دسته اي از دستورات و حقايق در شرع مقدس وجود داردكه عقل به تنهايي از درك آنها عاجز است و علت و حكمت آن را بدون بيان از طرف شرع و دين نميتواند بفهمد مثل اين كه چرا بايد نماز ظهر را چهار ركعت خواند و يا چرا روز عيد فطر روزه حرام است و موارد متعدد ديگر كه عقل چرايي آن را نميفهمد. ولي به خاطر تعبد به شرع و علم به اين كه شارع و دستور دهنده آن عالم و حكيم است و در انجام اين اعمال مصلحت و سعادت نهفته است همه آنها را ميپذيرد، مثل بسياري از جزئيات مسأله معاد و قيامت که از قسم دوم مفاهيم ديني است كه عقل از فهم آن عاجز است و از احوالات آن بايد به واسطه شرع آگاهي پيدا كند. (هر چند اثبات اصل وجود معاد و قيامت به دليل عقلي هم ممكن است).
امّا نسبت به مسأله قتل النفس و خودكشي و عاقبت كسي كه مرتكب اين عمل ميشود، شرع داراي دستور و بيان است. از جمله در آيات قرآن و احاديث ائمه ـ عليهم السّلام ـ به حرمت و گناه بودن اين عمل اشاره و تصريح شده است، از جمله در تفسير آيه 30 سوره نساء: (و خودكشي نكنيد خداوند نسبت به شما مهربان است و هر كس اين عمل را از روي تجاوز و ستم انجام دهد به زودي او را در آتش وارد خواهيم ساخت و اين كار براي خدا آسان است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: هر كس خود را عمداً بكشد، پس او در آتش جهنم تا ابد خواهد بود.[1]و از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت شده است: ان المؤمن يبتلي بكل بلية و يموت بكل ميتة الا انه لا يقتل نفسه؛ همانا ممكن است مؤمن به هر بلايي مبتلا شود و به هر (نوع) مرگي بميرد امّا هيچ گاه خود را نميكشد.[2]لذا در حرمت و قبح اين عمل نزد شرع جاي هيچ شك و شبههاي نيست، هرچند بعضي افراد و مكاتب در مواردي اين عمل را جايز بدانند، در دين اسلام قابل پذيرش نخواهد بود، البته بايد توجه داشت كه عملي مانند عمليات استشهادي و فدا كردن خود براي از بين بردن دشمن در حقيقت جهاد و دفاع از مال و ناموس و دين است و خودكشي محسوب نميشود بلكه نوعي از خودگذشتگي و ايثار است.
امّا نسبت به جايگاه آخرت كسي كه خودكشي كرده است، از روايات گذشته روشن شد كه جايگاه او در جهنم است و در حقيقت مبناي فهم حرمت و قبح يك عمل در نزد شارع و روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اين است كه اگر وعده عذاب و عقاب در جهنم براي آن عمل داده شود آن عمل جزء محرمات محسوب ميشود و لو لفظ حرام در مورد آن استفاده نشده باشد.
امّا اين سؤال كه آيا كسي كه مرتكب چنين گناهي شده است استحقاق شفاعت شافعان در روز قيامت را خواهد داشت يا خير.
در آيات قرآن و روايات شرايطي را براي شفاعت شوندگان ذكر شده است كه اگر كسي اين صفات و شرايط را داشته باشد مورد شفاعت پيامبر و ائمه و ساير شفعاء قرار ميگيرد كه از جمله آنها: 1. شرك نورزيدن به خدا است، پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند: اگر خدا بخواهد من شفاعت ميكنم براي كسي كه ميميرد و ذرهاي به خدا شرك نمي نورزد.[3]2. اقرار به شهادتين با اخلاص: رسول الله ميفرمايد: شفاعت من براي كسي است كه به (لا اله الا الله) شهادت دهد و مخلص باشد و قلبش زبانش را تصديق كند و زبانش قلبش را.
3. دشمني نداشتن با اهل بيت كسي كه بغض و دشمني اهل بيت را در دل داشته باشد به شفاعت نائل نميشود.[4]4. داشتن ولاء و محبت و عهد اهل بيت عصمت و طهارت .[5]آن چه از موارد فوق كه در حقيقت شرايط ايمان است استفاده ميشود ، اين است كه كسي كه با ايمان از دنيا برود به اين معنا كه تصديق و اقرار قلبي به باورهاي ديني داشته باشد، و منكر آنها نباشد اين ايمان در دنيا و آخرت براي او نتايجي را به دنبال خواهد داشت، در دنيا مال و جان و آبروي او محترم است، لذا كسي كه به ظاهر و زبان اقرار به ايمان كرده باشد و انكار دين نكرده باشد تمام احكام مسلمانان بر او بار خواهد شد، حتي اگر خودكشي كرده باشد و در آخرت اگر با ايمان مرده باشد و لو گنهكار باشد, امكان شفاعت شافعان براي او وجود خواهد داشت. چرا كه ممكن است مؤمن داراي لغزش و گناه باشد ولي از ايمان خارج نشده باشد و به كفر و شرك نرسيده باشد و صفات و شرايط شفاعت شوندگان را داشته باشد. البته روشن است كه ايمان براي كسي تا قيامت باقي خواهد ماند كه ايمان را تا لحظه مردن حفظ كند و با ايمان از دنيا برود، ميتواند اميد به شفاعت هم داشته باشد. و چه بسا افرادي بودهاند كه ظاهراً مومن بودند امّا در آخرين لحظات مرگ منكر آن شدهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معاد در قرآن، ج 5، استاد جوادي آملي، چ اول، انتشارات اسراء.
2. گناهان كبيره، شهيد دستغيب.
3. الهيات و معارف اسلامي، استاد سبحاني، انتشارات توحيد.
پي نوشت ها:
[1] . حر عاملي، وسايل الشيعه، بيروت، ج 29، ص 24.
[2] . همان.
[3] . سبحاني، جعفر، الالهيات، ج 4، ص 347.
[4] . همان.
[5] . ر.ك: جوادي آملي، عبدالله، معاد در قرآن، چاپ اول، انتشارات اسراء.