طلسمات

خانه » همه » مذهبی » جایگاه و فرایند تحقق توبه (1)

جایگاه و فرایند تحقق توبه (1)

جایگاه و فرایند تحقق توبه (1)

«توبه» در لغت به معنای رجوع (بازگشتن و برگشتن) است. اما در اصطلاح و در عرف توبه عبارت است از بازگشت و رجوع از گناه به راه صواب و به تعبیر دیگر، رجوع از دوری از درگاه خداوند و انجام معصیت به درگاه خداوند و

0029708 - جایگاه و فرایند تحقق توبه (1)
0029708 - جایگاه و فرایند تحقق توبه (1)

 

مفهوم توبه

«توبه» در لغت به معنای رجوع (بازگشتن و برگشتن) است. اما در اصطلاح و در عرف توبه عبارت است از بازگشت و رجوع از گناه به راه صواب و به تعبیر دیگر، رجوع از دوری از درگاه خداوند و انجام معصیت به درگاه خداوند و تقرب به او و نتیجه آن ترک گناهان و تصمیم بر ترک آنها در آینده است. راغب اصفهانی در این باره می گوید: «توب (که عبارت دیگر توبه است) به معنای ترک گناه به زیباترین صورت است و آن، رساترین و بلیغ ‌ترین وجه از وجوه معذرت‌ خواهی است. زیرا عذر خواستن بر سه نوع است: یا آنکه شخص معتذر (عذرخواه) می گوید: فلان کار را نکرده ام، یا می گوید: آن کار را کرده ام، ولی منظورم از این کار چنین و چنان بوده است. (به تعبیر بهتر درصدد موجه جلوه دادن کار خویش برمی آید) یا اینکه می گوید: آن کار را کرده ام و بد کرده ام و دگر بار تکرار نخواهم کرد و از آن دست خواهم کشید. این قسم همان توبه است».(1)
توبه گاهی به بنده نسبت داده می شود در این صورت با «الی» متعدی می شود و به معنای برگشتن بنده به سوی خدا، با استغفار و دست کشیدن از معصیت است و گاهی به خداوند نسبت داده می شود و در این صورت با «علی» متعدی می شود و به معنای قبول توبه عبد و توجه و بازگشت خدا به بنده با افاضه رحمت و لطف خویش است.

دلایل وجوب توبه

اقتضای فطرت انسان حرکت در مسیر خداوند و راه راست و انجام کارهای نیک است. اما گاهی عوامل شیطانی، انسان را از مسیر خداوند و راهی که فطرت خداداد برای انسان ترسیم کرده منحرف می سازند و انسان را به بدی و انجام گناه وادار می کنند. در این صورت، توبه به معنای بازگشت به مسیر صحیح و راهی است که خداوند برای انسان تعیین کرده و پاسخ دادن به ندای فطرت می باشد. شکی نیست که توبه و بازگشت از گناهان و لغزش ها عقلاً واجب است. دلایل وجوب عقلی توبه عبارتند از:
1. وجوب شکر منعِم: توبه متضمن شکر منعِم است، چه اینکه نافرمانی و سرپیچی از دستورات الاهی مصداق بارز ناسپاسی و نافرمانی است و بهترین سپاس و شکرگزاری خداوند، اطاعت از خداوند و انجام دستورات اوست و برای بازگشتن به سپاس و شکر خداوند بایسته است که انسان توبه کند.
2. لزوم دفع ضرر: گرفتار شدن به کیفر و عذاب الاهی که به وسیله نافرمانی خداوند حاصل می شود بزرگ ترین ضرری است که متوجه انسان می گردد و برای دفع این ضرر خطیر و بزرگ، انسان باید توبه کند.
همچنین در شرع و کتاب و سنت توبه واجب گردیده و آیات و روایات فراوانی بر وجوب آن دلالت دارد که به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم:
خداوند متعال پس از آنکه به زنان مؤمن سفارش می کند که در برابر نامحرمان خود را بپوشانند و زینت و زیورهای خود را تنها به محارم خود بنمایانند، می فرماید: وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ (2) «و ای مؤمنان، همگی به خدا بازگردید تا رستگار شوید».
در آیه دیگر خداوند می فرماید:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ؛ (3)« ای کسانی که ایمان آورده اید، به خدای بازگردید [توبه کنید ] بازگشتی به صدق و اخلاص [که از روی پشیمانی بر گناه و ترک آن و استغفار باشد] امید است پروردگارتان بدی‌ هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی درآرد که از زیر آنها جوی‌ ها روان است».
در جای دیگر خداوند درباره کسانی که توبه شان پذیرفته می شود می فرماید: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً؛ (4) «توبه نزد خداوند تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب گناه می شوند، سپس به زودی توبه می کنند، اینانند که خدا توبه ‌شان را می پذیرد و خداوند دانای حکیم است».
در روایتی دیگر معاویه بن وهب می گوید که از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: اذا تاب العبد توبه نصوحاً احبه الله فستر علیه فی الدنیا و الاخره. فقلت: و کیف یستر علیه؟ قال: ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب، و یوحی الی جوارحه: اکتمی علیه ذنوبه، و یوحی الی بقاع الارض: اکتمی ما کان یعمل علیک الذنوب، فیلقی الله حین یلقاه و لیس شیء یشهد علیه بشیء من الذنوب؛ (5) «چون بنده توبه نصوح کند خداوند او را دوست خواهد داشت و در دنیا و آخرت بر او پرده پوشی کند. من عرض کردم: چگونه بر او پرده پوشی کند؟ فرمود: هرچه از گناهان را که دو فرشته موکل او برایش نوشته اند از یادشان ببرد و به جوارح (و اعضای بدن) او وحی کند که گناهان او را پنهان کنید و به قطعه های زمین (که در آنجا گناه کرده) وحی کند که گناهانی را که بر روی شما انجام داده پنهان کنید. پس او خداوند را آن سان ملاقات می کند که هیچ چیز علیه او بر انجام گناهی از سوی او شهادت نمی دهد».

فرآیند توبه

با توجه به اهمیت توبه و نقش آن در تصحیح رفتار و تغییر سرنوشت انسان، جا دارد که زمینه های پیدایش توبه را بشناسیم و بنگریم در چه شرایطی تصمیم و اراده توبه از انسان سر می‌زند و چه اموری مانع توبه می شوند. بی شک توبه امری جبری نیست، بلکه حالتی اختیاری و ارادی است، البته اراده و تصمیم بر توبه کردن مانند بعضی از امور، به راحتی پدید نمی آید و نیازمند زمینه سازی و فراهم ساختن مقدمات خاصی است. توضیح آنکه اراده بعضی از کارها، نظیر سخن گفتن به راحتی تحقق می یابد و انسان گاه به راحتی اراده می کند و تصمیم می گیرد که سخن گوید و یا ساکت بماند و چنین اراده ای نیازمند هزینه و مقدمات ویژه ای نمی طلبد. اما اموری چون نماز و قرآن خواندن چنین نیستند و همواره اراده انجام آنها به راحتی از انسان سر نمی زند. وقتی انسان به واکاوی حالات نفسانی خود می پردازد پی می برد که اراده همه کارها یک سان تحقق نمی یابند. اراده، به معنای تصمیم گرفتن یکی از افعال نفس و کِیف نفسانی است که پس از تصور، تصدیق و شوق پدید می آید. توضیح آنکه: نخست انسان کاری را تصور می کند و سپس به تصدیق فایده آن می پردازد و پس از این دو علم، حالت شوق به انجام فعل پدید می آید و پس از شدت یافتن شوق است که اراده آن فعل به وقوع می پیوندد و در پی اراده، عضلات بدن به منظور انجام فعل به حرکت درمی آیند.
روشن شد که اولین مقدمه و زمینه پیدایش اراده دانستن است و تا انسان به چیزی آگاهی نیابد، میل به آن و نیز اراده آن در او پدید نمی آید. به عنوان نمونه، وقتی انسان از طریق روزنامه و یا رادیو و تلویزیون به فواید سبزیها و میوه ‌ها و تأثیر آنها در جلوگیری از سرطان پی برد و آن فواید را مورد تصدیق خویش قرار داد، سعی می کند در برنامه های غذایی خود بیشتر از آنها استفاده کند و در نهایت پس از پیدایش میل شدید به مصرف آنها، اراده استفاده از آنها در او پدید می آید. پس صرف علم و تصدیق فایده برای اراده و تصمیم انسان کافی نیست و علاوه بر آنها، برای تحقق اراده، انسان باید میل به انجام دانسته خود داشته باشد. گاهی انسان به کاری علم دارد و فایده آن نیز مورد تصدیقش قرار گرفته و تا اندازه ای بدان تمایل نیز دارد، در عین حال تصمیم و اراده انجام آن کار را ندارد. این از آن جهت است که میل او شدت نیافته و میل شدیدتر به کار دیگر و اراده آن، مانع از اراده انجام این کار شده است. مثلاً او به فواید سبزی ها واقف است، اما چون لذت استفاده از کباب و غذاهای چرب بیشتر است، آنها را ترجیح می دهد و به طور طبیعی انسان در تزاحم بین دو لذت، لذت قوی تر را ترجیح می دهد. البته گاهی انسان بر اثر عادت کاری که لذتش کمتر است و حتی کاری که فاقد لذت معقول است بر کاری که لذت بیشتری دارد ترجیح می دهد. نظیر اشخاص سیگاری که در ماه مبارک رمضان به هنگام افطار و قبل از صرف غذا سیگار می کشند و طعم تلخ و بوی آزاردهنده دود سیگار را بر طعم شیرینی و غذای لذیذ ترجیح می دهند.
راه شکل گیری اراده توبه این است که در آغاز، انسان علم به زیان گناهان و ارزش و نقش توبه داشته باشد و در درجه دوم این علم و توجه را در خود زنده نگه دارد و نگذارد فراموش شود. البته باید توجه داشت که باورداشت زیان و ضرر بعضی از کارها به راحتی حاصل می گردد: به عنوان نمونه، با توجه به زیان هایی که پزشکان برای سیگار برشمرده اند و کراراً از راه های گوناگون، نظیر رادیو و تلویزیون به گوش ما می‌رسد، اغلب به مضر بودن سیگار اذعان دارند. اما ضرر گناهان و لااقل برخی از گناهان بر همگان روشن نیست و بخصوص با توجه به لذتی که در گناه است و با توجه به محسوس نبودن زیان گناه در برخی موارد، انسان به راحتی زیان آن را باور نمی کند. این باور و شناخت با مطالعه در آیات و روایات و با دلایل عقلی حاصل می گردد. پس در گام اول توبه باید ضرر گناه و فایده توبه بر انسان روشن گردد و بدون چنین باوری اراده جدی بر توبه در انسان پدید نمی آید.
برخی چون مرحوم فیض کاشانی رحمه الله علم به ضرر گناه را جزو توبه به شمار آورده است و معتقد است که توبه از علم و حالت تألم و پشیمانی و انجام آنچه انسان در این ارتباط باور دارد تشکیل یافته است. اما علم عبارت است از شناخت بزرگی زیان گناهان و شناخت اینکه گناهان حجاب بین بنده و معبود می گردند. وقتی انسان به این معرفت رسید و به زیان گناهان یقین پیدا کرد، در دل اندوهگین می گردد و پس از سیطره پشیمانی از گناه بر دل، تصمیم می گیرد و اراده می کند که اکنون خود را به گناه آلوده نسازد و ملتزم می گردد در آینده و تا پایان عمر نیز گناه نکند و به تلافی و جبران گناهانی که در گذشته از او صادر شده اند اقدام می‌ورزد. (6) به هر حال، چه ما علم و تألم و پشیمانی از کردار زشت را جزو توبه حساب آوریم و چه آنها را از مقدمات توبه بدانیم و توبه را تصمیم بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته و عزم بر کناره گیری از گناه در آینده قلمداد کنیم، توبه فرایندی دارد و آغاز این فرایند علم به ضرر گناه و منافع و مصالحی است که از ناحیه توبه و جبران گناهان عاید انسان می گردد، سپس حالت پشیمانی از کردار زشت گذشته و در نهایت تصمیم و اراده ترک گناه و جبران گناهانی است که انسان مرتکب گشته است.

توبه واکنش بایسته به صرف عمر در معصیت خدا

کسی که به سلامتی خود علاقه مند است، اصول بهداشتی را رعایت می کند و همواره سعی می کند که از غذای سالم استفاده کند و از مصرف غذای آلوده و ناسالم می پرهیزد. اگر او متوجه شود که غذای مسموم و ناسالم مصرف کرده و در نتیجه بیمار گشته است، سخت ناراحت و متأثر می گردد که چرا با بی دقتی و با مصرف غذای ناسالم سلامتی خود را به خطر افکندم. همچنین کسی که به زیان گناه واقف است و می داند که گناه چون سم مهلک روح انسان را بیمار می کند، از کرده خود پشیمان می شود. او از اینکه سرمایه عمر خود را بیهوده از دست داده و در قبال آن چیزی به دست نیاورده، متأسف می گردد. انسان می تواند عمر خود را با خدا معامله کند و از دقایق عمرش در راه عبادت خدا، امر به معروف، و نهی از منکر و خدمت به دیگران استفاده برد و در برابر چند دقیقه از عمر خود که صرف عبادت خدا می شود، به پاداش های بی نهایت اخروی و رضوان الاهی دست یابد که با مقیاس‌ های مادی و دنیوی قابل ارزش‌گذاری نیستند. حال آیا کسی که می تواند با صرف وقت خود به عبادت خدا، بهشت الاهی همراه با نعمت های بی نهایت و ابدی آن را برای خویش فراهم سازد، اگر ساعتی از عمر باارزش خود را صرف گناه و مشاهده فیلم مبتذل کرد و آن سرمایه بزرگی که بهای واقعی آن بهشت و نعمت های بی نهایت است را این‌سان تلف کرد و از دست داد، پشیمان و اندوهگین نمی گردد؟ کسی که در برابر تلف کردن عمر خود نه فقط چیزی به دست نیاورده، بلکه قهر و غضب الاهی را برای خویش فراهم آورده و خود را مستحق عذاب و کیفری ساخته که اگر توبه نکند، در عالم آخرت بدان گرفتار می گردد، بیش از هر کسی باید از کرده خود پشیمان گردد. اولین اثر این پشیمانی این است که به آن کار زشت ادامه نمی دهد و تصمیم می گیرد که بعداً نیز بدان دست نیازد و سعادت و آخرت خویش را خراب نسازد. همچنین به تلافی و جبران کارهای زشت خود می پردازد و سعی می کند دل و پرونده اعمال خویش را از زیان و خسارت گناهان پاک کند. اگر در انجام نمازهای خود کوتاهی کرده و یا اگر روزه نگرفته، قضای آنها را به جا می آورد و یا اگر در مال مردم دست‌ اندازی کرده، درصدد جبران برمی آید. البته اگر کسی پشیمان شد و از کردار ناپسند خود توبه کرد، اما جبران کردار زشت خود را به آینده واگذار کرد، توبه واقعی نکرده است و زیان و خسارت گناه را باور ندارد. آیا وقتی غذایی مسموم است، هیچ عاقلی می گوید که اکنون این غذا را می‌خورم و فردا از خوردن آن خودداری می کنم؟ طبیعی است که انسان عاقل برای یک لحظه هم حاضر نمی شود غذای مسموم بخورد و سلامتی خود را به خطر افکند. مگر کسی که کاملاً در دام شیطان گرفتار شده باشد، نظیر افراد معتاد که با وجود خطرات جسمی و روانی و نکبتی که از ناحیه مصرف مواد مخدر متوجه آنان شده، نمی توانند از مصرف آن سم مهلک خانمان ‌سوز دست بکشند!!

موانع توبه

ما باید بکوشیم به آفت تسویف و به تاخیر افکندن توبه گرفتار نگردیم و اگر به این آفت خطرناک مبتلا شدیم و در نتیجه، فرصت ها و سرمایه های ارزشمند عمر را از دست دادیم و با امروز و فردا کردن اقدامی برای جبران خسارت های معنوی نکردیم، باید درصدد علاج این آفت برآییم. (7) چه در ارتباط با توبه و چه کارهای دیگر نظیر درس خواندن، با اینکه ما به اهمیت این امور واقفیم، اما گاهی انجام آنها را به تاخیر می اندازیم و وسوسه های شیطانی باعث می گردد که ما از فرصت عمر استفاده بهینه نبریم و بخصوص در امر توبه کوتاهی داشته باشیم. تا جوانیم، به این بهانه که باید از لذت های دوران جوانی استفاده برد، به گناه دست می یازیم و به خود وعده می دهیم که در دوران پیری توبه خواهیم کرد. گاهی بر اثر غرق گشتن در منجلاب گناه و لذت های دنیوی، حال و نشاط توبه از ما گرفته می شود و حتی سخن از توبه و دست کشیدن از لذت ها و شهوات خوشایند انسان نیست. در این صورت باید دید چه چیزی مانع توبه و غفلت از آن شده است. می توان مجموعه عوامل رهزن طریق درست ‌کاری و خود سازی و به تعبیر دیگرموانع توبه را در دو عامل کلی گنجاند:
1. هوای نفس که مانع تعالی و پیشرفت و مانع صعود به قله های بزرگ معنویت است، چنان‌ که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛(8)
«سرسخت ترین دشمنان تو نفس توست که در درون خودت است».
کسانی که در غرقاب گناه غوطه‌ ورند و به مکافات رفتار زشت خود و حساب و کتاب در آخرت نمی اندیشند، بی شک تبعیت از هواهای نفسانی مانع بهره مندی آنان از رحمت، نعمات و فیوضات الاهی می گردند.
2. آرزوهای طولانی: آرزوی دور و دراز انسان را خیال پرداز بار می آورد و به انسان اجازه نمی دهد که لحظاتی به تفکر صحیح بپردازد و به راه دور و دراز و سختی که در پیش دارد بیندیشد؛ راهی که امیرمومنان علیه السلام درباره آن می فرمایند: آه من قله الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد؛(9) «آه از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و سختی منزلگاه».
انسان برای اینکه توفیق توبه پیدا کند و بتواند با موانع سخت فراروی توبه مبارزه کند، در درجه اول باید از خداوند کمک و یاری بطلبد و در درجه دوم به اولیای خدا و امامان معصوم علیه السلام توسل جوید و ارتباطش را با آنان مستحکم سازد. بی تردید کسی که دل خود را با اولیای خدا پیوند زده و دوستی و محبت آنان را بزرگ ترین سرمایه عمر خود قلمداد می کند، وقتی بداند قلب مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از گناه او می‌رنجد و ناراحت می شود، انگیزه بیشتری برای توبه و ترک گناه پیدا می کند.

پی نوشت ها :

1 راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 169.
2- نور(24)، 31.
3- تحریم(66)، 8.
4- نساء(4)، 17.
5- کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 431.
6- فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج 7، ص 5.
7- مرحوم فیض کاشانی درباره علاج تسویف می گوید: علاج تسویف اندیشه در این است که بیشترین ناله اهل جهنم ناشی از تسویف و به تأخیر افکندن توبه در دنیاست، چون تسویف کننده و کسی که کارش را به آینده حواله می دهد، به آینده ای امید بسته که ممکن است آن را درک نکند و اگر او باقی بماند و فردا را درک کند، چنان‌ که امروز عزمی بر ترک گناه نداشت، فردا نیز چنین عزمی نخواهد داشت. آیا عجز و ناتوانی او بر ترک گناه به جهت تسلط شهوت بر او نیست که این شهوت فردا نیز او را رها نمی کند و بلکه با تکرار و عادت به گناه قوی تر و راسخ تر می گردد؟ [و درنتیجه مبارزه با آن دشوارتر می شود]… مَثَل تسویف کننده مثل کسی است که ناچار است درختی را از زمین برکند، اما چون آن را آن ‌سان قوی می یابد که تنها با زحمت فراوان از زمین خارج می گردد، پیش خود می گوید سالی دیگر این درخت را از زمین خارج خواهم ساخت؛ در حالی که نیک می داند که درخت هرچند باقی بماند راسخ تر و تنومندتر می گردد و او هرچند بر عمرش افزوده گردد، ضعیف‌تر و ناتوان ‌تر می شود. پس حماقتی در دنیا بزرگ تر و افزون ‌تر از حماقت او نیست. (فیض کاشانی، همان، ص 101) .
8- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 70، باب 45، ص 64، ح 1.
9- نهج ‌البلاغه، حکمت 77.

منبع: مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1390)، سجاده های سلوک: شرح مناجات های حضرت سجاد علیه السلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ اول

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد