در سؤال فوق رابطه دين و ايدئولوژي مورد پرسش قرار گرفته است، اگر تعريف هر يك از اين دو روشن باشد، رابطه آنها مشخص خواهد شد. درباره واژة ايدئولوژي گفتهاند: لفظي است مركب از «ايده + لوژي» به معناي عقيده شناسي و به معني خود عقيده و طرز تفكر هم به كار ميرود.[1] معناي اصطلاحي خاص ايدئولوژي عبارت است از: سيستم فكري كه شكل و طرح كلي رفتار انسان را تعيين ميكند و به عبارت ديگر ايدئولوژي يك سلسله آراء كلي هماهنگ دربارة رفتارهاي انساني است.[2] و طبق تعريف ديگر، ايدئولوژي، انديشهاي عمل زا است.[3]ايدئولوژي، در اصل واژهاي فرانسوي و به معناي، علم يا مطالعه ايدهها بوده و سپس معناي بين المللي و مهمتري پيدا كرده و در مقام دلالت بر مجموعهاي از باورها و رفتارها كه با يكديگر ارتباط دارند به كار رفته است.[4] برخي نويسندگان كه با غرض خاصي، (نفي دخالت دين در مسائل اجتماعي و سياسي)[5] به نفي ايدئولوژي پرداختهاند، اين واژه را طوري معنا نموده و لوازمي براي آن شمردهاند كه منفي و مطرود بودن آن نياز به بحث زيادي نداشته باشد، مثلا گفتهاند، ايدئولوژي مرامنامه انساني است كه خودش را خدا ميداند.[6] و لوازم آن علاوه بر وارونه نمائي و غفلت آميز بودن، خدمت به منافع گروهي و مشروعيت بخش قدرت حاكم است.[7] اگر در معني لغوي و اصطلاحي اين واژه دقت نماييم، اين تعريف و لوازم آن از ايدئولوژي استفاده نميشود، بلكه معنايي تحميلي بر آن است.
در تعريف دين گفته شده است؛ دين در لغت به معني اطاعت و جزاء آمده و اصطلاحاً به معناي اعتقاد به آفرينندهاي براي جهان و انسان و دستورات عملي متناسب با اين عقايد ميباشد.[8] با اين تعريف از دين كه مشتمل بر دستورات عملي و رفتار انسان است، روشن ميشود كه دين، همان ايدئولوژي به معناي عقيده و رفتار است، و ميتوان سيستم كلي احكام عملي دين را ايدئولوژي به حساب آورد.[9]در نوشتههاي شهيد مطهري و استاد مصباح و دكتر شريعتي، عنوان ايدئولوژي اسلامي مطرح شده است. شهيد مطهري ميفرمايد: ايدئولوژي جامع و كامل كه در اصطلاح قرآن شريعت ناميده شده است يك فلسفه زندگي انتخابي، آگاهانه، آرمان خيز و مجهز به منطق است يعني يك تئوري كلي، يك طرح جامع و هماهنگ و منسجم كه هدف اصلي آن كمال انسان و تأمين سعادت همگاني است.[10]امّا اين سؤال كه ايدئولوژي ميخواهد همه افراد را به يك شكل درآورد؟ پاسخ اين است كه در آن تعريف ناصحيح از ايدئولوژي يكي از لوازم آن «اليناسيون آور،[11] خواستار يكنواخت انديشي، بيتحمل نسبت به تنوع و كثرت آراء»[12] دانسته شده است، امّا حقيقت اين است كه اگر يكسان سازي و يكنواختي به معني اشتراك در همه جزئيات زندگي فردي و اجتماعي باشد، ايدئولوژي اسلامي چنين اقتضائي ندارد. و اگر به معني اشتراك در سعادت ابدي و زندگي انساني است اقتضا دارد. توضيح اين كه: ايدئولوژي، شامل احكام جزئي نميشود، همانند اين كه «امروز بايد به فلان فقير صدقه داد.»[13] بلكه بر اساس آرمانهاي ثابت انساني و قوانين كلي استوار است.[14] يكساني در زندگي انساني و سعادت ابدي به اين دليل است كه انسان داراي فطرتي يگانه و سرشتي يكسان است و بديهي است كه ايدئولوژي بايد متكي بر ارزشهاي انساني و فطرت يگانه انسان باشد.[15]ايدئولوژي اسلامي با فطرت انسان هماهنگ است و هرگز نياز به انضباط شديد و يك شكل سازي ناخواستهاي كه در ديگر ايدئولوژيها هست، ندارد. مثلاً لنين ميگويد: در درون حزب نه تنها آزادي عمل فرد، بلكه آزادي فكر، نيز بايد شديداً تابع انضباط حزب و وحدت فرماندهي باشد.[16] علت اين سخت گيري و فشار، انحرافي بودن اين ايدئولوژيها است، امور فطري و طبيعي احتياج به اين تحميل و فشار ندارد.[17]نتيجه اينكه، ايدئولوژي به معناي اعتقاد و رفتار مطابق آن است و اين معنا با دين منافاتي ندارد. و يك شكل سازي اگر به معني هماهنگي همه انسانها در فطرت و سعادت و زندگي انساني باشد اشكالي ندارد. اما يكساني در همه جزئيات ذهني و رفتاري و فردي و اجتماعي، نه لازمه ايدئولوژي است و نه لازمه دين است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ مصباح يزدي، محمد تقي، ايدئولوژي تطبيقي، قم، مؤسسه در راه حق، جلد اول از مجموعه سه جلدي.
2ـ مطهري، مرتضي، انسان و ايمان، تهران، انتشارات صدرا.
3ـ مطهري، مرتضي، مقدمه بر جهان بيني اسلامي، تهران، انتشارات صدرا.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، ايدئولوژي تطبيقي، قم، مؤسسه در راه حق، ج1، ص3.
[2] . همان.
[3] . خامنهاي، سيد محمد، مقدمه ويژگيهاي ايدئولوژي اسلامي، انتشارات مؤسسه ملي، 1354، ص19.
[4] . جان پلاسناتس، ايدئولوژي، ترجمه عزت الله فولادوند، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1373، ص1ـ2.
[5] . عليجاني، رضا، ايدئولوژي ضرورت يا پرهيز، انتشارات چاپخش، چاپ اول، 1380، ص24.
[6] . سروش، عبدالکريم، فربهتر از ايدئولوژي، موسسه فرهنگي صراط، چاپ پنجم، 1376، ص373.
[7] . همان، ص80.
[8] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، 1374، ج1، ص28.
[9] . همان، ص29.
[10] . مطهري، مرتضي، انسان و ايمان، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1371.
[11] . فربهتر از ايدئولوژي، همان، ص80.
[12] . همان، ص120.
[13] . آموزش عقايد، همان، ج1، ص29.
[14] . شريعتي، علي، بحثي در ايدئولوژي، پرسش و پاسخ، ص13.
[15] . مطهري، مرتضي، انسان و ايمان، تهران، انتشارات صدرا، ص61.
[16] . بعثت و ايدئولوژي، ص42، به نقل از كتاب ويژگيهاي ايدئولوژي اسلامي.
[17] . ويژگيهاي ايدئولوژي اسلامي، همان، ص16.