وهم در ادبیات فلسفی در مقابل عقل است. عقل مدرک معانی کلیه است مانند علم کلی و دوستی کلی، ولی وهم مدرک معانی جزئیه است، مانند دشمنی و دوستی افراد خاص. کار قوه خیال صورتگری است. قوه خیال نیز صور محسوسات را ترکیب و تصور می کند.توضیح بیشتر:
قوه خیال یکی از مظاهر خداوند است یا دقیق تر، یکی از مظاهر اسماء الهی است، زیرا یکی از اسماء الهی اسم شریف «مصور» است و نفس نیز از طریق خیال، صورتگری می کند. از این رو، می توان گفت قوه خیال مظهر اسم شریف «المصور» است و از آنجا که اسماء الهی حق اند، مظاهر اسماء الهی نیز حق اند و چون اسماء توقیفی اند، یعنی نمی شود اسماء لفظی و اسماء عینی را از جای خویش برداشت چرا که برداشتن آنها موجب خلل در نظام آفرینش است، قوه خیال نیز در جای خویش نیکو و احسن است و در نظام احسن باید قوه خیال باشد و نمی شود این قوه را برداشت (انسان در عرف عرفان، علامه حسن زاده آملی، اصل 12).
کار قوه خیال تصویر دادن معانی و حقایق مدرکه است مثلا نفس مطالبی را از عالم مجردات
می گیرد و آن حقیقت را به روح می دهد و روح آن را به قلب داده و قلب آن حقایق را به خیال
می سپارد و خیال نیز آن حقایق را مبدل به صوری می کند. مثلا «دشمنی» را به شکل مار و یابه شکل سگ صورت می دهد و «علم» و «رزق» را به شکل آب یا «شیر» صورت می دهد (نگا: معرفت نفس، همو، دفتر دوم، صص 182 – 184، درس پنجاه و نهم).
از طرف دیگر گاه قوه خیال ذات اشیاء را مبدل به صورتی می کند، مثلا ذات جبرئیل را مبدل به صورت دحیه کلبی می کند و گاه معنایی را در قوه خیال مبدل به لفظی می کند که آن شخص و این لفظ را کسی غیر از صاحب این قوه خیال نمی تواند ببیند و بشنود مگر کسی که قوه خیال او در حد قوه خیال آن شخص باشد. مثلا کسانی که به پایه جان رسول الله نرسیده اند نه می توانند جبرئیل را ببینند و نه می توانند آن صدا را بشنوند (انسان در عرف عرفان، همانجا).
به هر روی قوه خیال در امور دنیوی نیز برای ادراک امور امری ضروری است چرا که حس پس از ادراک محسوسات، داده های خویش را به قوه خیال می دهد و قوه خیال با صورتگری خویش، داده های قوه خیال را برای تجزیه و ترکیب و تحلیل به قوه عقل می سپارد، از این رو اگر قوه خیال نبود راه ادراک عقلی امور مسدود بود.
با توجه به امور سه گانه فوق یعنی نقش خیال در تنزل صور ما بعد الطبیعی به جان آدمی و نیز نقش این قوه در وحی الهی به انبیاء و الهام غیبی به معصومان(ع) و نیز ادراک عقلی امور حسی مشخص می گردد که قوه خیال و تخیلات نقش چشمگیری هم در دین و هم در دنیای آدمی دارد.
برای مزید اطلاعات توجه به چهار نکته ذیل ضروری است:
الف) این قوه در صورتی می تواند کار خویش را به نحو احسن انجام دهد که سالم بماند و سلامت این دستگاه در پرتو مراقبت و مواظبت و حضور است یعنی هر چه انسان مراقب واردات و صادرات اعضاء و جوارح باشد مراقب خوردنی ها، گفتنی ها و… بوده و جان خویش را به آلودگی ها نیالاید، قوه خیال انسان کار خویش را به نحو صحیح تری انجام خواهد داد. از این رو، افعالی چون طاعات و عبادات موجب قویتر شدن خیال گشته و صور را صافتر و از آشفتگی ها پیراسته تر به آدمی ارائه خواهد داد و اگر اینچنین نباشد، قوه خیال حقایق را صوری وارونه یا کاذب به انسان می نمایاند، به همین جهت گفته شده است که هر چه مزاج انسان معتدل تر باشد قوه خیال قوی تر بوده و در ارائه صور صادق تر خواهد بود (همان).
ب) کار قوه خیال منحصر به عالم خواب نیست، بلکه در بیداری هم خیال می تواند فعال باشد. هستند افرادی که تصاویر غیبی را در عالم بیداری می گیرند یعنی قوه خیال آنها معانی و حقایق را در عالم بیداری به صورتی برای آنها متمثل می سازد.
ج) قوه خیال در انسانها متفاوت است؛ یعنی چنانکه ارواح انسان ها درجات و مراتب دارند، خیالات انسانها نیز مراتب دارند، از این رو، قوه خیال در رسول خدا(ص) قابل مقایسه با قوه خیال در سایرین نیست به همین جهت است که وجود مقدس پیامبر(ص) معانیی را که از عالم غیب گرفته است معصومانه به تصویر می کشد اما صورت هایی که خیال ما می سازد یا معصومانه نیست و یا بسیار ضعیف و کم رنگ است.
د) از آنجا که قوه خیال واسطه میان حس و عقل است، هر چه این قوه سالمتر و قوی تر باشد در ارائه آن فعل و شأنی که به عهده اوست قوی تر عمل می کند مثلا کسی که ضعف قوه خیال دارد، خواب می بیند اما خوابش در خارج تحقق پیدا نمی کند یا صوری را در عالم خواب و یا بیداری
می بیند اما آن صورت تعبیر نمی شود. این بیانگر ضعف قوه خیال است که یا اصلا عمل نمی کند و یا خوب عمل نمی کند.
قوه خیال یکی از مظاهر خداوند است یا دقیق تر، یکی از مظاهر اسماء الهی است، زیرا یکی از اسماء الهی اسم شریف «مصور» است و نفس نیز از طریق خیال، صورتگری می کند. از این رو، می توان گفت قوه خیال مظهر اسم شریف «المصور» است و از آنجا که اسماء الهی حق اند، مظاهر اسماء الهی نیز حق اند و چون اسماء توقیفی اند، یعنی نمی شود اسماء لفظی و اسماء عینی را از جای خویش برداشت چرا که برداشتن آنها موجب خلل در نظام آفرینش است، قوه خیال نیز در جای خویش نیکو و احسن است و در نظام احسن باید قوه خیال باشد و نمی شود این قوه را برداشت (انسان در عرف عرفان، علامه حسن زاده آملی، اصل 12).
کار قوه خیال تصویر دادن معانی و حقایق مدرکه است مثلا نفس مطالبی را از عالم مجردات
می گیرد و آن حقیقت را به روح می دهد و روح آن را به قلب داده و قلب آن حقایق را به خیال
می سپارد و خیال نیز آن حقایق را مبدل به صوری می کند. مثلا «دشمنی» را به شکل مار و یابه شکل سگ صورت می دهد و «علم» و «رزق» را به شکل آب یا «شیر» صورت می دهد (نگا: معرفت نفس، همو، دفتر دوم، صص 182 – 184، درس پنجاه و نهم).
از طرف دیگر گاه قوه خیال ذات اشیاء را مبدل به صورتی می کند، مثلا ذات جبرئیل را مبدل به صورت دحیه کلبی می کند و گاه معنایی را در قوه خیال مبدل به لفظی می کند که آن شخص و این لفظ را کسی غیر از صاحب این قوه خیال نمی تواند ببیند و بشنود مگر کسی که قوه خیال او در حد قوه خیال آن شخص باشد. مثلا کسانی که به پایه جان رسول الله نرسیده اند نه می توانند جبرئیل را ببینند و نه می توانند آن صدا را بشنوند (انسان در عرف عرفان، همانجا).
به هر روی قوه خیال در امور دنیوی نیز برای ادراک امور امری ضروری است چرا که حس پس از ادراک محسوسات، داده های خویش را به قوه خیال می دهد و قوه خیال با صورتگری خویش، داده های قوه خیال را برای تجزیه و ترکیب و تحلیل به قوه عقل می سپارد، از این رو اگر قوه خیال نبود راه ادراک عقلی امور مسدود بود.
با توجه به امور سه گانه فوق یعنی نقش خیال در تنزل صور ما بعد الطبیعی به جان آدمی و نیز نقش این قوه در وحی الهی به انبیاء و الهام غیبی به معصومان(ع) و نیز ادراک عقلی امور حسی مشخص می گردد که قوه خیال و تخیلات نقش چشمگیری هم در دین و هم در دنیای آدمی دارد.
برای مزید اطلاعات توجه به چهار نکته ذیل ضروری است:
الف) این قوه در صورتی می تواند کار خویش را به نحو احسن انجام دهد که سالم بماند و سلامت این دستگاه در پرتو مراقبت و مواظبت و حضور است یعنی هر چه انسان مراقب واردات و صادرات اعضاء و جوارح باشد مراقب خوردنی ها، گفتنی ها و… بوده و جان خویش را به آلودگی ها نیالاید، قوه خیال انسان کار خویش را به نحو صحیح تری انجام خواهد داد. از این رو، افعالی چون طاعات و عبادات موجب قویتر شدن خیال گشته و صور را صافتر و از آشفتگی ها پیراسته تر به آدمی ارائه خواهد داد و اگر اینچنین نباشد، قوه خیال حقایق را صوری وارونه یا کاذب به انسان می نمایاند، به همین جهت گفته شده است که هر چه مزاج انسان معتدل تر باشد قوه خیال قوی تر بوده و در ارائه صور صادق تر خواهد بود (همان).
ب) کار قوه خیال منحصر به عالم خواب نیست، بلکه در بیداری هم خیال می تواند فعال باشد. هستند افرادی که تصاویر غیبی را در عالم بیداری می گیرند یعنی قوه خیال آنها معانی و حقایق را در عالم بیداری به صورتی برای آنها متمثل می سازد.
ج) قوه خیال در انسانها متفاوت است؛ یعنی چنانکه ارواح انسان ها درجات و مراتب دارند، خیالات انسانها نیز مراتب دارند، از این رو، قوه خیال در رسول خدا(ص) قابل مقایسه با قوه خیال در سایرین نیست به همین جهت است که وجود مقدس پیامبر(ص) معانیی را که از عالم غیب گرفته است معصومانه به تصویر می کشد اما صورت هایی که خیال ما می سازد یا معصومانه نیست و یا بسیار ضعیف و کم رنگ است.
د) از آنجا که قوه خیال واسطه میان حس و عقل است، هر چه این قوه سالمتر و قوی تر باشد در ارائه آن فعل و شأنی که به عهده اوست قوی تر عمل می کند مثلا کسی که ضعف قوه خیال دارد، خواب می بیند اما خوابش در خارج تحقق پیدا نمی کند یا صوری را در عالم خواب و یا بیداری
می بیند اما آن صورت تعبیر نمی شود. این بیانگر ضعف قوه خیال است که یا اصلا عمل نمی کند و یا خوب عمل نمی کند.