خانه » همه » مذهبی » توکّل بر خدا در رويارويي با سرکشان

توکّل بر خدا در رويارويي با سرکشان

نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي يونس

توکّل بر خدا در رويارويي با سرکشان

انسان، ناگزير بايد در برابر فشارهاي طبيعت و ترس آفريني سرکشان، به پروردگار سبحان تکيه کند، همانگونه که بزرگ پيامبران، حضرت نوح (عليه السلام)، چنين کرد يا آن سان که موسي (عليه السلام) قومش را به انجام دادن آن،

0050691 - توکّل بر خدا در رويارويي با سرکشان
0050691 - توکّل بر خدا در رويارويي با سرکشان

 

نويسنده: آيت الله سيدمحمدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري

 


نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي يونس
انسان، ناگزير بايد در برابر فشارهاي طبيعت و ترس آفريني سرکشان، به پروردگار سبحان تکيه کند، همانگونه که بزرگ پيامبران، حضرت نوح (عليه السلام)، چنين کرد يا آن سان که موسي (عليه السلام) قومش را به انجام دادن آن، فرمان داد. آدمي ناچار بايد به خدا و حاکميت او بر آفريدگان و کارسازي و تدبيرش، ايمان آوَرَد، و باور بدارد بازتاب هر کرداري، گريزناپذير است و پروردگارش به روز سزا، کافران را کيفر مي دهد، همانگونه که نيکوکاران را از پاداشي برتر، بهره مند مي سازد؛ مجموعه ي اين انديشه ها، چنان مي کند که آدمي در برابر خواهشهاي نفس، توان يافته، با تهديد سرکشان، رويارويي کند.
چه هنگام، انسان حقيقت خويش را درمي يابد، که او بنده ي خداست و پروردگاري مگر «الله» نيست؟ اين حقيقت، آنگاه دريافته مي شود، که انسان به سيه روزي گرفتار آيد و حجابهاي غفلت و شرک برکنار رفته، قدرت پروردگار سبحان جلوه گر شود.
قرآن در سوره ي يونس، سه بار بر اين حقيقت تأکيد ورزيده است؛ تأکيدي که با داستان قوم يونسِ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، هماهنگي دارد. از اين رو، سوره به نام يونس نامگذاري شده، چه، خداوند، عذاب خويش را، پس از آنکه فرايشان گرفته بود، از آنان دور داشت.
سوره با اشارتي به کتاب پروردگار و شگفتي مردم آغاز مي شود؛ آنان از اينکه خداوند به انساني از خودشان، وحي نموده و او مژده و بيمشان مي دهد در شگفت بودند. (آيات 1-2)
سپس قرآن، در پيرامون يگانگي پروردگار و ربوبيّت او و معاد، و پاداش، و کيفر و نيز برخي نشانه هاي خدا که در خورشيد و ماه و آمد و شد و روز و شب و … نمايان است، سخن رانده است. (آيات 3-6)
ليک از چه رو، گروهي از مردم، به رغم اين نشانه هاي آشکار، ره کفر مي گيرند؟ زيرا آنان ديدار پروردگار را دوست نمي دارند و به همين سبب، آتش، جايگاه آنان خواهد بود. امّا مؤمنانِ به خدا و نيکوکاران، پروردگار در دنيا، آنان را هدايت نموده، در آخرت نيز باغهاي پرنعمت، پاداششان خواهد بود. (آيات 7- 10)
براي اينکه بشر از خواب غفلت برخيزد، قرآن آدميان را به کيفري يادآور مي شود که در پي کردارشان، آنان را انتظار مي کشد. به رغم اينکه فطرت انسان او را به هنگام آسيب ديدن سوي پروردگار فرا مي خواند، ليک او پس از برطرف شدن آسيب از سوي خدا، همچنان زندگي منحرف خود را پي مي گيرد. ليک، خداوند بزهکاران را به هلاکت مي رساند، همانگونه که بزهکاران پيش از آنان را به هلاکت رساند، سپس نسلهايي را مي آورد و کردارشان را به انتظار مي ماند. (آيات 11-14)
سپس در آيات سوره از کشمکش کافران درباره ي قرآن سخن به ميان آمده و اينکه چگونه قرآن آن را مردود دانسته و شايد اين، بخشي از چالشي باشد که قرآن در اين سوره بدان فرمان داده است. (آيات 15-17)
براي اينکه حالت مبارزه طلبي و چالش در برابر سرکشان و نيروهاي طبيعت، کامل شود، ناگزير مؤمنان بايد شريکان خدا (برپايه ي انديشه ي مشرکان) را خوار دارند؛ شريکاني که نه سود و نه زياني نمي رسانند. (آيه 18) به تأخير انداختن عذاب بر مردم، تنها به علت وعده اي است که از جانب پروردگار مقرر گشته است. (آيه 19)
غيب تنها به خدا اختصاص دارد (آيه 20) و نيرنگ خداوند سريع تر است و فرستادگان (فرشتگان) او، کردار گنهکاران را مي نويسند. (آيه 21)
قرآن بار ديگر وضعيت مردم را هنگام فراگير شدن خطرات، يادآور مي شود و اين که چگونه آنان سپاسگزاري را پس از آن که خداوند نجاتشان مي دهد، به فراموشي مي سپارند. (آيات 22-23) قرآن پس از اين مثالي در پيرامون زندگي دنيا عرضه مي دارد؛ اين مثال از چرخه طبيعت، که گياهان بدان ويژگي يافته اند، برداشت شده است. (آيه 24) آسايش و آرامش نزد خداست و هموست که به راه راست، هدايت مي کند. (آيه 25) آرامش الهي تنها از آنِ کساني است که کار نيکو کرده اند، گنهکاران امّا، در دوزخ جاي مي گيرند. (آيات 26-27)
قرآن اينگونه ما را فرا مي خواند تا از شريکان خدا روي گردانيم، چه، آنان از پيروان خود دوري مي جويند و پاداش نزد پروردگار است. (آيات 28-30) سياق سخنِ قرآن، در پيرامون بيان حقيقت شريکان خدا پي گرفته مي شود که آنان بي ارزش و مايه اند و پيرويشان، مگر پيروي از پندار باطل نيست. (آيات 31-36)
>
سپس پروردگار بيان مي دارد که در قرآن ترديدي نيست و ناداني مشرکان است که آنان را به دروغ انگاري اين کتاب، فراخواند. (آيات 37-40) سپس پروردگار ما را به چالش با مشرکان و بيزاري جستن از آنان فرا مي خواند و گمراهي کساني را آشکار مي سازد که به قرآن کفر ورزيدند. آنان کر و کورند و کري و کوريشان برخاسته از خود است، چه، خداوند به آنان ستم نمي کند. (آيات 41-48)
>
آنگاه قرآن ديگر بار بيان مي دارد سود و زيان در اختيار خداوند است، پس ناگزير بايد به او تکيه کرده، شريکانش را ترک گوييم. (آيات 49- 52) سپس پروردگار بيان مي دارد قرآن و آنچه در آن است حق بوده، جزاي اعمال واقعيت دارد. وعده ي الهي، حق است و خداوند زنده مي کند و مي ميراند و قرآن اندرز و درماني براي مردمان است. (آيات 53- 58) تمام اين انديشه ها، دل مؤمنان را قوي مي دارد تا براي بيزاري جستن از مشرکان زمينه چيني شده، راه بر آنان آسان گردد.
قرآن روشن مي کند وضع احکام و نهادن آيين ها، تنها، کار خداست و نه کساني براي او به شريکي گرفته شده اند. همچنين به کساني که بر خدا دروغ مي بندند، هشدار داده که خداوند بر هر گفتاري گواه است و اين گفتار هر اندازه کوچک يا بزرگ باشد، نزد او يادداشت مي شود. (آيات 59-61)
قرآن روشن مي سازد بر دوستان خدا، برخلاف دوستان شريکان او، بيمي نبوده، براي آنان مژده است. عزت، همه از آنِ خداست نه از آنِ مشرکان و آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خداست نه از آنِ سرکشان و اوست کسي که شب را پديد آورد تا مردم در آن بيارامند و روز را روشن گردانيد، نه شريکان. (آيات 62- 67)
امّا اين گفتار مشرکان که پروردگار فرزندي براي خود اختيار کرده، يکي از ياوه هايي است که بر زبان مي رانند، چه، خداوند از فرزند، بي نياز باشد و اين دروغي است که گوينده ي آن، روي رستگاري نبيند و هدف از پرداختن اين افترا، بهره ي اندک دنياست و مشرکان در پايان کار به کيفري سخت گرفتار مي آيند که نتيجه ي کفر آنان است. (آيات 68-70)
تمامي اين آيات، براي بيزاري جستن از مشرکان زمينه چيني مي کنند، همانگونه که، پير پيامبران، نوح (عليه السلام)، چنين رفتار کرد و خداوند قوم او را در کام آب فرو برد و مشرکان زيان ديدند. (آيات 71-73)
شايد (آيات 74-93) آيات برگزيده ي اين سوره باشد، چه، سخن را درباره ي چالش فرستادگان الهي با سرکشان همروزگار خود و کافران قومشان، گسترانيده است و اينکه چگونه اين فرستادگان، پيروان خود را فرمان دادند تا براي خدا تکيه کنند و پس از اين چگونه پروردگار سبحان آنان را پيروز گردانيد.
سپس، پس از بيان داستانهاي پيامبران، خداوند به عدم ترديد در قرآن، و دوري از دروغ انگاشتن آياتش، فرمان مي دهد و اين که کافران ايمان نمي آورند مگر اين عذاب دردناک را بچشند. (آيات 94-97) ليک، آيا ايمان در آن روز، سود رسان آنان است؟ هرگز، تنها ايمان يک شهر به حال آن سود بخشيد و آن شهرِ يونِس پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بود. (آيه 98)
آيا بنده، خاستگاه ايمان است يا پروردگار؟ ترديدي نيست که پروردگار مردمان را به ايمان وادار نمي سازد، از اين رو بر هر کسي بايسته است براي رسيدن به کرانه ي امنيّت، به مبارزه با خيزابه هاي کفر بپردازد، تا خداوند او را رخصت ايمان آوردن دهد. (آيات 99-100)
سپس قرآن حالت در انتظار ماندن را بي بها و کم ارزش مي خواند، بلکه بر آدمي شايسته است بي درنگ ايمان آورَد، تا در شمار کساني باشد که پروردگارشان به هنگام عذاب، رهايي مي دهد. (آيات 101-103)
قرآن از زبان پيامبر اسلام، بيزاري از مشرکان را اعلان مي کند و او پرستش را براي خدا خالص گردانيده، بدان، مشرکان را به چالش مي کشاند. (آيه 104) پروردگار (پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم) را فرمان مي دهد که به دين حنيف روي آورد و شريکان خدا را نپذيرد، چرا که او اگر چنين نکند، به خويشتن ستم روا داشته است. (آيات 105-106) خداوند پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را فرمان مي دهد به اين حقيقت ايمان آورَد که او زيان ها را برطرف مي سازد و اگر براي بنده ي خود خيري بخواهد، بخشش او را رد کننده اي نيست. (آيه 107)
اين گونه است که مؤمن بايد شريکان خدا و مشرکان را به چالش کشاند و به هدايت الهي، چنگ درزند و از آنچه بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) وحي مي شود پيروي کرده، شکيب ورزد تا خداوند داوري کند، که او بهترين داوران است. (آيات 108-109)
با توجّه به اين سخنان و انديشه ها مي توان از سوره ي يونس، روح توکّل بر خدا و چالش با طبيعت و سرکشان را بهره برد و اينکه آدمي بايد در برابر سستي نفس، که در برابر دشواريها و گزندها رُخ مي نمايد، ايستادگي کند.
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد