غيبت رفتم تا از مولايم امام زمان(علیه السلام) اجازة حکم را بگيرم و آقا نيز اجازه فرمودند و امروز قبل از آمدن شما حکم را نوشتم».
دربارة رؤياي مرحوم آيتالله نائيني ـ از مراجع تقليد ـ که در آغاز، از موافقان جنبش مشروطيت بودند و آن را در مقابل روش سلطنت، پسنديده ميدانستند، از قول خودشان در کتاب تنبيه الامـ[ و تنزيه المل[ چنين نقل شده است که:
«چند شب قبل، در عالم رؤيا خدمت مرحوم آيتالله آقاي حاج ميرزا حسين تهراني(رحمت الله علیه)… مشرف شدم و مسائلي را از ايشان پرسيدم که همه را از زبان مبارک حضرت وليعصر(علیه السلام) پاسخ دادند. پس از پايان آنها، دربارة مشروطه پرسيدم. حاصل عبارت اين جواب بود:
«حضرت(علیه السلام) فرمودند: مشروطه، اسمش تازه است، مطلب که قديمي است. …»
بعد اين عبارت را گفت:
«حضرت فرمودند: مشروطه مثل آن است که کنيز سياهي را که دستش هم آلوده باشد، به شستن دست وادارش نمايند».
به نظر مرحوم نائيني، سياهي کنيز، اشاره به غصب بودن اصل حکومت به جاي امام زمان(علیه السلام) از جانب غيرمجتهدان و آلوده بودن دست آن، اشاره به غصب زائد (يعني نظام سلطنت) است که به وسيلة مشروطيت برطرف ميشود.
از جمله راهنماييها و عنايات امام زمان(علیه السلام) در مورد انقلاب اسلامي ايران، دستور آن حضرت(علیه السلام) به شکستن فرمان حکومت نظامي دولت ملي (بختيار) در شب 22 بهمن 1357 است. آيتالله خزعلي گفته است:
«22 بهمن 57 يوم الله بود. واقعاً ما در معرض کشته شدن بوديم. فقط نداي وليعصر(علیه السلام) به داد ما رسيد. فردي که الآن زنده است، پيام برد به دبيرستان علوي گفت: «حضرت مهدي(علیه السلام) ميفرمايند: در خانه نمانيد. اگر مانديد، کشته ميشويد». لذا امام(رحمت الله علیه) خيلي محکم فرمود: در خانه نمانيد. آقاي طالقاني به امام عرض کرد: آقا! مردم را درو ميکنند. اينها عصباني هستند، آخرِ کارشان است. امام فرمودند: بايد بيرون بريزند. ايشان (آقاي طالقاني) خيلي اصرار کرد. امام(رحمت الله علیه) فرمود: اگر پيام از جاي ديگر باشد باز [بر] سر حرف خود ايستادهايد؟ [آقاي طالقاني] گفت: چشم، تسليم هستم».
و به نقل آقاي مرتضايي فرد، در کتاب برداشتهايي از سيرة امام خميني(رحمت الله علیه)، امام گفته بود: «شايد اين حکم از طرف امام زمان(علیه السلام) باشد».
4. اجماع؛ جلوة هدايت امام(علیه السلام)
از ديگر شواهدي که مبني بر حمايت علمي امام از جامعة تشيع در عصر غيبت ميتوان ذکر کرد، اجماع است. يعني عالمي، سخني را از امام(علیه السلام) شنيده و آن را به خاطر اينکه تکذيب نشود، در قالب اجماع بيان کرده است. محقق تستري در کشف القناع براي اثبات اجماع و گونههاي آن مينويسد:
«برخي بزرگان و حاملان اسرار ائمه(علیه السلام) مسائلي را از امام عصر(علیه السلام) دريافت کردهاند و چون امکان اعلان آن نبوده با عنوان اجماع از نظر امام زمان(علیه السلام) ياد ميکنند».
5. دستور نوشتن کتاب
برخي از راهنماييهاي امام(علیه السلام) در تشرفات واقع شده، سفارش و دستور به تأليف آثار مکتوب اعتقادي حول محور امامت و مهدويت است. از جمله معروفترين اين موارد ميتوان از تشرف مرحوم شيخ صدوق(رحمت الله علیه) در حال استلام حجرالاسود به محضر آن حضرت(علیه السلام) ياد کرد. او، خود ميگويد که:
امام(علیه السلام) به من فرمودند: «چرا کتابي دربارة غيبت تأليف نميکني که نگراني و ناراحتي تو را برطرف کند؟»
عرض کردم: «يابن رسول الله، دربارة غيبت، کتابي نوشتهام».
امام(علیه السلام) فرمود: «آن شيوه را نميگويم، بلکه هماکنون کتابي دربارة غيبت تأليف کن و در آن غيبتهاي انبيا را يادآور شو».
شيخ ميگويد: «… وقتي روز شد، مشغول تأليف کتاب کمالالدين و تمام النعمه شدم. و امر وليّ خدا را امتثال نمودم».
فرمان به نويسندة کتاب ارزشمند مکيال المکارم في فوائد الدعاء للقائم که امام(علیه السلام) در عالم رؤيا به او امر فرمودند که اين کتاب را به عربي بنگارد و نام آن را نيز شخصاً تعيين نمودند. (يعني، پيمانههاي کرامت در اثر دعا براي حضرت قائم(علیه السلام)) يا دستور امام(علیه السلام) به نوشتن کتاب کلمـ[ الامام المهدي به نويسندة آن، شهيد آيتالله سيد حسن شيرازي که در زندان رژيم بعثي عراق، با آن حضرت(علیه السلام) عهد بسته بود که اگر از زندان آزاد شود، مجموعة فرمايشات، نامهها، دعاها و زيارات حضرتشان را جمعآوري نمايد.
6. دستور بناي اماکن مقدس
از جمله فرمانهاي امام زمان(علیه السلام) در ديدار با آن محبوب قلبها، فرمان به بناي اماکن خاصّ عبادي است. اماکني که با دلايلي که خود از آن آگاهند، نزد خداي متعال از منزلت ويژهاي برخوردار بوده، موجب تقرّب بندگان به حضرت پروردگار و محبّت او ميگردد.
به عنوان نمونه، از اينگونه تشرفات ميتوان به تشرّف حسن بن مثلة جمکراني و دستور امام(علیه السلام) مبني بر ساخت مسجد امام زمان(علیه السلام) در جمکران و همچنين فرمان ساخت مسجد امام حسن مجتبي(علیه السلام) در شهر قم29 در تشرفي ديگر اشاره کرد.
7. تعليم اعمال و ادعية خاص
در برخي از تشرّفات صورت گرفته به محضر امام زمان(علیه السلام)، آن حضرت، اعمال و دعاهاي ويژهاي را جهت توسل به پروردگار و نيز ارتباط با خويش، يا جهت حلّ مشکلات تعليم فرمودهاند، يا آنکه برخي از دعاهاي موجود را تصحيح نمودهاند.
از دستة اوّل ميتوان به اين موارد اشاره کرد: بيان نماز و اعمال ويژة مسجد مقدس جمکران، نماز مقام امام زمان(علیه السلام) در حلّه و نعمانيه، نماز و زيارت شريف آل ياسين(علیه السلام)، نماز و دعاي ويژه جهت گشايش امور تعليم شده به ابوحسين (ابي البغل)، کاتب، نماز و دعاي معروف استغاثه به حضرت مهدي(علیه السلام)، نماز حاجت امام(علیه السلام) در شب جمعه و نمازها و دعاهاي بافضيلت ديگر که در کتب مربوطه، به ويژه صحيفة مهديه گردآوري شده است.
در اهميت و آثار نماز و اعمال مسجد مقدس جمکران، از آن حضرت(علیه السلام) چنين نقل شده که فرمودند: «هر کس اين نماز را بخواند، مانند آن است که در بيت عتيق (کعبه) نماز گزارده باشد».
يا آنکه در مورد نماز حاجت در شب جمعه به نقل از امام(علیه السلام) چنين آمده است: «… هيچ مرد و زن مؤمنهاي نيست که اين نماز را بخواند و با اين دعا با خلوص نيت دعا کند مگر آنکه درهاي آسمان براي اجابت به سوي او گشوده ميشود و در همان وقت و در همان شب هر حاجتي داشته باشد، برآورده ميشود و اين از فضل خداوند براي ما و مردم است».
