خانه » همه » مذهبی » توجه به الفاظ نماز

توجه به الفاظ نماز

از عوامل موثّر در تحصیل حضور قلب ، فهمیدن معانى نماز و توجّه به آن است چرا که حضور قلب یعنى ، حاضر بودن قلب در محضر خدا و توجّه به معانى نماز ، در حقیقت حاضر کردن خدا در قلب ، به تناسب توجّه به معانى و فهمیدن اذکار نماز است .
سرتاسر نماز ، با خدا صحبت کردن ، قلب را متوجه او ساختن و از اغیار جدا شدن است و فهمیدن نماز و القاى معانى بر نفس و قلب ، ما را در این امر یارى مى کند چنان که امام صادق ، مى فرماید : « مَنْ صَلّى رُکَعتینَ یَعْلَمُ ما یَقُولَ فیهِما اِنْصَرَف وَلَیس بَیْنَه و بَینَ اللهِ عزّوجلّ ذَنْبٌ اِلاّ غُفره لَه » 1 « آن کس که دو رکعت نماز بخواند و بفهمد چه مى گوید ، از نماز خارج نمى شود مگر اینکه گناهان او بخشیده شده است » .
در صورتى فهمیدن معانى ، اثر خود را خواهد گذاشت که نمازگزار دقیقاً معانى را به قلب القا و حاضر کند . فهم معانى کلام از حضور قلب بالاتر است چه اینکه ممکن است کسى در تلفظ حضور قلب داشته باشد ولى به معناى آنها بى توجه باشد . بنابراین در تفهّم انسان یک قدم فراتر مى نهد و علاوه بر لفظ ، معناى آنها را مى فهمد ولى همه مردم در احراز این درجه یکسان نیستند .
علتش هم این است که مردم در فهم معانى قرآن و تسبیحات در یک مرتبه نیستند . چه بسیارند معانى لطیفى که نمازگزار در انثاى نماز به آنها پى مى برد در حالى که قبل از آن حتى در ذهنش خطور نکرده بود ، و از همین جهت است که نماز انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد زیرا امورى را به انسان مى فهماند که خاصیت طبیعى درک آنها ترک فحشا و منکر است .
2 سبب فهم معانى
فهم معانى آنچه مى گوییم ، سبب مداومت فکر و توجّه ذهن به دریافتن معنى است . پس آنان که مى خواهند در نماز خود فهم معانى کنند ، راه علاجى دارند همان راه علاجى که براى حاصل شدن حضور دل مطرح شد یعنى ، روى آوردن به فکر و ذکر و کوشش در رفع خاطره ها و اندیشه هایى که باعث اشتغال قلب و پریشانى خاطر است و قطع کردن ماده آنها یعنى دل کندن از آنچه که خاطر به آن تعلق دارد . حال ، این تعلق ، دوستى باشد یا دشمنى ، ترس باشد یا امید ، رغبت باشد یا نفرت ، حسد باشد یا هر چیز دیگر و آن متعلق ، محبوب باشد یا مبغوض ، مخوف باشد یا مایه امید ، مرغوب باشد یا منفور ، محسود باشد یا هر چیز دیگر ، فرقى نمى کند هر که خاطرش به کسى یا به چیزى تعلق دارد ، آن کس یا آن چیز را بسیار یاد مى کند . این یادکردن ها به هنگام نماز نیز امتداد مى یابد . از این رو اندیشه و خاطر کسى که چنین تعلّقاتى دارد ، به هنگام نماز نیز از آن متعلقات خالى نیست . یاد محبوب و مبغوض و مخوف وأ به قلبش هجوم مى برد و ناگزیر در نماز خود از ذکر خدا باز مى ماند ! پس براى اخلاص و حضور قلب و فهم معانى کردن در نماز ، هیچ راهى جز انقطاع تعلّقات وجود ندارد و تا آن ماده ها منقطع و آن خاطره ها برطرف نشود ، حضور قلب و فهم معانى ، گاه دشوار و گاهى غیر ممکن است . از این روست که خواجه شیراز گفت :
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیر آزاد است
به همین جهت رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید : « رَکْعَتان خَفیفَتان فِى تَفَکُّرٍ خَیرٌ مِن قِیامِ لَیْلَهٍ » 3 « دو رکعت نماز سبک ، در صورتى که همراه با تفکر و اندیشه باشد ، بهتر از عبادت سراسر یک شب است » .
و نیز امام صادق ( علیه السلام ) مى فرماید : « مَنْ صَلّى رَکْعَتین یَعْلَمُ ما یَقولُ فیهِما اِنْصَرفَ وَلَیْسَ بَیْنَه وَ بَیْنَ اللهِ ذَنْبٌ » 4 « کسى که آگاهانه و با توجّه به مفاهیم ، دو رکعت نماز بخواند ، در حالى که نمازش را به پایان مى برد که میان او و خدایش هیچ گناهى نمانده است » .
در هر حال اگر نمازگزار معانى الفاظ و اذکارى که در نماز قرائت مى کند ، به خوبى بداند و روى آن فکر کند ، بدون شک با حضور قلب بیشترى به نماز خواهد ایستاد مثلاً ، به هنگامى که مى گوید : « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » « ( خدا یا ) تنها تو را پرستش مى کنم و فقط از تو یارى مى جویم ( معبودم فقط تو هستى و مقصودم هم تویى ) » ! آرى ، اگر این معانى را بداند و به آن توجّه داشته باشد ، براى حضور قلب بسیار مؤثر است .
براى درک معانى « سبحان ربى العظیم و بحمده » و نیز « ربى الاعلى » ابتدا باید معانى ظاهرى این جملات براى ما روشن شود . « سبحان » یعنى تنزیه مى کنم خدا را از هر گونه نقص و عیب در حالى که به حمد او اشتغال دارم . اما چگونه به عمق معانى تسبیح و تحمید برسیم . اگر با دیدگاه باز در « صُنع الهى » سیرى بکنیم ، این حقیقت را درخواهیم یافت که خالق این موجودات زیبا و دقیق ، هیچ ناتوانى و نقصى ندارد حال این سیر چه در بال هاى یک پروانه باشد و یا مطالعه احوال ستارگان و کهکشان ها و هزاران هزار پدیده شگفت آور دیگرأ توجّه به این حقیقت و دریافت آن آدمى را وا مى دارد تا لب به ستایش خداى هستى بگشاید و او را به عظمت و علوّ و برترى یاد کند و با ستایش بر زیبایى ها و کمالاتش او را بستاید و حمد کند . بنابراین درک معناى تسبیح و تحمید و عظمت و علوّ پروردگار ، نیازمند تفکّر منطقى و دقیق در احوال موجودات است و اگر آدمى قدرى تنبّه پیدا کند . هر روز و هر لحظه خواهد گفت : « سبحان الله و الحمدالله وأ » .
پى نوشت ها :
. 1 بحارالانوار ، ج 1 ، ص . 2
. 240 الاخلاق ، ص . 3
. 81 بحارالانوار ، ج 84 ، ص 240 میزان الحکمه ، ج 5 ، ص . 4
. 391 میزان الحکمه ، ج 5 ، ص 391 وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص . 687

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد