خانه » همه » مذهبی » تقوا سرآمد اخلاق (2)

تقوا سرآمد اخلاق (2)

تقوا سرآمد اخلاق (2)

«وببايد دانست که «تقوا » اگر چه از مدارج کمال و مقامات نيست، ولي بي آن نيز حصول مقامي امکان ندارد؛ زيرا که مادامي که نفس ملوث به لوث محرمات است، داخل در باب انسانيت و سالک طريق آن نيست؛ و مادامي که تابع مشتهيات و لذايذ نفسانيه است و حلاوت لذايذ در کام اوست، اول مقام کمالات انسانيه براي او رخ ندهد؛ وتا حب و علاقه به دنيا

078aafd2 a517 4826 bb9d 82e70d5a6bf5 - تقوا سرآمد اخلاق (2)

21689 - تقوا سرآمد اخلاق (2)
تقوا سرآمد اخلاق (2)

 

نويسندگان:سيد محمد صادق حسيني سرشت
امير اشرافي

 

مراتب تقوا
 

تقوا مفهومي مشکک و ذومراتب است . امام خميني (ره ) چنين مي فرمايند:
«وببايد دانست که «تقوا » اگر چه از مدارج کمال و مقامات نيست، ولي بي آن نيز حصول مقامي امکان ندارد؛ زيرا که مادامي که نفس ملوث به لوث محرمات است، داخل در باب انسانيت و سالک طريق آن نيست؛ و مادامي که تابع مشتهيات و لذايذ نفسانيه است و حلاوت لذايذ در کام اوست، اول مقام کمالات انسانيه براي او رخ ندهد؛ وتا حب و علاقه به دنيا در قلب او باقي است، به مقام متوسطين و زاهدين نرسد، وتا حب نفس در کامن ذات اوست، به مقام مخلصين ومحبين نايل نگردد وتا کثرات ملک و ملکوت در قلب او ظاهر است، به مقام مجذوبين نرسد؛ وتا کثرات اسماء در باطن ذات او متجلي است، به فناي کلي نايل نگردد، وتا قلب التفات به مقامات دارد، به مقام کمال فنا نرسد؛ وتا تلوين در کار است، به مقام تمکين نرسد وذات به مقام اسم ذاتي در سر او تجلي ازلي و ابدي نکند.پس تقواي عامه از محرمات است و خاصه از مشتهيات و زاهدان از علاقه به دنيا و مخلصان از حب نفس و مجذوبان از ظهور کثرات افعالي و فانيان ازکثرات اسمائي و واصلان از توجه به فنا و متمکنان از تلوينات( فاستقم کما امرت)(1)»(2).
در روايتي از امام رضا(ع) که به طرق مختلف و نيز با عبارات تقريباً متفاوت وارد شده است ؛ مراتب تقوا اين چنين بيان شده است :
«عن ابي الحسن (ع) قال سمعته يقول: اليمان فوق الاسلام بدرجه و التقوي فوق الايمان بدرجه و اليقين فوق التقوي بدرجه و ما قسم في الناس شيء اقل من اليقين (3).
در تفسيرنمونه، کلامي نزديک به اين مضامين آمده است:
«در اين که منظور از تقوا چيست ؟ در ميان مفسران سخن بسياراست اما شک نيست که حق تقوي، آخرين و عاليترين درجه پرهيزگاري است که پرهيز از هرگونه گناه و عصيان و تعدي و انحراف را شامل مي گردد.:»(4).
در اين عبارت، مرتبه بالاتر تقوا؛ يعني يقين ذکر نشده است.
مرحوم علامه طباطبايي حالات رواني و رشد انسان، از مراحل فطري تا کمالات معنوي را ذيل آيه 11 سوره شعرا چنين مرقوم فرموده اند:
«… واين[ حرکت انبياي عظام] را اگر بخواهيم تشبيه کنيم؛ نظير فطرتي است که خداوند در چند مرحله به آدم ارزاني مي دارد،يک مرحله ضعيف آن ،همان سلامت فطري است که در حال کودکي به آدمي مي دهد و مرحله بالاتر آن را در حال بزرگي که آدمي به خانه عقل مي نشيند ارزاني مي کند که نامش را اعتدال در تعقل و جودت در تدبير(5) مي گذاريم و مرحله قوي تر آن را بعد از ممارست در اکتساب فضائل مي دهد؛ زيرا در مرحله دوم؛آدمي را وادار به کسب فضائل مي کند وچون اين کسب فضائل تکرار شد، حالتي درآدمي پديد مي آيد به نام ملکه تقوي واين سه حالت در حقيقت يک چيز و يک سنخ است، که به تدريج ودرحالي ديگر نمو مي کند.»(6).
نکته ي مهمي که بايد مد نظر گرفت اين است که هر کس بايد تا حد توان خود،تقوا مداري و پروا پيشگي را سر لوحه قرار دهدو سعي کند که نمي از يم اين فضيلت را بچشد:( فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطيعوا وانفقوا خيرا لانفسکم و من يوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون)(7) آيه اي ديگر نيز عبارت است از: (يا ايها الذين امنوا اتقوا الله حق تقاته ولا تموتن الا و انتم مسلمون)(8) طريحي درباره عبارت(تقوا الله حق تقاته) سه وجه را بيان کرده است :
«اول: خداوند اطاعت شود و سرپيچي نشود و سپاسگزاري شود و ناسپاسي نشود وياد شود و فراموش نگردد. اين مضمون سخن امام صادق (ع) است و بهترين ديدگاه محسوب مي گردد.
دوم: بازداشتن از تمامي گناهان است که ديدگاه ابوعلي جبائي است .
سوم: جهاد درراه خدا به گونه اي که سرزنش هيچ سرزنش کننده اي او را سست کند وبراي برپايي عدالت در حال ترس و امنيت به پا خيزد که ديدگاه مجاهداست . » (9).
برپايه ي ديدگاه علامه طباطبايي « اسلام و تقوا[ در اين آيه ] يکي ويا به منزله يک چيز دانسته شده است . » (10).

تقوا؛وصيت خداواهل بيت:
 

خداوند تبارک و تعالي تمامي اهل کتاب و مسلمانان را به تقوا و پروا پيشگي ، وصيت وسفارش نموده است: ( ولقد وصينا الذين اوتوا الکتاب من قبلکم و اياکم ان اتقوا الله»(11).
در روايتي از امام صادق (ع) چنين آمده است:
«… پروردگار عالم، تمام آنچه را که سفارش کنندگان از اولين تا آخرين به يکديگر مي کنند را در يک ويژگي و خصلت جمع کرده است و آن تقوا است …[ که در آيه بالا ذکر شد] ودر آن تمام عبادات نيک و شايسته جمع است و هرکه به درجات والا رسيده به وسيله تقوا بوده است و هر که زندگي پاک داشته، به وسيله تقوا و ارتباط دايم با خدا بوده است. خداوند تبارک و تعالي فرموده است : ( ان المتقين في جنات و نهر في مقعد صدق عند مليک مقتدر)(12)»(13) طبق آثار واصله از ائمه ي اطهار(ع) بر تقوا بسيار تاکيد شده است . رسول خدا(ص) چنين فرمودند:«… معاشرالناس التقوي التقوي…»(14).
وصيت و سفارش دائمي اهل بيت، دعوت به تقوا و پروا مداري است . چنان که در زيارت جامعه ي کبيره که توسط امام هادي(ع) در معرفي اهل بيت بيان شده است ؛ چنين ايراد شده است : « … ووصيتک التقوي…»(15).
در روايتي ديگر از ائمه طاهرين(ع) بزرگترين پشتوانه ي آدميان تقوا برشمرده شده است :
«… واعلم ان الخلائق لم يوکلوا بشيء اعظم من التقوي فانه وصيتنا اهل اللبيت..» (16).
از سفارش هاي دامي مولاي متقيان حضرت علي(ع) تقوا است. ايشان در سفارش به فرزندان، کارگزاران و عموم مردم،آنان را دعوت به تقوا مي نمودند:«…اوصيکم عباد الله بتقوي الله الذي…..»(17).
حضرت علي(ع) دعوت به تقوا را بهترين وصيت و سفارش دانسته اند:
«… اوصيکم عبادالله بتقوي فانها خير ما تواصي العباد به و خيرعواقب الامور عندالله ….» (18).
امام علي (ع) در نامه اي که خطاب به فرزندشان امام حسن(ع) دارند، فرموده اند:
«… واعلم يا بني ان احب ما انت اخذ به الي من وصيتي تقوي الله …»(19).
از اين سخن امام به خوبي مي توان دريافت که وصيت و سفارش به تقوا، براي تمام افراد بشر در هر سن، مقام، مسؤوليت و.. که باشند، اهميت اين خصلت نيکو را مي رساند. گاه در سخنان ايشان عبارتي توضيحي براي تقوا آمده است:
«… اوصيکم عباد الله بتقوي الله فان التقوي افضل کنز و احرز حرز و اعز فيه نجاه کل هارب ودرک کل طالب و ظفر کل غالب….»(20).
تقوا چنان اهميت دارد که حضرت علي (ع) در لحظات پاياني عمر گهربارشان نيز چنين فرمودند:
«کان اميرالمؤمنين(ع) يقول عند الوفاه(تعاونوا علي البر و التقوي و لا تعاونوا علي الاثم و العدوان)(21) ثم کان يقول «لا اله الا الله» حتي توفي (ع).
ديگر ائمه (ع) نيز،هيچ گاه از دعوت به تقوا فروگذاري نکرده و بدان دعوت نموده اند:
«… عمرو بن سعيد بن هلال التقفي عن ابي عبدالله (ع) قال : قلت له اني لا القاک الا في السنين فاخبرني بشيء اخذ بهفقال : اوصيک بتقوي الله والورع و الاجتهاد و اعلم انه لا ينفع اجتهاد لاورع فيه .(22)
نتيجه ي سخن اين که به خاطر ضرورت و اهميت تقوا مداري ،سفارش بي شائبه و بي دريغ ائمه اطهار(ع) بدان، درهر حال و به همه افراد بوده است .

تقوا؛بالاترين کرامت
 

يکي از ويژگي هاي تقوا که قرآن کريم بدان تصريح کرده، کرامت است 🙁 يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله عليم خبير )(23).
در روايتي جابربن عبدالله انصاري از امام باقر(ع) و ايشان از رسول خدا(ص) نقل مي کنند که فرمودند:
«حسب آدمي ،دين او و جوانمردي اش، اخلاق او وريشه اش، خرد اوست و خداوند فرمود:( ما شما را از مرد وزني آفريديم، وشما را ملت ملت وقبيله قبيله گردانيديم تا با يکديگر شناسايي متقابل حاصل کنيد. درحقيقت ارجمند ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست ) سپس رسول خدا دو مرتبه خطاب به سلمان فرمودند: از ميان اين افراد(صحابه) هيچيک بر شما برتري ندارند؛ مگر به واسطه تقواي خداوند و تقواي توبرتقواي ايشان برتري دارد؛ لذا، تو از همه برتر هستي،»(24).
در جايي ديگر رسول خدا(ص) تقوا را کرامت دانسته اند و چنين فرموده اند:
«التقوي کرم[کريم] والحکمه لين[زين] والصبر خير مرکب».(25).
حجال جميل بن دراج واو از رسول خدا(ص) نقل مي کند که فرمودند:
«….عن الحجال قال قلت لجميل بن دراج قال رسول الله ص اذا اتاکم شريف قوم فاکرموه قال نعم قلت و ما الشريف من کان له مال قلت فما الحسيب قال الذي يفعل الافعال الحسنه بماله وغيرماله قلت فما الکرم ؟ قال التقوي . »(26).
در روايتي ديگر نيز رسول خدا(ص)حسب را تقوا ذکر کرده اند واين گونه مي فرمايند:
«العلم خدين[خليل] المومن و الحلم وزيره و العقل دليله و الصبر اميرجنوده و الرفق والده و البراخوه و النسب آدم و الحسب التقوي و المروءه اصلاح المال».(27)
از روايت هاي فوق الذکر مي توان چنين نتيجه گرفت که خوبي ها و فضايل همگي در يک دايره هستند وهمديگر را پوشش مي دهند. اميرمؤمنان حضرت علي (ع) نيز تقوا را کرامت و بزرگي نام نهاده اند:
«الحياءزينه و التقوي کرم و خيرالمراکب مرکب الصبره» (28)در برتري تقوا همين بس که دوست داشتن افراد نيز به ميزان آن بايد باشد: «قال اميرالمومنين (ع) … احبب الاخوان علي قدر التقوي …» (29).
آنچه به تمام اعمال آدمي ارزش مي دهد،تقوا است ؛ امام باقر(ع) از قول امام علي(ع) چنين فرمودند:«لا يقل عمل مع التقوي و کيف يقل ما يتقبل»(30).
ابوالعتاهيه نيز چه زيبا سروده است :
الا انما القوي هي البر و الکرم
وحبک للدنيا هو الفقر و العدم(31)
کوتاه سخن اين که در قرآن و سنت ،والاتر ين ، بالاترين و گرانمايه ترين ملاک برتري وارجمندي، تقوا است .

تقوا ؛ بهترين پوشش
 

از ديدگاه قرآن کريم بهترين لباس و پوشش براي آدمي، پروا پيشگي است : ( يا بني ادم فذ انزلنا عليکم لباسا يواري سوءا تکم و ريشا و لباس التقوي ذلک خير ذلک من آيات الله لعلهم يذکرون)(32).در تفسير اين آيه چنين آمده است :« از آنجا که لباس تقوا در مقابل لباس جسماني قرار گرفته ، منظور از آن همان «روح تقوا و پرهيزگاري» است که جان انسان را حفظ مي کند ومعني «حيا» و «عمل صالح» و امثال آن در جمع است. در پايان آيه مي فرمايد: اين لباس هايي که خدابراي شما قرار داده اعم از لباس مادي و معنوي، لباس جسماني و لباس تقوا، همگي از آيات و نشانه هاي خدا است تا بندگان متذکر نعمت هاي پروردگار شوند.»( 33) پرزينت ترين لباس، لباس اهل تقوا است . امام صادق (ع) مي فرمايند:
«… ازين اللباس للمومن لباس التقوي وانعمه الايمان قال الله تعالي و لباس التقوي ذلک خير»(34) دعاي اهل بيت(ع) اين بوده که خداوند ايشان را به زينت پرواپيشگان، بيارايد:«…. اللهم زيني بزينه اهل التقوي …»(35).
امام علي (ع) در کلامي خطاب به فرزندشان ابا عبدالله الحسين (ع) چنين فرمودند:
«… من تعري من لباس التقوي لم يستتر بشيء من اللباس …»
«… وهر که از لباس تقوا محروم باشد، هيچ لباس ديگري اورا نخواهد پوشاند…»
براساس آنچه از آيات و روايت ذکر شده مي توان چنين نتيجه گرفت که بهترين لباس، لباس تقوا است.

تقوا؛محکم ترين عزت
 

طبق آيات قرآن کريم«عزت حقيقي ازآن خدا، رسولش(ع) و مؤمنين »(36) است و براستي که اينان متقيان حقيقي هستند ودرحقيقت مي توان گفت که عزت و تقوا از آن معصومين(ع) و مؤمنين است و محکم ترين عزت از ديدگاه امام علي(ع) تقوا است. عبدالله بن ميمون قداح از امام صادق (ع) نقل مي کند که فرمودند:
رسول خدا(ع) هنگام همراهي و وداع ياران چنين مي فرمودند:
«استودع الله دينک و امانتک و خواتيم عملک ، و وجهک للخير حيث ما توجهت ، و زودک التقوي و غفرلک الذنوب»(37) «دينت، امانتت و سرانجام کارت را به خداوند مي سپارم واز آن رو که به سوي خير روانه شدي از خداوند[مي خواهم] تورادرخير راهي سازد و تقوا را روزي ات سازد و گناهنانت را بيامرزد.»
تقوا جامع ودر بردارنده و مقدمه صفات و ويژگي هاي زيادي است : « السيد بن الطاووس: وجدت في کتاب… عليه مکتوب « سنن ادريس» و کان فيه: اعلموا و استيقنوا ان تقوي الله هي الحکمه الکبري والنعمه العظمي و السبب الداعي الي الخير و الفاتح لابواب الخير والفهم و العقل.» (38) «سيد بن طاوس[مي نويسد]: کتابي يافتم که بر آن نوشته شده بود: « سنن ادريس» ودرآن چنين بود: بدانيد و يقين کنيد که تقواي خداوند، بزرگ ترين حکمت و عظيم ترين نعمت است. همان وسيله اي است که به خوبي دعوت مي کند ودرهاي نيکي، فهم وخرد را مي گشايد.
« لاشرف اعلي من الاسلام و لا عز اعز من التقوي و لا معقل احسن من الورع و لا شفيع انجح من التوبه » (39) «هيچ بزرگي و شرافتي بالاتر از اسلام نيست و هيچ ارجمندي ارجمند تر از پرهيزکاري نيست و هيچ پناهگاهي، نيکوتر از باز ايستادن از حرام و شبهه ها نيست وهيچ خواهشگري ، سودمندتر از توبه نيست. »
رسول خدا(ص) در کلامي خطاب به معاذ بن جبل چنين فرمودند:
«… واوثق العز التقوي ..» (40) «… محکم ترين عزت ،پروا پيشگي است …» تقوا نيکوترين نيکي ها است که آدمي را به بالاترين درجات مي رساند:«عن علي(ع) عليکم بلزوم الدين و التقوي و اليقين فهن احسن الحسنات وبهن ينال [تنال] رفيع الدرجات»(41) بر شما باد به دينداري، پروا پيشگي و يقين،چه اين ها نيکوترين نيکي هايند که آدمي به وسيله آن ها به بالاترين درجات مي رسد».
کوتاه سخن اين که محکم ترين عزت بنا به ديدگاه قرآن و سنت ائمه ي معصومين(ع) تقوا است .

تقوا ،والاترين فضيلت
 

طبق سنت ائمه ي معصومين(ع) تقوا بالاترين و والاترين فضيلت است . فردي از امام علي(ع) سؤال کرد که : چه عملي پرفضيلت ترين عمل است؟ حضرت پاسخ دادند: تقوا(42) . امام باقر(ع) نيز فرمودند:
«لا زاد افضل من التقوي ولا شيء احسن من الصمت و لا عدو اضر من الجهل و لا داء ادوي من الکذب»(43) «هيچ توشه اي ؛ والاتر از تقوا وهيچ چيز، بهتر از سکوت[معنادار] وهيچ دشمني ،زيان رساننده تر از بي خردي و هيچ دردي، بدتر از دروغ نيست. »
با اين وجود بي شک تقوا پيشگان، صاحب فضيلت هستند؛ اميرالمؤمنين علي(ع) چنين فرموده اند:
«…. فالمتقون فيها هم اهل الفضائل ..» ( 44) «…پرهيزگاران در اين دنيا همان اهل فضليت هايند….»
واز طرفي آنها،بهترين هاي اهل فضيلت هستند؛ زيرا تقوا، سرآمد اخلاق حسنه است : « التقي رئيس الاخلاق»(45) «تقوا و پرهيزگاري سرآمد اخلاق مي باشد. »
اهل تقوا چنان در فضائل سرآمد هستند که خداوند باري تعالي ؛ اخلاق ايشان را ذکر و مي ستايد:«الامام علي(ع) ذکرالله شيمه المتقين »؛ (46) «خداوند از منش پرهيزگاران[ به نيکي] ياد کرده است . » نيک ترين افراد، پرهيزگاران اند؛ امام علي(ع) فرمودند: « ابرکم اتقاکم» .( 47) طبق ديدگاه اميرالمومنين(ع) تقوا؛ نهايت زيرکي، (48) پربارترين زراعت،(49) چيزي که هيچ مثل و مانندي ندارد و در آن هيچ تخلفي نيست، معرفي شده است . (50) از منظرايشان تقوا،دوري گزيدن(51) و پرهيز نمودن از هر آن چيزي است که انسان را به گناه مي کشاند.
شيعيان و مؤمنان حقيقي نيز کساني هستند که متصف به صفت تقوا شده اند: « عن علي(ع) اين الابصار اللامحه منار التقوي»(52) «کجايند ديدگان بينا و علامت راه پرهيزگاري . » بنايي که براساس تقوا فراهم آمده باشد؛ پرخير و برکت است .در روايتي از امام صادق(ع) آمده است :
«سالته عن المسجد الذي اسس علي التقوي قال: مسجد قبا»(53) «از امام (ع) درباره مسجدي که براساس تقوا بنا نهاده شده است . پرسيدم ،پاسخ فرمودند: مسجد قبا است».
با توجه به آنچه ذکر شد مي توان چنين استنباط کرد که تقوا، فضيلتي است که يک سلسله از صفات نيک و خير را در پي دارد.

تقوا؛ بهترين توشه
 

طبق آيات قرآن کريم، تقوا بهترين توشه آخرت است : ( و تزودوا فان خير الزاد التقوي )( 54).
براي خود توشه برگيريد که درحقيقت، بهترين توشه، پرهيزگاري است » از ديدگاه رسول خدا(ص) حامل وحي الهي،بهتري توشه ي دنيا تقوا است . ايشان فرمودند: « خير الزاد التقوي»(55) «بهترين توشه پروا پيشگي است » .
رسول خدا(ص) زماني که با مؤمنين وداع مي نمودند چنين مي فرمودند:
«زودکم الله التقوي و وجهکم الي کل خير وقضي لکم کل حاجه وسلم لکم دينکم و دنياکم و ردکم الي سالمين.»(56). « خداوند پروا پيشگي را توشه ي شما گرداند وبه سوي کارهاي خير شما را روانه کند وهمه حاجات شما را برآورده کند ودين و دنياي شما را به سلامت دارد و شما را نزد من سالم برگرداند.»
ائمه اطهار(ع) نيز به پيروي از رسول خدا(ص) چنين معتقد بوده اند ؛امام باقر(ع) مي فرمايند:
«زماني که اميرالمؤمنين علي(ع) در کوفه بودند، هرگاه نماز عشاء پاياني خود را به جا مي آوردند، مردم رابه سه مرتبه صدا مي زدند به طوري که تمام مردم داخل مسجد بشنوند و چنين مي فرمودند: ««وانقلبوا بافضل ما بحضرتکم من الزاد و هو التقوي …» ( 57).«به وسيله برترين چيزي که نزد شما وجود دارد. يعني تقوا،دگرگون گرديد…» ايشان در جاي ديگري چنين مي فرمايند:« اوصيکم عبادلله بتقوي الله التي هي الزاد و بها المعاذ زاد مبلغ و معاذ منجح دعا اليها اسمع داع و وعاها خير واع فاسمع داعيها و فاز واعيها » (58) «بندگان خدا! شما را به تقوا و پرواي از خدا سفارش مي کنم، که توشه ي سفر و پناهگاه است، توشه اي که به مقصد مي رساند و پناهگاهي که از عذاب مي رهاند، و شنونده ترين دعوت کنندگان به سوي آن فرا خوانده و بهترين پذيرندگان آن را پذيرفته ، پس دعوت کننده به تقوا آن رابه گوش مردمان رسانده و پذيرنده اش رستگار گشته » .
جان سخن اين که بهترين توشه ي اين دنيا براي مردمان در روز آخرت تقواي الهي است.

پی نوشت ها :
 

1.«پس پايداري کن آن گونه که فرمان مي بايست برد.[هود/112].
2.موسوي خميني،سيد روح الله، شرح چهل حديث(اربعين حديث)، ص206.
3. «ازامام رضا (ع) شنيدم که چنين فرمودند: ايمان يک درجه بالاتر از اسلام و تقوي يک درجه بالاتر از ايمان و يقين يک درجه بالاتر از تقوا است و هيچ چيز کمتر از يقين در ميان مردمان تقسيم نشده است . » [کليني، محمد بن يعقوب ، الکافي، تصحيح علي اکبرغفاري، ج2،ص51ونيز ر.ک: ابن طاووس، علي بن موسي بن جعفر،التمحيص، ص63، حميدي قمي ،عبدالله بن جعفر،قرب الاسناد، ص155].
4. مکارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه ، ج3،ص27.
5.خوش فکري.
6. طباطبايي ، سيد محمد حسين، الميزان في تفسيرالقرآن ، ترجمه: سيد محمد باقر موسوي همداني، ج15،ص369.
7.«پس تا مي توانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد، ومالي براي خودتان[در راه خدا]انفاق کنيد، و کساني که از خست نفس خويش مصون مانند، آنان رستگارانند.»[التغابن/16].
8.«اي کساني که ايمان آورده ايد، از خدا آن گونه که حق پروا کردن از اوست، پروا کنيد؛ واز دنيا نرويد، مگر اين که مسلمان باشيد.»[آل عمران.102].
9. طريحي، فخراالدين، مجمع البحرين و مطلع النورين، ج4، ص537.
10. طباطبايي، سيد محمد حسين،الميزان في التفسير القرآن ، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج1،ص421.
11. «… وما به کساني که پيش از شما به آنان کتاب داده شده و [نيز ] به شما سفارش کرديم که از خدا پروا کنيد…» [النساء/131].
12.«درحقيقت مردم پرهيزگار درميان باغ ها و نهرا، در قرارگاه صدق، نزد پادشاهي توانايند».[القمر/54-55].
13. الامام الصاق(ع) جعفر بن محمد، مصباح الشريعه، ص 163.
14.«…اي گروه مردمان! برشما باد تقوا پيشگي ! برشما باد تقوا پيشگي! …»[فتال نيشابوري، محمد بن حسن، روضه الواعظين، ج1، ص98].
15. «…. سفارش شما تقوا و پروا مداري است…»[صدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين، عيون اخبار الرضا(ع) ،ج2،ص276].
16. «بدان که آدميان هيچ پشتيباني که بزرگ تر از پروا مداري باشد ندارند، تقوا سفارش ما خاندان رسول خدا»… [به شما انسانها]است….»[شهيد ثاني، زين الدين بن علي بن احمد، کشف الريبه عن احکام العبيه، ص 95].
17. [سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه دکتر علي شيرواني، خطبه83].
18.«بندگان خدا! شما رابه تقواي الهي سفارش مي کنيم که بهترين چيزي است که بندگان خدا يکديگر را به آن سفارش مي کردند، وبهترين عواقب امور در نزد خدا است . …» [ همان،خطبه 173].
19.«وپسرم ! بدان محبوب ترين چيزي که از اين وصيت فرا مي گيري، تقواي خداست…» [ همان، نامه31].
20. «…شما بندگان را به پرواي الهي سفارش مي کنم ، چه ؛ پروا بالاترين گنج ، بهترين محافظ، عزيزترين عزت ها است در سايه تقوا هر رمنده اي نجات مي يابد وهر طالبي به خواسته اش مي رسد وهر چيره اي به پيروزي دست مي يابد…»[ طوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، الامالي، ص 184].
21.المائده/2.
22. «.. عمرو بن سعيد بن هلال ثقفي از امام صادق(ع) نقل مي کند که به ايشان عرضه داشتم: سال هاي طولاني شما را رويت نمي کنم مرا به مطلبي مطلع سازيد تا آن را انجام دهم . امام (ع) در پاسخ فرمودند: شما را به پرواي الهي ، خودداري وتلاش سفارش مي کنم و بدان که تلاش و کوششي که پروا در آن نباشد هيچ سودي ندارد.» [کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج2،ص77].
23.الحجرات/13.
24. کليني، محمد بن يعقوب، پيشين، ج 8، ص181.
25. «پروا ارجمند، حکمت نرم[ زينت] و صبر بهترين وسيله است . » [ ابن اشعث کوفي، محمد بن محمد، الجعفريات، ص 149].
26. «حجال از جميل بن دراج واواز رسول خدا(ص) نقل مي کند که فرمودند: هرگاه بزرگ يک قوم نزد شما آمده، اورا گرامي بداريد . گفتم : شريف چه کسي است ؟ اين مسأله را ازامام صادق(ع) پرسيدم ايشان فرمودند: کسي که مال داشته باشد. عرض کردم : حسب چيست؟ فرمودند: کسي که کارهاي شايسته با مال و غير مال خود انجام مي دهد .عرض کردم : کرامت چيست؟ فرمودند: تقوا و پروا پيشگي.»[حر عاملي ، محمد بن حسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، ج12، ص100].
27.«علم دوست مومن، بردباري يارش، خرد راهنماي او، شکيبايي فرمانده سپاهيانش ، مدارا پدرش ، نيکي برادرش ، آدم نسبش ، تقوا حسبش و جوانمردي اصلاح مال او است . » [ حراني، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ص 46].
28. «حياء زينت، پروا کرامت و بهترين وسيله، صبر است. » [ ابن ابي الحديد المعتزلي، عبدالحميد، شرح نهج البلاغه، ج1،ص319].
29. «اميرمومنان علي(ع) فرمودند: برادران ديني ات را به اندازه پروا پيشگي آنان دوست بدار ..»[صدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين، صفات الشيعه، ص304].
30. «هر کرداري که با تقوا همراه باشد اندک نيست و چگونه آنچه مورد قبل واقع شود اندک است..»[مفيد، ابوعبدالله محمد به محمد بن النعمان البغدادي، الامالي، ص 194].
31. «هان! آگاه باشيد که تقوا، نيکي و کرامت است و دوستي دنيا[ي مذموم]، فقر و ناداري است . » [ ابن ابي الحديد المعتزلي ، عبدالحميد، پيشين، ج3،ص337].
32. الاعراف/26. ترجمه : « اي فرزندان آدم ، در حقيقت ، ما براي شما لباسي فرو فرستاديم که عورت هاي شما را پوشيده مي دارد. و[براي شما] زينتي است ، و[لي] بهترين جامعه، [لباس]تقواست . اين از نشانه هاي [ قدرت] خداست ، باشد که متذکر شوند.»
33. مکارم شيرازي ، ناصر ، تفسير نمونه ، ج6، ص133.
34.«زيباترين لباس براي مؤمن لباس تقوا و پربرکت ترين آن لباس ايمان است. خداوند بلند مرتبه فرموده اند : لباس تقوا بهترين لباس است . » [ الامام الصادق(ع) ، جعفر بن محمد، مصباح الشريعه، ص3].
35. حراني ، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ص88.
36.المنافقون/8وفاطر/10.
37. حرعاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، ج11،ص407.
38. محمدي ري شهري ، محمد ،خردگرايي درقرآن و حديث ،ترجمه: مهدي مهريزي، صص 108-109.
39. سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: دکترعلي شيرواني، حکمت37؛ ونيز ر. ک : کراجکي، ابوالفتح، کنزالفوائد، ج1،ص278؛ ديلمي، حسن بن ابي الحسن، اعلام الدين، ص186.
40. ديلمي، ابومحمد حسن بن محمد، ج1، ص73.
41. آمدي، عبدالواحد التميمي ، غررالحکم ودررالکلم، ص85.
42. «… قال فاي عمل افضل؟ قال : التقوي..» ر ک : صدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي، معاني الخبار،ص 198؛ همو، من لا يحضره الفقيه، ج4،ص381.
43. اربلي، علي بن عيسي، کشف الغمه، ج2،ص185؛ و نيز ر .ک : حلي، رضي الدين علي بن يوسف، العداد القويه، ص152.
44. سيد رضي ، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه دکترعلي شيرواني، خطبه193.
45. همان، حکمت410.
46. محمدي ري شهري ، محمد، ميزان الحکمه، ترجمه حميد رضا شيخي ، ج2، ص 965.
47. آمدي، عبدالواحد التميمي، غررالحکم ودررالکلم، ص 269.
48. همان.
49. همان.
50. همان .
51. همان.
52.همان، ص60.
53. کليني ، محمد بن يعقوب ، الکافي، ج3، ص296.
54.بقره/197.
55. حرعاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، ج15،ص341.
56. برقي، احمد بن محمد بن خالد، ج2، ص354؛ ونيز ر ک : ابن ابي فراس ، ورام، مجموعه ورام، ج2، ص 6.
57. فتال نيشابوري ، محمد بن حسن، روضه الواعظين، ج2، ص445.
58. سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه:دکترعلي شيرواني، خطبه ي 116.
 

منبع:نشريه اخلاق،شماره 15
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد