خانه » همه » مذهبی » تکیه‌ی میرمحمد صادقی‌ها

تکیه‌ی میرمحمد صادقی‌ها

تکیه‌ی میرمحمد صادقی‌ها

این تکیه در جنوب غربی خیمه‌ی حسینی گلستان شهدای فعلی (تکیه ملک سابق) قرار دارد و جمعی از علمای خاندان میر محمد صادقی دفن شده‌اند. یک چهار ستون و یک سقف سیمانی روی سکوی مدفن این

30999 foulad - تکیه‌ی میرمحمد صادقی‌ها
30999 foulad - تکیه‌ی میرمحمد صادقی‌ها
نویسنده: سیداحمد عقیلی
 

این تکیه در جنوب غربی خیمه‌ی حسینی گلستان شهدای فعلی (تکیه ملک سابق) قرار دارد و جمعی از علمای خاندان میر محمد صادقی دفن شده‌اند. یک چهار ستون و یک سقف سیمانی روی سکوی مدفن این خاندان ساخته شده است. در اطراف سکو قبور خاندان‌های نور صادقی، صفوی، مستوفی انصاری دیده می‌شود. آخرین عالم از خاندان میر محمد صادقی که در این تکیه دفن گردید آیت‌الله حاج سید محمد علی صادقی بود. حاج آقا رحیم ارباب شاگردان بسیاری را تربیت نمود. از جمله شاگردان او می‌توان به: جلال‌الدین همایی، آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی، محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، شیخ محمدباقر صدیقین و بسیاری از بزرگان دیگر اشاره نمود. «وی در فقه بسیار خوش سلیقه و دارای استقلال فکری بود. اکثر متون عالی فقه را از بر داشت و در استحضار مسایل به کمال بود و اطراف و جوانب آن را به طوری استوار گردانید، که به بحث و تشکیک، تزلزلی بر خاطرش راه نمی‌یافت.

برخی از علمای مدفون در این تکیه

1. آقا سید عبدالله ثقة‌الاسلام:

متوفّی 1382 ق. مشهور به «مدرس صادقی» عالم فاضل مجتهد. وی صاحب بیش از بیست کتاب و رساله در فقه، اصول، عقاید، رجال و دیوان اشعار می‌باشد که از جمله آثار او می‌توان به الف) «ارشاد المسلمین الی اولاد امیرالمؤمنین» در شرح حال خاندان میر محمد صادقی، ب) انیس العارفین، ج) لؤلؤ الصدف فی تاریخ نجف اشاره نمود. (1)

2- حاج سیّد محمدعلی صادقی:

فرزند سیّد محمدصادق. متوفی 1417 ق. از فقهای بزرگ و معاصر اصفهان. در اصفهان نزد علمای بزرگی چون آیت‌الله شمس‌آبادی، آیت‌الله دستغیب و علمای دیگر کسب علم نمود. در نجف از شاگردان برجسته آیة‌الله میر سیدعلی علامه فانی بود. در مورد سخت‌کوشی وی در امر تحصیل یکی از روحانیون نقل می‌کرد: «زمانی که حضرت آیت‌الله صادقی در نجف مشغول تحصیل بودند، من برای ملاقات با ایشان و یکی از دوستان هم حجره‌ای وی، به حجره آن دو بزرگوار رفتم. به هنگام ورود من، هر دو، کتاب را کنار گذاشته به استقبال من آمده و به گفتگوی با من پرداختند. لحظاتی بعد آیت‌الله صادقی به جای خود بازگشت و مشغول مطالعه شد. اما دوست دیگرم مدت زیادی با من به گفتگو مشغول شد و وقت‌گذرانی کرد. نتیجه این که سال‌ها، آیت‌الله صادقی به این مرتبه والای علمی رسید، در حالی که آن شخص تحصیل را رها کرد و به دنبال حرفه و کار دیگری رفت». (2) پس از دریافت اجازه‌ی اجتهاد به اصفهان بازگشت و به تدریس اصول و فقه پرداخت. تلاش ایشان در کسب علم و خدمت به مردم از صفات برجسته وی بود. وی صاحب آثار و تألیفات نیز می‌باشد. کتاب «توحید ذات و صفات از دیدگاه اسلام» وی به چاپ رسیده است. وی در فعالیت‌های اجتماعی نیز حضور فعال داشت. از جمله شرکت در تأسیس و ساخت چهل و پنج مسجد در استان اصفهان، چهار محال و بختیاری، استان کرمان، کهکیلویه و بویراحمد است. وی سال‌ها امامت جماعت مسجد شفیعی در دروازه تهران را بر عهده داشت. به ارادتمندانش می‌فرمود: «من دو کار انجام می‌دهم که مطمئن هستم به خاطر آن دو، مرگ آنی و بدون مقدمه سراغم نمی‌آید: «صله رحم زیاد و صدقه دادن». از جمله دستورالعمل‌های مهم ایشان «نماز اول وقت و تلاوت قرآن مجید» بود. (3)

3- میرزا محمدحسین خان ثمر انصاری:

فرزند محمدعلی مستوفی انصاری اصفهانی. متوفّی 1344 ق. شاعر ادیب و نویسنده‌ی محقّق. متخلّص به «ثمر». از آثار او می‌توان به «عبرة‌للناظرین در تاریخ زمان، جنگ روس و ژاپن، رعنا و زیبا، دیوان اشعار» اشاره نمود. (4) از اشعار اوست:

گریزد صید وحشی هر کجا صیاد را بیند *** دل من نیست صیدی کز پی صیاد برخیزد (5)

4- حاج آقا رحیم ارباب:

آنکه بود «ارباب» اهل معرفت *** گوش دل بر حقّ سپرد از شش جهت
«شفیق»

فرزند حاج علی پناه. متوفّی 1396 ق. عالم فقیه، حکیم عارف، در اصفهان نزد علمای بزرگی چون حاج میرزا بدیع درب امامی، سید محمدباقر درچه‌ای، آقا سید ابوالقاسم دهکردی، جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی، کسب علم نموده و به مقام اجتهاد رسید. مراتب سیر و سلوک را نزد جهانگیرخان و آخوند کاشی فرا گرفت. ایشان شاگرد خاص آخوند کاشی بود و مدّت بیست سال متوالی در خدمت وی بود و انواع علوم را از محضر او آموخت. ارادت وی به استادش چنان بود که بعد از فوت استاد، هر هفته به زیارت قبر وی می‌رفت و هنگام فوت نیز وصیت نمود در مجاورت استادش دفن شود.
حوزه‌ی درسش نیز مجمع فضلا و دانشمندان روزگار بود. شاگردان بسیاری را تربیت نمود. از جمله شاگردان او می‌توان به: جلال‌الدین همایی، آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی، محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، شیخ محمدباقر صدیقین و بسیاری از بزرگان دیگر اشاره نمود. «وی در فقه بسیار خوش سلیقه و دارای استقلال فکری بود. اکثر متون عالی فقه را از بر داشت و در استحضار مسایل به کمال بود و اطراف و جوانب آن را به طوری استوار گردانید، که به بحث و تشکیک، تزلزلی بر خاطرش راه نمی‌یافت. لزوم بقای بر میت، وجوب عینی نماز جمعه، ارث بردن زن از اعیان ترکه‌ی شوهر، از جمله فتاوی او به شمار می‌رود. وی علاوه بر دارا بودن مقام استنباط، در آن ده علمی که مقدمه‌ی اجتهاد است و فقط دانستن قسمتی از آن لازم است. اجتهاد و مهارت کامل داشت و در ریاضیات، هیأت و نجوم به تصدیق اهل فن، استاد مسلّم بود. بسیاری از خطب نهج‌البلاغه را از حفظ داشت و اشعار ابن ابی الحدید را در مناقب مولای متقیان علی (علیه السلام) مکرر می‌خواند و وی را می‌ستود. (6)

بیشتر بخوانید: مروری کوتاه بر زندگانی آیت الله العظمی حاج آقا رحیم ارباب

اعتقاد و علاقه‌ی ارباب نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حدی بود که این عشق و ارادت با گوشت و خون او آمیخته شده بود. و بسیاری مواقع احادیثی را از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که در فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده بودند می‌خواندند. هر سال در منزلش مراسم عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) برپا می‌کرد. در مقابل درب منزل، شخصاً به استقبال عزاداران می‌رفت و آنان را مورد احترام قرار می‌داد و تا پایان مراسم سرپا می‌ایستاد. یکی از نظریات فقهی حاج آقا رحیم ارباب وجوب عینی نماز جمعه بود. شهید مطهری می‌گوید: «روزی در اصفهان به خدمت ایشان رسیدم و موضوع نماز جمعه به میان آمد، ایشان می‌گفتند: نمی‌دانم شیعه چه وقت می‌خواهد عار ترک نماز جمعه را از خود بردارد و جلوی شماتت سایر فرق اسلامی را که ما را به عنوان تارک جمعه ملامت می‌کنند بگیرد». (7) در خطبه‌های نماز جمعه نیز به بیان فضایل و مناقب علی (علیه السلام) می‌پرداختند. همچنین ایشان آنقدر علاقه به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند که در نمازهایشان سوره‌ی کوثر را قرائت می‌فرمودند و می‌گفتند: «من نمی‌توانم این سوره را در نماز نخوانم چون این سوره متعلّق به وجود مقدّس حضرت زهرا (سلام الله علیها) است». (8) هر وقت شخصی برای کار مهمی به او مراجعه می‌کرد برای حل کار مهم او می‌گفت: «تسبیحات حضرت زهرا (علیه السلام) را بخوان».
حاج آقا رحیم دو سه سال آخر عمر نابینا شد. وقتی از ایشان پرسیدند پس از این همه عمر آیا ادعایی هم دارید یا نه؟ ایشان فرمودند: در مسایل علمی هیچ ادعایی ندارم. اما در مسایل شخصی خود دو ادعا دارم: یکی آنکه به عمرم غیبت نگفتم و غیبت نشنیدم و دم آنکه در طول عمرم چشمم به نامحرم نیفتاد. در احوال شخصی ایشان نقل است که فرموده بود: برادرم با همسرش چهل سال در منزل ما بودند، در این چهل سال یک بار همسر برادرم را ندیدم. (9) وقتی راز طولانی بودن عمرش را از او پرسیده بودند گفته بود: «هیچ وقت بدخواه کسی نبودم». شاگردش استاد همایی در تاریخ فوتش سرود: «جان علم از تن جهان رفته».

5. پرفسور عبدالجواد فلاطوری:

متوفّی 1417 ق. عالم فرزانه و دانشمند. وی از نوادگان حکیم ملااسماعیل اصفهانی بود. او نزد اساتید بزرگی چون آیت‌الله محمدعلی شاه آبادی، آیت الله خوانساری، شیخ محمدرضا کلباسی کسب علم نمود. پس از کسب علوم قدیمه و اخذ درجه اجتهاد، برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه و علوم انسانی راهی آلمان شد و در رشته‌های فلسفه، روانشناسی، علم تطبیق ادیان و مذاهب درجه‌ی دکتری گرفت. وی چندین زبان از جمله آلمانی، یونانی، لاتین مسلّط بود. در آلمان یک مرکز تحقیقات شیعه‌شناسی پایه‌گذاری کرد و مهم‌ترین منابع فقهی، اصولی، کلامی و فلسفی شیعه را در آن گرد آورد. در شناساندن دین اسلام به نحو صحیح در آن کشور اقدامات مؤثری انجام داد. شصت کتاب و مقاله به زبان آلمانی، پانزده مقاله به زبان فارسی، ترجمه کتاب‌های تاریخی از فعالیت‌های دیگر وی می‌باشد. (10)
وی همواره به این حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تأکید داشت که: «هر کس علم (علوم حقیقی و معارف واقعی) را به جز در قرآن بجوید، خداوند او را به گمراهی افکند».
همچنین در مصاحبه‌های خویش به این نکته اشاره می‌نمود که موفقیّتش در تبلیغ اسلام در غرب به این جهت بوده که به خود قرآن کریم استناد می‌کرده است. از جمله خدمات بسیار مهم فلاطوری، کاری بود که درباره‌ی اصلاح کتاب‌های درسی مدارس کشورهای غربی انجام داد. چنانکه کتاب‌های درسی 17 کشور اروپایی را از پیش داوریهای مُغرضان و نادانان پاکسازی نمود. وی به استعمارشناسی توجه داشت و ضرورت آن را بخصوص برای شرق اسلامی درک می‌کرد. از این رو به افکار سیّدجمال‌الدین و تجربه‌های او ژرف می‌نگریست. به حق در مورد وی گفته شده که «فلاطوری غریب زیست و غریب مُرد». (11)

نمایش پی نوشت ها:
1. شرح کامل وی در مکارم‌الآثار، ج7، صص 2677 – 2685.
2. لقمانی: آیینه آفتاب، ص 57.
3. جهت آشنایی با شرح حال و اقدامات و آثار این فقیه فرزانه، ر.ک: لقمانی، احمد: آینه‌ی آفتاب.
4. نصرالهی، غلامرضا: جزوه تخت فولاد سرزمین جاویدان، (بخش تکیه میر محمد صادقی).
5. جناب: رجال و مشاهیر اصفهان، ص 172 و 173.
6. ضیاء نور، فضل‌الله: (مقاله حاج آقا رحیم ارباب)، مجله‌ی آموزش و پرورش استان اصفهان، ج 1، سال 71، ص 62.
7. گلی زواره‌ای: ناصح صالح، ص 241.
8. جهت شرح حال و خصوصیات اخلاقی برجسته این عالم فقیه، ر. ک: ریاحی، محمدحسین: ارباب معرفت. (مجموعه مقالات بزرگداشت حاج آقا رحیم ارباب).
9. میر خلف‌زاده، علی: داستان‌هایی از مردان خدا، ص 112.
10. جهت آشنایی با آثار و احوال این دانشمند فرزانه، ر. ک: فلاطوری نامه (بزرگداشت پرفسور فلاطوری در دانشگاه کلن آلمان) به همت دوستان فلاطوری، صص 259 به بعد.
11. رفیعی‌پور: فلاطوری، ج1، ص 26 و 30 و 37.

منبع مقاله :
عقیلی، سیداحمد، (1391)، تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ ششم.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد