براى پاسخ به این پندار، ابتدا به یک روایت از امام هادى(علیه السلام) اشاره مى شود:
«سالتَ من قول الله عزّ و جلّ: «قال الذى عنده عِلم من الکتاب»؛ نمل (27)، آیه 40.؛ فهو آصف بن برخیا ولم یَعجز سلیمانُ عن معرفة ما عرف آصف، لکنه احب ان تعرف أُمتهُ من الجن و الانس انه الحجةُ مِن بعده، و ذلک من علم سلیمان اَودعه آصف بأمر الله، ففهمه الله ذلک لئلاّ یُختلف فى امامته و دلالته کما فهم سلیمان فى حیاة داود لیعرف امامته و نبوته من بعده، لتأکید الحجة على الخلق»؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 387، باب 23، ح 1؛ تفسیر آلوسى، ج 19، ص 204.
؛ «امام هادى(ع) در پاسخ یحیى بن اکثم مى فرماید: از آیه (قال الذى عنده علم من الکتاب) پرسیدى؛ او، «آصف بن برخیا» بود و سلیمان از آن چه آصف مى دانست، ناتوان و عاجز نبود؛ ولى دوست داشت که امت او از جن و انس بدانند که «آصف»، پس از او، حجت است. سلیمان به دستور خدا علم خود را به آصف آموخت و خداوند، این علم را به آصف فهماند؛ تا در امامت و پیشوایى او، اختلاف نیفتد؛ همان طور که پیش از آن، در زمان زندگى داوود، به سلیمان، علم کتاب آموخته شد؛ تا امامت و نبوت او پس از داوود، شناخته شود و حجت خدا بر خلق، تأکید شود».
از این روایت به خوبى آشکار مى شود که اگرچه خداوند متعال و همچنین پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) از انجام امور به طور مستقیم، عاجز و ناتوان نیستند، امّا تعیین «آصف بن برخیا» به عنوان «واسطه»، براى آشکار کردن مقام او و تأکید بر امامت و حجّت بودن او بوده است.
البته در همین روایت اشاره مى شود که توانایى حضرت سلیمان و علم آصف از سوى خداوند است و همه تصرّفات مافوق طبیعى این «وسیله»ها، به اذن خداوند است لذا نه تنها با توحید، هیچ گونه منافاتى ندارد، بلکه بر اساس اراده و مشیّت خاص و عام خداوند است. البته مى توان، بدون بهره مندى از اولیاى الهى و «وسیله»ها و به طور مستقیم از خداوند کمک خواست اما در این صورت خود را از لطف و عنایت ویژه خداوند و از «وسیله»هایى که خداوند در اختیار گذاشته است؛ محروم ساخته ایم و اگر کسانى با ستیزه گرى نسبت به اولیاى الهى و «وسیله»ها اقدام کنند از رحمت و لطف خداوند به دور خواهند بود و سزاوار عذاب الهى اند.
براى روشن تر شدن آنچه گفته شد به یک نمونه با استفاده از آیات قرآن اشاره مى شود. انسان ها براى توبه و بهره مندى از آمرزش الهى، داراى سه وضعیت مى باشند؛
1. توبه به درگاه الهى، به طور مستقیم، توسط خود شخص گناهکار انجام گیرد. چنان که در قرآن مجید، آمده است:
«فَأَمّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَن یَکُونَ مِنَ المُفلِحِینَ»؛ قصص (28)، آیه 67.؛ «و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد».
2. علاوه بر این که انسان ها به طور مستقیم به درگاه الهى توبه کنند، پیامبران یا اولیاى الهى نیز براى آنها طلب آمرزش کنند؛ چنان که در قرآن مجید مى خوانیم:
«وَ لَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جاؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَواباً رَحِیماً»؛ نساء (4)، آیه 64.
؛ «و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم؛ مگر این که به توفیق الهى، از او اطاعت کنند و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر براى آنان طلب آمرزش مى کرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان مى یافتند».
روشن است که در این صورت، بندگان خدا، از آمرزش و لطف بیشتر خداوند، بهره مند خواهند شد و علاوه بر دعاى خودشان، از دعاى اولیاى الهى نیز کمک مى گیرند.
3. گاهى به علت شدّت تواضع و یا به خاطر شدّت خطا، انسان هاى گناهکار یا نیازمند، ترجیح مى دهند که تنها از سوى پیامبران و اولیاى الهى براى آنان طلب آمرزش یا طلب حاجت شود؛ چنان که برادران حضرت یوسف(علیه السلام) به دلیل شدّت خطاى خود به حضرت یعقوب(علیه السلام) مراجعه کردند و گفتند:
«قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ. قالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ یوسف (12)، آیات 97 و 98.؛ «گفتند: اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم، براى شما آمرزش مى خواهم، که او، همانا آمرزنده مهربان است».
بنابراین مراجعه به پیامبران و اولیاى الهى و «وسیله» قرار دادن آنها نزد خداوند مشروعیت دارد و مورد تأیید قرآن مجید مى باشد و علاوه بر درخواست هاى معنوى حتى براى حاجت هاى مادى و رفع عذاب دنیا نیز مى توان اولیاى الهى را «وسیله» قرار داد؛ چنان که درباره قوم حضرت موسى(علیه السلام)، چنین مى خوانیم:
«وَ لَما وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالُوا یا مُوسَى ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ…» اعراف (7)، آیه 134.؛ «و هنگامى که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: اى موسى! پروردگارت را به عهدى که نزد تو دارد، براى ما بخوان؛ اگر این عذاب را از ما برطرف کنى، حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنى اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت».
بنا بر آن چه گفته شد، چندین روش طلب آمرزش و طلب حاجت از سوى خداوند و آیات قرآنى، تأیید شده است و «وسیله» قرار دادن اولیاء به هیچ وجه، شرک نیست و منافاتى با درخواست مستقیم از خدا ندارد؛ بلکه اگر آدمى از وساطت اولیاى الهى بهره مند شود، از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره مند خواهد شد.
برخى وهابیان تندرو و متعصّب، با استناد به آیه شریفه:
«قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ»؛ انبیاء (21)، آیه 66.؛ «گفت: آیا جز خدا، چیزى را مى پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى رساند؟»
به زیارت کنندگان و متوسلان به پیامبر(صلى الله علیه و آله) توهین مى کنند و چنین کارى را شِرک مى پندارند؛ در حالى که با دقت در این آیه شریفه، آشکار مى شود که منظور از عبارت «مِن دونه»، بت هاست که مشرکان به طور مستقل و «بدون» خداوند، به درگاه آنها دعا مى کردند و حاجت هاى خود را از آنها مى خواستند ر.ک: طباطبایى، المیزان، ج 13، ص 128؛ طبرسى، مجمع البیان، ج 6، ص 651. و در برخى تفاسیر از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که این آیه، عبادت کنندگان جن، شیطان، ماه و خداانگارى مسیح را نکوهش مى کند؛ ر.ک: الزحیلى، تفسیر الوسیط، ج 2، ص 1361؛ طبرى، جامع البیان، ج 15، ص 73؛ تفسیر قرطبى، ج 11، ص 280. اما مسلمانان و به ویژه شیعیان، هنگام دعا و درخواست حاجت در زیارت گاه ها و مناجات ها، پیامبر(صلى الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) را «وسیله» به درگاه خداوند مى دانند.
به همین دلیل در متن زیارت، چنین مى خوانند:
«و متقرّب بکم الى الله و مقدّمکم اَمام طلبتى و حوائجى…»؛ ر.ک: زیارت جامعه کبیره.؛ «و به «وسیله» شما به سوى خداوند نزدیک مى شویم و شما را جهت درخواست ها و حاجت هاى خود به درگاه خداوند پیشقدم مى دانیم».
در حقیقت، پیامبر(صلى الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام)، معلم و راهنماى زیارت کنندگان به سوى خدا هستند و این با موضوع بت پرستى، به طور کامل، متفاوت است؛ زیرا «بت ها» از سنگ و چوب هستند و نمى توانند هیچ گونه نفع و ضررى داشته باشند.
بنابراین، کسانى که خودشان را در هنگام دعا به سوى خدا، از ارتباط و همراه کردن پیامبر و اولیاى الهى بى نیاز مى دانند، در حقیقت، خودشان را از وسیله هاى نورانى، محروم کرده اند و حتى برخلاف دستور خداوند و سنت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) عمل، کرده اند. و کسانى که براى توبه خود و یا براى برآورده شدن حاجات خود، اهل بیت عصمت(علیهم السلام) را وسیله قرار مى دهند، در حقیقت، به دستور خداوند عمل کرده اند و با پیروى از روش پیامبر(صلى الله علیه و آله)، اهل سنّت واقعى مى باشند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/310017)
«سالتَ من قول الله عزّ و جلّ: «قال الذى عنده عِلم من الکتاب»؛ نمل (27)، آیه 40.؛ فهو آصف بن برخیا ولم یَعجز سلیمانُ عن معرفة ما عرف آصف، لکنه احب ان تعرف أُمتهُ من الجن و الانس انه الحجةُ مِن بعده، و ذلک من علم سلیمان اَودعه آصف بأمر الله، ففهمه الله ذلک لئلاّ یُختلف فى امامته و دلالته کما فهم سلیمان فى حیاة داود لیعرف امامته و نبوته من بعده، لتأکید الحجة على الخلق»؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 387، باب 23، ح 1؛ تفسیر آلوسى، ج 19، ص 204.
؛ «امام هادى(ع) در پاسخ یحیى بن اکثم مى فرماید: از آیه (قال الذى عنده علم من الکتاب) پرسیدى؛ او، «آصف بن برخیا» بود و سلیمان از آن چه آصف مى دانست، ناتوان و عاجز نبود؛ ولى دوست داشت که امت او از جن و انس بدانند که «آصف»، پس از او، حجت است. سلیمان به دستور خدا علم خود را به آصف آموخت و خداوند، این علم را به آصف فهماند؛ تا در امامت و پیشوایى او، اختلاف نیفتد؛ همان طور که پیش از آن، در زمان زندگى داوود، به سلیمان، علم کتاب آموخته شد؛ تا امامت و نبوت او پس از داوود، شناخته شود و حجت خدا بر خلق، تأکید شود».
از این روایت به خوبى آشکار مى شود که اگرچه خداوند متعال و همچنین پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) از انجام امور به طور مستقیم، عاجز و ناتوان نیستند، امّا تعیین «آصف بن برخیا» به عنوان «واسطه»، براى آشکار کردن مقام او و تأکید بر امامت و حجّت بودن او بوده است.
البته در همین روایت اشاره مى شود که توانایى حضرت سلیمان و علم آصف از سوى خداوند است و همه تصرّفات مافوق طبیعى این «وسیله»ها، به اذن خداوند است لذا نه تنها با توحید، هیچ گونه منافاتى ندارد، بلکه بر اساس اراده و مشیّت خاص و عام خداوند است. البته مى توان، بدون بهره مندى از اولیاى الهى و «وسیله»ها و به طور مستقیم از خداوند کمک خواست اما در این صورت خود را از لطف و عنایت ویژه خداوند و از «وسیله»هایى که خداوند در اختیار گذاشته است؛ محروم ساخته ایم و اگر کسانى با ستیزه گرى نسبت به اولیاى الهى و «وسیله»ها اقدام کنند از رحمت و لطف خداوند به دور خواهند بود و سزاوار عذاب الهى اند.
براى روشن تر شدن آنچه گفته شد به یک نمونه با استفاده از آیات قرآن اشاره مى شود. انسان ها براى توبه و بهره مندى از آمرزش الهى، داراى سه وضعیت مى باشند؛
1. توبه به درگاه الهى، به طور مستقیم، توسط خود شخص گناهکار انجام گیرد. چنان که در قرآن مجید، آمده است:
«فَأَمّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَن یَکُونَ مِنَ المُفلِحِینَ»؛ قصص (28)، آیه 67.؛ «و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد».
2. علاوه بر این که انسان ها به طور مستقیم به درگاه الهى توبه کنند، پیامبران یا اولیاى الهى نیز براى آنها طلب آمرزش کنند؛ چنان که در قرآن مجید مى خوانیم:
«وَ لَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جاؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَواباً رَحِیماً»؛ نساء (4)، آیه 64.
؛ «و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم؛ مگر این که به توفیق الهى، از او اطاعت کنند و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر براى آنان طلب آمرزش مى کرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان مى یافتند».
روشن است که در این صورت، بندگان خدا، از آمرزش و لطف بیشتر خداوند، بهره مند خواهند شد و علاوه بر دعاى خودشان، از دعاى اولیاى الهى نیز کمک مى گیرند.
3. گاهى به علت شدّت تواضع و یا به خاطر شدّت خطا، انسان هاى گناهکار یا نیازمند، ترجیح مى دهند که تنها از سوى پیامبران و اولیاى الهى براى آنان طلب آمرزش یا طلب حاجت شود؛ چنان که برادران حضرت یوسف(علیه السلام) به دلیل شدّت خطاى خود به حضرت یعقوب(علیه السلام) مراجعه کردند و گفتند:
«قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ. قالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ یوسف (12)، آیات 97 و 98.؛ «گفتند: اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم، براى شما آمرزش مى خواهم، که او، همانا آمرزنده مهربان است».
بنابراین مراجعه به پیامبران و اولیاى الهى و «وسیله» قرار دادن آنها نزد خداوند مشروعیت دارد و مورد تأیید قرآن مجید مى باشد و علاوه بر درخواست هاى معنوى حتى براى حاجت هاى مادى و رفع عذاب دنیا نیز مى توان اولیاى الهى را «وسیله» قرار داد؛ چنان که درباره قوم حضرت موسى(علیه السلام)، چنین مى خوانیم:
«وَ لَما وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالُوا یا مُوسَى ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ…» اعراف (7)، آیه 134.؛ «و هنگامى که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: اى موسى! پروردگارت را به عهدى که نزد تو دارد، براى ما بخوان؛ اگر این عذاب را از ما برطرف کنى، حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنى اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت».
بنا بر آن چه گفته شد، چندین روش طلب آمرزش و طلب حاجت از سوى خداوند و آیات قرآنى، تأیید شده است و «وسیله» قرار دادن اولیاء به هیچ وجه، شرک نیست و منافاتى با درخواست مستقیم از خدا ندارد؛ بلکه اگر آدمى از وساطت اولیاى الهى بهره مند شود، از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره مند خواهد شد.
برخى وهابیان تندرو و متعصّب، با استناد به آیه شریفه:
«قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ»؛ انبیاء (21)، آیه 66.؛ «گفت: آیا جز خدا، چیزى را مى پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى رساند؟»
به زیارت کنندگان و متوسلان به پیامبر(صلى الله علیه و آله) توهین مى کنند و چنین کارى را شِرک مى پندارند؛ در حالى که با دقت در این آیه شریفه، آشکار مى شود که منظور از عبارت «مِن دونه»، بت هاست که مشرکان به طور مستقل و «بدون» خداوند، به درگاه آنها دعا مى کردند و حاجت هاى خود را از آنها مى خواستند ر.ک: طباطبایى، المیزان، ج 13، ص 128؛ طبرسى، مجمع البیان، ج 6، ص 651. و در برخى تفاسیر از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که این آیه، عبادت کنندگان جن، شیطان، ماه و خداانگارى مسیح را نکوهش مى کند؛ ر.ک: الزحیلى، تفسیر الوسیط، ج 2، ص 1361؛ طبرى، جامع البیان، ج 15، ص 73؛ تفسیر قرطبى، ج 11، ص 280. اما مسلمانان و به ویژه شیعیان، هنگام دعا و درخواست حاجت در زیارت گاه ها و مناجات ها، پیامبر(صلى الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) را «وسیله» به درگاه خداوند مى دانند.
به همین دلیل در متن زیارت، چنین مى خوانند:
«و متقرّب بکم الى الله و مقدّمکم اَمام طلبتى و حوائجى…»؛ ر.ک: زیارت جامعه کبیره.؛ «و به «وسیله» شما به سوى خداوند نزدیک مى شویم و شما را جهت درخواست ها و حاجت هاى خود به درگاه خداوند پیشقدم مى دانیم».
در حقیقت، پیامبر(صلى الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام)، معلم و راهنماى زیارت کنندگان به سوى خدا هستند و این با موضوع بت پرستى، به طور کامل، متفاوت است؛ زیرا «بت ها» از سنگ و چوب هستند و نمى توانند هیچ گونه نفع و ضررى داشته باشند.
بنابراین، کسانى که خودشان را در هنگام دعا به سوى خدا، از ارتباط و همراه کردن پیامبر و اولیاى الهى بى نیاز مى دانند، در حقیقت، خودشان را از وسیله هاى نورانى، محروم کرده اند و حتى برخلاف دستور خداوند و سنت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) عمل، کرده اند. و کسانى که براى توبه خود و یا براى برآورده شدن حاجات خود، اهل بیت عصمت(علیهم السلام) را وسیله قرار مى دهند، در حقیقت، به دستور خداوند عمل کرده اند و با پیروى از روش پیامبر(صلى الله علیه و آله)، اهل سنّت واقعى مى باشند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/310017)