تفاسیر آیات و سور قرآنی در نهج البلاغه
1- در جمله: «لم یوجس موسی – علیه السلام- خیفه علی نفسه اشفق من غلبه الجهال و دول الضلال(1).» امیر المؤمنین علیه السلام آیه ی شریفه «فاوجس فی نفسه خیفه موسی(2)» را تفسیر نموده است.
2- جمله «لم یلد فیکون مولوداً و لم یولد فیصیر محدوداً(3)». آیه شریفه «لم یلد و لم یولد(4).» را توضیح می دهد.
3- راجع به آیه امانت چنین می فرماید: «انها عرضت علی السماوات المبنیه و الارضین المدحوه و الجبال ذات الطول المنصوبه فلا اطول و لا اعرض و لا اعلی و لا اعظم منها و لو امتنع شیء بطول او عرض او قوه او عز لا متنعن و لکن اشفقن من العقوبه و عقلن ما جهل من هو اضعف منهن و هو الانسان(5).»
4- آیه شریفه «لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم(6).» در دو مورد از نهج البلاغه تفسیر شده است.
الف: «اما بعد فان المرء قد یسره درک ما لم یکن لیفوته و یسوءه فوت ما لم یکن لیدرکه فلیکن سرورک بما نلت من اخرتک و لیکن اسفک علی ما فاتک منها(7).»
ب: «الزهد کله بین کلمتین من القران: قال الله سبحانه: «لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم.» و من لم یاس علی الماضی و لم یفرح بالاتی فقد اخذ الزهد بطرفیه(8).»
5- «فان الله سبحانه یقول (سواء العاکف فیه و الباد) فالعاکف المقیم به و البادی الذی یحج الیه من غیر اهله(9).»
6- «و سئل علیه السلام عن قوله تعالی (فلنحیینه حیاه طیبه) فقال هی القناعه(10).»
7- «و قال علیه السلام فی قوله تعالی (ان الله یامر بالعدل و الاحسان)، العدل: الانصاف و الاحسان: التفضل(11).»
8- «و قد سمع- علیه السلام- رجلاً یقول (انا لله و انا الیه راجعون) فقال ان قولنا (انا لله) اقرار علی انفسنا بالملک، و قولنا (و انا الیه راجعون) اقرار علی انفسنا بالهلک(12).»
9- «قاله بعد تلاوته (الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر) یا له مراماً ما ابعده و زوراً ما اغفله(13)…»
10- «قاله عند تلاوته (رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله) ان الله سبحانه و تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه (14)…»
11- «قاله عند تلاوته (یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم) ادحض مسوول حجه و اقطع مغتر معذره، لقد ابرح جهاله بنفسه(15).»
مواردی که نهج البلاغه قرآن را وصف نموده و مردم را به تبعیت از آن دستور داده است:
نهج البلاغه 96 بار کلمه «قرآن، کتاب الله، کتاب ربکم» و امثال آن را تکرار کرده است. به عنوان نمونه بعضی از اوصاف قرآن که در نهج البلاغه آمده است، در اینجا ذکر می شود:
خطبه 175- و اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذی لا یغش و الهادی الذی لا یضل و المحدث الذی لا یکذب و ما جالس القرآن احد الا عنه بزیاده او نقصان: زیاده فی هدی و نقصان من عمی و اعلموا انه لیس علی احد بعد القران من فاقه و لا لاحد قبل القران من غنی فاستشفعوه من ادوائکم و استعینوا به علی لاوائکم فان فیه شفاء من اکبر الداء و هو الکفر و النفاق و الغی و الضلال.
بدانید که این قرآن خیرخواهی، امین و راهنمایی بدون گمراهی و سخنگویی بدون دروغ است. هر کس با قرآن مصاحبت کند، هدایتش فزونی می یابد و از کوری دلش کاسته می شود. پس از هدایت گرفتن از قرآن، برای کسی نیازی باقی نمی ماند و غیر از قرآن برای هیچ کس بی نیازی یی نباشد. از قرآن دوای دردهای خود را بخواهید و در گرفتاریها، از آن کمک بجویید که شفای بزرگترین دردها که کفر و نفاق و کوردلی و گمراهی است در قرآن است.
خطبه 155- و علیکم بکتاب الله فانه الحبل المتین و النور المبین و الشفاء النافع و الری الناقع و العصمه للمتمسک و النجاه للمتعلق لایعوج فیقام و لا یزیغ فیستعتب و لا تخلقه کثره الرد و لوج السمع من قال به صدق و من عمل سبق.
به کتاب خدا چنگ بزنید که ریسمانی محکم و نوری آشکار و شفا دهنده یی سودمند و سیراب کننده یی کامل است؛ سنگر است برای پناهنده و نجات است برای چنگ زننده؛ از راه حق منحرف نشود تا نیاز به راست کردن داشته باشد، هر چند تکرار شود، گوشها را بنوازد و کهنه نگردد، هر کس سخن قرآنی بگوید صادق است و هر که به قرآن عمل کند از همه کس پیشی می گیرد.
حکمت 305- فی القران نبا ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم.
قرآن از حال پیش از شما حکایت می کند و از آینده شما، خبر می دهد و در حال حاضر، حاکم و داور میان شماست.
نامه 47- و الله الله فی القران لا یسبقکم بالعمل به غیرکم.
شما را به خدا سوگند می دهم درباره ی قرآن؛ مبادا که دیگران در عمل کردن به قرآن از شما پیشی گیرند.
پی نوشت ها :
1- خطبه 4.
2- طه/67.
3- خطبه 228.
4- سوره اخلاص(توحید)/3.
5- خطبه 190.
6- حدید/23.
7- نامه 22.
8- حکمت 431.
9- نامه 67.
10- حکمت 221.
11- حکمت 223.
12- حکمت 95.
13- خطبه 212.
14- خطبه 213.
15- خطبه 214.
منبع: مصطفوی، سید جواد، (1301)، رابطه نهج البلاغه با قرآن، تهران: انتشارات بنیاد نهج البلاغه ، 1386، چاپ چهارم.