تفسیر کلمه استرجاع
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
این جمله امام (علیه السلام) دو گونه تفسیر شده است: اوّل این که وقتی این جمله را میگوییم، اقرار میکنیم که عالم هستی ملک خداست و در واقع اقرار به مبدأ است و جمله دوم اقرار به معاد است که هلاکت مقدمه معاد است.
تفسیر دوم: این آیه اشاره به نفس ناطقه و روح انسان است مبنی بر این که روح از سوی خداست: (وَ نَفَختُ فِیهِ مِن رُّوحِی) (2) ارواح قبل از بدنها آفریده شدند و روح در عالم ماوراء طبیعت بود که آمد و در این کالبد قرار گرفت و دوباره به آن نشئهای که قبلاً بود، برمیگردد؛ یعنی از سوی خدا میآید و به سوی خدا بر میگردد.
از این آیه و آیات قبل آن استفاده میشود که انسان از دو چیز مختلف آفریده شده است که یکی در حدّ اعلای عظمت و دیگری در پایینترین حدّ از نظر ارزش است.
جنبه مادی انسان را گِل بدبوی تیره رنگ (لجن) تشکیل میدهد و جنبهی معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است فراهم میسازد. و میدانیم که خداوند نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا، اضافه تشریفی و دلیل بر این است که روحی بسیار با عظمت در کالبد انسان دمیده شده است؛ همان گونه که خانهی کعبه را به خاطر عظمتش «بیت الله» میخوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش «شهر الله»، یعنی ماه خدا مینامند، لذا اضافه روح به خدا به دلیل عظمت و بزرگی روح است؛ نه این که خداوند دارای روح یا جسم باشد.
به همین دلیل قوس صعودی انسان آن قدر بالاست که به جایی میرسد که جز خدا نبیند؛ و قوس نزولیاش آن قدر پایین است که از چهارپایان هم پستتر میشود و این فاصله زیاد میان «قوس صعودی» و «قوس نزولی» دلیل بر اهمیّت فوق العاده این مخلوق است. همچنین این ترکیب مخصوص، دلیل بر آن است که عظمت مقام انسان به خاطر جنبهی مادی او نیست؛ چون اگر به جنبهی مادیاش نگاه کنیم، لجنی بیش نخواهیم دید. این روح الهی است که میتواند تجلیگاه انوار خدا باشد و به انسان عظمت ببخشد و تنها راه تکامل انسان این است که انسان آن را تقویت کند و جنبهی مادی را که وسیلهای برای همین هدف است در طریق پیشرفت این مقصود به کار گیرد.
از این حدیث امام (علیه السلام) سه نکته و پیام دریافت میشود:
اوّل:
این که این آیه دنبال آیه مصائب است که میفرماید:
(الّذِینَ إِذَا أصَابَتهُم مُصِیبَةُ قَالُوا إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ). (3)
البته این مصیبتها هم در آیه، مسبوق به کمبودهاست؛ زیرا قبل از آن میفرماید: «(وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَ الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأموَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ)؛ قطعاً همهی شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبود میوهها آزمایش میکنیم و استقامت کنندگان را بشارت بده!» (4)
این آیه به امتحان الهی و نیز به فقدانها و بعد به مصیبت اشاره میکند و سپس شکیبایان را تسلّی میدهد یعنی همه ما ملک خدا هستیم و اموال و بچهها امانتی از خداوند در دست ما هستند. به مواهب هستی به چشم امانت نگاه کنیم و اگر آنها از ما گرفته شدند، فریاد نکنیم و کلمات خشن و کفرآمیز نگوییم. در ادامه میفرماید: «(أُولَئِکَ عَلَیهِم صلواتُ مِن رَبِّهِم و رَحمَةُ وَ أُولَئِکَ هُمُ المُهتَدُونَ)؛ اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدایت یافتگان هستند». (5)
دوم:
پیام دوم این جمله آن است که مرگ به معنای فنا نیست، بلکه مرگ در واقع بازگشت به سوی مبدأ است. مرگ، قوس صعودی و تولد، قوس نزولی است. حتی در قیامت که روح به بدن برمیگردد، به همین بدن بازمیگردد؛ امّا در سطحی بالاتر که جسم نو و کامل و بینش و آگاهی انسان هم بیشتر میشود.
سوم:
پیام سوم کلام امام (علیه السلام) این است که در این عالم، جاودانه نیستیم، زندگی در دنیا دائمی نیست و عدم توجّه به ناپایداری دنیا، سر منشأ جنایت در عالم بشریت است. اگر کسی زندگی در دنیا را در حدّ پلی برای رسیدن به آخرت بداند، هرگز دست به جنایت و خیانت نمیزند؛ باعث اذیت و آزار دیگران نمیشود؛ و آنچه برای خود میپسندد، برای دیگران هم میپسندد؛ سختی و مشکلات دیگران را سختی و مشکلات خود میداند و برای رفع آن میکوشد.
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 99.
2. سوره حجر، آیهی 29 و سورهی ص، آیهی 72.
3. سورهی بقره، آیهی م156.
4. سورهی بقره، آیهی 155.
5. سورهی بقره، آیهی 157.
منبع مقاله :
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم