در جنگهاي زمان صدر اسلام و حتي قبل از آن معمولاً از علم (يا راية) استفاده ميشده و اين عَلَم در حقيقت همان چيزي بوده است كه ما آن را امروزه پرچم ميگوييم. معمولاً در جنگها علم (پرچم) را به دست شجاعترين و جنگجوترين افراد ميدادند و تا زماني كه پرچم در ميان سپاه برفراز بود و روي زمين نيفتاده بود، سپاهيان انسجام داشتند، در حديثي كه از اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ نقل شده است، به همين مطلب اشاره شده است. حضرت ميفرمايد: «هميشه پرچم جنگ را به دست مردان شجاع و غيرتمند بسپاريد زيرا مردان با استقامتند كه، پرچم را تنها نگذارند و آن را رها نسازند… »[1] سيد حسين معتمدي مينويسد: «سابقه عَلَم بسيار طولاني و قديمي است و در اسلام و قبل از اسلام در بين كشورها و شهرها و جمعيتها مرسوم بوده است».[2] در روز عاشورا و در واقعه كربلا در سال 61 ه نيز قطعاً از عَلَم استفاده شده است و آن علم به بعضي از اشكالي كه امروزه مرسوم ميباشد نبوده است، « امام حسين ـ عليه السلام ـ روز عاشورا پرچم جنگ را به دست برادرش حضرت عباس ـ عليه السلام ـ سپرد».[3] «و زماني كه حضرت عباس ـ عليه السلام ـ خدمت امام آمد و از او اذن ميدان طلبيد. امام ـ عليه السلام ـ گريست و ابتدا اجازه نداد و فرمود : تو علمدار من هستي اگر تو به شهادت نايل شوي سپاه من از هم ميپاشد».[4]اما در رابطه با علمهاي امروزي، يكي از نظرات افراطي اين است كه اين علمها و ساير آلات و وسائلي كه در عزاداري استفاده ميشود همه آنها از اروپا و از مسيحيت وارد ايران شدهاند. و در حقيقت اينها تقليدي هستند از مراسمهاي مسيحيان در شهادت حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ . طبق اين نظريه زنجير زني، تيغ زني، موزيك و سنج زني، مصيبت خواني و نوحه سرايي از مسيحيت گرفته شده است كه ايراداتي نيز به آن وارد است. برخي ديگر قائلند كه اين «علم ها» نماد «سرو» هستند و سرو درختي است كه تسليم روند طبيعي گياهان نميشود. و حتي در زمستان هم سرسبز است. يعني همواره زنده است. درست همانند شهيد كه نميميرد، و همواره زنده است. البته يك مطلب كه تقريباً همه در آن اتفاق نظر دارند اين است كه سابقه اين علمهاي جديد خيلي طولاني نيست.
اما در مقابل اين نظريه، نظر ديگري وجود دارد كه بسيار ضعيف است و در صدد انحراف اذهان عمومي است كه ميگويد: «… شكل و شمايل ظاهري «علمها» به صليب مسيحيان شبيه است. و به همين دليل عجيب نيست اگر كساني به خطا بر اين باور باشند كه پديد آمدن علمها نتيجه تقليد شيعيان از صليبيها است كه مسيحيان در هنگام تظاهرات ديني در پيش دستههاي خود راه ميبرند»[5]. نويسنده اين مقاله مينويسد: «علمها بي كم و كاست سمبل و نماد «درخت سرو» اند. زبانههاي بلند علمها چه از نظر شكل و چه از نظر نوع اهتزاز دقيقاً يادآور درخت سرو هستند شما ميتوانيد به نقش برجسته درخت سرو در پايين زبانههاي علم ها نگاه كنيد، سرو درختي است كه تسليم زادمردي ادواري گياهان نميشود و همواره زنده ميماند. درست همانند شهيد كه نميميرد و همواره زنده است».[6]نتيجه اين كه: اولاً سابقه علمهاي امروزي سابقهاي خيلي طولاني نيست. حتي كساني كه قائلند اين علمها نماد سرو هستند به اين مطلب معترفند.[7] ثانياً در نظريه اول نوعي افراط مشاهده ميشود چرا كه اين نظريه حتي مصيبتخواني را هم تقليد از مسيحيان اروپايي معرفي ميكند. كه تمايز اين دو نشان از ياوه بودن اين نظريه دارد در حالي كه ما معتقديم مصيبتخواني براي امام حسين ـ عليه السلام ـ از زمان رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ شروع شده است. برخي قائلند كنار گذاشتن اين گونه علمات و تنها استفاده از پرچم مناسبتر و معقولتر است. در اين رابطه سيد حسين معتمدي مي نويسد: «صاحبان عِلم و ادراك را اعتقاد بر اين است كه كنار گذاردن علمات و به جاي آن، پرچمهاي سياه و قرمز و سبز حسيني را برداشتن كاري بهتر و معقولتر و مناسبتر ميباشد»[8].
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عزاداري سنتي شيعيان، نويسنده:سيد حسين معتمدي.
2. فرهنگ عاشورا، نويسنده:جوادمحدثي.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج100، ص51.
[2] . معتمدي، سيد حسين، عزاداري سنتي شيعيان، قم، انتشارات عصر ظهور، 1378، ج1، ص589.
[3] . محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، 1374، ص321، و محمدي اشتهاردي، محمد، سوگنامه آل محمد، نشر ناصر، چاپ نهم، 1375، ص246.
[4] . محدثي، جواد، همان، ص321.
[5] . مقاله اهورا اشون، در سايت شارح، www. Sharehnewspaper.com.
[6] . همان.
[7] . مراجعه شود به مقاله مذكور در سايت شارح، ايشان مينويسد: «من معتقدم كه نقطه زايش علمات فقط چند سده قبل ميباشد.»
[8] . معتمدي، سيد حسين، پيشين، ج1، ص590.