خانه » همه » مذهبی » تلقین میّت از چه زمانی مرسوم شده است و آنچه که به نام تلقین میّت در مفاتیح الجنان درج شده، به چه کسی منسوب است؟

تلقین میّت از چه زمانی مرسوم شده است و آنچه که به نام تلقین میّت در مفاتیح الجنان درج شده، به چه کسی منسوب است؟

1. یکی از اعمال دفن میّت؛ تلقین میّت است که انجام آن هم قبل از پوشاندن قبر و هم بعد از پوشاندن قبر و برگشتن تشییع کنندگان، مستحب است.[1]
می‌توان گفت: اولین شخصی که در اسلام، عمل تلقین میت را انجام داد، پیامبر اکرم(ص) بود. از ابن عباس نقل شده که ایشان هنگام دفن فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی(ع)، بالای سر ایشان قرار گرفت و فرمود: «ای فاطمه! وقتی منکر و نکیر نزد تو آمدند و درباره پروردگارت از تو سؤال کردند، در جوابشان بگو: الله خدای من و محمد(ص) پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم است و فرزندم، امام و ولی من است».[2] پس از پیامبر گرامی اسلام(ص)، ائمه اطهار(ع) شیوه و مفاد تلقین را به مردم آموزش دادند که در روایات متعدد آمده است.
2. به متن تلقین میّتی که در حاشیه کتاب «مفاتیح الجنان» با چاپی که در بازار است، این عبارت اضافه شده است: علامه مجلسی (علیه الرحمه) فرموده: و تلقین کننده به این نحو بگوید، جامع‌تر است.[3] اما در اصل مفاتیح الجنان چنین متنی نیامده است.
به هر حال؛ همان‌طور که گفته شد این عبارت از مرحوم مجلسی است به این بیان: «مستحب است که در این حال، عقائد صحیح و حقیقی، خصوصاً ولایت امامان معصوم(ع) به او تلقین شود»[4] سپس می‌گوید: «اگر این طور گفته شود کامل‌تر است».[5] آنگاه متن تلقینی که در حاشیه مفاتیح الجنان اضافه شده است، ذکر می‌کند.
به نظر می‌رسد که علامه مجلسی با استفاده از روایاتی که در تلقین میّت وارد شده، این نوع تلقین را نگاشته است؛ یعنی مفاد و الفاظ روایت‌های مختلف و متعدد را یک‌جا جمع کرده است؛ چرا که در بخشی از این روایات این عبارت آمده « … و امام ها را تا امام زمانش نام ببر…»؛[6] یعنی گرچه در خود حدیث، نام امامان برده نشده و این کار را برعهده خود تلقین کننده گذاشته شده است. از این‌رو، علامه مجلسی نام امامان(ع) را ذکر می‌کند تا متن تلقین کامل باشد. همچنین در برخی از این احادیث آمده: «چیزهایی را که به آنها اعتقاد داشته، به او تلقین کن».[7]
بنابراین، علامه مجلسی با استفاده از عبارات مختلف روایات این باب؛ متنی کامل و مشروح نگاشته که برگرفته از روایات است. و کاری برخلاف معنا و نصّ روایات انجام نداده است.
 

[1]. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ج 1، ص 442 – 443، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1409ق؛ ر.ک: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 3، ص 175 – 201، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1490ق.
[2]. وسائل الشیعه، ج 3، ص 176.
[3]. شیخ عباس قمی،مفاتیح، موسوی دامغانی، ص 928، چاپ نهم، الزهراء، قم، 1379 ش.
[4]. «وَ السُّنَّةُ أَنْ يُلَقَّنَ فِي هَذِهِ الْحَالِ الْعَقَائِدَ الْحِقَّةَ وَ خَاصَّةً وَلَايَةَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ»؛ مجلسی، محمد باقر، زاد المعاد (مفتاح الجنان)، محقق و مصحح: اعلمی، علاء الدین، ص 352، موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بیروت، چاپ اول، 1423ق.  
[5]. «وَ إِذَا قَالَ هَكَذَا فَهُوَ أَشْمَل‏»؛ زاد المعاد (مفتاح الجنان)، ص 352.
[6]. وسائل الشیعه، ج 3، ص 174.
[7]. همان، ص 175.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد