خانه » همه » مذهبی » تعیین جانشین عمر در شورای شش نفره

تعیین جانشین عمر در شورای شش نفره

عمر براى انتخاب خلیفه بعد از خود ، شش نفر را انتخاب کرد و موضوع خلافت را به صورت شورا میان آنان محدود کرد . این شش نفر عبارت بودند از : حضرت على ( ع ) ، طلحه ، زبیر ، عبدالرحمان ، عثمان و سعد بن ابى وقاص . عمر ، ابو طلحه انصارى را با پنجاه نفر از انصار مأمور کرد که پشت در خانه‌اى که در آن اعضاى شورا بحث و گفت‌وگو مى‌کنند ، منتظر بمانند . عمر به این گروه دستور داد : اگر پس از سه روز پنج نفر بر یک نفر توافق کردند و یک نفر مخالف بود ، گردن نفر مخالف را بزنند ، و اگر دو نفر مخالفت کردند و چهار نفر بر یکى توافق کردند ، گردن دو نفر مخالف را بزنند ، و اگر سه نفر بر یکى توافق کردند و سه نفر دیگر بر یکى ، با کسى بیعت کنید که عبدالرحمان با وى بیعت کرده است . 1 حتى متقى در کنزالعمال از محمد بن جبیر از پدرش روایت کرده است که عمر گفت : « اگر عبدالرحمان بن عوف دست بر کسى گذاشت و او را انتخاب کرد ، شما نیز با وى بیعت کنید » .
پس از 2 گذشت سه روز از قتل خلیفه دوم ، على ( ع ) ، عثمان ، عبدالرحمان ، سعد و زبیر در خانه ام المؤمنین عایشه جمع شدند و به شور و بحث نشستند . ابتدا عبدالرحمان گفت : براى این که میان مسلمانان تفرقه نیفتد ، لازم است ما با موافقت یکدیگر یک نفر را از بین خود براى خلافت انتخاب کنیم . حال هر کس دیگرى را از خود شایسته‌تر مى‌داند ، رأى خود را به او بسپارد و به نفع او کنار برود و من خود طمع خلافت ندارم . 3
طلحه رأى خود را به عثمان سپرد و به نفع او کنار رفت ، سعد حق خود را به عبدالرحمان داد و زبیر حق خود را به على ( ع ) واگذار کرد . 4 طبرى ، علت مخالفت نکردن سعد با عبدالرحمان و مخالفت نکردن عبدالرحمان با عثمان را رابطه خویشاوندى آنها دانسته ، مى‌گوید : H « فَسَعْدٌ لا یَخالِفُ ابْنَ عَمِّهِ عَبْدالرَّحْمانِ ، وَ عَبْدُالرَّحْمانِ صِهْرُ عُثْمانَ لا یَخْتَلِفُونَ ، فَیُوَلّیها عَبْدُالرَّحْمانُ عُثْمانَ أَوْیُوَلّیها عُثْمانُ عَبْدَالرَّحْمانَ » E 5 سعد با پسر عمویش عبدالرحمان مخالفت نمى‌کرد و عبدالرحمان داماد عثمان بود . این دو با هم اختلاف نمى‌کردند ، بلکه یا عبدالرحمان عثمان را به خلافت برمى‌گزید یا عثمان عبدالرحمان را .
على ( ع ) نیز بر این مسأله واقف بود که عبدالرحمان جانب خویشاوندى را رعایت خواهد کرد از این‌رو وقتى عثمان به على ( ع ) پیشنهاد کرد که خوب است ما هر دو نفر به عبدالرحمان وکالت دهیم تا هر چه او صلاح دید اقدام کند ، ایشان مخالفت کردند و فرمودند : من به شرطى که عبدالرحمان جانب خویشاوندى را با تو نادیده گیرد و رضاى حق و مصلحت امت را در نظر بگیرد ، او را به حکمیت مى‌پذیرم . 6 از طرفى خلیفه تهدید کرده بود که کسى حق مخالفت ندارد و عثمان چون تأنّى و مخالفت على ( ع ) را دید ، گفت : « اى على ! مخالفت جایز نیست . طبق وصیت خلیفه هر کس مخالفت کند ، جز کشته شدن راه دیگرى ندارد . تو هم عبدالرحمان را به حکمیت برگزین ! » . على ( ع ) به ناچار پذیرفت . عبدالرحمان ، مردم را در مسجد جمع کرد تا به ظاهر با مهاجران و انصار مشورت نماید . در مسجد ، بعضى از صحابه بزرگ ، همچون عمار یاسر و مقداد ، موقعیت ممتاز حضرت على ( ع ) و اهل‌بیت پیامبر ( ص ) را بیان کردند و از عبدالرحمان خواستند که على ( ع ) را به خلافت برگزیند . 7
آن گاه عبدالرحمان براى این که تظاهر به بى‌طرفى و بى‌نظرى کند ، اول به طرف على ( ع ) رفت و گفت : « یا على ! من هم مصلحت در آن مى‌بینم که امروز همه مسلمانان با تو بیعت کنند ولى به شرط این که شما هم طبق دستور خدا و سنت پیامبر ( ص ) و روش دو خلیفه قبلى حکومت کنید » . 8 على ( ع ) فرمود : « من به دستور الهى و سنت پیامبر ( ص ) و روش و اجتهاد خودم که همان رضاى خدا و سنت پیامبر است ، رفتار مى‌کنم نه به روش دیگران » . 9 آن گاه به طرف عثمان رفت و همان جمله را تکرار کرد و عثمان پذیرفت . عبدالرحمان دست بیعت به عثمان داد و او را به خلافت برگزید . 10 از این مطلب فهمیده مى‌شود که على ( ع ) سیره و نوع حکومت دو خلیفه قبلى را قبول نداشت و به آنان اعتراض داشت و حاضر نبود این شرط را بپذیرد . در تاریخ طبرى و ابن اثیر آمده است که وقتى عبدالرحمان با عثمان بیعت کرد ، حضرت على ( ع ) فرمود : H « حَبَوتَهُ حَبوَ دَهْر ، لَیْسَ هذا أَولَ یَوْم تَظاهَرْتُمْ فیهِ عَلَیْنا ، فَصَبْر جَمیل ، وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ ، وَ اللَّهِ ما وَلیْتَ عُثْمانَ إِلاّ لِیَرُد الْأَمْرَ إِلَیْکَ ، وَ اللَّهُ کُل یَوْم فى شَأْن » E 11 مدتى از زمان حکومت را بخشیدى . این اولین روزى نیست که بر مخالفت با ما هم داستان و هم صدا شده‌اید . جز صبر راه دیگرى را در

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد