طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تکرار در آیات قرآن (1)

تکرار در آیات قرآن (1)

تکرار در آیات قرآن (1)

هر پيامبری برای اثبات پيامبری خود معجزه يا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: “ناتوان کننده” است. و به معجزات انبياء به اين خاطر معجزه اطلاق شده که “ديگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه يا معجزات هر پيامبری به شرايط دوران وی بستگی داشته است.
مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشيده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به اين خاطر معجزه وی شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران

ea99c6c2 4dc0 414e 9a0c 1eab725a4c08 - تکرار در آیات قرآن (1)
75071 - تکرار در آیات قرآن (1)
تکرار در آیات قرآن (1)

 

نويسنده: سید رضا مرتضوی
منبع : راسخون

هر پيامبری برای اثبات پيامبری خود معجزه يا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: “ناتوان کننده” است. و به معجزات انبياء به اين خاطر معجزه اطلاق شده که “ديگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه يا معجزات هر پيامبری به شرايط دوران وی بستگی داشته است.
مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشيده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به اين خاطر معجزه وی شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران حضرت سـلـيـمـان عصر آهنگری و ريخته گری بوده است. به اين خاطر يکی از معجزات حضرت سليمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اينکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اينکه قالب ريزی کند اسباب و وسايل و قطعات ظريف و پيچيده می ساخته است (يعنی با دست آنها را شکل می داده است). موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است.
مثلاً چوب را اژدها می کرده يا از زمين چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عيسی عصر پزشکی بوده است. به اين خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابينا را با يک لمس بينا می کرده، و بيماری پيسی مادرزادی را با يک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نيز شامل می شود) عصر علم و ادبيات بوده است. به اين خاطر معجزه ایشان در زمينه علم و ادبيات بـوده است. و اولين واژه ای که بر حضرت محمد نازل شده نيز واژه «اِقرأ» بوده است که فعل امر، از قرائت است. قرائت در اصل بمعنی: “بترتيب چيدن و پيش رفتن” است. در معنی دوم خود از جمله بمعـنی: “خواندن” بکار رفته است . و نیز بطور ضمنی و تلـويحی و توضيحی به معنی: ” آموختن، مطالعه کن، با سواد شدن”، و مفاهيمی از اين قبيل بکار رفته است (چنانکه در زبان فارسی نيز چنين است. یعنی وقتی می خواهیم به کسی بگوئیم: با سواد شو، با فرهنگ شو، بیاموز، تحصیل کن، و مواردی از این قبیل، می گوئیم بخوان!). بنابر این اولین واژه ای کـه به حضرت محمد وحی شده نیز مربوط به علم و ادبیات بوده است.
و “معجزه” بودن قرآن به اين معنی است که کسی نمی تواند کتابـی مانند آن بنويسد. يعنی علومی که در قرآن آمده ارتباطی به سواد خواندن و نوشتن داشتن يا نابغه بودن ندارد، که يک يا چند نفر با سواد يا نابغه بتوانند بنشينند و مانند آن بنويسند.
این معنا از نظر قرآن شناسی مسلم است که هرگز اختلاف وتکرار بیهوده در بین آیات کریمه قرآن وجود ندارد،چرا که خود قرآن در این باره می فرماید:(و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا)(1) اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیاری بود ولی از آنجا که معجزه است و از ناحیه اقدس الهی است،هیچگونه تعارض واختلافی در آن راه ندارد بلکه هماهنگی وانسجام فوق العاده ای در سراسر آن به چشم میخورد(الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها) (2)

اقسام تکرار :
 

يكى از راه هايى كه قرآن كريم در پيام‏رسانى خود از آن استفاده كرده، تكرار يك كلمه يا جمله يا يك آيه ی كامل است. بدون ترديد اين كار تحصيل حاصل و خالى از فايده نيست بلكه آثار و فوائدى دارد و از محسنات سخن به شمار مى‏رود. قرآن‏پژوهان تكرار در قرآن را به دو گونه تقسيم كرده‏اند:
1ـ تكرار لفظى يعنى اينكه لفظى به صورت مفرد يا مركب بيش از يك بار گفته شده باشد.
2ـ تكرار معنوى: مقصود از اين نوع تكرار، تكرار يك مضمون يا مفهوم است مانند تكرار داستان ابراهيم يا موسى و مانند آن كه در موارد زيادى با جملات و عبارات متفاوتى تكرار شده و يا از مقاطع مختلف شروع شده است.
قرآن‏پژوهان تكرار لفظى را به اقسام ذيل تقسيم نموده‏اند:
الف) گاهى تكرار جمله كامل در ميان سوره‏هاى مختلف است مثل «و ما ظلمونا و لكن كانوا انفسهم يظلمون) (بقره، آيه 75) اين آيه در سوره اعراف آيه 160 هم تكرار شده است و مانند «كانوا اشد منهم قوة» كه در سوره روم آيه 9 و سوره فاطر آيه 44 و سوره غافر آيه 21 تكرار شده است.
ج) گاهى جمله تكرارى در كنار هم قرار گرفته است مانند «اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين» (سوره واقعه، آيه 27) و «فان مع العسر يسرا ان مع العسر يسرا»(انشراح، آيات 6 و 7) همين حالت در سوره‏هاى حاقه آيات 17 و 18 و سوره تكاثر آيات 3 و 4 نيز آمده است.
د) گاهى هم يك جمله در فواصل آيات يك سوره تكرار شده است مانند «فباىّ آلاء ربكما تكذبان» كه در سوره رحمن 31 مرتبه تكرار شده و «ويل يومئذٍ للمكذبين» نيز در سوره مرسلات 10 مرتبه آمده است. آنچه مهم است پاسخ به پرسش از فلسفه و اسرار تكرار در قرآن است. قرآن‏پژوهان در رابطه با اين موضوع مطالبى را بيان كرده‏اند و حتى عالمانى مانند محمود بن حمزة بن نصر كرمانى كتابى مستقل تحت عنوان «اسرار التكرار فى القرآن» به نگارش درآورده‏اند.
پاسخ مختصر در اين زمينه چنين است و سپس در ادامه به پاسخی تفصیلی خواهیم پرداخت:
اولاً تكرار مخلّ فصاحت نيست زيرا در علم معانى و بيان و بديع نيامده كه كلام فصيح، آن است كه از تكرار خالى باشد. بلكه گاهى با توجه بر شرايط و مقتضيات سخن، تكرار ضرورت هم پيدا مى‏كند. از اين رو گفته‏اند تكرار، در كلام فصيح بر انواعى تحقق مى‏يابد؛ يكى از آنها تكرارى است كه براى مدح آمده است؛ مانند: «و السابقون السابقون اولئك المقربون » (3)
در سوره مائده، آيه 93 اين‏گونه تكرار هم هست. ديگرى تكرار براى وعيد يا تهديد است؛ مثل (الحاقه ما الحاقه )(4) و(و ما ادريك ما يوم الدين ثم ما ادريك ما يوم الدين)(5) و سومى تكرار براى استبعاد است مانند «هيهات هيهات لما توعدون» (6)
ثانيا، اين گونه تكرارها، يا براى تأكيد مطلب و تقرير كلام است؛ مثل اين كه پدرى فرزند خطاكارش را مخاطب قرار دهد و بگويد: آيا فراموش كردى كودكى خرد و ناتوان بودى و چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟! آيا فراموش كردى براى تو همسر مناسب انتخاب كردم؟! آيا فراموش كردى براى تو مسكن خريدم؟!
قرآن‏پژوهان گفته‏اند تكرار در سوره‏هاى رحمن و مرسلات از اين قبيل است. و يا براى نشان دادن عظميت و اهميت موضوع است. چنان که(الحاقه ما الحاقه» و مشابه آن اين‏گونه است.
و يا به خاطر اشاره به مطلبى جديد است. هم‏چنان كه در آيه 185 سوره بقره، عبارت «و من كان مريضا او على سفرٍ…» براى اشاره به مفهوم «يريدالله بكم اليسر و لايريد بكم العسر» تكرار گرديده است. و يا براى اين است كه ميان موضوع و محمول يا مبتدا و خبر فاصله زيادى مى‏افتد كه دراينصورت تكرار موضوع يا مبتدا براى يادآورى مفيد است.(7)
برشماری آیاتی که در قرآن تکرار شده اند :
در قرآن بعضی از آیات تكرار شده‌اند، ابتدا آیاتی كه تكرار شده‌اند را بر می‌شمریم، سپس به حكمت این تكرار اشاره می‌نماییم.

آیات مكرر :
 

1. «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»؛ این آیه مباركه «31» مرتبه در سوره «الرحمن» تكرار شده است.
2.«وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ»؛ این آیه مباركه «10» مرتبه در سوره «مرسلات» آمده است.
3. «فَاَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ»؛ این آیه مباركه هم در سوره اعراف آیه«107» و هم در سوره شعراء آیه«32» آمده است.
4. «وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ»؛ این آیه مباركه هم در سوره اعراف آیه «108» و هم در سوره شعراء آیه «33» آمده است.
5. «وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ»؛ این آیه شریفه هم در آیه «3» و هم در آیه «5» سوره «كافرون» تكرار شده است.
6. «كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»؛ این آیه شریفه، در آیات «2 و 3» سوره «تكاثر» آمده است.
7. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»؛ آیه مباركه درسوره «شرح» آیات «5 و 6» تكرار شده است.
«وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
این آیات شریفه، بین سوره‌های «مؤمنون» آیات «5 الی 8» و سوره «معارج» آیات «29 الی 32» مشابه می‌باشد.
8. «وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ»؛ این آیه ی شریفه بین سوره «مؤمنون» آیه «9» و آیه «34» سوره «معارج‌» مشابه می‌باشد.
9. «یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَی الْعالَمِینَ وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»؛ این آیات مباركه، بین آیات «47 ، 48» و «122 ، 123» سوره «بقره» مشابه می‌باشد.
10. «الم» این آیه شریفه «6» مرتبه در كل قرآن تكرارشده است.
سوره‌های: بقره، آل عمران، سجده، لقمان، روم، عنكبوت.
11. «فَسَجَدَ الْمَلائِكَهُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ».
این آیه شریفه در آیه«73» سوره «ص» و همچنین در آیه «30» سوره «حجر» آمده است.
12. «یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ یَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»
این آیه شریفه «110 و 111 و 112» سوره «اعراف» مشابه با آیات «35 و 36 و 37» سوره «شعراء» می‌باشند.
13. «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»
این آیه شریفه درسوره‌های «عنكبوت» آیه «57» و «انبیاء» آیه «35» آمده است.
14. «وَ أُلْقِیَ السَّحَرَهُ ساجِدِینَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ»
آیات شریفه «120 و 121 و 122» سوره «اعراف» مشابه و مثل آیات «46 و 47 و 48» سوره «شعراء» می‌باشد. (8)
15.دربسیاری آیات نیزداستانهایی مانند داستان حضرت موسی،آدم،ابراهیم، سجده نکردن شیطان و… به صورت های مختلف(معنایی) تکرار شده است.
لازم به ذكر است، در بعضی از آیات، نصف آیه با آیه ی دیگر مشابه هستند، یا اینكه مشابه هستند ولی به آنها حروفی اضافه شده است. به‌طور كلی این تشابه، دلیل بر مشترك بودن تمام محتوای آیه نیست؛ چون هر آیه‌ای معنی و مفهوم خاص خودش را دارد.

انگیزه های مختلف تکرار آیات:
 

خدا حكيم است و قرآن را هم حكيم معرفي مي‌كند بنابراين قرآن از بيهوده‌گويي به دور بوده،و هدفمند است و هدف مهم آن، عاقل ساختن انسان است تادر ساية آن به هدف نهايي خود (هدايت انسان) دست يابد. و براي رسيدن به آن از شيوه‌هاي مختلف مثل تكرار و …. استفاده كرده است.و اما برشماری برخی از اغراض تکرار در آیات قرآن:

1. تاكید :
 

یكی از حكمت‌های تكرار در قرآن می‌تواند به منظور تأكید باشد. مثلاً در سوره انشراح خداوند به پیامبرش بشارت می‌دهد، كه همراه با سختی‌ها آسانی است. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» یا در آیه بعدی تأكید می‌كند كه با هر سختی آسانی است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا»
تكرار يكي از فنون فصاحت است (9) كه غرض عمده از آن تأكيد است، چنانكه مرحوم مغينه مي نويسد: مفسران اتفاق دارند كه، غرض از تكرار، تأكيد است. گوستاولين در كتاب « آراء و معتقدات» مي‌گويد: «هر كس لفط يا ساختاري را پيوسته تكرار كند، آن را تبديل به عقيده مي‌كند.» پس براي دست يابي به اين نتيجه، قرآن ، يك معني را، «به مقتضاي حكمت، تكرار مي‌كند .(10)
فراء يكي از بزرگان ادبيات عرب در اين باره مي‌گويد : قرآن به لغت عرب و به شيوه ی محاوره‌اي آنان نازل شده است و از عادت عرب تكرار كلام ، براي تأكيد و فهماندن مطلب، مي‌باشد. مثلا،ً در تأييد مطلب ديگران مي‌گويند: « بله! بله!» و در ردّ آن مي‌گويند: نه! نه(11)
نتيجة تكرار و تأكيد، تلقين است كه اثر آن بر روان انسان غير قابل انكار است و شايد به همين جهت بر تكرار عبادات و دعاها و … در اسلام تأكيد شده است. (12)
امّا اين‌كه چرا يك آيه در يك سوره تكرار شده و در سورة ديگر تكرار نشده‌است‌، به دو مطلب بر مي‌گردد: اوّل اين‌كه مفاهيم يك سوره گاه اقتضاي تأكيد بيشتري دارد و گاه چنين اقتضايي ندارد؛ به عنوان مثال در مقام استفهام تقريري جاي تأكيد بيشتري است تا مقام اخبار، لذا در سورة الرحمن تأكيد فراوان است و سورة مرسلات در مرحلة پايين‌تر و همين‌طور در مراحل و مراتب ديگر قرار دارد.

2. تكرار به خاطر متعلقات وتناسب با آنان :
 

یكی از حكمت‌های تكرار آیات در قرآن تناسب با متعلقات و موارد وموضوعات مختلف است. مثل تكرار آیات در سوره مرسلات و الرحمن و قمر.
تناسب در قرآن از جهات مختلفی قابل بررسی است:
الف:گاهی تناسب در مورد آیاتی است که باهم در یک زمان،به مناسبت واحد وبرای هدف واحدی نازل شده اند زیرا مجموعه ای از آیات که برای یک موضوع نازل شده اند،باید بینشان قدر مشترکی باشد تا مجموعا یک کلام بشمار آیند وگرنه سخن از زمره ی کلامی که دارای هدف واحد باشد، خارج میشود ولازم می آید که حکیم مطلق، در بین امور بیربط و بیمناسبت جمع نموده باشد واین محال است.
ب:تناسب وتکرار در یک سوره که هدف اصلی سوره را تشکیل میدهد.
ج:گاهی تناسب وتکرار بین سیاق آیات وفواصل آنها مطرح میشود.این تناسب امری ذاتی است (تناسب لفظی ومعنوی) که بلاغت وفصاحت قرآن را فزونی میبخشد وبه آن رونق وزیبایی وحسن ویژه ای میدهد.
د:تناسب بین آیات پایانی یک سوره وآیات آغازین سوره بعدی:کسانی این تناسب را مطرح کرده اند که به عقیده ی آنها قرآن، در زمان پیامبر به صورت کنونی تدوین وجمع آوری شده است.عده ی دیگری از مفسران معتقدند که قرآن پس از رحلت پیامبر جمع آوری شده،بنابراین اگر کسی بپذیرد که ترتیب سوره های قرآن به نظر صحابه بوده،به بند (د) ملتزم نخواهد شد. (13)

3. تكرار برای تهدید :
 

یكی دیگر از رازهای تكرار كلمات در بعضی سور برای تهدید است مثل «أَوْلی لَكَ فَأَوْلی ثُمَّ أَوْلی لَكَ فَأَوْلی» كه برای تهدید نسبت به افراد بی‌ایمان است كه آیات الهی را تكذیب می‌كنند.یا طبق بعضی از اقوال، تکرار آیه ی (ویل یومئذ للمکذبین) نیز برای تهدید دروغگویان وترسانیدن آنها از عذاب وغضب الهی بیان شده است. (14)

4. هدایت افكار :
 

بیدار ساختن افكار و وجدان‌ها ایجاب می‌كند، كه از یك موضوع در موارد مختلف به‌طور مكرر سخن به میان آید، لذا بعضی از نكات اجتماعی و اخلاقی، در موارد متعدد بیان می‌شود و این نوع تكرار بر اساس پایه بلاغت است و مقتضای حالت است.
و از آنجايي كه قران كتاب هدايت است – وهدايت عمومي جز با تكرار مطالب با بيانات متفاوت امكان ندارد- در آن تكرار وجود دارد.چنانكه آيت الله جوادي آملي مي‌فرمايند: « تكرار در قرآن كريم از آن روست كه قرآن كتاب نور و هدايت است و در مقام هدايت لازم است مطلب واحد، در هر مناسبت، با زباني خاص ادا شود، تا ويژگي موعظه داشته باشد؛ بر خلاف كتب علمي كه هر مطلب، تنها در يك جا بيان مي‌شود و تكرار آن سودمند نيست. سرّ لزوم تكرار در كتاب هدايت آن است كه، شيطان و نفس امّاره (كه عامل ضلالت و عذابند، پيوسته به اضلال)گمراه كردن آدمي مشغولند، و كار آنها گر چه گاهي كم مي‌شود، ليكن ترك نمي‌شود، از اين رو تكرار ارشاد و هدايت نيز ضروري است. (15)

5. هشدار :
 

یكی از علل تكرارهای آیات، جنبه هشداری دارد. مثل جریان شیطان كه با آن كه آن همه عبادت كرد ولی در اثر نافرمانی به چنان سرنوشتی گرفتار شد، که مغضوب درگاه خدا قرار گرفت.یعنی هشدار نسبت به اینکه غرور بیجا باعث میشود یک نفر آن همه مقام و عظمت را از دست بدهد وپست ترین افراد بشود.(16) وهشدار نسبت به اینکه عذاب الهی بسیار دردناک وغیر قابل تحمل و تصور است. و نیز هشدار به انسان، برای دوری از گناهان زیرا این گناه است که انسان را به بدترین بدبختی ها وبیچارگی ها دچار میکند .و درآخر هشدار به اینکه فراموشی یاد خدا چه اثرات بدی دارد.
یکی از مشکلات انسان این است که در معرض فراموشی قرار دارد و این البته برایش زیان آور است ودر بسیاری مواقع مانع موفق شدن او بر مشکلات میشود.برخی از آیات قرآن این مطلب را روشن کرده وهشدار میدهد که شیطان از طریق فراموشکاری -که به انسان دست میدهد و او را وادار میکند که احیانا از انجام برخی کارهای مهم که مصلحتش در آن است غفلت ورزد) به او نفوذ کند. (17)
پس تکرار باعث میشود که این فراموشی با این همه ضرر وزیان از انسان دور شده ویکی از راه های نفوذ شیطان به درون قلب انسان بسته شود.نمونه ی بارز این مورد را در زندگی امروز و در قسمت های مختلف شاهدیم؛مثلا پلیس برای کاهش تخلفات رانندگی به رانندگان( با استفاده از جریمه های سنگین) هشدار میدهد و برای اثرگذاری بیشتر این هشدار خود را بارها تکرار میکند.

6. تذکر ویادآوری :
 

شاید این مورد ارتباط زیادی با مورد قبل داشته باشد ولی آوردن آن به صورت یک مورد مجزا خالی از لطف نیست:
مسئله ی تذکر ویادآوری در زندگی انسان اهمیت بسیار زیادی دارد چراکه یادآوری معلومات ومهارت های گذشته ما را برای مقابله با مشکلات آینده توانا میسازد وما را در ادامه ی پیشرفت، به منظور کسب اطلاعات جدید وکشف حقایق تازه کمک میکند .این خود مسئله ی مهم در تکامل پیشرفت علمی و تمدن انسانی محسوب میشود.
دائما به یاد خدا بودن ویادآوری تفضلات ونعمت های فراوانی که خدا عطا فرموده(به وسیله ی تکرار آنها) ونیز یادآوری آخرت وروز جزاء وپاداش کیفری که در انتظار انسان است؛ دارای اهمیت بسیاری است زیرا انسان را به تقوا وعمل صالح وآراسته شدن به فضایل اخلاقی وامیدارد.بنابراین تکرار و تذکر هم برای دنیا وهم برای آخرت سودمند است.
در قرآن آیات زیادی تکرار شده که خداوند متعال پیامبر اسلام را مبعوث فرموده وقرآن را بر او نازل کرده است تا مردم را به یاد یکتاپرستی وروز رستاخیز وحساب آخرت وهمچنین به یاد تعالیم انبیاء وفرستادگان گذشته (که از آنها غافل مانده وفراموششان کرده بودند) بیندازد. (17)

7. لحاظ کردن شأن نزول وشرایط زمانی ومکانی :
 

احتمال ديگر لحاظ شأن نزول و شرايط و اوضاع زماني و مكاني نزول آيات است كه گاه با توجه به اوضاع و احوال مردم‌، هنگام نزول آيات قرآن‌؛ وعده‌، وعيد، مبالغه‌، تمثيل‌، تكرار و ديگر وجوه بلاغي لحاظ مي‌شود; در نتيجه ممكن است تكرار، بي‌ارتباط با مطلب مذكور نباشد (19)

8. برقراری رابطه میان اجزای جمله :
 

ممکن است تکرار در قرآن به این دلیل باشد که گاهی اوقات میان موضوع ومحمول یا مبتدا وخبر فاصله زیادی میافتد وتکرار موضوع برای یادآوری مفید است. واگر این تکرار نبود، قطعا به معنا یا مفهوم جمله ضربه ی سختی وارد میکرد(یعنی معنا را مبهم، غیرقابل فهم ویا حتی دروغین ارائه میداد) ولی این در حالی است که اعتقاد ما این است قرآن در کمال فصاحت، وخالی از ابهام است. (20)

9. رموز حروف ابجد در آيات و کلمات قرآن نقش ويژه اي دارند.
 

در حروف زبان عربي رمزهائي است به نام حروف ابجد و تلفظ هر حرفي نوعي فرکانس ايجاد مي کند که اين فرکانسها، انرژي هائي به نام سيگنال توليد مي کنند و کيفيت و کميت اين فرکانسها و انرژي ها، از طريق رموز عددي حروف ابجد محاسبه مي گردد. از اين جهت نوع چينش حروف در قالب کلمات عربي، تأثيرات ويژه اي را در بر دارد. يکي از وجوه معجزه بودن قرآن و مخصوصاً رموز حروف مقطعه قرآن نيز به همين موضوع ربط پيدا مي کند. تکرار آيات از اين لحاظ هم قابل تأمل است. (21)

10. آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می کنند :
 

آيات قرآن يکديگر را تفسير مي کنند و شايد گاهي يکي از وجوه اين تکرارها در قرآن اين باشد که آيات مربوطه به هم ربط پيدا مي کنند.با اینکه آیات قرآن،بیش از شش هزار آیه است اما چنان باهم منسجم،هماهنگ،همراه وهنگام است که همگی به منزله ی یک کلام میباشند،چرا که قرآن از مبدأ حکمت نازل شده(کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر(22)) چون این حکمت از آن منشأ حکمت واستواری ویکپارچگی سرچشمه گرفته آیاتش نه تنها اختلافی با یکدیگر ندارند بلکه مثانی (ثانی وقرین دیگری) ومتشابه نیز هستند. (الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی )(23)
هماهنگی آیات بگونه ای است که اگر یکی از آنها را حذف کنیم،انگار همه ی آیات را حذف کرده ایم.بنابراین در ایمان به قرآن نیز نمیتوان به برخی از آیات ایمان آورد وبرخی دیگر آن را نپذیرفت « نؤمن ببعض الکتاب ونکفر ببعض» (24) (25)پس میتوان گفت تکرار یک آیه میتواند بخاطر تفسیر وتوضیح بیشتر( آیه ی مشابه خود یا آیات دیگر)باشد، چون آیات قرآن مانند زنجیر به یکدیگر وصلند.

نکته ای در مورد روش تفسیری قرآن به قرآن :
 

این روش از روش هایی است که در عصر حاضر نیز در باب تفسیر قرآن متداول شده،که در آن استخراج معانی ومصادیق آیات به کمک آیات همانند(آیات تکراری از لحاظ لفظ ومعنا)صورت میگیرد.
این روش تفسیری، بر اساس (القرآن یفسر بعضه بعضا (26))بوده وهست.هرگونه ابهام واجمال ابتدایی در مورد آیات قرآنی به علت عدم توجه به سایر آیات همانند، میباشد که با مراجعه وتدبر در مجموع آیاتی که موضوع آنها با موضوع آیات مورد نظر یکسان ویا نزدیک به هم است برطرف میشود،واگر به نتیجه نرسید از سنت(حدیث) تفسیر آن دریافت میشود.از جمله تفاسیری که از این شیوه بهره برده است، تفسیر شریف المیزان نوشته علامه طباطبایی است؛ که میفرماید: تفسیر آیات با تدبر ودقت در آنها ودر آیات دیگر و با استفاده از احادیث،روشی اساسی است که ما بدان تمسک جسته ایم؛این همان روشی است که پیغمبر اکرم واهل بیت در احادیث خود بدان ترغیب نموده اند.(27)
چناچه حضرت علی(علیه السلام) فرمودند:(ذکر أن الکتاب یصدق بعضه بعضا،وانه لا إختلف فیه،فقال سبحانه ولو کان من غیر عند الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا) خداوند در قرآن تذکر داده که بعض قرآن گواه بعض دیگر است واختلافی در آن نیست مانند آیه ی شریفه (ولو کان……..)(28) .
ونیز در جای دیگری فرمودند:کتاب الله تبصرون به، وتنطقون به وتسمعون به،فینطق بعضه ببعض ولا یختلف فی الله ولا یخالف بصاحبه عن الله؛ )کتاب خداست که به آن می بینید وبه آن می گویید وبه آن میشنوید،بعضی از آیات تفسیر بعضی دیگر وبرخی گواه برخی دیگر است، آیاتش در مورد خدا اختلاف ندارند وهمدم خود را از خدا منحرف نکند.) (29)

پی نوشت ها :
 

1) نساء/82
2) زمر/ آیه 23
3) واقعه 10و11
4) حاقه1و2
5) انفطار17و18
6) مؤمنون 36
7) jameatulquran.com
8) برگرفته از قسمت های مختلف(المعجم المفهرس)
9) شرح المختصر ج1ص282
10) 2 تفسیر الکاشف ج1ص96
11) 3 التمهید ج5ص106
12) porsemanequran.com
13) پرسمان علوم قرآنی ص136
14) jameatulquran.com
15) تسنیم ص51 و52
16) tebyan-hamedan.ir
17) قرآن وروانشناسی ص275
18) قرآن وروانشناسی ص269و270
19) paasokhgoo.com
20) jameatulquran.com
21) Tebyan.net
22) هود1،کتابی است که آیات آن استحکام یافته،سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است.
23) زمر23،خدا زیباترین سخن را به صورت کتابی متشابه،متضمن وعده و وعید نازل کرده است
24) نساء150
25) شبهه شناسی قرآن ص39
26) المیزان ج3 ص36
27) پرسمان علوم قرآنی ص182
28) نهج البلاغه خطبه 18
29) نهج البلاغه خطبه 133

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد