طلسمات

خانه » همه » مذهبی » توسعة سياسي يعني چه؟

توسعة سياسي يعني چه؟

توسعة سياسي به مفهوم وسيع آن يعني توسعه نهادها، ديدگاهها و ارزش هايي كه نظام و قدرت سياسي يك جامعه را تشكيل مي دهد براي همين بايد گفت توسعه سياسي، توجه خود را به ويژگي هايي چون نظم قانوني و ثبات سياسي معطوف كرده تا از طريق شكل گيري يك چهارچوب پابرجاي حكومت، رويه هاي قابل اتكاء براي تضمين دست يابي به نهادهاي حكومت بدست آيد و به قولي توسعة سياسي به عنوان اعطاي اختيارات و توان اعمال اطاعت به اقتدار قانوني ـ عقلايي[1] مي باشد يا به تعبيري ديگر عبارتست از بالا رفتن كارايي و ظرفيت نظام براي پاسخگويي به نيازهاي فزاينده و جدال هاي مشخص در جامعه، يا عبارتست از توانايي براي پايه ريزي و شكل دادن به بيشترين منابع داخلي و كسب قدرت ملي.[2] بدين ترتيب، توسعه سياسي، توان دولت را براي بسيج و اختصاص منابع و تبديل تقاضاها و حمايت ها (دروندادها) به نتايج و پيامدها و تصميم گيريها و سياست گذاري ها (خروجي هاي سياست) افزايش داده و چنين توسعه اي را در خدمت حل مشكلات و انطباق حكومت و نظام سياسي با محيط و تحقق اهداف ملي قرار مي دهد. همانطوري كه گفتيم توسعه سياسي مقوله اي است كه در برگيرندة حكومت مسئول (پاسخگو) و فراهم آمدن فرصت ها براي مشاركت مردمي از طريق اعمال آزادي، تشكيل انجمن ها و تشكل هاي مردمي مي باشد. البته نكته قابل توجه اينكه پيوندهاي ميان پيشرفت اقتصادي و توسعه سياسي را نمي توان ناديده گرفت، پيشرفت اقتصادي از طريق متغيرهاي دخيل چون گسترش ارتباطات، توسعه سياسي  را تسهيل مي دهد.[3] براي همين، توسعه سياسي با سه دسته نظريه قابل تبيين مي باشد.
الف) نظرياتي كه توسعه سياسي را با دموكراسي مترادف مي دانند كه در بحث توسعه سياسي بر پارلمانتاري بودن نظام و انتخابات، كثرت گرايي، نظام رقابتي، اقتدار قانوني نظام يافته، آزادي مطبوعات و مشروعيت سياسي تأكيد دارند.
ب) نظرياتي كه بر تغيير و توسعه سياسي، تمركز تحقيقاتي داشته و بر «تغيير و تحول و فراز و نشيب هاي تغيير»‌تأكيد دارند و در اين راستا براي توسعه سياسي اصولي را بر مي شمارند كه به چند مورد آن اشاره مي كنيم:[4]1. آموزش مهم ترين ركن برنامه ريزي جامعه مي باشد.
2. عموم مردم، منطق و شيوه هاي كار جمعي را بياموزند.
3. تصميم گيري مبتني بر اصلاح نگري و اصلاح پذيري باشد.
4. انتخاب افراد (يا گزينش سياسي) بر اساس رقابت و توانايي و لياقت صورت گيرد.
5. قانون پذيري در ميان مردم بنيادي باشد.
6 . هويت عمومي جامعه فوق العاده قوي و مستحكم باشد.
7. منافع هيأت حاكم با مصالح و منافع عمومي مردم همسو باشد.
8. دولت تنها منبع فرهنگ اجتماعي نباشد و نهادهاي غير دولتي در نظم اجتماعي مؤثر و فعال باشند و…
ج) نظرياتي كه به تجزيه و تحليل بحران ها (فرهنگ سياسي، مشاركت، مشروعيت و…) و مراحل تسلسلي توسعه سياسي پرداخته اند اين نظريات بر كاركردهاي اجتماعي در مسير توسعه سياسي، مانند پديده ظرفيت اجتماعي ، سياسي عدالت و تقسيم امكانات و منابع و نهايتاً سياسي ـ اجتماعي، برخورد هيأت حاكم بر بحران مشروعيت تأكيد دارند كه روشنفكران غربگرا بيشتر از اين منظر به توسعه سياسي نگاه كرده اند.
بنابراين بايد توجه داشت كه برخي نظريه هاي توسعه سياسي به دليل طرفداري يك جانبه از ارزش هاي دموكراتيك ليبرالي توسعه سياسي را پيشرفتي در جهت دموكراسي ليبرالي در نظر گرفته و توسعه سياسي و به گونه اي تغييرناپذير به ايجاد يك جامعه دموكراتيك ليبرالي خواهد انجاميد، دانسته اند لذا به طور گسترده اي مورد انتقاد قرار گرفته اند.[5]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر :
فرهنگ سياسي و توسعة سياسي، لوسين پاي، ترجمه: مجيد محمدي، نامة فرهنگ ش 6 ـ 5، 1370

پي نوشت ها:
[1] . آكسفورد، ايان مك لين، فرهنگ علوم سياسي، حميد احمدي، انتشارات ميزان، ص 621 و 622.
[2] . لوسين پاي، فرهنگ سياسي و توسعة سياسي، مجيد محمدي، نامة فرهنگ ش 6 ـ 5، 1370، ص 40.
[3] . پيشين، ص 122.
[4] . ر. ك: سريع القلم، محمود، نشرية اطلاعات سياسي، اقتصادي، ش 55 ـ 56، ص 26.
[5] . مايك راش، جامعه و سياست، منوچهر صبوري، انتشارات سمت، ص 247.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد