در روايات صبر، يكي از پايههاي ايمان معرفي شده است، بلكه قدرت مقاومت در مقابل عوامل مزاحم است؛ خواه عامل مزاحم، هواي نفس انسان يا تمايلات شيطانيِ خود او باشد، خواه عاملي بيروني؛ حتي گاه همسر و فرزند، انسان را به گناه وا ميدارند:
«إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ».[1] اين آيه بعضي همسران و فرزندان را مصداق دشمن شمرده است؛ چهبسا خواستههاي آنان انسان را در برابر ناحق تسليم كند و او را به جهنم سوق دهد. مؤمن اراده و خواست خدا را معيار كارهاي خود قرار ميدهد؛ به همين دليل هرجا كه خداوند به رعايت حال خانواده و فرزندان سفارش كرده است، رعايتكردن اين توصيهها براي مؤمن عبادت بهشمار ميآيد.
اسلام همه آنچه را كه در سعادت انسان تأثير دارد، براي او مشخص كرده است. در روايتي نبوي آمده است: الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَالْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِه.[2] مؤمن در منزل سعي ميكند برحسب ميل خانوادهاش غذا بخورد و غذا را با توجه به ذائقه خانوادهاش تهيه ميكند؛ اما منافق خانواده را تابع ميل و اشتهاي خود ميكند و همسر و فرزندش بايد پيرو او باشند.
مؤمن بايد در امور مباح خواسته خانوادهاش را در نظر بگيرد؛ اما در اموري كه خداوند مجاز ندانسته است، نبايد تسليم شود. اگر زني از همسرش بخواهد با تحصيل مال حرام خودرو يا مسكن تهيه كند، نبايد تسليم خواستههاي او شد. آيا شايسته است كه مؤمن با استفاده از مال ربا و حرام خواستههاي ديگران را برآورد يا بايد مقاومت كند؟ در چنين موقعيتي نبايد با دعوا و زدوخورد ديگران را به پذيرش حق واداشت، بلكه بايد با آرامش آنها را براي جلب رضاي الهي مجاب كرد.
براي ايستادگي در برابر عواملي كه انسان را به مخالفت با رضاي خدا دعوت ميكند، اتكا به نيرويي ضرورت دارد كه تعبير كلي آن صبر است. صبر، انگيزه عمل و نيروي مقاومت در برابر عواملي است كه انسان را از انجام كار خير بازميدارد يا به رفتار ناهنجار دعوت ميكند.
پي نوشت:
[1] تغابن/13
[2] بحارالانوار، ج59، ص291
[3] جرعه اي از درياي راز، ص217