خداوند متعال در سورة «حجر» آيه 44 مي فرمايد: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم: آن (جهنم) هفت در دارد و براي هر دري، گروه معيني از آن ها تقسيم شده اند.»
از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده: «جهنم هفت در دارد، يعني هفت طبقه است كه روي يكديگر قرار دارند، سپس آن حضرت يكي از دست ها را برروي دست ديگر نهاد و فرمود: اين طور! …»[1]در اين كه مقصود از درهاي جهنم، درهاي خانه و چهار ديواري است، يا طبقات و دركات مختلفي است كه از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند؟ بايد گفت: استعمال كلمه باب در هر دو معنا متداول است، و چه بسا اموري كه در نوع مختلفند، و هر نوعش را يك باب مي گويند. مثلاً گفته مي شود، «ابواب خير»، «ابواب رحمت» و … و چه بسا كه اسباب رسيدن به چيزي و راه هاي رسيدن به آن را نيز ابواب مي گويند. همانند: «ابواب رزق» و … كه مقصود از آن انواع معاملات است. بنابراين، مناسب است كه «باب» در آية ياد شده به معناي «طبقه» باشد، پس معناي هفت در داشتن جهنم، اين مي شود كه هفت نوع عذاب دارد، و هر نوع آن به مقتضاي واردين براي خود چند قسم دارد.[2]منظور از ابواب بهشت در آيه 73، سورة زمر نيز طبقات و درجات بهشت است، كه كساني كه تقواي الهي پيشه كرده اند، به سوي بهشت راهنمايي مي شوند، و هنگامي كه به آن مي رسند، طبقات و درجات براي آن ها آماده شده و نگاهبانان به آن ها خوش آمد مي گويند.
به هر حال «باب» در آيه ياد شده به معناي محل ورود و نقطه وارد شدن و انتقال به مكاني نيز مي تواند باشد.
در قرآن كريم، به «ابواب بهشت» اشاره شده است، ولي تعداد آن ها را يادآور نشده است، و اين ممكن است به اين خاطر باشد كه چون قرآن كريم در پي بيان جزئيات نيست، بلكه بيان جزئيات بر عهدة امام مبين و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و جانشينان آن حضرت مي باشد و در روايات اسلامي تعداد درهاي بهشت، هشت در شمرده شده است.[3]از طرفي ممكن است عدم بيان تعداد درهاي بهشت به خاطر كثرت و زيادي بهشتيان و اسباب ورود به بهشت باشد، كه نيازي به اشاره به تعداد درهاي بهشت نبوده است.[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرحوم طبرسي، مجمع البيان، بيروت، درالاحياء التراث العربي، 1379ق، ج3، ص337.
2. ناصر مكارم شيرازي و ديگران، نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1376ش، چاپ چهارم، ج11، ص67ـ74.
3. ابو جعفر محمد بن الحسن بن علي الطوسي، التبيان في تفسير القران، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، 1409ق. ج4، ص338.
و …
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: طبرسي، مجمع البيان في تفسير القران، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، 1379ق، ج3، ص337.
[2] . ر.ك؛ طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القران، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ سوم، 1379ق، ج12، ص178.
[3] . ر.ك؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق، ج8، ص121.
[4] . طباطبايي، محمد حسين؛ الميزان، تهران، دارالکتب اسلاميه، چاپ سوم، 1379 هـ . ق، ج12، ص 178؛ و طيب، عبدالحسين، اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، 1366ش، ج8، ص43.