۱۳۹۳/۰۵/۰۵
–
۵۴ بازدید
جریان شناسی انجمن حجتیه (۱)
چکیده
روحانیان درجامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و جایگاه ارزندهای داشتهاند. آنان همواره تلاش کردهاند تا در برابرحکومتهای ستمگر و نفوذ استعمار بایستند و مانع اجزای اهداف شوم و غارتگرانه بیگانگان شوند. از این رو، استعمارگران نیز بیکار ننشسته و برای اینکه جلو روحانیان را بگیرند، از راه دین وارد شدند. یکی از این راهها، فرقهسازی و تفرقهافکنی میان مسلمان بوده و هست.
جریان شناسی انجمن حجتیه (1)
چکیده
روحانیان درجامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و جایگاه ارزندهای داشتهاند. آنان همواره تلاش کردهاند تا در برابرحکومتهای ستمگر و نفوذ استعمار بایستند و مانع اجزای اهداف شوم و غارتگرانه بیگانگان شوند. از این رو، استعمارگران نیز بیکار ننشسته و برای اینکه جلو روحانیان را بگیرند، از راه دین وارد شدند. یکی از این راهها، فرقهسازی و تفرقهافکنی میان مسلمان بوده و هست.
انجمن حجتیه را نیز برخی ساخته دست استعمار میدانند و برخی دیگر، آن را برآیند توطئه استعمار در آفرینش بهائیت دانستهاند. هنگامی که مردم ایران درگیر مبارزه با ظلم شاه بودند، اعضای این انجمن، وقتشان را صرف راهنمایی بهائیان میکردند و خودشان را از جریان انقلاب دور نگاه می داشتند.
این مقاله درنظر دارد فعالیتهای انجمن حجتیه را پیش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دهد و واکنش امام خمینی را در برابر این جریان بازگو کند.
واژگان کلیدی: انجمن حجتیه، بهائیت، کمونیسم، انقلاب اسلامی، امام خمینی.
اسلام در تاریخ معاصر ایران نقش مهمی در صحنه سیاسی ایران داشته است. حکم تحریم استعمال تنباکو و توتون توسط میرزای شیرازی که این قرارداد بیش از54 روز دوام نیاورد و تحت فشار علما، شاه بالاجبار قرارداد را لغو کرد. نقش بیبدیل روحانیت شیعه در انقلاب مشروطیت که عمل به اسلام و اجرای عدالت را خواستار بودند، خشم استبداد و استعمار را برانگیخت. بیتردید بدون حضور علمای شیعه، بسیج مردم جهت مقابله با استعمار و استبداد به سرانجام نمیرسید و اگر در پایان هم به استیلا رضاخانی ختم شد به دلیل آن بود که علما و روحانیان را کنار گذاشتند و شیخ فضلالله نوری، اعلم علمای تهران را به شهادت رسانیدند. (2)
سلطه تاریخی بیگانگان درایران و وابسته دانستن رضاشاه به این سلطه توسط نیروهای مذهبی و اشغال ایران توسط متفقین موجی از احساسات ضدبیگانه را درایران به ویژه بین قشرهای مذهبی به وجود آورد. روحانیت سیاسی با نمایندگی آیتالله کاشانی توانست این احساسات را به یک حرکت ضداستعماری تبدیل کند. این حرکت خصوصا استعمار انگلیس را که نزدیک به نیمقرن ذخایر ملی ایران را به یغما میبرد، هدف قرار داد. فتواهای پی در پی مراجع و علما، بسیج تودههای مذهبی توسط آیتالله کاشانی، عملیات کوبنده فداییان اسلام، مهمترین نقش را در نهضت ملی شدن نفت ایفا کرد. (3)و بالاخره نهضتی که امام خمینی(س)در
سال(1341)آغاز کرد و در سال (1357)به اوج خود رسید و به یک انقلاب تمام عیار تبدیل شد، موجب گردید که در سال (1357) مردم ایران، شهری و روستایی طبقه متوسط و مستضعف، دانشگاهی و حوزوی، کارگر و کشاورز، بازاری و کارمند، مرد و زن، پسر و دختر، پیر و جوان و همه اقشار ایران به ندای امام خمینی(س)پاسخ گویند و یک پارچه شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را فریاد زنند(4). استعمار برای در هم پاشیدن و متلاشی کردن حوزههای دینی و مرجعیت مذهبی غیر از ایجاد احساس تنفر و حقارت نسبت به ارزشهای فرهنگی و دینی، و ضد ترقی و پیشرفت جلوه دادن سنتها و شعائر دینی به مهمترین عملی که دست یازید، به وجود آوردن حساسیتهای داخلی و جنگهای زرگری و اختلافات فرقهای شدید بود تا با مشغول کردن اذهان مردم به مسائل انحرافی، آنها را از دشمن و خطر توطئهاش غافل سازند. از طرف دیگر، استعمارگران برای تضعیف نفوذ و از بین بردن رهبران و روحانیان متعهد و آگاه درصدد برآمدند که جهت مقابله با اینان، رهبران و سردمداران روحانینما را روی کار بیاورند و تلاش کردند با ساختن فرقهها و مسلکهای قلابی و استعماری از یک طرف حکومتها و رژیمهای دستنشانده خود را سرپا نگه دارند و از طرف دیگر با ایجاد تفرقه و چند دستگی بین مسلمین، اساس فکری و مذهبی آنان را ضعیف و سست کنند تا ذهن، فکر و اندیشه مردم به خصوص جوانان این جوامع مذهبی را از سیاست و حکومت و دخالت در اداره مملکت دور نگه دارند به طوری که دخالت دین و مذهب در امور سیاست و اداره مملکت امری مکروه و حتی حرام نشان داده شود تا بیشتر و آسودهتر بتوانند بر مقدرات این کشورها حاکم و از منابع و ذخایر این کشورها منافع خود را تأمین کنند. (5) حتی اگر انجمن حجتیه ساخته و پرداخته استعمار و استبداد نباشد اما عملا در جهت منافع آنها
حرکت کرده است. با توجه به ندای امام خمینی(س)درخصوص خطر مقدسنماهای بیشعور و طرفداران جدایی دین از سیاست و با توجه به اینکه هماکنون نظام سلطه جهانی تلاش میکند با کمک این مقدسنماهای متحجر، علاوه بر گسترش اندیشه جدایی دین از سیاست، اختلافات مذهبی را دامن بزند و نیز با توجه به این که مراکز قدرت شیطانی تلاش میکنند به فرزندان راستین خمینی کبیر و یاوران خامنهای عزیز، به دلیل عشق به امام زمان(عج)انگ انجمنی بزنند لازم است به کالبدشکافی این جریان بپردازیم. لذا در این مقاله سعی داریم به سئوالات زیر پاسخ گوییم:
1. انجمن حجتیه چگونه شکل گرفت و چه عملکردی داشت؟
2. ابعاد فکری و اعتقادی انجمن حجتیه چیست؟
3. آخرین تحرکات انجمن حجتیه چه بود؟
4. آیا دولت نهم دنبالهرو انجمن حجتیه است؟
شکل گیری انجمن حجتیه
نام کامل انجمن حجتیه که به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه»است. این انجمن مقارن با کودتای آمریکایی 28 مرداد (1332)تأسیس شد. مؤسس این گروه آقای شیخمحمود ذاکرزاده تولایی است که به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود. وی تا پیش از کودتا هر روز برنامههای سخنرانی در رادیو مشهد داشت. (6)
درخصوص علت و هدف تشکیل انجمن نظرات مختلفی وجود دارد. برخی براین عقیدهاند که درسال های پیش از (28)مرداد (1332) که تبلیغات وسیعی برای انحراف افکار عمومی توسط بهائیت به ویژه علیه روحانیت و حوزهها راه افتاد آقای حلبی که در حوزه مشهد درس میخواند و استاد وی میرزامهدی اصفهانی –که علاقه خاصی به امام زمان(عج)داشته –
به همراه طلبه دیگری به نام سیدعباس علوی توسط یک مبلغ بهائی به بهائیت دعوت میشوند. این افراد چند ماهی از وقت خود را برای مطالعه بهائیت صرف میکنند. امام سیدعباس علوی به خاطر زمینههای دنیوی و شهوانی که احتمالا بهائیت در اختیارش میگذارد میلغزد و بهائی میشود و به عنوان یکی از مبلغان بزرگ بهائیت کتابهایی هم در اثبات آن مینویسد. آقای حلبی با مشاهده این مسئله بهائیت را خطر بزرگی تشخیص میدهد و با برقراری تماس با افراد گولخورده از بهائیت، به جلسات تبلیغی آنان راه یافته، با آنها به مناظره و مباحثه میپردازد. سپس آقای حلبی به تهران آمده و جذب نیرو میکند و اطلاعات و تجربیات خود را منتقل مینماید. چون بهائیت مثل مساجد ما علنی و با پرچم فعالیت میکردند و خطر آنها نزد علما منعکس شده بود، پس از یک سری موفقیتها، آقای حلبی و دوستانش مورد حمایت علما قرار گرفتند و علما اجازه استفاده از سهم امام را نیز به آنها دادند. (7)
نظر دومی که در خصوص تشکیل انجمن وجود دارد مربوط به خود انجمنیها است. آنها معتقدند آقای حلبی رئیس انجمن مدعی شده که در سالهای32 خواب دیده است که امام زمان به وی امر فرمودهاند که گروهی را برای مبارزه با بهائیت تشکیل بدهد. نظر دیگر حاکی از آن است که پس از بروز اختلاف بین آیتالله کاشانی و مصدق و شکست نهضت ملی نفت همزمان تبلیغات بهائیت نضج گرفت و گروهی را که در بینشان طلبه نیز بود از جمله هم حجرهای آقای حلبی را جذب
کردند. لذا بهائیت در ذهن شیخ محمود حلبی بزرگ جلوهگر شد و به این نتیجه رسید که باید سیاست را ول کرد و دست به انجام اقدامات فرهنگی زد. به علت شکست نهضت نوعی یأس بر جامعه حاکم شد و عدهای که به دنبال جریانی میگشتند تا با وصل شدن به آن، یأس و بریدگی خود را توجیه ایدئولوژیکی و سیاسی کنند، به این جریان پیوستند. گروهی دیگر برآنند که استعمار همواره یک قسمت از سیاستهایش فرقهسازی بوده و برای مطرح کردن، بالا کشیدن و رشد دادن آن فرقه دست به ایجاد یک ضد فرقه نیز میزده است و مسئله انجمن بهائیت و انجمن ضدبهائیت نیز مشمول این سیاست میباشد. (8)
گذشته ازعلت شکل گیری انجمن حجتیه آنچه که با قاطعیت میتوان گفت این است که انجمن برخلاف حرکت اسلام سیاسی و انقلابی حرکت کرده و با جدایی دین از سیاست نیروی خود را مصروف عوامل فرعی کرده است و از مبارزه با اصل و ریشه فساد غافل ماند و به همین جهت مورد استقبال دربار قرار گرفت.
به هر ترتیب آقای حلبی به تشکیلات خود رسمیت داد و نهایتا در سال (1336)آن را به نام انجمن حجتیه مهدویه به ثبت رساند. این انجمن دارای یک هیئت مدیره بود که فعالیتهای انجمن زیرنظر این هیئت مدیره انجام میگرفت. شیخ محمودحلبی ریاست هیئت مدیره را بر عهده داشت و اعضای این هیئت مدیره عبارت بودند از:
حاجسیدرضا رسول، سیدحسن سجاید، محمدحسین غلامحسین، حاج محمد تقی تاجر. (9)
اساسنامه انجمن دارای یک فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛(10) تبصره یک عبارت است از اینکه، هدف انجمن تا ظهور قائم موعود غیرقابل تغییراست. درتبصره دو آمده است:«انجمن به هیچوجه درامورسیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را
در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت. »(11)
انجمن حجتیه به زودی موفق شد در اکثر شهرهای ایران گروههایی را سازمان بدهد و از تهران فعالیت آنها را هدایت کند. از آنجا که هر نوع فعالیت سیاسی از طرف اعضای انجمن ممنوع بود عملا حمایت دستگاه امنیتی دوره حکومت محمدرضاشاه را به خود جلب کرده بودند. آقا علیاکبر پرورش از فعالان اولیه و سابق انجمن حجتیه میگوید:«از برادران و خواهران انجمن نوشته میگرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمن شدیدا از درگیر شدن با مسائل سیاسی اجتناب میکرد. »به دلیل گرفتن تعهد کتبی مبنی بر عدم مبارزه و عدم دخالت درامور سیاسی از اعضا بود که انجمن، نه تنها کوچکترین تهدیدی از جانب رژیم منحوس پهلوی نشد بلکه بعضاً مورد حمایت آنان نیز قرار گرفت. ازطرف دیگر چون متظاهر به مذهب و مطیع مرجعیت هم بود نزد روحانیان هم توانست مشروعیت لازم جهت حمایت را کسب کند(12). حد اعتماد دستگاه امنیت رژیم شاه به آقای حلبی در سند زیر آشکار میشود.
رئیس واحد اطلاعات دستگاه امنیت دستور میدهد که هراقدام نسبت به گروه حجتیه با نظر آقای حلبی باشد:
پیرو نامه شماره(20171/12525-17/1/36)سازمان اطلاعات و امنیت تهران خواهشمند است دستور فرمایید از هرگونه اقدام و نظراتی که نسبت به اعضای پنج نفر یادشدگان در نامه پیروی مذکور به عمل خواهند آورد، این واحد را نیز
آگاه سازند. ضمناً چون تجمع نامبردگان جنبه ضدیت با مسلک بهائی را دارد و برابر اطلاع حاج شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به حلبی از گردانندگان این جلسه با بخش (21)سازمان اطلاعات و امنیت تهران همکاری هایی دارد اصلح است هرگونه اطلاعی در مورد جلسه متشکله را قبل از احضار بقیه از مشارالیه استفسار نمایند. ح
رئیس واحد اطلاعاتی کمیته مشترک ضدخرابکاری، ناصری 23 / 1 /36(13)
با این سند، همکاری دستگاه امنیتی ایران و گروه حجتیه به خوبی آشکار میشود. سند دیگری که در زیر ذکر میشود گویای آن است که هرگاه افرادی، از روی بیاطلاعی از روابط انجمن با دستگاه امنیت اقداماتی علیه برخی از فعالان حجتیه انجام دادهاند مورد توبیخ دستگاه امنیت و رئیس آن قرار میگیرند:
درباره شیخ محمود تولایی برابر اظهار نامبرده بالا آقای محمود صالحی نماینده انجمن مباحثه وارشاد بهائیان به دین اسلام از طریق آن ساواک احضار و توضیحاتی درمورد انجمن مذکور از وی خواسته شده و با آنکه مشارالیه صراحتا اعتراف نموده که کلیه سوابق امر توسط گردانندگان انجمن درمرکزدراختیارساواک قرار گرفته معهذا مرتبا به عناوین مختلف اظهار و مورد بازرسی قرار گرفته است. خواهشمند است دستور فرمایید چگونگی و علت احضار نماینده انجمن فوقالذکر را اعلام دارد.
مدیرکل اداره سوم –مقدم(14) اسناد فوق نشان میدهد که تا چه اندازه روابط انجمن با دستگاه امنیتی شاه نزدیک بوده است. بدون تردید اگر آنها کوچکترین خطری احساس می کردند با شدت با انجمن حجتیه برخورد میکردند در صورتی که دستگاه امنیتی خود به حمایت و تشویق آنها پرداخته است. علیاکبر پرورش درباره عکسالعمل دستگاه امنیت از استعفای خود از انجمن حجتیه میگوید:
وقتی ساواک متوجه شده بود که من از انجمن کنار رفتهام همین نادری [از مسئولان عالیرتبه دستگاه امنیت]ملعون ما را خواست و خیلی فحاشی کرد و گفت چرا دیگر در انجمن نیستی(15)
دستگاه امنیتی میدید افراد مذهبی که از انجمن جدا میشدند به سوی نیروهای انقلابی و ضدرژیم میروند، لذا انجمن محلی برای جذب نیروهای مذهبی بود.
نویسنده ابوالفضل صدیقی
پی نوشت ها :
1-کارشناس ارشد روابط بین الملل و مدیر گروه تاریخ و روابط خارجی مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
2-برای مطالعه بیشتر دراین زمینه نک:روح اللّه حسینیان، چهار ده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه (تهران:انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)یا آدرس اینترنتی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
www.irdc.ir
3-برای مطالعه بیشتر نک:روح اللّه حسینیان، باز خوانی نهضت ملی ایران، (سال 85)و بیست سال تکاپوی اسلام شیعهی در ایران (1340-1320)(تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384).
4-برای مطالعه بیشتر این نهضت بزرگ نک:روح اللّه حسینیان، چهار ده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (56-1343)(تهران:انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383).
5-محمد رضا اخگری، ولایتی های بی ولایت (بی جا:پرچم، 1367)، ص 7 و 8 .
6-ع.باقی، درشناخت حزب قاعدین زمان (تهران:نشر دانش اسلامی، 1362)، ص 29.
7-همان، ص 30.
8-همان، ص 21.
9-محمد حیاتی، تاریخچه شکل گیری انجمن حجتیه در:
www.nasirbousher.com
10-ضمیمه ش1.
11-فتاح غلامی، روایتی از انجمن حجتیه در:
www.baztab.com
12-اخگری، همان، ص 25.
13-ضمیمه ش2.
14-ضمیمه ش3.
15-همان، ص 52 و 53.
منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20