هم چنين دربارة تأييد و تصحيح ديگر ادعيه و زيارات ميتوان به تأييد زيارت جامعة کبيره به وسيلة ايشان، به نقل علامه محمدتقي مجلسي، تصحيح اين عبارت از دعاي ندبه: «و عرجت بروحه إلي سمائک» به عبارت: «و عرجت به إلي سمائک» در تشرف آيتالله محمد حسن ميرجهاني. علاوه بر مواردي که برشمرديم آن حضرت(علیه السلام) نسبت به دعاي فرج نيز سفارشهاي متعددي نمودهاند از جمله نويسندة مکيالالمکارم، آيتالله موسوي اصفهاني(رحمت الله علیه)؛ مينويسد: به نقل از يکي از برادران صالح مورد اعتماد خويش مينويسد:
آن حضرت(علیه السلام) فرمودند: «من براي هر مؤمني که پس از ذکر مصائب سيد الشهدا(علیه السلام) در مجالس عزاداري براي من دعا کند، دعا ميکنم».
از آيتالله سيد محمد هاشمي گلپايگاني، فرزند مرحوم آيتالله العظمي سيد جمال هاشمي گلپايگاني نيز نقل شده که در عالم رؤيا، در محضر پدرشان، مشرف به محضر امام(علیه السلام) ميشوند و آن حضرت(علیه السلام) ميفرمايند: «از علائم ظهور، فقط نشانههاي حتمي مانده است و شايد آنها نيز در مدتي کوتاه به وقوع بپيوندند. پس بر شما باد که براي فرج دعا کنيد».
8. توصيههاي سلوکي به عالمان و رهبران ديني
امام زمان(علیه السلام) همچنانکه چتر حمايت اعتقادي خويش را بر سر وکلاي عامّ خويش در عصر غيبت گسترانيدهاند و لحظهاي از توجه به مسائل شيعيان خود غافل نيستند، شرايط و لوازمي را در خصوص نحوة سلوک عالمان و رهبران ديني با مردم لازم شمردهاند. اين مهم در توقيعات و بيانات آن حضرت(علیه السلام) در برخي از تشرفات و ديدارها آشکار است.
در تشرف معروف و مشهور ابن مهزيار، آنگاه که توفيق مييابد تا در خيمهگاه امام(علیه السلام) با آن حضرت ديدار نمايد، امام(علیه السلام) از وي ميپرسند: «ما شب و روز منتظر تو بوديم، چه چيزي ديدارت را از ما به تأخير انداخت؟»
هنگامي که عرض ميکند: کسي که راهنماي من به سوي شما باشد را نيافتم. امام(علیه السلام) فرمودند: «نه، بلکه شما مشغول مالاندوزي شديد، بر مؤمنان مستضعف ستم روا داشتيد، صلة رحم را کنار نهاديد و چه عذري داريد؟»
امام(علیه السلام) در توقيعي به وسيلة شيخ محمد کوفي شوشتري، خطاب به مرجع وقت شيعيان، آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني ميفرمايند: «به او بگو: خودت را براي مردم در دسترس قرار بده. محل نشستنت را در دهليز خانهات انتخاب کن [تا مردم سريع و آسان با تو ارتباط داشته باشند] و نيازهاي مردم را برآور. ما ياريات ميکنيم».
مرحوم آخوند ملاعلي همداني(رحمت الله علیه) نيز نقل کردند که پس از انجام عملي جهت شرفيابي به محضر امام(علیه السلام) در عالم رؤيا شيخ عبدالکريم حائري(رحمت الله علیه) را ميبيند که در يکي از خيابانهاي شهر راه ميرفت و فقراي زيادي به دنبال ايشان ميرفتند و از وي پول ميگرفتند. در آن حال، نگاه شيخ به آخوند همداني ميافتد و ميگويد: «من از طرف حضرت بقيـت الله، امام زمان(علیه السلام) دستور ميدهم که به فقرا توجه نموده، آنها را دست خالي برمگردان».
مرحوم آخوند از همان وقت، به هر فقيري که از ايشان درخواست کمک ميکرد، کمک ميکردند و در پاسخ کساني که از تأمين بودجة آن ميپرسيدند، ميگفتند: «من مطمئنم که امام زمان(علیه السلام) خودشان مسئول اين بودجه هستند و اين از برکت وجود آن حضرت است».
همچنين آن حضرت(علیه السلام) در خلال تشرفات عالمان به محضر گراميشان، آنان را از تمسک به شيوهها و روشهاي علمي غير از طريق اهلبيت(علیه السلام) منع نمودهاند. از آن جمله در مکاشفهاي که در بيداري براي عالم جليلالقدر مرحوم آيتالله ميرزا مهدي اصفهاني پس از توسّلات فراوان، در مورد پرسش از روشها و مسلکهاي مختلف فلسفي و عرفاني واقع شد، چنين پاسخ فرمودند که: «جستجوي معارف، جز از راه ما خاندان [پيامبر]، مثل انکار نمودن ماست و خداوند مرا برپا داشته است و من حجت خدا ـ پسر حضرت عسکري(علیه السلام) هستم».
آن مرحوم، بعد از آن، خود بر مبناي قرآن و اهلبيت(علیه السلام) روش علمي، سلوکي جديدي را پايهگذاري کردند که محتواي آن نزد برخي از شاگردان وي موجود است.
9. واگذار کردن برخي از مأموريتهاي ويژه
در جريان برخي از تشرفات و ديدارهاي علما با امام(علیه السلام)، آن حضرت، علاوه بر مواردي که تاکنون بيان شد، مأموريتهاي ويژهاي را به ايشان واگذار نمودند. از جملة اين مأموريتها ميتوان موارد زير اشاره کرد:
الف ـ فرمان به شيخ مرتضي انصاري مبني بر ماندن در کربلا و انجام فرمان امام(علیه السلام): ناقل اين جريان مرحوم آيتالله سيد علي شوشتري، استاد اخلاق و عرفان شيخ است. وي نقل ميکند که در يکي از سفرهايي که از نجف اشرف به کربلاي معلّا مشرف شدند، به ترتيبي که خود ميگويد، متوجه تشرف شيخ مرتضي به محضر امام زمان(علیه السلام) ميشود و حضرت، ايشان را مأمور امري ميفرمايند و تا آن امر به انجام نميرسد، اجازة خروج شيخ را از کربلا صادر نميفرمايند.
امّا پس از آن که سيد شوشتري از او دربارة آن امر سؤال ميکند، ايشان پاسخ ميدهد که از اسرار است.
ب ـ فرمان به مرحوم آيتالله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني(رحمت الله علیه) براي جلوگيري از خلع لباس روحانيان: مرحوم آيتالله حاج مرتضي حائري نقل کردند: زماني که رضا شاه پهلوي، دستور داده بود همه لباس متحدالشکل (:کت و شلوار و کلاه پهلوي) بپوشند، و روحانيان به شرط ارائة مدرک، از اين قانون معاف ميشوند؛ مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني(رحمت الله علیه) تا حدّ امکان از دادن مدرک دريغ نميکرد. از اين رو، يکي از علما در مورد اين امر، به آن مرحوم اعتراض کرد و گفت که اين کار باعث سست شدن اجازههاي شما ميشود. مرحوم اصفهاني در جواب ميگويند:
دستور کتبي از امام زمان(علیه السلام) آمده است.
ج ـ نمونههاي ديگر: هم چنين دربارة موارد ديگر از اين قبيل ميتوان به دستور امام عصر(علیه السلام) نسبت به احداث مسجد مقدس جمکران در عالم بيداري به حسن بن مثله جمکراني و دستور مجدد آن حضرت(علیه السلام) به مرحوم قدرتالله لطيفي نسب، ـ مدير هيئت امناي مسجد ـ در خصوص بازسازي و توسعة آن مسجد مقدس اشاره کرد. بنا به نقل مرحوم لطيفي(رحمت الله علیه)، خود در اين باره، امام(علیه السلام) ضمن دادن نقشة توسعه مسجد، از وي ميخواهند که کار بازسازي را آغاز کند. همچنين در تشرفي ديگر، آن حضرت(علیه السلام) به مرحوم لطيفي امر ميفرمايند که از مشهد به تهران بيايد و به تأسيس آموزشگاههاي اسلامي اقدام کند.
در مجموع، راهنماييها و ارشادات امام(علیه السلام) در ملاقاتها و ديدارها به گونههايي که برشمرديم؛ جملگي مصاديقي از نحوة بهرهگيري از وجوه امام غايب در عصر غيبت است و از طريق بررسي و تحليل جامع آنها، معناي «خورشيد پشت ابر» که در روايات بيان شده، آشکارتر ميشود. چنانچه مشاهده ميشود، رهنمودهاي امام(علیه السلام) در تشرفات، هم چون ديگر فرمايشات آن حضرت(علیه السلام) در توقيعات و پيامهاي مکتوب، نيازمند تحليلهاي اجتهادي و فقهي ـ در سطوح فردي و اجتماعي است.
منبع: ماهنامه موعود
/خ