مفهوم توکل از آغاز
تاریخ اسلام کژفهمی هایی را در فرهنگی عمومی مسلمین پیش روی خود دیده است. علی ابن
عبدالعزیز می گوید: امام صادق(ع) پرسیدند: عمر بن مسلم چه کرد؟ گفتم : فدایت شوم !
به عبادت روی آورده و از کسب و کار دست کشیده است فرمودند: وای بر او! آیا نمی داند
آن کس که طلب روزی را ترک کند دعاهایش مستجاب نخواهدشد؟
سپس ادامه دادند:
گروهی از یاران پیامبر (ص) هنگامی که این آیه نازل شد «… من یتق الله یجعل له
مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب …» هر کس از معصیت خدا پرهیز کند ، خداوند راه
خروجی از تنگدستی و گرفتاری برای او قرار می دهد و از جایی که حساب نمی کند روزی او
را می رساند (طلاق /2و3) دکان ها را بستند و به عبادت مشغول شدند و گفتند: روزی ما
تضمین شده است. چون خبر به پیامبر (ص) رسید. آنان را نزد خود خواند و فرمود: چه چیز
شما را به این کار برانگیخت؟ گفتند: یا رسول الله ! خداوند متکفل روزی ما شد و ما
به عبادت روی آوردیم. در پاسخ شان فرمود: هر کس چنین کند دعایش مستجاب نخواهد شد .
بروید دنبال کسب و کار.
[1]
توکل ترک عملی است
که انسان را اسیر هوس ها و گرفتار رنج دنیا سازد. نه ترک عمل به گونه ای که نیروها
و استعدادهای انسان به هدر رود و امکانات و نعمت های خداوند در دنیا بی استفاده
بماند. چنین توکلی در حقیقت مجموعه ای از مصادیق اسراف است. بنابر این آموزه اخلاقی
توکل دچار تحریف معنوی از نوع دگرگونی معنا شده است.
توکل یعنی به اندازه
توان عمل کردن و نتیجه را از خدا خواستن. در مقام عمل نیز نیرو و توان را از خدا
دانستن. هم از این رو در روایات می خوانیم:
« التوکل التبری من
الحول و القوه و انتظار ما یاتی به القدر؛
توکل رها کردن هر
دگرگونی و نیرو و منتظر آمدن قدر الاهی بودن است.»[2]
وقتی
انسان در هر عملی و برای هر هدفی تحول وضع و نیروی حرکت را از خداوند بداند، با این
بینش به نیروی خداوند پیوسته و قدرت بی کران او را در هستی و زندگی خویش جاری می
یابد. بنابراین توکل بینشی است که انسان را به نیروی خلاق و بی نهایت هستی متصل
کرده و آدمی را از قدرتی معجزه آسا برخوردار می سازد. بدین روی در روایات می
خوانیم:« کسی که می خواهد نیرومندترین مردم باشد ، پس به خداوند توکل کند.»[3]
و اما شاخص های توکل
راستین را این گونه توصیف می کنیم:
حمایت خداوند و احساس پیروزمندی:
وقتی نیروی بی کران
الاهی پذیرفته شود و امکان اتصال به آن و برخورداری از آثارش در قلب جاگیرد. آمادگی
و شایستگی بارش حیات بخش قدرت آسمانی پدید آمده، موانع دریافت فیض بر طرف می شود.
بنابراین « کسی که متوکل بر خداست کمک و حمایت را از دست نمی دهد.»[4]
و همواره در حوزه امن پشتیبانی شکست ناپذیر حضور دارد.
اگر قدرت خود را
جلوه و پرتوی از قدرت نامتناهی بدانیم در حقیقت به آن پیوسته و نیروی او در ما جاری
می شود. ولی فراموش کردن این ارتباط موجب می شود که در نیروی محدود خود باقی مانده
و به امور ناچیز و افراد ناتوان دیگر تکیه کنیم.
مراتب بالای توکل به
تفویض تبدیل می شود. در توکل این فرد است که کار خود را به خداوند می سپارد اما در
تفویض اساسا شخص خود را هیچ کاره می داند بلکه همه امور را در دست او می بیند و
تمام تکیه اش به خداوند است زیرا کار کار او، نیرو نیروی او و نتیجه نهایی هم ازآن
اوست و انسان متوکل تنها مأمور و خدمت گزار خداوند است و بر سر سفره توفیق و فیض
پروردگار نشسته است و هم از این رو کارها در نهایت اتقان و استحکام پیش می رود.
«کسی که کارش را به خداوند تفویض کرد، آنها را محکم کرده است.»[5]
این استحکام و حمایت
به معنای رها کردن امورو به گوشه ای خزیدن و منتظر عنایت آسمانی بودن نیست. بلکه
تلاشی نیرومند، عملکرد متقن ومستحکم و حمایتی را که موجب جدیت ودلگرمی و پشتکار
است، به دنبال می آورد. توکل اعمال ضعیف و کم نتیجه را، پر قدرت و ثمربخش می کند و
انسان ناتوان رااز نیروی معجزه گونه ای برخوردار می سازد.
نیروی نامحدود الاهی
بر همه چیز غالب است و هنگامی که انسان با ارتباط و اتصال به این سرچشمه قدرت از آن
برخوردار شود. بدون تردید پیروزی و کامیابی راخواهد یافت. اگر چه اهداف بسیار بزرگ
و خواسته های گرانسنگی داشته باشد، توکل مطمئن ترین راه نزدیک شدن به آنهاست. «
اعتماد به خدای والا مرتبه بهای هر گرانبها و نردبان به سوی خواسته های بلند است.»[6]
توکل در درجه اول
ابهاماتی را بر طرف می سازد، که در تصمیم گیری و راه یابی به سوی اهداف مانع ایجاد
می کند. کسی که بر خداوند سبحان توکل کند تاریکی های شبهه ها برایش روشن می شود.[7]
و پس از اینکه راه مناسب به سوی مقاصد و خواسته های خویش را شناخت و تصمیم گیری و
اقدام را پشت سر گذاشت در کشاکش تلاش و کوشش هم با توکل موانع درهم شکسته شده وراه
های روشن و هموار گشوده می شود. کسی که بر خداوند توکل بورزد. دشواری ها در برابرش
فروشکسته و ذلیل شده و اسباب به سادگی برایش فراهم می شود.[8]
بنابراین توکل تضمینی
برای موفقیت وپیروزی کسانی است که می اندیشند و عمل می کنند و برای رسیدن به
کامیابی وخوشبختی « توکل کافی است.»[9]
البته توکل و پیوند با قدرت الاهی برای کامیابی وموفقیت در دنیا اموری را به همراهی
می طلبد. مثل صبر که قرآن کریم می فرماید: « الذین صبروا و علی ربّهم یتوکلون»
کسانی که بردباری پیشه کرده و توکل ورزیدند. ( نحل/42 و عنکبوت/59.)
صبر ورضا که همراهان
توکل اند در آمادگی یافتن برای دست یابی به نتیجه دلخواه نقش موثری دارند. همین طور
قناعت که درمقابل حرص است. شخص متوکل با اینکه اهداف بسیار بزرگی دارد اما خودداری
نفس را از دست نمی دهد. و دچار حرص و ولع نمی شود، بلکه کاملا ارام و مطمئن به
پیش می رود و منتظر دریافت نیرو و سرانجام نتیجه الاهی زحمات و تلاش های خویش است.
حرص و ولع انسان را
به شتاب بی صبری و ناسپاسی و ناخشنودی در برابر خداوند دچار می سازد و بینش
متوکلانه را از بین می برد و توکل را به بی اعتمادی نسبت به پروردگار تبدیل می کند.
« کسی که توکل داشته باشد وقناعت کند وخشنود باشد در دستیابی به خواسته اش کفایت
شده است.»[10]
بی نیازی و سرافرازی
متصل شدن نیروی تلاش
و کوشش به نیروی خداوند و واگذاری نتیجه به او، انسان را از همه چیز و همه کس بی
نیاز کرده و او را از سرافکندگی وحاجت طلبی و خواری در برابر دیگران باز می دارد.
البته این معنای آن نیست که اگر شخصی توکل کند به تنهایی همه کارها را پیش می برد و
می تواند روابط اجتماعی اش را قطع کند. بلکه توکل انسان را به این بینش می رساند که
نیاز اصلی به خداوند است و او می تواند با قدرت خود کارها را به سامان اورد و
بهترین نتیجه ممکن را در پایان قرار دهد. و هر چیز و هر کس دیگر اسباب و وسیله ای
است که درصورت لزوم، نیروی الاهی آنها را به کار خواهد گرفت.
شخص توکل کنند نه
دست نیاز به سوی کسی دراز می کند و نه سر ذلت فرو می افکند. بلکه بی نیاز و سرافراز
اماده پذیرش کمک های دیگران است و همه را از سوی پروردگار مهربان و توانا می بیند و
البته همانطور که نیکوکاری دیگران را نسبت به خود، از خداوند می داند، سپاس گذاری
از آنها را نیز شکر او (خدا) به شمار آورده، از بهترین قدردانی ها فرو گذار نمی
کند. و چون می داند که خداوند احسان و امداد به آفریدگانش را دوست دارد، همواره
دستی گشاده برای پیش برد امور دیگران داشته و در این حال نه خود بلکه خداوند
راحمایت کننده و کمک رسان آنها می داند. دقیقاً همانطور که دیگران را گشاینده اصلی
گره کارهای خود به شمار نمی آورد. بنابراین « بی نیازی و سرفرازی همانند پرندگانی
در سپهر زندگی پر گشوده اند و انگاه که به جایگاه توکل برسند فرود می آیند.»[11]
آرامش و شادمانی
اطمینان از اینکه اگر
من تمام توان خود را به کار گیرم و آنچه می توان انجام دهم کارها به خوبی پیش رفته
و توفیق نهایی حتی برتر از اندیشه وخواسته من تحقق خواهد یافت. این بینش و باور
آسودگی را در روان تثبیت کرده و خرسندی و سرور و را به جای هراس و دلواپسی می
نشاند« اتکال به خداوند آرامش بخش ترین است.»[12]
و احساس کاستی و شکست را ازایجاد نگرانی واندوه جدا می کند.
ممکن است فرد گمان
کند که توان و تلاش برای هدف مورد نظر و در کاری که پشت سر گذاشته یا پیش رو دارد،
کافی نیست و حتی در مراحلی از کار کاملا شکست را تجربه کند، اما در اثر توکل با
خیال راحت و خاطر آسوده می داند که این کمبود و ناکامی های جبران خواهد شد ونیروی
بی کران هستی او رابه مطلوب خود خواهد رساند.
اگر چه انسان ها
باید تمام توان واستعداد خود را به کار گیرند، اما باید توجه داشت که کاستی ها و
شکست هاست که به توکل معنا می دهد. اگر ما پنداریم که به درستی عمل کرده ایم و
خودمان راه را یافته و رفته ایم دیگر توکل کم رنگ می شود و در بینش و باور متوکلانه
تردید می افتد. بنابراین «مبادا برای خود چیزی برگزینی پس براستی که چه بسیار
کامیابی وپیروزی در چیزی است که گمان نمی شود.»[13]
سزاوار نیست که
انسان انچه را اندیشیده و عمل کرده برای خود برگزیند و از سایر امکانات چشم بپوشد.
جوهر توکل آنجا آشکار می شود که تلاش گر متوکل از طریقی که پیش بینی نمی کرد به
پیروزی برسد. این گونه است که آرامش هیچ گاه اهل توکل راتنها نمی گذارد زیرا آنها
می دانند که راه های خدا بیشتر از آن است که آنها می دانند هر چقدر هم کار دشوار و
غیره ممکن باشد وقتی خداوند بینید فردی با تلاش و بینش درست، خود را برای برخورداری
از نیروی الاهی آماده می کند قدرت خود را به او می بخشد و می بارد. از این جهت توکل
ارامش را به همراه شادمانی هدیه می دهد. زیرا با توکل انسان همیشه منتظر روی دادی
غیر منتظره است.
اگر انسان از راه
های پیش بینی شده ودر زمان مشخص به نتایج دلخواه برسد. پیروزی برایش عادی و بی مزه
می شود. اما هنگامی که از راه های غیر منتظره و درزمانی که دیگر انتظار پیروزی نمی
رود ، موفقیت پدیدار گردد، بسیار شادمانی بخش وسرور انگیز خواهد بود. از این رو
امام علی (ع) توصیه می کنند:
« کسی که به خداوند اعتماد کند شادمانی به
او نمایانده می شود. وهر کس بر او توکل ورزد کارهای اش بسنده است.[14]
بنابراین باید بردباری به خرج داد و در نهایت سختی چشم به راه گشایش و توفیق بود.
پی نوشت ها:
[1]
. محمد رضا حکیمی ، الحیاه ج 5 مترجم احمد آرام. چاپ اول 1377 .
دفتر نشر فرهنگ اسلامی ص 470 .
[2]
. میزان الحکمه باب توکل ح 22224.
[3]
. همان ح 22246. « من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی
الله».
[4]
. « من کان متوکل علی الله لم یعدم الاعانه». همان ح 22252.
[5]
. من فوض امره الی الله سدده. تصنیف غرر الحکم ح 3882 .
[6]
. « الثقة بالله تعالی ثمن لکل غال و سلم الی کل عال .» میزان
الحکمه باب توکل ح 22562 .
[7]
. « من توکل علی الله سبحانه اضاءت له الشبهات » همان ح 22252.
[8]
. « من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب »
همان ح 22253.
[9]
.
« التوکل کفایه» همان حدیث 225272 .
[10]
.
ن من یتوکل وقنع و رضی کفی المطلب» همان ح 22575 .
[11]
. « ان الغنی والعز بجولان ، فاذا ظفرا بموضع التوکل اوطنا»
همان ح 22250 .
[12]
. « الاتکال علی الله ارواح» میزان الحمنه باب توکل ح 22257.
[13]
. « ایاک ان تتحیر لنفسک فان اکثر النبیح فیمالا یحتسب» تصنیف
غرر الحکم ح 3862.
[14]
. « من وثق بالله اراه السرور من توکل علیه کفاه الامور» همان ح
22265.