«تلازم» در لغت به معنای وابسته به هم و همراه هم بودن و عدم انفکاک و جدایی است.[1] تلازم را از یک نگاه و دیدگاه میتوان به دو نوع تلازم تکوینی و تلازم جعلی تقسیم کرد:
الف) تلازم تکوینی؛ یعنی آن دو و یا چند چیزی که وابستگی و همراهی آنها با یکدیگر در ذاتشان وجود داشته، و هیچ عامل خارجی، دخالت در تحقق این وابستگی ندارد؛ مانند: تلازم بین آتش و حرارت، آب و رطوبت و …
ب) تلازم جعلی؛ تلازم و همراهی قراردادی دو یا چند چیز با یکدیگر است که با دخالت عامل خارجی ایجاد میشود. البته این تلازم بسته به آن است که جاعل و قراردادکننده چه کسی یا چه چیزی باشد، و بر همین اساس، اقسام متعددی دارد؛ مانند تلازم شرعی میان آب و پاککنندگی که تنها با جعل شارع چنین تلازمی به وجود میآید؛ یا تلازم عرفی و اتفاقی، مانند: تلازم میان اتفاق نظر رئیس و زیردستان وی.[2]
گفتنی است که در ارتباط با موضوعات عقلی که دانش منطق با استفاده از واقعیات خارجی بدان پرداخته و مورد تأیید عقل نیز میباشد، نیازی به ارائه شاهد از قرآن کریم و یا سخن پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) نیست، اگرچه تقریبا تمام تلازمهای شرعی از سخن پیشوایان دینی برداشت شده و آنحضرات برای تبیین آموزههای دینی، تلازمهای تکوینی را نیز به عنوان شاهد مطرح فرمودهاند، مانند این سخن امام علی(ع):
«قَلِیلُ الْحَقِّ یَدْفَعُ کَثِیرَ الْبَاطِلِ کَمَا أَنَّ الْقَلِیلَ مِنَ النَّارِ یُحْرِقُ کَثِیرَ الْحَطَبِ».[3]
حق حتی اگر به میزان اندکی باشد، مقدار بسیاری از باطل را نابود میکند، چنانچه اندک آتشی میتواند هیزم فراوانی را بسوزاند.
[1]. ر. ک: فرهنگ معین؛ تهانوی، محمد علی بن علی، کشاف اصطلاحات العلوم و الفنون، دحروج علی، ج 2، ص 1380، بیروت، ناشرون، چاپ اول، 1996م.
[2]. حیدری، سید رائد، المقرّر فی توضیح منطق المظفّر، ج 1، ص 83 – 86، قم، منشورات ذوی القربی، چاپ اول، 1422ق؛ صلیبا، جمیل، صانعی دره بیدی، منوچهر، فرهنگ فلسفی، ص 544، تهران، حکمت، چاپ اول، 1366ش.
[3]. تمیمی آمدی، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 68، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366.