اگر نقش حساس و مؤثر تلویزیون را در جوامع امروزی به ویژه کشورمان ایرن مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که این رسانه مهم، چه نقشی در القاء فرهنگ های مختلف خواهد داشت. از همین جهت بود که حضرت امام خمینی(ره) تلویزین را در «یک دانشگاه عمومی» تلقی می کردند صحیفه نور، ج 5، ص 203 و آن را یک «دستگاه آموزشی» می خواندند پیشین، ص 209 این مسئله نشانگر آن است که تلویزیون می تواند در القاء آموزه های یک فرهنگ، نقش اساسی داشته باشد چرا که بسان یک دستگاه آموزشی و پرورشی عمل می کند. اگر این تلاش در جهت القاء فرهنگ اسلمی باشد، طبیعی است، فرهنگ اسلامی را تا حد بسیار زیادی در جامعه القاء خواهد نمود و در مقابل اگر در پی القاء فرهنگ غربی باشد، بدیهی است که نقش راهبردی در ترویج این فرهنگ خواهد داشت.امروزه، تلویزیون با توجه به جذب میلیون ها بیینده توانسته است خود را به عنوان برترین رسانه فراگیر مطرح نماید و همین مسئله خود بیانگر این موضوع است که الگوپذیری از این رسانه، بیش از سایر رسانه هاست.
پیتر دالگرن در تبیین جایگاه تلویزیون، معتقد است که «تلویزیون بخشی از واقعیت زندگی روزمره ماست و عالم صغیر دنیای اجتماعی ما در نور دیده است. تلویزیون در تنظیم و سازمان دهی این جهان نیز دخالت می کند. در برنامه ریزی امور روزمره و تعامل اعضای خانواده تأثیر می گذارد و چارچوب هایی را برای ادراک جمعی(Collective Perception) عرضه می دارد.»پیتر دالگرن، تلویزیون و گستره عمومی، ترجمه مهدی شفقتی، انتشارات سروش، 1380، ص 70
سیلورستون نیز در توصیف موقعیت محور فرهنگی تلویزیون می گوید: «تلویزیون با توجه مرکزیتش، مسائل بنیادین حیات بشر را به دوش هایی که خود بنیادین هستند، بیان می کند. این مسائل، از جمله مسئله مرگ و زندگی، آشنا و غریب، مرد و زن، طبیعت و فرهنگ، از طریق پیام هایی که تلویزیون انتقال می دهد، حتی به درون فرهنگ پیشرفته خود ما نیز وارد می گردد. صورت این انتقال پیام از طریق پیام هایی که تلویزیون انتقال می دهد، این صور، ساده اند و به نظر می رسد که در کار خود مؤثر باشند … تأثیرگذاری تلویزیون ناشی از توانایی این رسانه در ترجمان هر مضمون ناآشنا و عرضه چارچوب هایی برای معنا بخشیدن به مضامین نامفهوم است. تلویزیون بیانگر تفاوت و در عین حال حافظ آن تفاوت است و در حالی که پا را از مرز هر آن چه قابل قبول و شناخته شده فراتر می نهد و می کوشد دانه آن مرز را گسترش دهد، همین مرز را به وضوح و بدون ابهام نشان می دهد. درون آن مرز7 ما انیت داریم و از طریق تلویزیون همیشه درون آن مرز قرار خواهیم داشت.»
در هر حال باید گفت که تلویزیون در القاء فرهنگ ها و باورهای مختلف بسیار مهم است. اگر حرکت فکری و آموزشی این رسانه به سمت آموزه های اسلامی باشد، طبیعی است که فرهنگ اسلامی در جامعه بیش از پیش نهادینه شود و بالعکس، اگر این حرکت به سمت آموزه های غربی باشد لاجرم فرهنگ غربی به جامعه القاء خواهد شد. از همین جهت بود که امام خمینی(ره) همواره تأکید می کردند که:
«من همیشه از این رادیو-تلویزیون نگرانی داشته ام؛ برای این که ای رادیو-تلویزیون یک بنگاهی است که از تمام این رسانه های گروهی مهم تر است … رادیو-تلویزیون [در زمان رژیم سابق] تقریبا اکثر اوقات جوانان ما را به این طور گوش کردن وا می داشت. از طریق چشم، جوان های ما را فاسد می کردند. زن های کذا و کذا را پشت آنجا نمایش می دادند و جوان ها از این راه فاسد می شدند.»صحیفه امام، ج 12، صص 324 و 326
در پایان توصیه می شود اگر همچنان ابهام یا سؤالی در این زمینه برای شما باقی است در مکاتبات بعدی به صورت دقیق و شفات مرقو نموده تا بررسی و پاسخ داده شود.
پیتر دالگرن در تبیین جایگاه تلویزیون، معتقد است که «تلویزیون بخشی از واقعیت زندگی روزمره ماست و عالم صغیر دنیای اجتماعی ما در نور دیده است. تلویزیون در تنظیم و سازمان دهی این جهان نیز دخالت می کند. در برنامه ریزی امور روزمره و تعامل اعضای خانواده تأثیر می گذارد و چارچوب هایی را برای ادراک جمعی(Collective Perception) عرضه می دارد.»پیتر دالگرن، تلویزیون و گستره عمومی، ترجمه مهدی شفقتی، انتشارات سروش، 1380، ص 70
سیلورستون نیز در توصیف موقعیت محور فرهنگی تلویزیون می گوید: «تلویزیون با توجه مرکزیتش، مسائل بنیادین حیات بشر را به دوش هایی که خود بنیادین هستند، بیان می کند. این مسائل، از جمله مسئله مرگ و زندگی، آشنا و غریب، مرد و زن، طبیعت و فرهنگ، از طریق پیام هایی که تلویزیون انتقال می دهد، حتی به درون فرهنگ پیشرفته خود ما نیز وارد می گردد. صورت این انتقال پیام از طریق پیام هایی که تلویزیون انتقال می دهد، این صور، ساده اند و به نظر می رسد که در کار خود مؤثر باشند … تأثیرگذاری تلویزیون ناشی از توانایی این رسانه در ترجمان هر مضمون ناآشنا و عرضه چارچوب هایی برای معنا بخشیدن به مضامین نامفهوم است. تلویزیون بیانگر تفاوت و در عین حال حافظ آن تفاوت است و در حالی که پا را از مرز هر آن چه قابل قبول و شناخته شده فراتر می نهد و می کوشد دانه آن مرز را گسترش دهد، همین مرز را به وضوح و بدون ابهام نشان می دهد. درون آن مرز7 ما انیت داریم و از طریق تلویزیون همیشه درون آن مرز قرار خواهیم داشت.»
در هر حال باید گفت که تلویزیون در القاء فرهنگ ها و باورهای مختلف بسیار مهم است. اگر حرکت فکری و آموزشی این رسانه به سمت آموزه های اسلامی باشد، طبیعی است که فرهنگ اسلامی در جامعه بیش از پیش نهادینه شود و بالعکس، اگر این حرکت به سمت آموزه های غربی باشد لاجرم فرهنگ غربی به جامعه القاء خواهد شد. از همین جهت بود که امام خمینی(ره) همواره تأکید می کردند که:
«من همیشه از این رادیو-تلویزیون نگرانی داشته ام؛ برای این که ای رادیو-تلویزیون یک بنگاهی است که از تمام این رسانه های گروهی مهم تر است … رادیو-تلویزیون [در زمان رژیم سابق] تقریبا اکثر اوقات جوانان ما را به این طور گوش کردن وا می داشت. از طریق چشم، جوان های ما را فاسد می کردند. زن های کذا و کذا را پشت آنجا نمایش می دادند و جوان ها از این راه فاسد می شدند.»صحیفه امام، ج 12، صص 324 و 326
در پایان توصیه می شود اگر همچنان ابهام یا سؤالی در این زمینه برای شما باقی است در مکاتبات بعدی به صورت دقیق و شفات مرقو نموده تا بررسی و پاسخ داده شود.