اسلام به عنوان آخرين دين الهي كه خاتم اديان ميباشد، پاسخگوي نيازهاي حياتي و اساسي انسان ميباشد و در راستاي اين هدف براي اخلاق و چگونگي رفتارهاي انسان، برنامهها و توصيههاي خاص خود را ارائه نموده است. از اين رو، اگر در صدد تعريف دين از منظر اسلامي برآييم بايد اخلاق را يكي از بخشهاي بسيار مهم آن به حساب آوريم. از منظر اسلامي،اخلاق جزيي از دين به حساب ميآيد و از چنان اهميت رفيعي برخوردار است كه پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره فرمودهاند كه من براي تكميل نمودن مكارم و فضايل اخلاقي مبعوث گرديدهام. ليكن از آنجا كه اخلاق و مسايل اخلاقي يكي از مهمترين مسايل فكري همه انسانها در همة زمانها بوده است، بحث از اخلاق سابقة بسيار ديرينهاي داشته و در اين ميان برخي نيز با نظام سازي ديدگاههاي خود در صدد ارائه مكتب اخلاقي خاصي برآمدهاند. از اين طريق مكاتب اخلاقي فراواني پديد آمدهاند كه بررسي كامل نظريههاي موجود در اين رابطه و مقايسة آن با مكتب اخلاقي اسلام كار بسيار وسيع و پردامنهاي است كه پژوهشي گسترده و عميق را ميطلبد. از طرف ديگر تمام جوانب و دقتهاي نظام اخلاقي اسلام نيز به اين سهولت قابل بررسي نبوده و زمان و تلاش طولاني و پيوستهاي را ميطلبد. از جمله اينكه بايد اصول و مباني معرفت شناختي، هستي شناختي و انسان شناختي اخلاق اسلامي و اهداف اخلاق اسلامي مورد تأمل و تحقيق عميقي قرار گيرد و براي يافتن پاسخ مناسبي به پرسش مذكور تفاوتهاي آن با ساير مكاتب نيز بررسي شود. ما در اينجا تنها به بيان برخي خصوصيات و ويژگيهاي نظام اخلاقي اسلامي ميپردازيم كه در مجموع مزيت و برتري آن را بر ساير مكاتب اخلاقي نشان ميدهد:
1ـ جهان بيني توحيدي و نظام اخلاقي اسلام
يكي از اموري كه موجب اختلاف ديدگاههاي اخلاقي گرديده است، چگونگي نگريستن آنها به مقولاتي همچون هستي و انسان ميباشد و در اين ميان دو ديدگاه متفاوت مادي و الهي وجود دارد. هر يك از اينها ملاك خاصي براي سعادت انسان، مطرح نموده و رفتارهاي اخلاقي ويژهاي را توصيه مينمايند. گرايش غالب در مكاتب اخلاقي مغرب زمين ارائه نظامي اخلاقي با نگاهي مادي به هستي و انسان ميباشد. براين اساس يكي از ويژگيهاي بسيار مهم نظام اخلاق اسلام داشتن بينش توحيدي نسبت به هستي است. و اسلام با اين نوع نگرش، نظام اخلاقي خود را بر دو اصل توجه انسان به مبدأ آفرينش و معاد مبتني ميسازد. قرآن كريم كه حيات آدمي را نامحدود، و سهم اصلي زندگي انسان را به بعد از مرگ مربوط ميداند مصداق سعادت و فلاح را در ارتباط با حيات اخروي بازشناسي ميكند. مادّه سعادت كه فقط يك بار در قرآن آمده است بر سعادت اخروي تطبيق شده است.[1]2ـ ايمان و عمل صالح، راه رسيدن به سعادت از ديدگاه اسلام
يكي از پرسشهايي كه موجب پيدايش اختلافهاي فراواني در مكاتب اخلاقي گرديده، اين است كه چه چيزي ما را به سعادت ميرساند؟ نظام اخلاقي اسلام نيز در اين زمينه ديدگاه خاص خود را دارد. در ديدگاه اسلام خداوند به عنوان غنيّ مطلق و انسان به عنوان موجودي وابسته و نيازمند به او معرفي ميگردد «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر/15). براساس اين بينش كه انسان را فقر محض نسبت به خداوند ميداند، رابطة عبوديت و ربوبيّت ميان انسان و خداوند برقرار ميگردد؛ انسان با حالت فروتني كامل، و بدون هيچ گونه اعتراضي بايد در برابر اوامر و نواهي خداوند تسليم محض باشد.
گفتني است كه امر و نهي الهي نيز تابع مصالح و مفاسد است و مصالح و مفاسد نيز صرف نظر از اوامر و نواهي خداوند، داراي واقعيت ميباشند. بنابراين از آيات فراواني از قرآن كريم ميتوان چنين استفاده نمود كه شرط لازم و كافي در رسيدن به سعادت حقيقي برخورداري از ايمان و عمل صالح است. درحقيقت ايمان خود يك عمل قلبي است كه در صورت فراهم بودن شرايط مستلزم عمل صالح نيز ميباشد. از اين رو ايمان با علم و عقيده فرق ميكند و خود بعنوان يك عمل اختياري در دايرة اخلاق قرار ميگيرد و لذا جا دارد كه از انگيزة آن نيز سؤال شود که آيا انگيزة ايمان علم و معرفت است، و يا نه، كسب كمال است.[2]3ـ نقش نيت و انگيزه در كار اخلاقي از نظر اسلام
يكي ازتفاوتهاي اساسي مكتب اخلاقي اسلام با ساير نظريههاي اخلاقي توجه به نقش نيّت در ارزش اخلاقي است.[3] از نظر اسلام، كاري ارزشمند است كه به انگيزة تحصيل رضايت و خشنودي خداوند صورت پذيرد. البته رضايت خداوند هم داراي مراتبي است؛ گاهي رضاي خداوند به اين لحاظ كه منشأ پاداش اخروي و يا نجات از عذاب الهي است، مورد توجه انسان قرار ميگيرد و گاهي ميتواند انگيزة انسان در كارهايش فقط رضايت خداوند باشد بدون آنكه توجهي به پاداش و كيفر داشته باشد. بنابراين نيّت و انگيزه در كارهاي اخلاقي از اين نظر نيز داراي مراتب و درجات مختلفي است. شخصي كه از چنان معرفتي نسبت به خداوند برخوردار شده است كه تمام اعمالش را فقط براي رضاي او انجام ميدهد، ارزشمندترين اعمال را انجام داده است. همچنين كسي كه به انگيزة كمال جويي نيز دست به اعمال اخلاقي پسنديده زده است، اعمال او مورد رضايت خداوند بوده و از ارزش اخلاقي برخوردار است.[4]4ـ اخلاق و كمال انسان از ديد اسلام
مكتب اسلام بر اساس انسان شناسي خاص خود بر اين باور است كه، انسان موجودي است مركب از نفس (روح) و بدن. از نظر اسلام اين نفس و روح انسان است كه داراي اصالت ميباشد.[5] و از اين رو، كمال اخلاقي وي نيز در واقع تكامل يافتن بعد اصيل او كه همان بُعد روحاني و نفساني است ميباشد. ايمان نيز كه يك عمل قلبي اختياري است نقش مستقيم و بلاواسطهاي در كمال روح انسان دارد. همچنين نيّت و انگيزة عمل نيز ارتباط مستقيمي با كمال روحي انسان قرار دارد. بر اين اساس از نظر اسلام، رعايت اصول اخلاقي موجب كمال و تهذيب روح ميگردند و در حقيقت بين اعمال و رفتار انسان و كمال روح يا سقوط منزلت حقيقي روح انسان، يك رابطة عيني و واقعي وجود دارد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اخلاق در قرآن، (جلد 1ـ2)، محمد تقي مصباح يزدي، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1376.
2ـ فلسفه اخلاق، مجتبي مصباح، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
3ـ اخلاق اسلامي و مباني نظري آن، دكتر علي شيرواني، انتشارات درالفكر، قم 1379.
4ـ فلسفه اخلاق با تقرير احمد حسين شريفي، محمد تقي مصباح يزدي، قم، انتشارات مؤسسه امام خميني.
5ـ اسلام و چالش هاي کلي معاصر، اکبر اسد عليزاده، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح، محمد تقي، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1376، ج1، ص99ـ101.
[2] . همان، ص127ـ131؛ و شيرواني، علي، اخلاق اسلامي و مباني نظري آن، قم، انتشارات دارالفكر، 1379، ص123ـ125.
[3] . ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، دروس فلسفه اخلاق، ص90.
[4] . مصباح، محمد تقي، اخلاق در قرآن، ج1، ص114ـ121.
[5] . جمعي از نويسندگان، درآمدي بر مباني انديشه اسلامي، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1381، ص86ـ88.
[6] . جوادي آملي، عبدالله، مبادي اخلاق در قرآن، قم، مركز نشر اسراء، 1379، ص63ـ65.