طلسمات

خانه » همه » مذهبی » جایگاه امامت از منظر تاریخی

جایگاه امامت از منظر تاریخی

جایگاه امامت از منظر تاریخی

گفت و گو درباره‌ی خلافت و امامت، یکی از مهم ترین و دیرین‌تر بحث‌هایی است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میان مسلمانان مطرح شده است. اگر چه پیش از آن، درباره‌ی مسائل دیگری

06336 - جایگاه امامت از منظر تاریخی
06336 - جایگاه امامت از منظر تاریخی

 

نویسنده: علی ربانی گلپایگانی

 


گفت و گو درباره‌ی خلافت و امامت، یکی از مهم ترین و دیرین‌تر بحث‌هایی است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میان مسلمانان مطرح شده است. اگر چه پیش از آن، درباره‌ی مسائل دیگری اختلاف نظر پیدا شده بود، اما اختلاف درمسئله‌ی امامت و خلافت، دارای ویژگی‌های بی مانندی بود. عبدالکریم شهرستانی، پس از اشاره به پاره‌ا‌ی از اختلافات و مباحثه‌هایی که به هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد می‌گوید:
پنجمین اختلاف آنان که بزرگ ترین اختلاف میان امت اسلامی به شمار می‌رود، اختلاف درباره‌ی امامت بود، زیرا، درباره‌ی هیچ یک از قواعد دینی، در هیچ زمانی، چنان نزاع و ستیزی که درباره‌ی امامت در گرفت رخ نداده است.
وی، آن گاه به ماجرایی که در سقیفه‌ی بنی ساعده اتّفاق افتاد، اشاره کرده و گفته است:
مهاجران و انصار، درباره‌ی امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: امیری از ما و امیری از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد و سعد بن عباده را که بزرگ و رهبر آنان بود، از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام ابوبکر و عمر وارد سقیفه شدند. عُمر که از پیش مطالبی را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و درباره‌ی امامت ایراد کند، می‌خواست سخن بگوید، ولی ابوبکر مانع شد و خود به سخن رانی پرداخت و پس از حمد و ثنای خداوند مطالبی را ایراد کرد.
عمر می‌گوید: «او، همان چیزهایی را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا او از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبی بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعت با ابوبکر، کاری شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شرّ آن حفظ کرد. پس اگر فردی دیگر، آن را تکرار کرد، وی را بکشید. بنابراین، هر گاه فردی بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگری بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکنده اند و قتلشان واجب است».
شهرستانی، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که چرا انصار بیعت با ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنی بر این که هر یک از مهاجران و انصار رهبری داشته باشند، دست برداشتند. انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرد که «الأئمّة من قریش»؛ رهبران امت اسلامی، از قریش اند. این، بیعتی بود که در سقیفه واقع شد. سپس مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند؛ جز گروهی از بنی‌هاشم و ابوسفیان از بنی امیه و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به تجهیز بدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.(1)

غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئله‌ی امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است. این، که انگیزه‌ی شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجه‌ی یاد شده، تفاوتی ایجاد نمی کند، زیرا خواه انگیزه‌ی آنان را حفظ اسلام و جلوگیری از فتنه‌های احتمالی بدانیم و خواه، مسئله‌ی مقام و ریاست و نظائر آن، در هر صورت، گویای این حقیقت است که خلافت و امامت، از مسائل مهم و محوری در جهان اسلام بوده است.

شرکت نکردن امام علی (علیه السلام) در سقیفه و وارد نشدن در آن اختلاف، یکی بدان جهت بود که وی حفظ حرمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در آن زمان بر هر امر دیگری ترجیح می‌داد و می دانست که در آن فاصله‌ی کوتاه، مسلمانان را خطری تهدید نخواهد کرد و جهت دیگر این که به اعتقاد او، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حیات خود برای چنین مسئله‌ی مهمی چاره اندیشی کرده و جانشین خود را در مناسب‌های مختلف مانند غدیر خم، تعیین کرده است.
بحث درباره‌ی امامت و خلافت، صرفاً یک بحث تاریخی نیست تا در شرح و تبیین یک رخداد مهم در تاریخ اسلام خلاصه شود، زیرا امامت، ابعاد و زوایای مهم دیگری نیز دارد. این مسئله، با حیات فکری، اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی امّت اسلامی رابطه‌ا‌ی استوار و تعیین کننده دارد. جایگاه مهم و بر جسته‌ی امامت در تفکر و تعالیم اسلامی از همین ابعاد اساسی و سرنوشت ساز آن ناشی می‌شود. با تبیین ماهیت امامت این مسئله روشن تر خواهد شد.
در این جا یادآوری این نکته لازم است که شیعه، امامت را از اصول دین و عقاید اسلامی می‌داند، ولی معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب کلامی آن را از فروع دین و احکام عملی اسلام می‌شمارند. ریشه‌ی این دو دیدگاه این است که از نظر شیعه، نصب و تعیین امام از شئون خداوند است و در تعیین امام به «انتصاب» معتقد است، ولی مذاهب دیگر، نصب و تعیین امام را از شئون و وظایف مکلّفا نمی‌دانند و در تعیین امام، به «انتخاب» معتقد هستند.

پی‌نوشت‌ :

1. ملل ونحل، ج1، ص 22.

منبع مقاله :
ربانی، گلپایگانی، (1392)، امامت در بینش اسلامی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ چهارم

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد