جایگاه و فلسفه زیارت قبور در آیات و روایات
1. طرح مسئله
بر اساس شواهد قرآنی و روایی(3) زیارت قبور در طلیعه ظهور اسلام مراحلی از نهی و ترغیب را پشت سر نهاده و نهایتاً به عنوان سنتی اسلامی مورد تأکید قرار گرفت. در عین حال برخی از مسلمانان با برداشت از پارهای روایات- که صحت و سقم آن جای بررسی دارد- به مسئله زیارت قبور به چشم یک بدعت نگریسته و بر این باورند که انجام این سنت اسلامی بینش اسلامی را به چالش کشیده، موجب بروز آفت شرک در نظام اعتقادی مسلمانان میشود. (3) لذا این مقاله بر آن است که با بررسی جایگاه زیارت قبور از نظر آیات، روایات، سیره عملی مسلمانان در تاریخ و حتی تحلیلهای عقلی، شبهات وارده در این موضوع را رصد کرده و خصوصاً عدم تعارض آن را با بروز آفت شرک در جهان بینی اسلامی بررسی کند و نیز بیگانه بودن زیارت قبور با ظهور بدعت و نوآوری در دین را مورد بازکاوی قرار دهد. (4)
2. ادله جواز زیارت قبور
زیارت قبور به عنوان یکی از آداب و سنن اسلامی ریشه در آیات و روایات چندی دارد، ضمن آنکه سیره مسلمانان و اعتبارات عقلی نیز موافق مشروعیت آن قابل دسترسی است. ذیلاً مهمترین ادله مشروعیت زیارت قبور به قرار زیر گزارش میشود:
2-1. ادله قرآنی
جواز زیارت قبور از آیاتی چند قابل استفاده است، از جمله آنکه خداوند در سوره توبه خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَمَاتُوا وَ هُمْ فَاسِقُونَ» (توبة، 84) یعنی: «و هرگز بر هیچ مردهای از آنان نماز مگذار و هرگز بر سر قبرش نایست به درستی که آنها به خداوند و رسولش کافر شدند و در حال فسق مردند.» در این آیه با توجه به الفاظ «لا تُصَلِّ» و «لا تَقُم» خداوند پیامبر خود را از طلب رحمت بر منافق از طریق نماز و دعا بر مرده او و وقوف بر قبر او هنگام دفن و پس از آن نهی کرده است. مفهوم آیه این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک سنت اسلامی جاری، همواره بر مؤمنان نماز میگذارده و بر قبر آنان وقوف داشته، تا آنکه خداوند تنها و تنها آن حضرت را از نماز گزاردن و وقوف بر قبر منافقان نهی کرده است، چنان که در امور دیگری از این دست مثل مغفرت خواهی جهت مؤمنان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به طلب آمرزش برای آنان اقدام مینمود. (نک: نساء 64) (5) اما خداوند طلب آمرزش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جهت منافقان را بدون اثر و بی فایده اعلام میکند. (توبه، 80؛ منافقون، 6) (6) طبرسی پس از ذکر سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که: «چون آن حضرت بر مردهای نماز میخواند، ساعتی بر قبر او درنگ کرده و برای او به دعا میپرداخت تا آنکه خداوند آن حضرت را از نماز خواندن بر منافقان و وقوف بر قبرهای آنان و دعا کردن جهت آنها نهی نمود.» مینویسد: «و فی هذه الآیة دلالة علی أن القیام علی القبر للدعاء عبادة مشروعة و لولا ذلک لم یخص سبحانه بالنهی عند الکافر» یعنی: در این آیه دلالتی بر این مطلب وجود دارد که ایستادن بر قبر (مرده) جهت دعا کردن عبادتی مشروع است و اگر چنین نبود خداوند سبحان نهی از این کار را اختصاصاً برای کافر قرار نمیداد. (طبرسی، 1412ق، ج5، ص75؛ و نیز نک: زمخشری، بی تا، ج2، ص 283؛ طباطبایی، 1391ق، ج9، ص 360؛ کاشانی، 1346، ج4، ص 299؛ میردامادی، 1424ق، ص 27-28؛ زحیلی (7)، 1418ق، ج10، ص342)
نزدیک به این تعبیر آیهی دیگری که در خصوص جواز زیارت قبور مورد استفاده قرار میگیرد آیه «قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا» (کهف،21) است. بر اساس این آیه مقرر شد که در محل قبور اصحاب کهف مسجدی ساخته شود، مسجد که محل رفت و آمد مؤمنان جهت نماز و دعا و عبادت پروردگار است، اما بنای مسجد در هر نقطهای از عالم کاری پسندیده و قابل انجام است که نیازی به یاد کردن خدا از ساختن آن نخواهد داشت، حال چرا مسجدی که در کنار قبر اصحاب کهف ساخته شده در قرآن تخصیص به ذکر یافته است؟ این تنها به این خاطر است که با وجود قبور اصحاب کهف در کنار مسجد یادبود آنان، مزار آنان نیز مورد زیارت و تبرک مؤمنان و موحدان قرار میگیرد، فخر رازی حفظ بقای آثار اصحاب کهف را دلیل احداث مسجد اعلام کرده استت. (فخر رازی، 1421ق، ج21، ص 105) اما نیشابوری در غرایب القرآن علاوه بر آن به مسئله تبرک جستن به قبور اصحاب کهف نیز اشاره کرده است. (نیشابوری، 1416ق، ج4، ص 411) و به طوری که گذشت حفظ آثار اصحاب کهف و تبرک به آنان فرع بر زیارت قبور این عده خواهد بود. (8)
2-2. ادله روایی
در باب زیارت اهل قبور و جواز آن روایات فراوانی از طریق اهل سنت و شیعه وارد شده است که با تأمل در آنها روشن میگردد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر پیشوایان معصوم (علیهم السلام) عامل به زیارت قبور و امر به آن بودهاند. نمونهای از این روایات به قرار زیر است:
2-2-1. روایات اهل سنت
در جوامع حدیثی اهل سنت چند دسته روایات در باب زیارت قبور و آداب آن وارد شده است از جمله:
الف- روایاتی که ناظر براصل زیارت قبور مؤمنان بوده
مثل آنکه حاکم نیشابوری با ذکر سند آورده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إنی کُنتُ نَهَیتُکُم عَن زیارَةَ القُبورِ فَمَن شَاءَ أن یزُورَ قَبراً فلیزُرهُ فإنَهُ یَرِقُ القَلبَ وَ یدمَعُ العَینَ وَ یَذَکَرُ الآخِرَةَ.» (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 532) روایات مشابه دیگری نیز وجود دارد که در آنها اشاره به نهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپس امر ایشان به زیارت قبور شده است و فوائدی مانند زهد، عبرت، یادآوری آخرت و مرگ، رقت قلب و افزودن به نیکیها برای آن شمرده شده است. (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 530؛ ص 531 حدیث 1387، ص 532 حدیث 1391، مسلم نیشابوری، بی تا، ج3، ص 65؛ سجستانی، 1410ق، ج2، ص 87؛ ابن ماجه، 1421ق، ص 228، حدیث 1638، احمد بن حنبل، 1420ق، ج21، ص 141، حدیث 1348) برخی معتقدند که دلیل این نهی و امر به زیارت قبور، کم بودن اموات مسلمین و غلبه فضای کفر و سپس تغییر این شرایط بوده است. (9) در صورتی که چنانکه خواهیم گفت روایات از آثار و فواید دیگری در زیارت قبور پرده بر میدارند.
ب- در برخی از روایات سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیارت قبور مؤمنان و از جمله مادر بزرگوارشان مورد تأکید قرار گرفته است.
مانند این حدیث که ابوهریره نقل کرده که: «زَارَ النَبِی (صلی الله علیه و آله و سلم) قَبَرَ اُمِهِ فَبَکی وَ أبکی مَن حَولَهُ» (سجستانی، 1410ق، ج2، ص87) و نیز روایاتی که بیانگر سلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیارت قبور هستند. از بریده وارد شده است که: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که با مردم به سوی قبرستان میرفت، تعلیمشان میفرمود که بگویند: درود بر شما مؤمنان و مسلمانان که در این دیار سکونت دارید و ما نیز انشاء الله به شما ملحق خواهیم شد و شما پیشرو قافله مائید و ما نیز پیروتان خواهیم بود از خدا خواستار عافیتیم.» (بیهقی، 1414ق، ج4، ص 79؛ (10))
ج- دسته دیگری از روایات ضمن تأیید اصل زیارت قبور به منهیات آن حضرت اشاره دارد مانند:
«لا تَجلِسُوا عَلَی القُبُورِ وَ لا تُصَلُوا إلَیهَا.» (ترمذی، بی تا، ج3، ص 367) در برخی از این روایات نیز از بنا کردن و نماز خواندن و سفید کردن و کتابت بر روی قبور نهی شده است؛ مانند این حدیث که ابو الزُبَیر عَن جَابِر قَالَ: «نَهَی رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عَن تَجصِیصِ القُبُورِ وَ الکِتابِ فیهَا وَ البِنَاءِ عَلَیهَا وَ الجُلُوسِ عَلَیهَا.» (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 525 و (11)) حاکم نیشابوری به مورد عمل قرار نگرفتن کتابت بر روی قبور پس از نقل حدیث فوق اذعان کرده است. (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 525) از محتوای روایات اهل سنت در مورد زیارت اهل قبور، که شامل سنت فعلی و قولی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه است جواز زیارت اهل قبور و مشروعیت آن به دست میآید.
2-2-2. روایات شیعی
روایات شیعه نیز در خصوص زیارت قبور و جواز آن از تنوع چشمگیری برخوردار است از جمله آنکه:
الف- برخی حکایتگر سنت عملی معصومان (علیهم السلام) در رفتن به زیارت قبور است از جمله:
در روایتی آمده است که: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هر پنجشنبه به همراه گروهی از اصحاب خود به زیارت اهل قبور در قبرستان بقیع میرفت.» (مجلسی، 1403ق، ج99، ص 296) (12) در روایتی از امام محمد باقر (علیه السلام)، راوی گوید: من با آن حضرت بودم که با هم داخل قبرستان بقیع شدیم. در آنجا امام باقر (علیه السلام) در کنار قبر شخصی از شیعیان از اهل کوفه ایستاد و چنین فرمود: «پروردگارا، غربت و تنهایی او را رحم کن و وحشت او را تو مأنوس باش و از رحمت خود او را آرامش ده، به طوری که از رحمت غیر تو بی نیاز گردد. او را به کسی که دوست دارد ملحق فرما.» (کلینی، 1365، ج3، ص229) (13) این روایات بیانگر سیره و روش عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) در زیارت اهل قبور است.
ب- دسته دیگری از این روایات اختصاص به آدابی جهت زیارت اهل قبور دارد.
در این روایات در زمینههایی چون سلام کردن به اهل قبور، اوقات زیارت قبور، آداب حضور در مزار، دعا در حق مزور، قرائت قرآن و انجام اعمال نیک است. حاصل این روایات توصیه و ترغیب به زیارت اهل قبور بوده و بیانگر سنت قولی معصومین (علیهم السلام) در این زمینه است. مثلاً از امام صادق (علیه السلام) در مورد نحوه سلام به اهل قبور سؤال شد آن حضرت فرمود: «می گویی: السلام عَلی أهل الدِّیار مِنَ المُسلِمینَ و المُؤمنین. رَحِمَ اللهُ المُستقَدمینَ مِنا وَ المُتِأخِّرینَ و إنا إن شَاءَ اللهُ بِکُم لاحِقُون.» (کلینی، 1365، ج3، ص 229) (14) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد دعا بر مرده فرموده: «مرده در قبرش همچون غریقی است که طلب فریادرسی میکند و منتظر دعایی از سوی پدر یا برادر یا دوست خویش است و هرگاه دعایی از آنها به او رسد نزد او از همه دنیا و آن چه در آن است محبوبتر است. و هدیه زندهها به مردهها دعا و طلب آمرزش برای آنان است.» (فیض کاشانی، 1342، ج8، ص 291) (15) در روایتی از محمد بن احمد بن یحیی الأشعری آمده است که گفت: «در فید که نام منزلی در طریق مکه است با علی بن بلال روانه شدیم بر سر قبر محمد بن اسماعیل بن بزیع. علی بن بلال برای من گفت: صاحب این قبر برای من روایت کرد از حضرت امام رضا (علیه السلام) که فرمخود، هرکه بیاید به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره انا أنزلناه را بخواند از فزع اکبر (ترس بزرگ) که روز قیامت است ایمن شود.» (مجلسی، 1403ق، ج89، ص 295) (16) و باز در زمینه آداب حضور در مزارات امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از نماز خواندن و نشستن بر روی قبر و تکیه دادن به آن و ساختمان کردن بر روی آن نهی کرده است.» (طوسی، 1406ق، ج1، ص 482؛ (17)) در زمینه اوقات زیارت هم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « هر کس قبر پدر و مادرش یا یکی از آن دو را در هر جمعه زیارت کند بخشیده شده و از نیکوکاران شمرده میشود.» (نوری طبرسی، 1408ق، ج2، ص 365؛ (18)) در زمینهی انجام اعمال نیک هشام بن سالم مینویسد، به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم نماز و دعا و صدقهای که برای میت انجام میشود، به آنها میرسد؟ حضرت فرمود: «بلی» پرسیدم: آیا میفهمند این صدقات را چه کسی برای آنها فرستاده است؟ فرمود: «بلی، تا آنجا که ممکن است شخص صدقه دهنده مورد غضب صاحب قبر باشد و با این صدقه و نماز و عبادت موجبات رضایت مرده را فراهم کند و از او راضی شود. (مجلسی، 1403ق، ج85، ص 310؛ (19))
ج- در پارهای از روایات آثار و فوائدی جهت زیارت اهل قبور بیان شده است،
از جمله: شخصی از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد آیا ما به زیارات اموات برویم؟ امام (علیه السلام) فرمود: «آری» آن شخص پرسید: آیا وقتی به زیارتشان میرویم آمدن ما را متوجه میشوند؟ امام (علیه السلام) فرمود: «آری به خدا قسم آمدن شما را میفهمند و خوشحال میشوند و با شما انس میگیرند.» (نوری طبرسی، 1408ق، ج10، ص 384) در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «هر یک از مسلمانان که برای مردهای عمل صالح انجام دهد خداوند اجر و ثواب آن عمل را برای عامل دو برابر میکند و از پرتو آن عمل، میت نیز بهره مند میشود.» (مجلسی، 1403ق، ج79، ص 62 به نقل از عدة الداعی) در این جهت غالب روایاتی که بیانگر آداب زیارت قبورند متضمن بیان آثار و فوائد زیارت قبور نیز هستند. این آثار و فوائد در زمینههایی چون عبرت گیری خوشحالی و سرور اهل قبور، بهرهمندی زائر و مزور از ثواب و پاداش است. این جنبه از روایات علاوه بر توصیه و ترغیب بر زیارت قبور بیانگر محتوای ارزشی زیارت قبور نیز هست. که در مجموع سنت قولی معصومان (علیهم السلام) در زمینه مشروعیت زیارت اهل قبور را به طور جامع نشان میدهد.
3. سیره مسلمین و اعتبار عقلایی در زیارت قبور
با نگاهی به سیرهی مسلمین و نیز اعتبار عقلایی ادلهای چند در زمینه جواز زیارت قبور دریافت میشود:
3-1. سیره مسلمین در زیارت قبور
زیارت اهل قبور از زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا عصر حاضر عمل و روش دینی عموم مسلمانان از شعیه و اهل سنت بوده و هست. از نظر تاریخی اشخاص شناخته شدهای مانند عایشه، حسن بصری، محمد حنیفه و ابن سماک به زیارت قبور میرفتند. (20) علامه امینی مزارهای مورد احترام زیادی از صحابه و تابعین و صالحین و علما را در نزد اهل سنت برشمرده که مورد زیارت مسلمانان بوده است. (21)
3-2. اعتبار عقلایی بر جواز زیارت قبور
میتوان گفت که سیره مسلمانان در زیارت قبور از آغاز تا کنون علاوه بر مستندات شرعی، نشان دهنده خاستگاه عقلی زیارت قبور نیز میباشد. زیرا بنا بر قاعده ملازمه حکم شرع و حکم عقل (22) و نیز توجه به توانایی عقل در درک و تشخیص حسن و قبح افعال (23)، زیارت قبور نمیتواند تهی از وجه عقلی باشد. به این دلیل که از نظر عقل آثار و فوائد چندی بر زیارت قبور مترتب خواهد بود و لذا عقلای اسلامی- از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) که در رأس عقلا بودهاند تا مؤمنان عادی- همواره زیارت قبور را در برنامههای خود داشته و به آن توصیه میکردهاند.
4. فلسفه زیارت اهل قبور
هر چند که در مباحث یشین فلسفه زیارت قبور کم و بیش روشن گردید، اما در این جا این موضوع با استفاده از آیات و روایات به نحو کاملتر مورد بررسی قرار میگیرد.
4-1. تکریم مؤمن و صاحب قبر
یکی از حکمتهای زیارت قبور تکریم مؤمن و صاحب قبر است. آیاتی از قرآن مجید به کرامت انسان و از جمله ارزشمندی روح او اشاره دارد مانند: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء، 70) یعنی: «به تحقیق ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم» همچنین آیه «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» (حجر، 29) بیانگر تکریم و تشریف روح انسان است. (طباطبایی، 1391ق، ج12، ص 155 ذیل آیه) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از فتح مکه، به هنگام مراجعت، قبر مادر بزرگوارشان را در منطقه ابواء زیارت کرده و در کنار آن گریستند. (سجستانی، 1410ق، ج2، ص87) و همگان شاهد تکریم و احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به مادرشان در زیارت قبر او بودند. روایاتی که از سیره عملی پیشوایان معصوم (علیهم السلام) در زیارت قبور وارد شده از جمله سلامی که آنان خطاب به میت میدهند و الحاق خود به آنان را یادآور میشوند همگی نشان دهنده تکریم آنان از صاحبان قبر است. در این جهت زیارت قبور به سبب کرامت و ارزشمندی روح مزور انجام میشود و نشان دهنده تکریم و تعظیم صاحب قبر است و هرچه روح مزور از کمال بیشتری برخوردار باشد این تکریم و تعظیم نمود بیشتری دارد و از این رو مزار انبیا و اولیای الهی بیشترین زائران را پیدا میکند.
4-2. عبرت گیری جهت زائر و از بین رفتن زنگاریهای غفلت از دل او
زیارت قبور در قبرستان موجبات پند و عبرت آموزی برای آدمی را فراهم میکند. قرآن کریم به موضوع عبرت گیری از سرنوشت اقوام گذشته اشاره دارد و میفرماید: «أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (یوسف، 109) یعنی: «آیا در زمین گردش نکردهاند تا فرجام کسانی را که پیش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعاً سرای آخرت برای کسانی که پرهیزکاری کردهاند بهتر است. آیا نمیاندیشند؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمینه عبرت گیری در زیارت قبور فرمود: «نَهَیتُکُم عَن زیارَةِ القُبُورِ فزُورُوهَا فَإنَ فِیها عِبرَةٌ» (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 530) یعنی: «شما را از زیارت قبور نهی میکردم (اما اکنون) قبور را زیارت کنید که در آن عبرت وجود دارد.» در حدیثی از حضرت علی (علیه السلام) نیز آمده: «أبلَغُ العِظَاتِ الأعتِبَارُ بِمَصَارِعِ الأموَات» (آمدی، 1384، ص 228) یعنی «رساترین پندها عبرت گرفتن از قبر مردگان است.» این عبرت گیری همانا از ناپایداری دنیا و فناپذیری آن سرچشمه میگیرد که نتیجه آن زهد نسبت به دنیا و رغبت به سرای آخرت است.
همچنین دیدن احوال اهل قبور در قبرستان یاد مرگ و سرای آخرت را در انسان زنده میکند. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه فرمود: «فَزُورُوا القُبُورَ فَأنَها تُذَکِرُ المَوتَ.» (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 531) و نیز فرمود: «زَورُوا القُبُورَ فَإنَها تُذَکِرُکُمُ الآخِرَةَ» (ابن ماجه، 1421، ص 228) امام صادق (علیه السلام) نیز در این مورد فرمود: «یاد مرگ شهوات را در دل انسان میمیراند، ریشههای غفلت و بی خبری از آخرت را میخشکاند، دل را به وعدههای الهی تقویت میکند، نشانههای هواپرستی را در هم میشکند، آتش حرص را فرو مینشاند و دنیا را در نظر آدمی حقیر میکند. (مجلسی، 1403ق، ج6، ص 133) فراموش کردن سرای آخرت و غفلت از آن یکی از اهداف شیطانی است که مسیر بدیها و تاریکیها را بر آدمی هموار ساخته و انسانها را به هلاکت و خسران دچار میکند. این غفلت زدایی نتایج مهمی را در بینش و عملکرد آدمی از خود به بار میآورد از جمله درک بی اعتنایی دنیا و قدرت و مقام و لذات آن، تلاش جهت تقوی و انجام عمل صالح، دوری کردن از رذائل اخلاقی که از حب دنیا سرچشمه میگیرد و غنیمت دانستن فرصت زندگی و عمر در دنیا جهت انجام اعمال صالحه.
4-3. مجال مغفرت خواهی برای مؤمنان
زیارت از قبور فرصتی نیکو جهت برای دعا و طلب مغفرت برای اهل قبور به شمار میرود. چنانکه گذشت مطابق آیه 84 سوره توبه طلب رحمت بر میت از سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام وقوف بر قبر میت بوده است، بر طبق حدیثی از عایشه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب پروردگار مأمور به حضور در بقیع و طلب آمرزش برای اهل آن بوده. (مسلم نیشابوری، بی تا، ج3، ص 64) لزوم دعا و طلب مغفرت برای اهل قبور در روایات مربوط به زیارت اهل قبور وارد شده و نشان میدهد که زیارت قبور مؤمنین با دعا و طلب مغفرت برای اهل قبور قرین است.
4-4 تجدید میثاق در زیارت مزار پیشوایان معصوم (علیهم السلام)
پذیرش اصول نبوت و امامت پس از توحید از مهمترین میثاقهای الهی است. بر این اساس زیارت مزار مطهر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) فرصتی بر تجدید و تحکیم عهد و میثاق رسالت و امامت باری مسلمانان است. بیان الهی قرآن در این زمینه چنین است: «الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ینْقُضُونَ الْمِیثَاقَ. وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» (رعد، 20 و 21) یعنی: «همانان که به پیمان خدا وفادارند و عهد او را نمیشکنند و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده میپیوندند و از پروردگارشان میترسند و از سختی حساب بیم دارند.» در برخی از روایات مراد از «میثاق»، نبوت و امامت و مراد از «مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ» صله آل محمد عنوان شده است. (24) در حدیثی از امام رضا (علیه السلام) آمده است: «إنَ لِکُلَ امامٍ عَهداً فِی عُنُقِ اولیائِهِ وَ شیِعَتِه وَ إن من تَمَامِ الوَفَاءِ بِالعَهدِ وَ حُسن الأدَاءِ زیارَة قبُورِهم. فَمَن زارَهُم رَغبَةً فِی زیارَتِهِم وَ تَصدیقاً بِمَا رَغِبُوا فیه کانَ أئمَتُهُم شُفَعَائُهُم یَومَ القِیمَة.» (کلینی، 1365، ج4، ص 555) مطابق این حدیث زیارت مزار ائمه معصومین (علیهم السلام) وفای به عهد و میثاق امامت از جانب شیعیان آنان است. این تجدید عهد و پیمان در مراتب پایینتر آن، در خصوص قبر مؤمنان عادی نیز جاری و ساری است و منبع عقلی نخواهد داشت.
5. شبهات وارده بر زیارت قبور و نقد آنها
از مباحث علمی و عملی از دوره متأخران تا عصر حاضر در جهان اسلام، موضوع زیارت اهل قبور است که از جانب عدهای که قائل به سلفیگری هستند مورد شبهه قرار گرفته است. (25) در این قسمت به اختصار به ذکر شبهات وارده بر زیارت قبور و نقد آنها میپردازیم.
5-1. شبهه ظهور شرک و بدعت در زیارت اهل قبور
یکی از شبهاتی که نسبت به زیارت اهل قبور توسط ابن تیمیه مطرح شده، شبهه وقوع شرک و بدعت در زیارت اهل قبور است. او مینویسد: «زیارت قبور بر دو وجه است؛ مشروع و بدعت. زیارت قبور مشروع، مانند نماز بر جنازه که مقصود از آن دعا برای میت است. همانگونه که در نماز بر میت بر آن قصد میشود و همان گونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بقیع و شهدای احد را زیارت میکرد و به اصحابش، سلام و دعا را به هنگام زیارت قبور یاد میداد و همینگونه است در هر آنچه که موضوع دعا مؤمن قرار میگیرد مانند درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اما زیارتی که بدعت است زیارت اهل شرک از نوع زیارت نصاری است که دعا و یاری میت را به وسیله آن قصد میکنند و نزد او طلب حوائج مینمایند و نزد قبرش نماز میگذارند و با آن او را میخوانند… و به این گونه، احدی از صحابه عمل نکرده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به آن امر نکرده است و نه هیچ یک از سلف گذشته امت و پیشوایانشان، بلکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باب شرک را بست.» (ابن تیمیه، 1408ق، ج3، ص 39)
محمد بن عبدالوهاب نیز در رساله کشف الشُبُهات، مسلمین را مشکر، کافر، منکر توحید، اهل باطل خوانده است. او تصریح میکند که: «شرک مشرکان زمان ما (مسلمانان) بیشتر از مشرکات و بتپرستان گذشته است چون مشرکان گذشته در حال رفاه شرک میورزیدند و به هنگام گرفتاری اخلاص داشتند ولی مشرکان زمان ما در هر دو حالت به خدا شرک میورزند.» (ابن عبدالوهاب، 1412، صص 27-34)
5-1-1. نقد شبهه شرک
در نقد شبهه شرک باید معانی شرک و عبادت روشن شود. شرک در لغت به معنای نصیب بوده و شریک به معنی مشارک است. «الله لا شریک له» یعنی خداوند در ملک و در ذات و صفات (کسی یا چیزی) شرکت نمیکند «و أشرک بالله» یعنی برای خداوند شریک قرار داد پس (چنین کسی) مشرک است. (معلوف، 1383، ص 384، ذیل ماده شرک) اما عبادت در لغت به معنای اطاعت آمده است و بندگی (عبودیت) به معنای فروتنی و خاکساری است. (جوهری، 1429، ص 664، ذیل ماده عبد) (26) با استفاده از آیات قرآن میتوان عبادت را چنین تعریف کرد: عبادت، عبارت از اطاعت و خضوع در برابر موجودی است که او را اله و رب عالم و خالق جهان هستی میدانیم. (27) (نک: اعراف، 59، آل عمران، 51، یونس، 28 و 32، حجر، 99، مریم، 36 و 65، زخرف، 64، انعام، 102، آل عمران، 64) محتوای برخی از روایات نیز گویای این است که عملی عبادت خدا محسوب میشود که با نیت خالصانه برای خدا باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «یا ابن مسعود إذا عملت عملاً فاعمل لله خالصاً لأنه لا یقبل من عباده الأعمال إلا ما کان خالصاً فإنه یقول: وَ مَا لأحَدٍ عِندَهُ مِن نِعمَةٍ تُجزَی. إلا أبتِغَاءَ وَجهِ رَبِهِ الأعلَی وَ لَسَوفَ یرضَی.» (مجلسی، 103/74) در این روایت شرط قبولی عمل خالص کردن آن برای خداوند عنوان شده است. بر این اساس روشن میشود که عبادت آن است که انسان هر کاری میکند اعم از قولی و فعلی، باید طرف مقابل را معبود و رب و اله خود بداند تا عبادت بر قول و فعل او صدق کند لذا اگر کسی در برابر فردی اطاعت و خضوع و کرانش کند به این نیت که او را خدا و رب خویش بداند، این عبادت محسوب میشود. از این رو در نمازهای یومیه خطاب به خداوند میگوییم: «ایاکَ نَعبُدُ وَ ایاکَ نَستَعینُ.» یعنی: «تنها تو را عبادت میکنیم و تنها از تو یاری میجوییم.» (حمد، 5) اما اگر رفتاری به ظاهر عبادی، بدون اعتقاد به الوهیت و ربوبیت و خالقیت طرف مقابل باشد، عبادت به شمار نمیآید. بر این اساس است که سجده ملائکه در برابر آدم (علیه السلام) و کرانش بردگان در برابر مولایشان عبادت محسوب نمیشود. حال چه زمانی عبادت انسان شرک آلود است؟ قرآن در زمینه بیان شرک در عبادت انسان، عمل مشرکان را که غیر از خدا چیزهای دیگری را نیز به عنوان اله و رب عبادت میکردند نکوهش میکند. (یونس، 18) تفاوت اصلی میان دیدگاه وهابیت و سلفیون با دیگر فرق اسلامی در مسئله توحید عبادی است. محمد بن عبدالوهاب اموری مانند دعا، استعانت، استغاثه، ذبح قربانی، نذر و خوف و رجا و توکل و انابه و محبت و خشیت و رغبت و رهبت و تأله و رکوع و سجود و خشوع و تذلل و تعظیم را از خصایص ألوهی میداند که جز برای خدا شایستگی ندارد و اگر کسی چیزی از این انواع را در غیر خدا صرف کند به خدا شرک ورزیده است و او را رب و اله قرار داده و با خدا غیر او را شریک قرار داده است. (ابن عبدالوهاب، 1427ق، ص1-3) مشکل اساسی در این دیدگاه در این است که آنان عبادت را صرفاً به معنی لغوی آن یعنی خضوع و خاکساری گرفتهاند و به همین سبب دایره شرک را گسترده کردهاند، زیرا در این تعریف از عبادت، هرگونه کرنش و خضوع در برابر هر موجودی غیر از خدا، باعث شرک میشود صرف نظر از اینکه با اعتقاد به الوهیت مخضوعُ له باشد یا نباشد. از چنین تعریف نادرستی از عبادت است که هرگونه زیارت قبور، توسل و طلب شفاعت از پیامبران و اولیاء الهی را شرک توصیف میکنند. ولیکن با عنایت به آیات قرآن، روشن میشود که عبادت خداوند تنها در صورتی است که انسان، با اعتقاد به الوهیت او خضوع کند. زریا عبادت انسان به قصد و نیت او بستگی پیدا میکند فلذا فقهای اسلامی در اعمال عبادی چون نماز، روزه، حج و … نیت درست در قصد کردن عبادت را، شرط اساسی تحقق عبادت میدانند و چنانچه نیت درست (مبنی بر انجام عمل عبادی برای ذات یگانه حق تعالی) در کار نباشد، عمل عبادی باطل بوده و محسوب نخواهد شد. (مغنیه، 1979م، ص 164، 152، 105، 35، 214 قسم العبادات) و برعکس خضوع و خاکساری به هر حدی برسد، ولیکن با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت نباشد، عبادت شمرده نمیشود. آیاتی از قرآن کریم هم این معنی را تأیید میکند. (28) در نتیجه مردمی که کنار قبور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) و صالحان ادای احترام میکنند و قبر و ضریح آنان را میبوسند و در برابر مقام آنان خضوع و خشوع میکنند، مشرک نیستند زیرا به الوهیت و ربوبیت مقام آنان قائل نیستند.
5-1-2. نقد شبهه بدعت
در نقد شبهه بدعت در زیارت اهل قبور باید معنای بدعت را در نظر گرفت. در تعریف بدعت در اصطلاح علمای فقه چنین آمده است: «البدعة زیادة فی الدین أو نقصان منه من اسناد إلی الدین.» (شریف المرتضی، 1405ق، ج2، ص 264) و نیز: «البدعة تطلق فی الشرع فی مقابل السُنة فنکون مذمومة.» (ابن حجر عسقلانی، بی تا، ج4، ص 219) بنابر تعاریف فوق، کم کردن یا افزودن امری بر دین، ایجاد امر جدید و نوآوری در دین در صورتی که اصلی در شرع دینی نداشته باشد و در عین حال عامل بدعت، آن امر را به دین و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت دهد بدعت نام دارد. بدعت در دین، از آن جهت مذموم و نارواست است که نوعی تعدی به حقوق ویژه الهی توأم با دروغ و افترا به کتاب خدا و سنت راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خداوند در قرآن کریم (نحل، 116) بدعت گذاران مشرک را، به این دلیل که چیزی را بدون اذن خداوند حلال و حرام معرفی کرده و آن را به خداوند نسبت میدهند، نکوهش کرده است. همچنین قرآن کریم یهود و نصاری را به این جرم که به کتابهای آسمانی خود دستبرد زده و سپس آن دست کاریها را به خداوند نسبت میدهند تا به مطامع مادی خود برسند نکوهش میکند. (بقره، 79) بررسی موضوع زیارت اهل قبور در آیات قرآنی و روایات اسلامی که حاکی از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، اصالت زیارت اهل قبور در قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را آشکار میکند لذا این موضوع ارتباطی به مقوله بدعت در دین ندارد و برعکس، کسانی که زیارت اهل قبور را حرام میدانند، مرتکب بدعت در دین خدا شدهاند زیرا امری را که در شمار امور دینی قرار دارد از دین کم کرده و آن را حرام اعلام کردهاند و این کار یعنی حلال خدا را حرام کردن و یا از امور دینی چیزی کم کردن، از مصادیق بدعت است. در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «أمَا بَعدُ، فَإنَّ خَیرَ الأمُورِ کِتابُ اللهِ وَ خَیرَ الهُدی هُدی محمد وَ شَرَ الأمُورِ مَحدَثاتُهَا وَ کُلُ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ.» (ابن ماجه، 1421ق، ج1، ص9) طبق این روایت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بدعت را گمراهی معرفی کرده و کتاب خدا را بهترین منبع و هدایت (سنت) خود را بهترین هدایتها نامیده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همچنین در احادیث ثقلین (ابن حنبل، 1420ق، ج35، ص 512) و سفینه (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج3، ص 163) کتاب خدا و اهل بیت (علیهم السلام) را دو جانشین خود معرفی کرده است. طبق مضمون این روایات تمسک به آنها، امت را از گمراهی و ضلالت باز میدارد و رویگردانی از آنها سبب هلاکت میشود. بنابراین مطابق قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و روایات ائمه معصومین (علیهم السلام)، زیارت اهل قبور امری مطلوب است که به انجام آن توصیه شده است و نمیتواند بدعت در دین محسوب شود.
5-2. شبهه عدم جواز زیارت قبور برای بانوان
یکی از شبهات وارده در زیارت اهل قبور، شبهه عدم رخصت شرعی بانوان در زیارت اهل قبور است. وارد کنندگان این شبهه به دلیل حدیثی که آن را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت میدهند، زنان را از زیارت قبور باز میدارند. آن حدیث این است: از ابوهریره به طور مرفوع آمده است: «أنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم لَعَنَ زوَارَاتِ القُبُور» (ترمذی، بی تا، ج3، ص 371) یعنی: «رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زنان زیارت کننده قبور را لعنت کرد.» این حدیث در کتب روایی دیگر اهل سنت نیز آمده است. (29) در مورد حدیث فوق که دال بر کراهت زیارت قبور برای زنان از جانب پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتب روایی اهل سنت است، علمای اهل سنت نظرات متعددی از تحریم تا جواز زیارت قبور برای زنان در کتب فقهی و حدیثی اعلام کردهاند. (30)
5-2-1. نقد شبهه عدم جواز زیارت قبور برای بانوان
در خصوص نقد شبهه مذکور در روایات، باید گفت که دختر گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) دائماً به زیارت قبور میرفت، در حدیثی آمده است: «فاطمه زهرا (علیها السلام) هر جمعه به زیارت قبر عمویش حمزه میرفت و آنجا نماز میخواند و گریه میکرد.» (بیهقی، 1414ق، ج4، ص 78) همچنین حدیث «لَعَنَ رَسُولُ الله زوَارَاتِ القُبُور» به فرض صحت به وسیله حدیث دیگری نسخ شده است. ابن ابی ملیکه میگوید: «دیدم عایشه قبر برادرش عبدالرحمن را که در حبشه مرد و در مکه دفن شد زیارت میکرد.» (صنعانی، 1403ق، ج3، ص 570) مضمون این حدیث به صورت دیگری نیز آمده است از عبدالله بن ابی ملیکه نقل شده: «روزی عایشه از قبرستان میآمد، پس به او گفتم: ای ام المؤمنین از کجا میآیی؟ گفت: از کنار قبر برادرم عبدالرحمن، پس به او گفتم: آیا رسول خدا از زیارت قبور نهی نفرموده است؟ گفت: آری، نهی فرمود ولی سپس به آن امر فرمود.» (بیهقی، 1414ق، ج4، ص 78) لذا، این روایت صلاحیتی جهت استدلال علمی ندارد، چرا که به دلیل وجود حدیث معارض شرایط استدلال به آن کامل نیست. نکته دیگر آنکه فوائد فراوانی که برای زیارت قبور در روایات آمده است اختصاصی به مردان ندارد و عبارت روایات از اطلاق عمومی برخوردار است. زبان گفتگو در آیات و روایات به صورت مذکر است. و نماز آن از طریق استفاده از الفاظ مشترک مذکر و مونث مانند موصول «من» یا فعلهای جمع مذکر ظاهر میگردد مانند این حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «إنی کُنتُ نَهَیتُکُم عَن زیارَة القُبُور فَمَن شَاءَ أن یزُورَ قَبراً فلیزُرهُ فإنَهُ یَرِقُ القَلبَ وَ یدمَعُ العَینَ وَ یذَکِّرُ الآخِرَةَ.» (حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 532) در این روایت لفظ موصول (مَن) بر عمومیت حکم بر زن و مرد دلالت دارد و مرد و زن را یکسان شامل میشود. یا عبارت «یا أیهَا الذینَ آمَنُوا» که به صورت مذکر بیان شده است اما اختصاصی به مردان ندارد، مگر اینکه دلیلی جداگانه، زنان را از تحت عمومات خارج کند. یکی دیگر از این روایات ناهیه چنین است که ابن ماجه از علی بن ابیطالب (علیه السلام) نقل میکند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون آمد پس ناگاه زنانی را در حال نشسته مشاهده کرد به آنان فرمود: برای چه نشستهاید؟ گفتند: منتظر جنازه هستیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: میت را غسل خواهید داد؟ گفتند نه. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آن را حمل خواهید کرد؟ گفتند نه. فرمود: آن را وارد قبر خواهید کرد؟ گفتند نه. فرمود: برگردید که از گناهکارانید نه از دارندگان پاداش.» (ابن ماجه؛ 1421ق، ص 229) اما این روایت از نظر حدیث شناسان ضعیف است. (31) مضمون روایت بر فرض صحت سند، ارتباطی به زیارت قبور ندارد. زیرا نکوهش پیامبر متوجه زنانی بود که برای انجام فریضه یا مستحباتی به قبرستان نمیآمدند و به زیارت قبور مربوط نمیشود، به عکس بر طبق حدیثی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چگونگی زیارت قبور را به همسرش عایشه آموخت. (مسلم نیشابوری، بی تا، ج3، ص 64) محور استدلال در این حدیث، آموزش کیفیت زیارت قبور به عایشه است زیرا اگر زیارت قبور بر زنان حرام بود چگونه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کیفیت زیارت را به همسر خود آموخت؟ نکته آخر آنکه لفظ زَوَّارات بر مبالغه دلالت دارد و زنانی که زیاد به زیارت قبور نمیروند را شامل نمیگردد. بنابراین، وجود روایات مخالف یا حدیث «لَعَنَ رَسُولُ الله» و نیز، عمومیت معنای احادیث توصیه به زیارت اهل قبور و وجود روایات فوائد زیارت قبور که شامل مردان و زنان (هر دو) میشود، شبهه مزبور را غیر علمی و حدیث مذکور را غیر قابل استدلال میکند.
6. نتایج مقاله
1. قرآن و روایات از مهمترین ادله جواز و مشروعیت زیارت اهل قبور است. ادله مستفاد از سیره مسلمین و اعتبار عقلایی نیز از دیگر ادله مشروعیت زیارت اهل قبور است.
2. با بررسی زیارت اهل قبور در روایات فریقین روشن میشود که زیارت اهل قبور جزء سنت فعلی و قولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام)، در احادیث خود از ابعاد مختلف، زیارت اهل قبور را تبیین و بازگو کرده و حکمتهایی متعالی را در باب زیارت اهل قبور، در اختیار مسلمین قرار داده اند.
3. تکریم مزور، طلب مغفرت برای میت، عبرت گیری و غفلت زدایی زائر و تجدید و تحکیم میثاق با معصومان (علیهم السلام) از مهمترین آثار در فلسفه زیارت قبور است.
4. با استفاده از آیات قرآن و روایات اسلامی و تعاریف دقیق شرک و عبادت معلوم میشود که شبهه شرک در زیارت اهل قبور، تنها از یک سطحی نگری محض از مفهوم عبادت ناشی میشود. شبهه بدعت در زیارت اهل قبور نیز با توجه به تعریف بدعت و نیز وجود مبانی مشروعیت زیارت قبور در قرآن و سنت شبههای غیر وارد و بی اساس است.
5. شبهه عدم جواز زیارت قبور برای بانوان در اهل سنت که بر پایه حدیث «لَعَنَ رَسُولُ صَلَی الله زوَّارَاتِ القُبُور» قرار گرفته با توجه به وجود روایات معارض نقض میشود. همچنین روایاتی که بیانگر جواز زیارت اهل قبور و فوائد زیارت اهل قبور هستند در غالب تعابیر عام وارد شده و مردان و زنان هر دو را شامل میشود، لذا از نظر دلالت لفظی و منطقی اختصاصی به مردان ندارد.
پینوشتها:
1- استاد دانشگاه تهران.
2- فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث.
3- نک: ادامه مقاله.
4- از جمله نک: ابن تیمیه، 1426ق، ج27، ص 380؛ محمد بن عبدالوهاب، 1412ق، ص 29؛ سعوی، 1425، ص 60-61.
5- و لو انهم اذ ظلموا انفسهم ثم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدو الله تواباً رحیماً یعنی: و اگر آنان هنگامی که به خودشان ستم ورزیدند و در پی آن نزد تو آمده بودند، پس طلب مغفرت از خداوند کرده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بر ایشان طلب مغفرت میکرد، در این صورت خداوند را توبه پذیر مهربان مییافتند.
6- آنجا که میفرماید: «استغفر لهم او لا تستغفر لهم لن یغفر الله لهم» یعنی: برای آنان طلب مغفرت کن یا طلب مغفرت کن یا طلب مغفرت مکن، هرگز خداوند آنان را مورد آمرزش قرار نخواهد داد. و نیز میفرماید: «سواءٌ علیهم استغفرت لهم او لا تستغفر لهم لن یغفر الله لهم» یعنی: و یکسان است برای آنها که طلب مغفرت بکنی یا نکنی خداوند آنها را نخواهد آمرزید.
7- زحیلی آیه را چنین معنی میکند: و لا تقم علی قبره حین دفنه أو لزیارته، داعیاً له و مستغفراً.
8- تفصیل را نک: فخررازی، 1421ق، ج21، ص90؛ فیض کاشانی، 1342، ج3، ص 237.
9- نک: قاری هروی، 1307ق، ج2، ص 150.
10- و نیز در این زمینه نک: مسلم نیشابوری، بی تا، ج3، ص 64، ترمذی، بی تا، ج3، ص 369، حدیث 1053.
11- نیز نک: هیثمی، 1402ق، ج3، ص 61.
12- به نقل از کامل الزیارات.
13- و نیز در این زمینه نک: کلینی، 1365، ج3، ص 228؛ مجلسی، 1403ق، ج99، ص 296 به نقل از کامل الزیارات، صدوق، 1413ق، ج1، ص 179؛ فیض کاشانی، 1342، ج8، ص 28؛ مجلسی، 1403ق، ج44، ص 150 به نقل از قرب الأسناد)
14- و نیز در این زمینه نک: نوری طبرسی، 1408ق، ج2، ص 369-370؛ مجلسی، 1403ق، ج99، ص 298 به نقل از کامل الزیارات.
15- و نیز در این زمینه نک: نوری طبرسی، 1408ق، ج2، ص 373؛ مجلسی، 1403ق، ج99، ص300 به نقل از مصباح الزائر.
16- به نقل از کامل الزیارات و نیز نک: مجلسی، 1403ق، ج89، ص 314، و ج99، ص 300؛ نوری طبرسی، 1408ق، ج2، ص 339.
17- و نیز نک: نجفی، 1981م، ج4، ص 352؛ قمی، بی تا، ج2، ص 396 به نقل از علل الشرائع، نجفی، 1981م، ج2، ص 317؛ فیض کاشانی، 1342، ج8، ص 293.
18- و نیز نک: مجلسی، 1403ق، ج6، ص 256 به نقل از امالی شیخ طوسی.
19- و نیز در این زمینه نک: مجلسی، 1403ق، ج79، ص 62 به نقل از شیخ طوسی، و مجلسی، 1403ق، ج6، ص 220 به نقل از امالی شیخ صدوق.
20- نک: جاحظ، 1968م، ج1، ص 363؛ ابن عبدالبر، 2000م، ج1، ص184؛ امینی، 1366، ج5، ص 172 نقل از العقد الفرید؛ وصف عنوان القول فی الزیاری.
21- نک: امینی، 1366، ج5، ص 205-184 عنوان القبور المقصودة فی الزیارة.
22- یا قاعده تطابق حکم عقل و شرع در اصول فقه: کل ما حکم به الشرع حکم به العقل و کل ما حکم به العقل حکم به الشرع که از روایاتی که ارزش والای عقل و ادراکات عقلی را گزارش میکنند گرفته است. (فیض، 1381، ص76)
23- دلیل عقلی در اصول فقه حکم به حسن و قبح افعال و اشیاء است که در پناه ملازمه، علم به حکم شرعی پیدا شود. اشاعره توانایی عقل در درک حسن و قبح فعلی را نفی کرده و به شرع موکول میکنند ولی شیعه و معتزله قائل به این توانایی بوده و آن را دلیل عقلی مینامند. (فیض، 1381، صص 59 و 64)
24- نک: عروسی الحویزی، بی تا، ج2، ص 493 و نیز طوسی، 1412ق، ج6، ص 373.
25- جهت اطلاع بیشتر از مرام سلفیون نک، ابوزهره، 214-211 با عنوان سلفیون.
26- او مینویسد: «أصلُ العُبُودِیةِ الخُضُوعُ و الذُلُ و التَعبِیدُ: التَذلیلُ.»
27- نک: اعراف، 59، آل عمران، 51، یونس، 28 و 29 و 32، حجر، 99، مریم، 36 و 65، زخرف، 64، انعام، 102 و آل عمران، 64.
28- از جمله نک: بقره، 34، یوسف، 100؛ اسراء، 24.
29- از جمله نک: ابن ماجه، 1421ق، ص 229 و سجستانی، 1410ق، ج2، ص 87 و ابن جنبل، 1420ق، ج14، ص 305.
30- تفصیل را نک: بهوتی، 1418ق، ج2، ص 174؛ سرخسی، 1421ق، ج24، ص 18-19؛ حاکم نیشابوری، 1411ق، ج1، ص 530، شرح حدیث 1385؛ ترمذی، بی تا، ج3، ص 372 شرح حدیث 1056؛ شربینی، 1377ق، ج1، ص 365؛ شوکانی، بی تا، ج4، ص502؛ دسوقی، بی تا، ج1، ص 422؛ سید سابق، بی تا، ج1، ص 567؛ النو.وی، 1403ق، ج7، ص 44-45.
31- البانی و هیثمی این روایت را تضعیف کردهاند نک: البانی، 1412ق، ج6، ص 262 و هیثمی، 1402ق، ج3، ص28، هیثمی درباره این حدیث مینویسد: «رواه أبویعلی و فیه الحارث بن زیاد قال الذهبی: ضعیفٌ.»
منابع تحقیق:
قرآن کریم
1. آمدی، عبدالواحد (1384)، غررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم: نشر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم.
2. ابن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی (1413ق)، من لا یَحضرُهُ الفقیه، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه.
3. امینی، عبدالحسین (1366ش)، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم.
4. ابن عبدالبرالنمری القرطبی، ابوعمر یوسف بن عبدالله (2000م)، الإستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار، تحقیق سالم محمد عطا، محمدعلی معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه.
5. ابوزهره، محمد ( بی تا)، تاریخ المذاهب الإسلامیة، بی جا، دارالفکر العربی.
6. ابن ماجه قزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (1421ق)، سنن ابن ماجه، قاهره: جمعیت المکنز الإسلامی.
7. ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین (بی تا)، فتح الباری فی شرح صحیح بخاری، بیروت: دارالمعرفة، چاپ دوم.
8. ابن حنبل، احمد (1420ق)، مسند احمد بن حنبل، شعیب الأرنؤط وآخرون، بی جا، مؤسسه الرسالة، چاپ دوم.
9. ابن تیمه حرانی، ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم (1408ق)، الفتاوی الکبری، محقق محمد عبدالقادر عطا مصطفی عبدالقادر عطا، بی جا، دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
10. ابن تیمیه حرانی، ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم (1426)، مجموع الفتاوی، محقق أنور الباز، عامر الجزار، بی جا، دار الوفاء، چاپ سوم.
11. ابن عبدالوهاب، محمد (1412ق)، الجواهر المضیة، ریاض: دارالعاصمة، چاپ سوم.
12. ابن عبدالوهاب، محمد (1427ق)، الجامع لعبادة الله وحده، تنظیم ابو ایوب السلیمان، بی جا، (مصدر الکتاب الدرر السنیة)
13. ابن عبدالوهاب، محمد (1418)، کشف الشبهات، وزارة شئون اسلامی و اوقاف و دعوت و ارشاد عربستان سعودی، چاپ اول.
14. البانی، محمد ناصر الدین بن الحاج (1412ق)، سلسلة الأحادیث الضعیفه و الموضوعه و أثرها السییء فی الامة، ریاض، دارالمعارف، چاپ اول.
15. البیهقی، ابوبکر احمد بن الحسین (1414ق)، سنن البیهقی الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، مکة مکرمة، مکتبة دار الباز.
16. البهوتی الحنبلی، منصور بن یونس (1418)، کشاف القناع عن متن الإقناع لامام موسی بن احمد الحجاوی الصالحی، تحقیق ابوعبدالله محمد حسن اسماعیلی الشافعی، بیروت: منشورات محمد علی بیضون، دارالکتب العلمیة، چاپ اول.
17. ترمذی، ابوعیسی محمد بن عیسی (بی تا)، الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
18. الجاحظ، ابو عثمان عمربن بحر (1968م)، البیان و التبیین، تحقیق المحامی فوزی عطوی، بیروت: دار صعب، چاپ اول.
19. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله (1411ق)، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
20. سجستانی، ابوالأشعث (1410ق)، سنن أبی داوود، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیرون: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول.
21. السرخسی، ابوبکر محمد بن احمد (1421ق)، المبسوط، تحقیق خلیل محی الدین المیس، بیروت: دارالفکر، چاپ اول.
22. السعوی، محمد بن عودة (1425ق)، رسالة فی أسس العقیدة، المملکة العربیة السعودیة، وزارة الشئون الإسلامیة و الأوقاف و الدعوة و الإرشاد، چاپ اول.
23. سید سابق (بی تا)، الشیخ، فقه السنة، بیروت: دار الکتب العربی.
24. الشربینی، محمد بن احمد (1377ق)، مغنی المحتاج إلی معرفة معانی الفاظ المنهاج، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
25. الشوکانی محمد بن علی (بی تا)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار (شرح منتقی الأخبار)، تعلیق محمد منیر الدمشقی، بی جا، ادارة الطباعة المنیریة.
26. الصنعانی، ابوبکر عبدالرزاق بن همام (1403ق)، مصنف عبدالرزاق، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، بیروت: المکتب الإسلامی، چاپ دوم.
27. طباطبایی، سید محمد حسین (1391ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسه الأعلمی، چاپ دوم.
28. طوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن (1406ق)، الإستبصار، بیروت: دار الضواء، چاپ سوم.
29. العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه (بی تا)، تفسیر نور الثقلین، تصحیح و تعلیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم: دارالکتب العلمیه، چاپ دوم.
30. قمی، عباس (بی تا)، سفینة البحار، بی جا، کتابخانه سنایی.
31. القاری، الهروی الحنفی، علی (1307ق)، شرح الشفاء، مصحح ابراهیم افندیک، صحافیه عثمانیه، مطبعه عامره، بی جا.
32. الزمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر (بی تا)، الکشاف عن حقائق التنزیل، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
33. الزحیلی، وهبة بن مصطفی (1418)، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت: دمشق، دار الفکر المعاصر.
34. الطبرسی، ابو علی فضل بن حسن (1412ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحصح سیدهاشم رسولی محلاتی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.
35. کاشانی، فتح الله (1346ش)، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، مقدمه و پاورقی میرزا ابوالحسن شعرانی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران: کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم.
36. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی (1342ش)، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، تهران: مکتبة الصدوق.
37. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی (بی تا)، تفسیر الصافی، مشهد: دارالمرتضی، چاپ اول.
38. فیض، علیرضا (1381ش)، مبادی فقه و اصول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سیزدهم.
39. فخر رازی، محمد بن عمر(1421ق)، التفسیر الکبیر یا مفاتیح الغیب، بیروت: دار الکتب العلمیة.
40. جوهری، اسماعیل بن حماد (1429ق)، معجم الصحاح، بیروت: دار المعرفة، چاپ سوم.
41. الشریف المرتضی (1405ق)، رسائل المرتضی، تحقیق سید احمد الحسینی اعداد؛ سید مهدی رجایی، قم: دار القرآن الکریم.
42. الدسوقی، محمد بن احمد (بی تا)، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، تحقیق محمد علیش، بیروت: دارالفکر.
43. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب (1365ش)، الکافی، تهران: دارالکتب الإسلامیه.
44. مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار (علیهم السلام)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
45. مغنیه، محمد جواد (1979م)، الفقه علی المذاهب الخمسه، بیروت: دار العلم للملایین، چاپ ششم.
46. میردامادی، سید عبدالمجید (1424ق)، زیارة الرسول المصطفی و آله بدعة او شرع، به اهتمام محسن احمد خاتمی، بیروت: دارالأثر، چاپ اول.
47. معلوف، لوئیس (1383ش)، المنجد فی اللغة، تهران: انتشارات اسلام، چاپ سوم.
48. نوری طبرسی، حسین (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت: تحقیق و نشر مؤسسه آل البیت لأحیاء التُراث، چاپ اول.
49. النیشابوری، ابو الحسن مسلم بن حجاج (بی تا)، الجامع الصحیح (صحیح مسلم)، بیروت: دارالفکر.
50. نیشابوری، نظام الدین (1416ق)، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت: دارالکتب العلمیه.
51. النووی، محی الدین ابو زکریا یحیی بن شرف (1403ق)، صحیح مسلم بشرح الامام النووی، بی جا، دار الفکر.
52. نجفی، محمدحسن (1981م)، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق شیخ عباس قوچانی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
53. هیثمی، نور الدین علی بن ابی بکر (1402ق)، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، به تحریر حافظین العراقی و ابن حجر، بیروت: دارالکتاب العربی، چاپ سوم.
منبع مقاله : جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول