تغيير بينش و حضور قلب در نماز
تغيير بينش و حضور قلب در نماز
هديه انسان به خدا
هديه کلمه اي است که بار عاطفي ويژه اي دارد و انسان ها براي نشان دادن محبتشان به يکديگر هديه مي دهند. در عين حال، انتخاب هديه بسيار مهم است.به همين دليل، همه مي کوشند هديه شان ماندگار و خاطره آفرين باشد. هديه گيرنده يا هديه دهنده نيز خيلي مهم است و بر حساسيت اين امر مي افزايد. گاهي حساسيت هديه دادن از هديه گرفتن بيشتر است، آن هم در شرايطي که گيرنده هديه داراي جايگاه مهمي باشد. در اين شرايط انتخاب هديه، خيلي مشکل است. اگر هديه گيرنده هديه را بپذيرد، هديه دهنده احساس غرور مي کند.
حال به اين پرسش فکر کنيد: «آيا دوست داريد به خداوند هديه بدهيد؟» اگر پاسخ به اين پرسش دشوار است، پرسش ديگري را با شما مطرح مي کنيم، «آيا دوست داريد به امام زمان هديه بدهيد.» (توجه: در انتخاب هديه بسيار دقت کنيد.)
اگر انسان با اين ديد به نماز بايستد که در حال دادن هديه به خداوند است، به يقين چگونگي نمازگزاردن براي او اهميت مي يابد و مي کوشد تا هديه درخوري را به محضر حضرت حق تقديم کند.
هديه خدا به انسان
برخي با اين ديد به نماز مي نگرند که نماز تکليفي از ناحيه خداوند است و رابطه بين انسان و خداوند را چون رابطه عبد و مولي بسيار خشک و رسمي تلقي مي کنند؛ در حالي که مي توان با محبت و انبساط روحي بيشتري به اين رابطه نگاه کرد و نماز را هديه خداوند و ره آورد معراج حضرت محمد صلي الله عليه و آله دانست. در اين فضا، نمازگزاردن سلوک در وادي عشق است که هر قدم هديه اي از سوي خداوند شمرده مي شود. نه آن چنان که قشريان گمان مي برند نماز، تنها تحمل تکليف شاق و دشوار است. و چنين است که اگر تنها با ديد انجام تکليف به نماز بنگريم، جان خود را در حصاري از محدوديت خواهيم ديد و از لطافت و زيبايي چنين رابطه اي بي بهره خواهيم ماند.
روح و کالبد نماز
نماز به وجود انسان مي ماند که حقيقتي مرکب از جسم و روح است. هر يک از اعضاي بدن انسان که برخي در ظاهر و برخي در درون هستند، نقش خاصي در حيات او دارند. برخي مانند قلب نقش کليدي دارند که بدون آن انسان زنده نمي ماند و برخي اعضا مانند چشم و دست و پا گرچه بدون آنها مي توان زنده ماند، ولي با نبودن آنها نقصاني جدي در تماميت وجودي انسان پديد مي آيد و برخي ديگر از اعضا مانند رنگ و حالت چشم و مو و ابرو به کالبد انساني جلوه مي دهند. به نماز نيز چون با همين ديد بنگريم، حضور قلب را روح نماز خواهيم ديد و ارکان نماز چون نيت، تکبيره الاحرام، رکوع و سجود و قيام متصل به رکوع را اعضاي حياتي نماز و ديگر واجبات نماز مثل قرائت و تشهد و سلام را به منزله دست و پا و مستحباتي مانند قنوت را به منزله رنگ چشم و ابرو، زينت و جلوه نماز خواهيم ديد.
نماز، راحت ترين ارتباط با خداوند
با وجود اين که انسان اکنون در عصر ارتباطات قرار دارد، اما هنوز هم برقراري ارتباط او با افراد مشهور و کساني که از موقعيت خاص سياسي و اجتماعي برخوردارند بسيار دشوار است، تا جايي که اگر موفق به ديدار با چنين اشخاصي شود، احساس مي کند کار بزرگي انجام داده است.
با اين نگاه، اگر کسي از ملاقات با خالق هستي، سخن بگويد، قطعاً از برقراري ارتباط و ديدار خصوصي با چنين مقامي احساس غير قابل وصفي خواهد يافت.نماز راحت ترين و سريع ترين وسيله ارتباط بين انسان و خداوند است. ارتباطي که در يک سوي آن انسان با تمامي محدوديت هاي ذاتي اش قرار دارد و در سوي ديگر، خالق جهان با تمامي شکوه و عظمت اش جلوه گري مي کند. کسي که با اين ديد به نماز مي نگرد احساس عزت و عظمت مي کند و نماز او از روي عشق و نه از باب تکليف است؛ زيرا احساس مي کند آن چنان در سپهر آفرينش اوج گرفته است که شايسته ملاقات با آفريدگار هستي شده است.
نماز در فضاي بندگي
بندگي رکن اصلي و گوهر تمامي عبادت ها است و هدف از خلقت انسان چنين تبيين مي شود. بندگي رنگ ديگري به عبادت مي بخشد و بينش انسان را نسبت به عبادت تغيير مي دهد. بندگي يعني احساس و اظهار بندگي، خدا را مالک همه چيز دانستن، راضي به رضاي خدا بودن، خدامحوري، خودفراموشي و پسنديدن آنچه خدا مي پسندد. قرار گرفتن در فضاي بندگي سبب مي شود عبادت انسان از سنخ عبادت آزادگان باشد، نه عبادت بازرگانان و بردگان! و به همين دليل اين عبادت بدون هيچ سختي و اکراه و با ميل و اشتياق انجام مي شود. نمازگزاردن در فضاي بندگي يعني اين که خود را فراموش مي کنم و تنها او را در نظر مي آورم.
نماز خواندن براي رضاي خدا و فراموش کردن منيت، بينشي است که در فضاي بندگي معنا پيدا مي کند.
نماز از اين منظر علاوه بر بار عاطفي ويژه خود که به ايجاد ارتباطي عميق بين انسان و خدا مي انجامد، از ديدگاه عرفاني نيز تفسير زيبا و متفاوتي از رابطه خداوند و انسان به دست مي دهد.
دورکاملي از يک زندگي معنوي
نماز يعني زندگي! وقتي انسان مسلمان چشم به دنيا مي گشايد، مستحب است که در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گويند.(1) همان گونه که نماز با اذان و اقامه شروع مي شود، تولد مسلمان نيز چون نماز با ياد خدا آغاز مي شود. انسان مسلمان در آخرين لحظات نيز هم چون نماز، با گفتن شهادتين دفتر زندگي اش در اين دنيا بسته مي شود و رهسپار جهان ديگر مي شود. و او در پايان زندگي دنيايي خود هم چون نماز در جوار قرب الهي آرام مي گيرد. پس هر نماز دور کاملي از يک زندگي معنوي است و نمازگزار هر روز 5 بار متولد مي شود و در پايان به ملاقات خداوند مي رود.
گويا اذان، نسخه اول است آن هنگام که همه جهانيان مي ميرند و اقامه، نسخه دوم است که قيامت برپا مي شود، آن هنگام که دست ها براي گفتن تکبير بالا مي رود، به ياد روزي بايد بود که دست انسان براي گرفتن نامه عملش بالا مي رود. و چون حمد را مي خواند، خواندن نامه اعمال را تداعي مي کند.
ب) شرايط لازم در تمام مراحل برپايي نماز
براي ايجاد حضور قلب شرايطي لازم است که مي بايست در تمام مراحل نماز به آن توجه شود. از جمله تصميم و عزم، که از لوازم ضروري انجام يا ترک هر عملي است. کسي که مي خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، نخست بايد تصميم قطعي بگيرد و با اراده اي قوي پا در اين مسير بگذارد و بدون چنين عزمي کار به جايي نمي رسد. در اين باره، ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي مي گويد: «سبب پيدايش حضور قلب، همت آدمي است؛ زيرا قلب تابع همت و اراده [است]…»(2)
البته صرف تصميم گرفتن کافي نيست، بلکه مي بايست بر اين خواسته مداومت کرد تا جنبه موقت پيدا نکند. توجه به مقدمات و احکام قبل از نماز، هم چنين رعايت مستحبات در طول نماز نيز از شرايط تحصيل حضور قلب است.
ج) رعايت آداب نماز
هر کاري آداب خاصي دارد که رعايت آنها براي انجام درست کار لازم است. براي رسيدن به معناي حقيقي نماز نيز رعايت آداب نماز لازم است. آداب نماز برخي ظاهري و برخي باطني هستند. آداب ظاهري که شکل اعمال نماز را مشخص مي کند و موجب زينت نماز مي شود عبارت اند از: «طمأنينه، صوت و لحن، مسواک زدن، استعمال عطر، پوشيدن لباس سفيد و پاکيزه، بدن نظيف، مکان مناسب، سجاده، تسبيح ، عبا به دوش انداختن، نگاه کردن به موضع سجده و نشستن و ايستادن متواضعانه، زينت کردن، انگشتر به دست داشتن، رعايت اول وقت، خواندن نماز واجب در مسجد، دعا کردن در آغاز نماز، بلند گفتن بسم الله، گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بعد ازکبيره الاحرام و بيني به خاک ماليدن.»(3)
آداب باطني، مربوط به معاني و مفاهيم باطني و اسرار نماز است. نمازگزار بايد علاوه بر رعايت آداب ظاهري به آداب باطني نماز نيز توجه کند که حضور قلب واقعي در اثر توجه به اين آداب است. رعايت آداب ظاهري نيز مقدمه اي براي رسيدن به اين مرحله است. آداب باطني نماز عبارت اند از: نشاط، اخلاص، گريه از خوف خدا و خشوع.
رعايت آداب نماز از دو جهت بر حضور قلب در نماز تأثيرگذارند:
1. تأثير عام (اثر مستقيم)
برخي از نمازها بدون حضور قلب اقامه مي شوند و چون نمازگزار اهميتي براي نماز قايل نيست، نماز را به شايستگي برپا نمي دارد. در حالي که حضور قلب، محور اصلي نماز است و نماز بدون آن فايده اي جز رفع تکليف ندارد. حضور قلب، نوعي تمرکز ذهن و قلب در ياد خداست و ناشي از اهميتي است که نمازگزار براي نماز و مناجات با حضرت حق قايل مي شود.
رعايت آداب نماز، به طور عمومي، اين روند را تقويت مي کند و سبب مي شود انسان براي نماز اهميت بيشتري قايل شود؛ همان طور که احترام به آداب هر کاري و انجام آن طبق آن آداب نشانگر اهميت دادن به آن کار است.
رعايت آداب نماز سبب مي شود اهتمام قلبي انسان به نماز افزايش يابد و انسان در حالتي خاص قرار گيرد که حضور قلب تجلي آن است. حتي در برخي موارد رعايت آداب نماز براي ايجاد حضور قلب کافي است.
2. تأثير خاص آداب نماز
برخي از آداب نماز، علاوه بر اثر عمومي که گفته شد به طور خاص، در حضور قلب نمازگزار مؤثرند.
طمأنينه
طمأنينه اگر به معناي آرامش دروني باشد همان حضور قلب است؛ چون اگر فکر و قلب آرام باشد، حضور قلب به خودي خود حاصل مي شود. ولي اگر به معناي آرامش رفتاري نمازگزار باشد، از آداب ظاهري نماز است. طمأنينه يا آرامش خاص نمازگزار در انجام افعال و اذکار نماز سبب مي شود نماز با وقار خاصي اقامه شود.
حضور قلب با اعمال پرشتاب و سريع چندان تناسبي ندارد. تمرکز ذهن و قلب و ياد خدا به آرامش و زمان احتياج دارد. از اين رو، وقتي مي خواهيم کاري را با دقت و تمرکز پيش ببريم، بايد آن را به آرامي انجام دهيم. حضور قلب در نماز نيز از همين ضرورت تبعيت مي کند. کسي که مي خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، به آرامشي نياز دارد که طمأنينه در نمازگزاردن آن را تأمين مي کند.
همان طور که نماز بدون حضور قلب پذيرفته نيست، کسي که بدون طمأنينه قرائت، رکوع و سجودش را شتاب زده به جا مي آورد، نمازش پذيرفته نيست(4) و دزدترين مردم کسي است که از نمازش مي دزدد.(5) او نزد خداوند هم چون کلاغي است که با سرعت از زمين دانه برمي چيند و اگر بميرد بر دين حضرت محمد صلي الله عليه و آله نمرده است.(6) رکوع و سجده طولاني، فرياد ابليس را بلند مي کند(7) و قنوت و سجده طولاني نمازگزار را از عذاب آتش نجات مي دهد.(8)
نشاط نمازگزار:
نشاط يکي از آداب باطني نماز است و نمازگزار بايد از روي نشاط نماز بخواند؛ زيرا از نمازي که به عمد با بي ميلي خوانده شود، نهي شده(9)و از ويژگي منافقان دانسته شده است.(10) قرآن از منافقان چنين ياد مي کند: « واذا قاموا الي الصلاه قاموا کسالي؛ آن ها با کسالت نماز مي خوانند.» (نساء: 142). هم چنين در آيه 54 سوره توبه از انفاق بدون عشق به شدت انتقاد شده است. چون تنها اشتياق در عبادت است که رشد معنوي را به دنبال دارد. البته نبايد اين نکته را ناديده گرفت که کسالت ناشي از نفاق با کسالتي که از شرايط نامناسب روحي ما در برخي مواقع پديد مي آيد، فرق دارد و چنين نيست که حالت هاي به ظاهر مشابه حکم نفاق را داشته باشند؛ زيرا گاه ما در اوج غم و ناراحتي به نماز مي پردازيم و طبيعي است که از همان آغاز نمي توان حس نشاط را برخود حاکم کنيم، بلکه کم کم به اين حالت مي رسيم.
حضور قلب يکي از ويژگي هاي باطني نماز است که حاصل تمرکز فکر و قلب در ياد خداست. براي دست يابي به اين ويژگي لازم است نمازگزار در برپايي نماز نشاط داشته باشد؛ زيرا کسي که سرحال و بانشاط نيست، نمي تواند کاري را که به تمرکز نياز دارد، انجام دهد. از اين رو، در مسير استقبال از نماز، گذر از وادي نشاط ضروري است و نبايد در محضر حضرت حق بي رمق به نماز ايستاد.
صوت نمازگزار
يکي ديگر از آداب ظاهري نماز صوت است. نمازي که با صوت زيبا و نيايش گونه برپا مي شود، زمينه بيشتري را براي رسيدن به حضور قلب فراهم مي کند. صوت آهنگين، يکي از جلوه هاي هنري نماز است و بر زيبايي هاي نماز مي افزايد. اين صوت، بايد افزون بر صحت قرائت از لحن خاصي برخوردار باشد که با فضاي معنوي نماز و مناجات و نيايش متناسب باشد. صوت زيبا علاوه بر ايجاد فضاي معنوي در نماز، سبب زيباتر شدن نماز و در نتيجه افزايش علاقه و اشتياق نمازگزار به نماز مي شود. افزايش علاقه به نماز سبب مي شود نمازگزار با دقت و تمرکز بيشتري نماز بخواند و در نماز حضور قلب داشته باشد.
با توجه به تأثير موسيقي بر روح و روان، نمازي که با ضرباهنگي دلپذير ادا شود، روح آدمي را بيشتر متأثر مي کند. به واقع، صوت آهنگين منعکس کننده زيبايي دروني واژه هايي است که بر زبان جاري مي شود و به همين دليل هر کلامي که با آهنگ نماز طنين مي افکند، روح و جان نمازگزار را به عمق معنا مي برد. علاوه بر اين، لحن نيايشگرانه نمازگزار جنبه هاي روحي و عاطفي نيز دارد که بر آرام بخش بودن نماز مي افزايد.
صوت نماز با آداب باطني نماز مثل تواضع نيز در يک هماهنگي باطني قرار دارد و به همين دليل، صرفاً از آداب ظاهري محسوب نمي شود.
براي رفع بي ميلي و کسالت در نماز دقت در مقدمات نماز، گزينش وقت (اول وقت) و مکان مناسب، خواندن نماز به جماعت در مسجد و مطالعه درباره ي کيفيت نماز و عبادت اهل بيت عليهم السلام توصيه مي شود.
د) فراغت وقت نماز
يکي از عوامل حضور قلب در نماز «فراغت وقت» است. امام خميني رحمه الله فراغت وقت را چنين معنا مي کند: «فراغت آن است که انسان در شبانه روز براي عبادت خود، وقتي را معين کند تا در آن زمان، اشتغال ديگري به غير از عبادت نداشته باشد.»(11)
انسان همان طور که براي امور دنيوي وقتي را تعيين مي کند، براي عبادت هم مي بايست زماني را اختصاص دهد تا نمازگزاري شتاب زده و اضطراري صورت نپذيرد. البته همان گونه که توصيه شده، نماز را بايد در وقت فضيلت، يعني همان اول وقت برپا کرد. اين که برخي براي نماز وقت معيني ندارند و فرصت نماز را مي سوزانند دليل آشکاري بر بي توجهي آن ها نسبت به نماز است. گويا نماز يک عامل مزاحم است که خارج از برنامه زندگي قرار دارد و چون از کارهاي ديگر فارغ مي شوند، ابتدا با کراهت به سوي آن مي روند و سپس شتاب زده آن را ادا مي کنند. وقت نماز براي اين گروه به زماني اطلاق مي شود که مجالي براي انجام کارهاي ديگر نيست. و روشن است که چنين نمازي با افکار پريشان، خاطري آشفته و بدون حضور قلب تنها در خم و راست شدن خلاصه مي شود. اين تجربه ها به خوبي نشان مي دهد که چرا وقت نماز در روايات بسيار مهم تلقي شده است.(12)
و) فراغت قلب
فراغت قلب مهمتر از فراغت وقت است که به واقع، مقدمه اي براي رسيدن به فراغت قلب است. فراغت قلب يعني اين که انسان نمازگزار در حين عبادت، ذهن و قلب خود را از مشغله ها وهم و غم دنيايي فارغ کند و توجه قلب را از امور پراکنده و پريشاني خاطر منصرف نمايد و تماميت دل را معطوف به عبادت حق تعالي و مناجات با او کند. بدين جهت سزاوار است انسان پيش از نماز مدتي بر سجاده خود بنشيند و انديشه خود را براي مناجات با خداوند خلوت کند، تا قلبش براي ملاقات با حضرت حق مهيا شود.
ز) ذکر دايمي خدا
افعال و اعمالي که ما در طول شبانه روز انجام مي دهيم، بر قلب و روح ما تأثير دارد. به همين دليل، ميزان اعمال صالح هر کس در طول شبانه روز نوع ورود او به فضاي بندگي را تعيين مي کند و بر حضور قلب نمازگزار تأثير مستقيم دارد. يکي از راه هاي ايجاد حضور قلب، ذکر هميشگي خداوند است؛ يعني نمازگزار در طول روز در خارج از نماز نيز به ياد خدا باشد و اين ممکن نخواهد بود، مگر آن که نمازگزار با ياد خدا اعمال صالح را فراروي خود قرار دهد. چطور ممکن است قلبي که در طول شبانه روز از ياد خدا غافل بوده، به يکباره در هنگام نماز تغيير جهت داده و از گرايش هاي دنيوي جدا شود. چنين قلبي هرگز به مرحله حضور نخواهد رسيد و مصداق نمازگزاري مي شود که با غفلت از روح نماز، «صلوه ساهون» را به جا مي آورد و از ستم نيز ابايي نخواهد داشت، ولي قلبي که همواره به ياد خداست، با تمام وجود در هنگام نماز، محضر خداوند را درک مي کند. نمازگزار واقعي، در طول شبانه روز حضور قلب را تمرين مي کند. در غير اين صورت، قلب نااهل فراري، خود به هنگام نماز، رميده از عبادت حق در انديشه «غير» خواهد بود.
ح) ياد مرگ
از اموري که حضور قلب ايجاد مي کند، ياد مرگ است. اگر انسان به ياد مردن باشد و باور کند که هر لحظه امکان وقوع مرگ او هست و شايد «اين نماز»، نماز وداع باشد، نماز را به بهترين وجه به جا مي آورد؛ زيرا زماني براي جبران نمي بيند و خود را عازم جهاني مي بيند که نه تنها فرصتي براي عمل کرد به او نمي دهد، بلکه از او حساب پس مي کشد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
اذا صليت صلاه فريضه فصل لوقتها صلاه مودع يخاف ان لا يعود اليها أبداً.(13)
هنگامي که نماز واجب را مي خواني، در وقتش بخوان، مانند کسي که نماز وداع مي خواند و مي ترسد که بعد از اين، توفيق نماز خواندن نيابد.
ط) دعا و توسل
يکي از راه هاي ايجاد حضور قلب، دعا و درخواست حضور قلب از حق تعالي است. نمازگزار پيش از نماز، مي بايست از خداوند بخواهد که به او توفيق حضور قلب در عبادت بدهد. اين دعا علاوه بر آماده کردن روح نمازگزار براي حضور قلب، سبب جبران کاستي هايي مي شود که در طول شبانه روز از او سرزده است.
برخي از عرفا در توصيه هاي اخلاقي خود در مورد حضور قلب در نماز مي گويند: قبل از نماز به محضر مقدس حضرت ولي عصر متوسل شويد و از ايشان حضور قلب در نماز را درخواست کنيد.
ي) توجه در مفهوم اعمال نماز
هر يک از اعمال نماز مفهوم و معناي خاصي دارد و تنها يک رشته آداب ظاهري نيست. توجه به اين معاني پنهان که به عنوان اسرار عبادت از آن ها ياد مي شود، در حضور قلب نمازگزار نقش خاصي را ايفا مي کند که در بخش زيباشناسي نماز، به آن خواهيم پرداخت. در اينجا به اين پرسش مي پردازيم که اعمال و حرکات نماز چه تأثيري در ايجاد روحيه عبادت و درک محضر حضرت حق دارد و چگونه معرفت نمازگزار را به باطن و حقيقت نماز افزايش مي دهد؟ در پاسخ به اين پرسش علي عليه السلام مي فرمايد:
هنگامي که رکوع مي کني با خويشتن بگو به تو ايمان دارم، هر چند گردنم زده شود و هنگامي که سرت را از رکوع بلند مي کني با خودت بگو تو مرا از عدم به وجود آوردي. در سجده اول در دل، اين معنا را به ياد آور که تو مرا از خاک آفريدي و وقتي سر از سجده برمي داري، بگو تو از خاک مرا بيرون آوردي و هنگامي که براي سجده دوم مي روي، بگو دوباره به خاک باز مي گردم. و وقتي سر از سجده برمي داري، در دلت بگو خداوندا دوباره مرا از خاک زنده مي کني نا نتيجه کارهايم را ببينم.(14)
ک) توجه و تفکر در وضو و دعاهاي آن
وضو گرفتن علاوه بر بعد ظاهري آن که نظافت جسم است، از نظر باطني و معنوي نيز مؤثر است و روح را تقويت مي کند. دعاهايي که در حال وضو خوانده مي شود، مقدمه مناسبي براي قراردادن انسان در فضاي بندگي است و به خوبي نظام معرفتي انسان را براي ديدار حضرت حق و صحبت با او آماده مي کند. خواندن اين دعاها در صورت توجه به مفهوم آن شناخت هاي لازم جهت توجه به نماز و احساس نياز نسبت به نماز را در نمازگزار ايجاد مي کند و با ايجاد حال و هوايي معنوي در انسان، او را در درک عظمت حضرت حق ياري مي کند. به اين ترتيب، وضو مقدمه اي در ايجاد فراغت قلب است و زمينه را براي ورود از بعد ظاهري به بعد باطني نماز مهيا مي کند. با اين تعبير، وضو فقط جسم را پاک نمي کند، بلکه از کدورت قلب مي کاهد و آن را آماده حضور در محضر خداوند مي گرداند تا در جهش نهايي به چشمه هاي صاف و زلال مبدل شود.
کسي از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله پرسيد: مي خواهم در نماز حضور قلب داشته باشم، پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «هنگام وضو دقت کن يعني با توجه وضو بگير و به معاني کارها دقت کن و دعاهايي(15) که در موقع وضوگرفتن توصيه شده بخوان، براي مثال در هنگام ديدن آب بگو سپاس خداي را که آب را پاک قرار داد. يا هنگامي که آب را به دست راست مي ريزي، بگو خدايا! نامه اعمالم را به دست راستم بده، و هنگام مسح پا بگو خدايا پاي مرا بر روي صراط محکم بدار، روزي که پاها مي لغزد.»(16)
ل) نوافل:
همراه هر يک از نمازهاي واجب پنج گانه برخي نمازهاي مستحبي تعيين شده که پيش يا پس از آن به عنوان نوافل خوانده مي شود. اقامه نوافل از اموري است که سبب حضور قلب در نمازهاي واجب مي گردد و نمازگزار بر اثر انجام اين اعمال مستحبي، روح خود را براي عبادت ورزيده مي کند.
هدف از عبادت و نماز تقرب به خداست. وقتي انسان همواره به ياد خدا باشد و قلبش را در محضر او حاضر ببيند، به خدا نزديک شده است. در صورتي قلب انسان در محضر خدا حاضر مي شود که حصار شرک و ريا را در هم فرو بريزد و خداوند را از نزديک حس کند. امام صادق عليه السلام به نقل از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي گويد: خداوند فرمود: «… وانه ليتقرب الي بالنافله حتي احبه؛ بنده به واسطه نوافل آنقدر به خدا نزديک مي شود که خدا او را دوست مي دارد.»(17)
شايد علت نزديکي انسان به خدا بر اثر خواندن نافله اين باشد که خداوند از وراي اين عمل اختياري و مازاد بر تکليف، شوق و شور بنده خود را مشاهده مي کند و بدين جهت او را دوست مي دارد و سزاوار مقام قرب مي بيند. حاصل اين نزديکي و دوستي رابطه اي از روي معرفت و پايدار است و عابد مشتاق محبت خداوند را به خود جلب مي کند. نزديکي به ساحت قدسي خداوند آثاري دارد که ظهور و نمود آن ها در نماز، حضور قلب و ذکر آدمي منعکس مي شود. وقتي انسان آن قدر به خدا نزديک شود که خداوند او را دوست بدارد در هنگام سخن گفتن با خداوند ذهن و قلبش به غير خدا منحرف نمي شود.
افزون بر اين، نوافل سبب مي شود کاستي هاي باطني نماز جبران شود و قسمت هايي از نماز که بدون حضور قلب خوانده شده، مورد پذيرش خداوند واقع شود. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «نافله براي جبران مقداري از نماز است که فاسد شده است.»(18) و در روايت ديگري مي فرمايد: «نوافل براي جبران نواقص نماز قرار داده شده است.»(19)
پي نوشت :
1- روضه المتقين، ج2، ص260.
2- ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي، اسرار الصلوه، ترجمه رضا رجب زاده، ص301.
3- نک: محمد محمدي ري شهري، الصلاه في الکتاب و السنه، فصل سيزدهم، آداب نماز.
4- بحارالانوار، ج 84، ص253.
5- همان، ج82، ص222؛ ميزان الحکمه، ج5، ص406.
6- وسايل الشيعه، ج3، ص24.
7- نماز در آيينه حديث، عباس عزيزي، به نقل از مواعظ العديه، ص 243.
8- نماز در آيينه حديث، ص36 به نقل از تصنيف غررالحکم، ص175، حديث 3353.
9- قال علي عليه السلام: «لا يقومن احدکم في الصلاه متکاسلاً و لا ناعساً» «در حالت کسالت و چرت هرگز نماز نخوانيد» (خصال، شيخ صدوق، ص 613، باب الواحد الي المأه، حديث 10، وسايل الشيعه، ج4، کتاب الصلاه، باب 13، افعال الصلاه، حديث 4).
10- ميزان الحکمه، ج5، ص398، بحارالانوار، ج84، ص231.
11- امام خميني، اربعين حديث، ص 476.
12- بحارالانوار، ج3، ص82؛ همان، ج83، ص 20.
13- همان، ج84، ص233.
14- ميزان الحکمه، ج5، ص395؛ وسايل الشيعه، ج6، ص331.
15- دعاهاي وضو در رساله هاي عملي، بخش وضو ذکر شده است.
16- چگونه حضور قلب در نماز پيدا کنيم؟ ع- حيدري- ص17، انتشارات ارم، قم.
17- اصول کافي، ج2، ص352.
18- علل الشرائع ، ج 2 ، ص 23.
19- همان.
منبع:از نمازگزاري تا انس با نماز (1) /س