نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي مزمل
توحيد، نقطه ي آغاز
توحيد، نقطه ي آغاز و هدف اصلي تمامي رسالتهاي الهي است، که ژرفاي ناب آن در پيوند انسانِ آفريده شده با پروردگار آفريننده ي او، جلوه گر مي شود. بسياري از آيات قرآني گرد محور اين پيوند، چونان اصلي از اصول دين بر آن
نويسنده: آيت الله سيدمحمّدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري
مترجم: محمد تقدمي صابري
نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي مزمل
توحيد، نقطه ي آغاز و هدف اصلي تمامي رسالتهاي الهي است، که ژرفاي ناب آن در پيوند انسانِ آفريده شده با پروردگار آفريننده ي او، جلوه گر مي شود. بسياري از آيات قرآني گرد محور اين پيوند، چونان اصلي از اصول دين بر آن تأکيد ورزيده، پيشينه ها، داده ها و برنامه هاي گسترده ي آن را بيان کرده اند.
آن که در سوره ي مزمل انديشه کند، درمي يابد که اين سوره از زاويه ي شب زنده داري به پيوند انسان با خداي پرداخته است، گفته ايم شب زنده داري، چه، اين اصطلاح گسترده تر از نماز شب است و به آنچه سياق بدان توجه دارد و فرامي خواند، نزديکتر مي باشد.
1- در سرآغاز سوره، پروردگار فرستاده اش را «جامه به خويش فرو پيچيده» [مزمل] مي خواند و بدين خطاب شب زنده داري را، همچون نماز، روزه و جهاد بر او واجب مي سازد، چندان که گفته اند: برخاستن در شب، تنها ويژه ي پيامبر است نه امّت او. پروردگار بدين خطاب روشن مي سازد شب براي پيامبر- و پس از او براي بندگان شايسته ي خدا- آنچنان که مردمان مي پندارند، فرصتي براي آسايش و خواب نيست، چه، شب بخشي از عمر آدمي به شمار مي آيد که شايسته است همچون روز، ميدان کوشش براي رسيدن به رستگاري و نيکبختي باشد. از اينجا بايد گفت: اصل اين است که انسان مکتبي در زندگاني خود شب را مگر اندکي، به پاخيزد و نيمي از شب يا اندکي از آن را بکاهد و يا بر آن نصف بيفزايد، مگر آنکه به اسباب يا عذرهايي شرعي مانند بيماري يا سفر در زمين و يا پيکار در راه خدا گرفتار آيد، همانگونه که آيه ي پاياني سوره اين موضوع را روشن ساخته است. (آيات 1-4)
2- پروردگار، ترتيل قرآن (خواندن قرآن با صدايي نيکو و انديشه در آيات آن) را از مهمترين برنامه هايي مي داند که به هنگام به پاخاستن در شب بايد آن را به انجام رساند، اهميت ترتيل قرآن تا بدانجاست که آدمي را از ديگر برنامه هاي شب زنده داري بي نياز مي سازد، چه، قرآن براي پيوند با خداي، راهي سترگ به شمار مي آيد و پروردگار از ما شب زنده داري روحي و مجرد را خواهان نيست، بل در پي پيوندي است که در تمامي جنبه هاي زندگي بازتاب داشته باشد، چندان که اين شب زنده داري از رهگذر انديشه ورزي در قرآن و عمل به آيات آن، راهي براي زندگي کردن شود. (آيات 4-5)
3- با اينکه مؤمن به دنبال اين تکليف الهي، با دشواريهايي مانند چالش نفس و دوستداري خواب روبه رو مي گردد، ليک برخاستنِ شب، در برابر آن به ژرفاي جان آدمي بيشتر نفوذ مي کند و با زبان و دل موافق تر و راستين تر است، چه، آدمي براي اصلاح ديگران از درون برانگيخته مي شود. همچنين برخاستن شب، سخن را استوار مي دارد، يعني سخن آدمي را استحکام بخشيده، او را بر راه حق و سعادت پايداري مي دهد؛ به ويژه اگر معادله ي روزمره ي زمان را که به شب و روز تقسيم مي شود، در نظر بگيريم، خواهيم ديد آدمي به اراده ي مبارزه و پايداري بر راه آرماني، بدون اينکه از طبيعت و عوامل آن اثر منفي پذيرد، بسيار نيازمند است و اين در حالي است که مؤمنان از برخاستنِ شب الهام مي گيرند و به سراغ آن مي روند و اين گونه مي شود که آنان در تکاپوهاي روزانه ي بسيارشان، به اندازه بند انگشتي از حق و درستي منحرف نمي شوند. (آيات 5-7)
4- اگر همگان به شب زنده داري توجه دارند، مکتبيها به ويژه، بدين واجب الهي اختصاص يافته اند و اين کار براي رهبري مکتبي و امامان معصوم (عليهم السلام) و ديگراني که بديشان نزديک هستند، واجب است، چه، آنان امينان رسالت الهي و لشکريان پروردگارند که در برابر باطل به جدالي مکتبي و فرهنگي فرو مي روند و خدا مي داند هر که بدين راه رود، چه اندازه با چالشها، فشارها و مشکلات روبه رو مي شود و از سوي ديگر اينان به توشه ي ايمان و نيروي تقوا بسيار نياز دارند.
مکتبيها در جدال خود پيروز نمي شوند مگر اينکه به اوج توحيد رسند و بر پروردگار توکل کنند و در راه او، بر آزارها شکيب ورزند و از اين نقطه است که اهميت شب زنده داري روشن مي شود و نقش بنيادين آن در روند رسالت نمايان مي گردد، بدين اعتبار که نردباني اصلي فراروي آن قله ي بلند است. (آيات 8-10)
5- پس از آن که پروردگار، دروغ انگاران توانگر را با يادکرد آخرت و عذاب پردرد آن، از خود برحذر مي دارد، براي ما يادآور مي شود که برانگيختن پيامبر، نمودي است از سنّت جاري در زندگي، چه، او پيامبران را چونان گواهاني بر ملتها (بيم دهنده و بشارتگر) مبعوث مي سازد و ما را بر حذر مي دارد تا از اولياي او، نافرماني نکنيم، چه، اين کار در دنيا پيامدهاي ناگواري دارد، همانگونه که فرعون، سران قومش و سربازان او چنين فرجامي داشتند و از آن فرجام سترگ تر، کيفر روز رستاخيز است، همان روزي که کودکان را پير مي گرداند و آسمان از بيم آن درهم مي شکافد و در آمدن آن ترديدي نيست و آن روز، اندرزي بزرگ است از سوي خدا به آفريدگانش، تا هر که بخواهد به سوي پروردگار خود راهي در پيش گيرد. (آيات 11- 19)
6- در پايان، قرآن توجه پيشگامان نخستين (و در پيشاپيش آنان پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) به شب زنده داري را روشن ساخته است، همانهايي که بسته به شرايط، نزديک به دو سوم از شب يا نصف آن يا يک سوم آن را برمي خاستند. قرآن اينان را سرمشق نسلهاي آينده قرار مي دهد و در همان حال موضوع شرايط استثنايي و عذرهاي شرعي، که آدمي را از شب زنده داري باز مي دارند، بررسي مي کند و ما را به سوي برخي از تکاليف واجب رهنمون مي شود و از ما مي خواهد تا از خدا طلب آمرزش کنيم، که او آمرزنده و مهربان است. (آيه 20)
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.
/ج