گونهاي از تحويلگراييِ معنايي در تفسيرِ آيات قرآن
تغيير حروف در تفسير آيات قرآن
براي حيات حقيقي
حيات به معناي زندگي است؛ اما در قرآن حيات حقيقي همان حيات اخروي است. عدم توجه به اين نکته موجب برداشتهاي نادرستي شده است. به عنوان نمونه، به آيهاي از سورهي فجر اشاره ميکنيم:
يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي (1)
گويد: «کاش براي زندگاني خود [چيزي] پيش فرستاده بودم».
برخي از مفسران در تفسير اين آيه گفتهاند که مراد از «حياتي» زندگي دنيوي شخصي است و «لحياتي» يعني «عند حياتي» يا «في زمان حياتي». برخي از آنان هم دستکم اين تفسير را به عنوان يک احتمال آوردهاند. بيترديد، اين تفسير با خود قرآن سازگار نيست؛ چرا که در آيهي ديگري آمده است:
وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (2)
اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازيچه نيست، و زندگي حقيقي همانا [در] سراي آخرت است؛ اي کاش ميدانستند.
حيات حقيقي همان زندگي اخروي است. در آيهي قبلي هم مراد همان حيات حقيقي است و هيچ نيازي به تغيير حرف در «لحياتي» نيست. در اين تعبير مفهومسازي ويژهاي وجود دارد. عبارتِ: «قدّم الشي لزيد» به اين معناست که شيءاي را براي زيد به ارمغان فرستاد. به عبارت ديگر، قبل از اينکه گوينده به نزد زيد برسد، چيزي را به عنوان تحفه براي او ميفرستد. تعبير فوق در جايي به کار ميرود که براي کسي که براي او از جهتي اهميت دارد، از پيش تحفه يا ارمغاني را ميفرستد. از اينرو، در اين قبيل تعابير، فردي که براي او چيزي را ميفرستد زمينه و آن چيز شکل ميشود. اين آيه با اين تعبير از يک سو اهميت حياتي اخروي را که زمينه است نشان ميدهد، و از سوي ديگر، اعمال دنيوي را به عنوان تحفههايي در نظر ميگيرد که شخص آنها را به حيات اخروي خودش از پيش تقديم کرده است. حيات اخروي وجود دارد و شخص اعمال خود را به آن از پيش ميفرستد. اين مفهومسازي با تصويري که قرآن از زندگي حقيقي بشر ترسيم ميکند، هماهنگ است؛ بشر براي حيات حقيقياش که زندگي اخروي است، آفريده شده است و اعمالش را براي آن ميفرستد تا کيفيت آن را تغيير دهد.
رزق در اموال
به عنوان مثال ديگر، آيهاي از سورهي نساء را ميآوريم:
وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا (3)
و اموال خود را- که خداوند آن را وسيله قوام [زندگي] شما قرار داده- به سفيهان مدهيد، و [لي] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاک دهيد؛ و با آنان سخني پسنديده بگوييد.
ممکن است در ابتدا چنين به نظر آيد که در «ارْزُقُوهُمْ فِيهَا» بايد به جاي «فيها» تعبيرِ «منها» باشد؛ ولي دو تعبير کاملاً تفاوت دارند و دو معناي مختلف را ميرسانند. براي ايضاح تفاوت آنها به دو جملهي زير توجه کنيد:
1.اکلتُ من الطعام (از طعام خوردم).
2. اکلتُ في الدار (در خانه غذا خوردم).
جملهي (1) بر اين نکته دلالت دارد که چيزي از طعام کم شده است و اکل از آن صورت گرفته است؛ اما (2) بر نقص دلالت ندارد؛ بلکه فقط ميگويد عمل اکل در خانه صورت گرفته و از چيزي که در خانه بوده، خورده است، نه اينکه چيزي از آن کم شده باشد؛ بنابراين، اصل خانه در اين صورت محفوظ ميماند.
در آيه هم اگر خداوند ميفرمود: «وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا» بدين معنا بود که از اصل مال سفيهان به آنها بخورانيد. در نتيجه، مال او کم ميشد؛ اما «وَ ارْزُقُوهُمْ فِيهَا» بدين معناست که مال سفيهان را در زمينه و محل مالشان به آنها رزق دهيد. در نتيجه، اصلِ مال آنها محفوظ ميماند و از ثمرات آن استفاده ميکنند. به همين دليل، برخي گفتهاند که اين آيه بر يک اصل مهم اقتصادي در اسلام دلالت دارد. مال سفيهان بايد در راستاي رشد اقتصادي آنها به کار گرفته شود و اصل مال آنها محفوظ بماند. اين اصل از به کار رفتن «فيها» به جاي «منها» استفاده ميشود. (4)
در تفسير الکشاف هم در تفسير اين فراز از آيه آمده است که: «وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا»؛ يعني اموال آنان را مکاني براي رزقشان قرار دهيد بدين وسيله که با آن تجارت کنيد و سود ببريد، تا اينکه نفقهي آنان از سود اموال باشد، نه از اصل اموال. (5)
مرحوم بلاغي در تفسير اين آيه تعبير «وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا» را اعم دانسته است؛ بدين معنا که ممکن است از راه تجارت با بخشي از آن اموال، سودي به دست بيايد و آنها را با آن روزي بدهند يا اينکه با خود بخشي از اموال، در صورتي که به آن احتياج داشته باشند، به آنها به عنوان روزي بدهند. اگر تعبير «منها» به کار ميرفت، بدين معنا بود که از آن اموال به سفها بدهيد و اين بدين معنا بازميگردد که اموال را به سفها بدهيد. (6)
ميتوانيم به کمک تحليل شناختي نشان دهيم که در آيهي فوق تعبير «فيها» عام نيست. آيه اموال را به صورت ظرف و رزق را به عنوان مسيرپيما مفهومسازي ميکند. در اين مفهومسازي، ظرف مذکور (اموال) زمينه و مسيرپيما (رزق) تبديل ميشود. پيداست که زمينه تغييرناپذير و شکل تغييرپذير در نظر گرفته ميشود. به تعبير ديگر، در اين مفهومسازي ديگر خود ظرف تغيير نميکند و وضعيت رزق نسبت به آن سنجيده ميشود.
پينوشتها:
1.فجر: 24.
2.عنکبوت: 64.
3.نساء: 5.
4.السيد محمدرضا الشيرازي؛ التدبر في القرآن؛ ج 1، ص 64.
5.ابيالقاسم محمودبن عمر الزمخشري؛ الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل؛ ج 1، ص 472.
6.محمدجواد بلاغي نجفي؛ آلاء الرحمن في تفسير القرآن؛ ج 2، ص 12.
منبع مقاله :
قائمينيا، عليرضا؛ (1390)، معناشناسي شناختي قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول