قرآن کریم در آیات 27 و 28 سوره کهف میفرماید: «آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمىسازد و هرگز پناهگاهى جز او نمىیابى! با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز به خاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است».[1]
این آیات بازگشتی به آیات قبل از داستان اصحاب کهف دارد؛ یعنى به تأسف خوردن و ناشکیبایى رسول خدا(ص) از اینکه چرا مردم ایمان نمىآورند و دعوت حق او را قبول نمىکنند.[2] آیات مورد بحث عطف بدانجا است که خداوند رسول خدا(ص) را تسلیت مىداد به اینکه دنیا سرای آزمایش و امتحان است، و آنچه زینت دارد به زودى به صورت خاک خشک در مىآید؛ از اینرو سزاوار نیست برای این مردم خود را ناراحت کنى و دلتنگ شوى که چرا دعوتت را نمىپذیرند و به کتاب خدا ایمان نمىآورند.
در دوران غربت اسلام که مسلمانان نیاز شدیدى به نیرو و امکانات داشتند، جمعى از ثروتمندان مستکبر و اشراف از خود راضى عرب به حضور پیامبراسلام(ص) آمده، و در حالىکه اشاره به مردان با ایمانى؛ مانند سلمان، ابوذر، خباب و مانند آنها مىکردند، گفتند: اى محمّد! اگر تو در صدر مجلس بنشینى، و این گونه افراد را از خود دور سازى ما نزد تو خواهیم آمد، ولى چه کنیم که با وجود این گروه جاى ما نیست! در این هنگام آیه 28 سوره کهف نازل شد و به پیامبر اسلام دستور داد که هرگز تسلیم این سخنان فریبنده تو خالى نشود و همواره با افراد با ایمان و پاکدلى؛ مانند سلمانها و ابوذرها باشد.
خداوند در این آیات به پیامبر چنین دستور مىدهد که آنچه از کتاب پروردگارت بر تو نازل شده تلاوت کن و بدان که کسى نمىتواند کلمات الهى را تغییر دهد و تو جز خدا پناهگاهى نخواهى یافت. سپس مىافزاید: در همراهى با مؤمنانى که صبح و شام پروردگارشان را مىخوانند و همواره خوشنودى او را طلب مىکنند، شکیبا باش و چشمانت از آنان برنگردد؛ یعنى همراهى این گروه را -اگر چه از نظر زندگى دنیوى مشکل آفرین باشد- از دست مده و آنرا تحمل کن و آن مردان الهى را همواره مورد توجه قرار ده.
خدای متعال میفرماید؛ آنچه بر تو واجب است صبر و حوصله کردن با این مشت فقرایى است که ایمان آوردهاند و مدام پروردگار خود را مىخوانند، و هیچ توجهى به این توانگران کافر کیش که همواره به ثروت خود و زینت حیات دنیایشان مىبالند، ندارند؛ چراکه آنان مىدانند این زینتها به زودى به صورت خاکى خشک مبدل مىشود؛ لذا همواره دنیاداران را به سوى پروردگارشان مىخوانند، و دیگر کارى به کارشان ندارند. هر کس مىخواهد ایمان بیاورد و هر کس مىخواهد کفر ورزد، چیزى به عهده رسول خدا(ص) نیست. آنچه وظیفه او(پیامبر) است که باید در مواجهه با آنان رعایت کند؛ این است که در صورت ایمان آوردن، با شادمانى، و در صورتى که ایمان نیاورند، با تأسف با آنان مواجه نشود، بلکه همان ثواب و عقاب خداى را تذکر دهد.
خلاصه اینکه در این آیات به پیامبر چنین دستور مىدهد که آنچه از کتاب پروردگارت بر تو نازل شده تلاوت کن و بدان که کسى نمىتواند کلمات الهى را تغییر دهد و تو جز خدا پناهگاهى نخواهى یافت. سپس مىافزاید در همراهى با مؤمنانى که صبح و شام پروردگارشان را مىخوانند و همواره خوشنودى او را طلب مىکنند، شکیبا باش و چشمانت از آنان برنگردد؛ یعنى همراهى این گروه را اگرچه از نظر زندگى دنیوى مشکل آفرین باشد، از دست مده و آنرا تحمل کن و آن مردان الهى را همواره مورد توجه قرار ده.[3]
این آیات بازگشتی به آیات قبل از داستان اصحاب کهف دارد؛ یعنى به تأسف خوردن و ناشکیبایى رسول خدا(ص) از اینکه چرا مردم ایمان نمىآورند و دعوت حق او را قبول نمىکنند.[2] آیات مورد بحث عطف بدانجا است که خداوند رسول خدا(ص) را تسلیت مىداد به اینکه دنیا سرای آزمایش و امتحان است، و آنچه زینت دارد به زودى به صورت خاک خشک در مىآید؛ از اینرو سزاوار نیست برای این مردم خود را ناراحت کنى و دلتنگ شوى که چرا دعوتت را نمىپذیرند و به کتاب خدا ایمان نمىآورند.
در دوران غربت اسلام که مسلمانان نیاز شدیدى به نیرو و امکانات داشتند، جمعى از ثروتمندان مستکبر و اشراف از خود راضى عرب به حضور پیامبراسلام(ص) آمده، و در حالىکه اشاره به مردان با ایمانى؛ مانند سلمان، ابوذر، خباب و مانند آنها مىکردند، گفتند: اى محمّد! اگر تو در صدر مجلس بنشینى، و این گونه افراد را از خود دور سازى ما نزد تو خواهیم آمد، ولى چه کنیم که با وجود این گروه جاى ما نیست! در این هنگام آیه 28 سوره کهف نازل شد و به پیامبر اسلام دستور داد که هرگز تسلیم این سخنان فریبنده تو خالى نشود و همواره با افراد با ایمان و پاکدلى؛ مانند سلمانها و ابوذرها باشد.
خداوند در این آیات به پیامبر چنین دستور مىدهد که آنچه از کتاب پروردگارت بر تو نازل شده تلاوت کن و بدان که کسى نمىتواند کلمات الهى را تغییر دهد و تو جز خدا پناهگاهى نخواهى یافت. سپس مىافزاید: در همراهى با مؤمنانى که صبح و شام پروردگارشان را مىخوانند و همواره خوشنودى او را طلب مىکنند، شکیبا باش و چشمانت از آنان برنگردد؛ یعنى همراهى این گروه را -اگر چه از نظر زندگى دنیوى مشکل آفرین باشد- از دست مده و آنرا تحمل کن و آن مردان الهى را همواره مورد توجه قرار ده.
خدای متعال میفرماید؛ آنچه بر تو واجب است صبر و حوصله کردن با این مشت فقرایى است که ایمان آوردهاند و مدام پروردگار خود را مىخوانند، و هیچ توجهى به این توانگران کافر کیش که همواره به ثروت خود و زینت حیات دنیایشان مىبالند، ندارند؛ چراکه آنان مىدانند این زینتها به زودى به صورت خاکى خشک مبدل مىشود؛ لذا همواره دنیاداران را به سوى پروردگارشان مىخوانند، و دیگر کارى به کارشان ندارند. هر کس مىخواهد ایمان بیاورد و هر کس مىخواهد کفر ورزد، چیزى به عهده رسول خدا(ص) نیست. آنچه وظیفه او(پیامبر) است که باید در مواجهه با آنان رعایت کند؛ این است که در صورت ایمان آوردن، با شادمانى، و در صورتى که ایمان نیاورند، با تأسف با آنان مواجه نشود، بلکه همان ثواب و عقاب خداى را تذکر دهد.
خلاصه اینکه در این آیات به پیامبر چنین دستور مىدهد که آنچه از کتاب پروردگارت بر تو نازل شده تلاوت کن و بدان که کسى نمىتواند کلمات الهى را تغییر دهد و تو جز خدا پناهگاهى نخواهى یافت. سپس مىافزاید در همراهى با مؤمنانى که صبح و شام پروردگارشان را مىخوانند و همواره خوشنودى او را طلب مىکنند، شکیبا باش و چشمانت از آنان برنگردد؛ یعنى همراهى این گروه را اگرچه از نظر زندگى دنیوى مشکل آفرین باشد، از دست مده و آنرا تحمل کن و آن مردان الهى را همواره مورد توجه قرار ده.[3]
[1]. «وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً * وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً».
[2]. «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَف»؛ گویى مىخواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند. کهف، ۶.
[3]. ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 300- 303، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 394-417، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 401 – 402، بیجا، بیتا.