جستارهایی در علل پیدایش و تیپولوژی گنبدهای رٌک در ایران
مریم قرایی(2)
چکیده
معماری اسلامی ایران با توجه به تنوعی که در اجرای آسمانه های گوناگون، دارد به طور حتم در دنیا از این جنبه کم نظیراست.با توجه به اینکه گنبدهای مساجد با تنوع خاصی که دارند در این میان جزو مشهورترین نوع آسمانه ها است اما این مسئله باعث نشده است که قابلیت های اجرایی در سایر انواع پوشش ها برای معماران ایرانی مغفول باقی بماند، چه بسا که پوشش های رٌک که تقریبا مختص امامزاده ها، آرامگاه ها و میل مقبره ها است در اوج شکوه و زیبایی اجرا شده است. از نظر تاریخی نیز قدمت گنبدهای رک گسسته موجود در ایران، دومین گونه ساختمانی از گنبدهای موجود و بعد از گنبدهای یک-پوسته است. در این پژوهش سعی خواهد شد تا با نگاهی به علل و زمان پیدایش این نوع گنبدها و خصوصیات سازه ای و ساختمانی آنها، تنوع شکلی و به نوعی تیپولوژی آن ها نیز مورد بررسی قرار گیرد تا هرچه بیشتر ارزش این میراث گذشته بر ما آشکار گشته و زمینه ساز حراست و حفاظت از آن ها باشد.
کلیدواژه ها: گنبدهای رک، تیپولوژی گنبد، معماری اسلامی در ایران، امامزاده ها و میل مقبره ها
مقدمه
مسائل مختلفی در حفظ هویت و ایجاد همبستگی عاطفی- اجتماعی جامعه موثر است. از این میان می توان به نقش عمده بناهای مذهبی به عنوان یکی از مکان های هویت بخش و ارتقاء دهنده فرهنگ اسلامی اشاره نمود و در این راستا می توان به نقش امامزاده ها در تثبیت هویت فرهنگ اسلامی و جذب جمعیت و موقعیت آنها به عنوان فضایی برای تلاقی افکار و تجلی باورهای مذهبی یاد نمود.اهمیت و ضرورت حفظ آثار کهن نه به عنوان پدیده های نمادین بلکه به دلیل شناخت سیر تحول و تکامل تاریخ شهرسازی و تمدن شهرنشینی، حفظ هویت و اصالت شهری و تبیین حیات شهری بر اساس شواهد و مدارک علمی همواره مورد توجه بوده است. در عرف شیعه مراد از امامزاده، فرزند یا فرزندزادگان ائمه اطهار است، و اصطلاحا از باب ذکر حال و اراده محل، به مدفن و مزار متبرک آنان و بزرگان سادات که در سراسر شهرها و روستاهای ایران پراکنده است اطلاق می گردد با توجه به اعتقادات مسلمانان و احترام ویژه آنان برای این شخصیت های بزرگوار، بناهای امامزاده ای، به عنوان مکان هایی هستند که از دیرباز نقش ارتقای هویت شهری و اسلامی شهروندان را برعهده داشته اند (حجازی و علیزاده، 1391). در پژوهش قصد بر آن است که به قسمی از این بناها یعنی بناهایی که دارای گنبد رک هستند پرداخته شود. گنبدهای رک به دلیل صبغه ی تاریخی که دارند و همچنین به علت تعدد بالا و تنوع اجرایی که در سطح کشور دارند مورد بررسی قرار می گیرند. یکی از خصوصیت بناهای دارای گنبد رک این است که بیشتر با کاربری آرامگاه و برج مقبره شناخته می شوند؛ یکی از این کاربری ها که مد نظر ما نیز هست، بودن مدفن امامزادگان در این بناها می باشد. بیشترین نمونه از این نوع بناها در حال حاضر، مربوط به مازندران است که به آن پرداخته خواهد شد.
تعارف و تبین مفاهیم
چنانچه از عنوان پژوهش برمی آید دو واژه گنبد و رک واژگان اصلی مورد تحقیق و بررسی هستند، لذا در شروع گزارش به واکاوی معانی و مفاهیم این دو واژه می پردازیم.
گنبد(دانشنامه تاریخ معماری ایران شهر): در دایره المعارف های مختلف ذیل واژه گنبد چنین آمده است : «گنبد»: طاقهای بلند و معظم مساجد و ابنیه قدیمی دیگر، به شکل نیمکره نوکدار یا هرم یا مخروط، که روی آنها عموماً کاشیکاری میشده است. از گنبدهای مشهور این ها را میتوان نام برد: گنبد جبلیه، گنبد سبز، گنبد سرخ، گنبد سلطانیه، گنبد شیخ جنید، گنبد علویان، گنبد عالی، گنبد قابوس، گنبد غفاریه.(دائره المعارف مصاحب،ذیل واژه گنبد)
-سقف بزرگ کمابیش به شکل نیمکره که معمولا سقف مساجد و اماکن متبرکه به این صورت ساخته میشود – نوعی آذینبندی به شکل گنبد یا طاق نصرت. (فرهنگ بزرگ سخن،ذیل گنبد)-همه شهر و ره بود پرخواسته/ به آذین و گنبد بیاراسته.
نوعی از عمارت باشد مدور که از خشت و گل و آجر پوشند. لفظ دیگر فارسیاش دیر است. جُنبُذ، جُنبُده، جُنبَد، قبِّه، شنب. نوعی از آیینبندی باشد که مانند گنبد بسازند و آن را کوپله نیز خوانند و به تازی قبه خوانند. آذین، طاق نصرت، دیر، خوازه، مجازاً آسمان، چرخوفلک، دنیا، جهان، – به معنی خیمه خاصه چادر قلندری بس مناسب است که به یک ستون برپاست و آن از خارج ناپیداست. طاق، برج، کنایه از سُرین، مجازاً کنیسه، کلیسا، مسجد، محراب، و دیر. – مزید مؤکد امکنه آید: سهگنبد، شاطرگنبد.(لغت نامه ی دهخدا:ذیل وازه گنبد)
– گنبد gom(n)bad، عربی: قبّه، خَوْذه، انگلیسی: dome (وازه نامه سه زبانه فارسی).
2- گنبد رٌک(علیاری، 1388، ): واژه رک در فرهنگ نامه ها و دایره المعارف های مختلف چنین آمده است : – رسته وصف کشیده(برهان قاطع)(ناظم الاطباء) – راسته وصف کشیده چه اگر گویند فلان چند رک شد یعنی چند صف شد.(لغت محلی شوشتر) – دهخدا گوید: در معنی صف وراسته مصحف رگ است بهرج ورده (دهخدا) – واژه ای عربی با تلفظ رَک – به معنی جزوی را بر جزو آن چیز افکندن: رککت الشیئی بعضه علی بعض ای طرحته(منتهی الارب)(ناظم الاطباء)(اقرب الموارد) – چیزی برچیزی افکندن(تاج المصادربیهقی) – جزوی را برجزو آن چیز افکندن(آنندراج) – اگر رَک باشد هر طبقه آجر با خشت در بنا-رج (دهخدا).
گنبد رک و بررسی انواع آن
پس از گنبدهای کروی شکل یک پوسته، نوع دوم گنبدها، گنبد رک است که به صورت هرمی و یا مخروطی است و غالباً بر روی یک پایه استوانه ای و یا منشوری قرار می گیرد. معروفترین این نوع، گنبد قابوس در شهری به همین نام در استان مازندران است که آرامگاه شمس المعالی، قابوس بن وشمگیر آل زیار است و از بهترین نمونه های معماری قرن چهارم ه.ق محسوب می شود. از این نوع گنبد، جهت مقابر سلاطین و امرای دوره سلجوقی نیز بسیار استفاده شده است.گنبد رک در کرانه دریای خزر بسیار مورد استفاده قرار گرفته است و می توان بیان کرد که در این کرانه، بیش از سایر مناطق ایران گنبد رک وجود دارد. دلیل نخست آن که این گنبد از لحاظ اقلیمی، بهتر از گنبدهای نار برای این منطقه است زیرا نزولات جوی را سریعتر و بهتر از گنبد نار از ساختمان دور می کند و در دیگر آن که شباهت زیادی به بامهای شیبدار اهالی منطقه دارد. در این کناره، این نوع گنبد را با خرپای چوبی و پوشش کاشی، سفال و یا تخته لت احداث می کنند. اگر مصالح گنبد رک آجری باشد، غالباً گنبد را دوپوسته اجرا می کنند تا مقیاس زیر گنبد، متناسب باشد و از لحاظ سازه ای نیز از استحکام بیشتری برخوردار باشد. این گنبد از دو پوسته جدا از هم با پوسته داخلی معمولاً با مقطعی بیضی و پوسته خارجی مخروطی بر روی مقطع دایره و یا چند ضلعی منظم شکل می گیرد. گنبد رک از نظر روش ساختمانی تا آنجا که مربوط به پوسته داخلی می شود همان مسائل فنی و ایستایی گنبدهای یک پوسته را در بر دارد و تا آنجا که مربوط به پوسته مخروطی می شود نکات فنی- ساختمانی پیچیده ای وجود ندارد و انتقال نیرو به صورت عمودی است و در نتیجه مسئله نیروی رانش در گنبد مخروطی وجود ندارد. این مسئله در ارتباط با پوسته داخلی وجود دارد ودر این حالت نیروی وزن گنبد رک در کاهش دادن نیروی رانش موثر است. نکته ای که معماران و سازندگان این نوع گنبد به آن توجه داشته اند، لزوم نوعی اتصال بین گنبد داخلی و گنبد خارجی است که در بعضی از بناها به وسیله جرزهایی این نوع اتصال را بوجود آورده اند، نمونه موجود آن در برج رادکان وگنبد رک مقبره جهانگیر در شهر سبز ازبکستان است. محل پیدایش این نوع گنبد را می توان منطقه شمال ایران دانست (مهندسین مشاور آریانام طرح و ساخت،1387، 78). بخشی از ساختمان های ارسن بسطام در شیوه رازی ساخته شده اند. مانند ارامگاه بایزید بسطامی، منار و مسجد مردانه و زنانه، خانقاه بایزید و امامزاده محمد ولی، گنبد غازان خان، در 702 هـ . ق. سردر، ایوان غربی میانسرا، مدرسه شاهرخیه، مسحد کنار امامزاده محمد، آرامگاه شاهزاده و برج کاشانه در سال 700 هـ . ق در شیوه آذری ساخته شده اند. گنبد امامزاده محمد و گنبد غازان خان هر دو از گونه رک هستند(پیرنیا، 1387: 229).
نوع سوم گنبد ها، گنبد خر پشته است که مانند گنبد رک، هرمی است منتهی سطوح جانبی هرم در این نوع گنبد، با هم برابر نیستند. مثال خوب آن، گنبد مشهد میر بزرگ در آمل است که مربوط به دوره شاه عباس اول صفوی است. یکی دیگر از انواع گنبدهای رک در ایران گنبد اورچین است. «گنبد اورچین شبیه گنبد رک، مخروطی است ولی روی آن پلکانی می باشد. این گنبد به نام های گنبد پلکانی و یا مضرس و در انگلیسی به نام «Pineapple Dome» یا گنبد آناناس خوانده می شود. نگارنده شبیه این گنبد را در هیچ مکانی بجز در ایران و عراق ندیده است. در ایران نیز فقط محدود به چنوب غربی کشور است که تعداد آنها زیاد نیست و لذا منحصر به فرد هستند. معروفترین این نوع گنبد، متعلق به مقبره دانیال نبی در شوش است. از دیگر ابنیه ای که دارای گنبد اورچین هستند، می توان از مقبره حضرت سربند و بقعه یعقوب لیث در دزفول، امامزاده عبداله در شوشتر، امامزاده جعفر در بروجرد، امامزاده میر محمد در جزیره خارک، بقعه صلاح الدین محمد در آبدانان از استان ایلام و همچنین گنبد سلطان زبیده و مزار شیخ عمر سهروردی در بغداد نام برد».(پیرنیا، 1365).
انواع گنبدهای رک
در تقسیم بندی کلی که وجود دارد و اکثر منابع مکتوب در این حوزه به آن پرداخته اند، به صورت کلی می توان 3 گونه مختلف برای گنبدهای رک ذکر کرد (تصویر شماره 1):
1- گنبد رک مخروطی: این نوع پوشش ها را گنبدهای کله قندی کند نیز می گویند. مقطع این نوع گنبد قطری برابر پشت تا پشت پایه و ستون های زیرین دارد و در هیچ جا قطر آن از قطر دهانه بیشتر نمی شود. در این پوشش گاه دور بسیار ملایمی نیز وجود دارد. از این دسته گنبدها می توان از بقعه شاهزاده احمد در لرستان و امامزاده اظهر در جزین همدان نام برد(زمرشیدی، 1367: 20).
2- گنبدهای هرمی: در این گنبد مقطع به شکل کثیرالاضلاع منتظم است و انتهای گنبد نوک تیز و برجسته است. به علت ارتفاع تیزه در گنبدهای هرمی و مخروطی معمولا سه پوشش ساخته می شود، که به ترتیب زیر است:
الف- پوشش تحتانی که از ارتفاع فضای زیر گنبد می کاهد و عایق حرارتی- صوتی است.
ب- پوشش میانی که بین پوشش تحتانی و پوشش فوقانی قرار دارد و گنبد را مهار می کند.
پ- پوشش فوقانی که به صورت هرم یا مخروط ساخته میشود(زمرشیدی، 1367: 20) .
برای اینکه وزن پوشش از حد نگذرد، ضخامت آن در فواصل معلوم و معین با حرکت پس نشین کم می شود تا هر قسمت از اجزای زیرین بتواند بار فوقانی را تحمل کند. از این دسته بناها می توان بقعه محمدبن جعفر در دزفول، بقعه صاحب الزمان در شوش و بقعه بایزید بسطامی در بسطام (تصویر شماره 2) را نام برد. زیباترین نوع این گنبد در آرامگاه شیخ زاهد گیلانی در نزدیک لاهیجان ساخته شده است(زمرشیدی، 1367: 20).
3- گنبد مضرس: این نوع گنبد با ارتفاع زیاد مانند کله قند مضرس ساخته می شود. در این گنبد قسمت های فوقانی، پس نشین های یکنواخت روی قسمت های تحتانی قرار می گیرد. معمولا ارتفاع این گنبد از سایر گنبدها بلندتر است.(اقتداری،1375: 887-856)این تضریس را در بنای کور دختر و خزینه مربوط به عهد هخامنشی یا ساسانی که در ده کیلومتری جنوب شرقی کوهستان نزدیک تخت رستم واقع شده است و شباهت فراوان به آرامگاه کوروش دارد و بنا پله ای است نیز می توان مشاهده کرد (زمرشیدی، 1367 :263-262). نمونه گنبدهای مضرس در نواحی جنوب ایران بسیار ساخته شده است مانند بقعه زین الدین و شاه ابوالقاسم در دزفول، امامزاده عبدالله و خضر نبی در شوشتر و امامزاده شیرمحمد در ممسنی، زیباترین نوع از این دسته پوشش ها در بقعه میرمحمد در خارک و دانیال نبی در شوش واقع است(زمرشیدی، 1367: 263). به کارگیری یک ساختار فراکتالی برای پاسخگویی به سازه و کلیت بنا در گنبد ارچین نمونه ای منحصر به فرد در معماری گذشته منطقه ایران است. به طور کلی می توان طبقه بندی را درباره گنبدهای ارچین متصور شد که شامل گنبدهای ارچین ساده، مقعر، محدب، اختری و مقرنس هستند(مشایخی، 1392: 3). به نظر می رسد این گونه تقسیم بندی به صورت واضح و جامع، انواع گونه های گنبد رک را تحت پوشش قرار نمی دهند، لذا در اینجا با قرار دادن انواع تقسیمات در دو بخش کلی، شکلی و فرمی و دیگر به لحاظ هندسه ی پلان در نمودار شماره 1 به آن پرداخته ایم.
علل پیدایش و خاستگاه گنبدهای رک ( و همچنین بنای امامزاده ها) در ایران
آرمگاه ها و مقابر برجی شکل
آرامگاه که بعد از مساجد بیشترین حجم بناهای بازمانده در معماری اسلامی را به خود اختصاص دادهاست؛ در مفهوم دینی و مذهبی شان امامزاده نام گرفته است(Grabar,1966,7). بدون تردید این بناها به استثنای مسجد که بیشتر از هر نوع معماری در ایران دوره ی اسلامی مورد توجه عام بوده است، به نامه های مختلفی همچون برج، گنبد، بقعه و مزار نیز معروف شده اند(هیلن براند،1379: 65). ساخت مقابر در معماری دوران اسلامی به عنوان جلوه ای از باورها و آ یین های مربوط به پاسداشت مردگان، توام با سایر بناهای مذهبی دیگر از جمله مساجد آغاز شد و تقریباً به موازات آن پیش رفت. شیوه های مختلف ساخت این مقابر از نظر ساختاری تحت تاثیر عوامل مختلف فرهنگی و مادی، راهی همگام با آیین ها و باورهای جامعه پیموده است.
هرچند مسئله احکام مقابر در فقه اسلامی آرای مختلف و متفاوتی را به خود اختصاص داده است اما حضور تعداد بسیار زیاد این بناها در بسیاری از کشورهای اسلامی، نشان از جایگاه ویژه این ابنیه در جامعه اسلامی دارد. در ایران دوره اسلامی نیز، بناهای آرامگاهی بعد از مساجد در شمار پرتعدادترین آثار معماری قرار دارند. ساخت این بناها که از سده چهارم هـ. ق. به بعد، با پدید آمدن سلسله های مختلف محلی در شرق و شمال ایران رواج یافت، طی دوره های بعدی اسلامی تداوم یافت. نکته ی مهم در رابطه با این ابنیه، ارتباط ویژگی های ساختاری و تز ئینی آنها با فرد متوفی است؛ بدین معنا که افراد عادی، از مقابر ساده و افراد مطرح جامعه از مقابر شاخص تری برخوردار بوده اند. به گواهی تاریخ همواره مقابر بزرگان مذهبی در طول دوران های بعدی نیز اهمیت خود را حفظ کرده و گاهی گسترده تر شده اند به طوری که بعد از مدتی به مجموعه های مذهبی حاوی بناهای متعدد تبدیل شده اند(حسینی،بی تا: 69-58).
آرمگاه های برجی شکل از عمده ترین و رایج ترین نوع آرامگاه های ایران دوران اسلامی محسوب می شود. هر چند در اوایل دوران اسلامی ساخت مقابر در قالب چهار ضلعی نمایان گشت ولکین در اواخر قرن چهارم هـ. ق. مقابر برجی شکل بر آن برتری یافت. گنبد قابوس به تاریخ 398 ه. ق. نخستین بنای باقی مانده از مقابر برجی شکل ایران است که به عنوان الگویی برای سایر مقابر با نقشه های دایره و یا ستاره شکل شناخته می شود(مشکواتی، 1349: 189).
مقابر برجی در شکل اولیه خود به صورت استوانه ی بلندی است که بامی مخروطی شکل یا اصطلاحا رُک آن را می پوشاند. این نوع بنا در سه سده ی بعد همزمان با حکومت سلجوقیان، مبنای یکی از فرم های اصلی معماری در ایران و سپس در آسیای صغیر شد(رایس، 1381: 66). در این دوره ترجیح برج بر بنای چهار گوش به حدی قوت گرفت که در واقع همه انواع آن را می توان طی قرون پنج و شش هـ. ق. یافت. بخش عمده ای از این برج ها برای پادشاهان و حاکمان وقت و همچنین برای مقدسین ساخته می شد؛ مانند برج های آرامگاهی در مراغه و آرامگاه های پیر علمدار مورخ 417 هـ. ق. ، چهل دختران مورخ 446 هـ. ق. ، برج مهماندوست مورخ 490 هـ. ق. و برج طغرل 455 هـ. ق. . در این دوران بر طبق روش اهل سنت، آرامگاه های ائمة اطهار (ع) بندرت در شمار برج های مقبر های جای می گیرد (هیلن براند، 1366، 108-81). طی دوره ایلخانی به عنوان آخرین دوره رونق مقابر برجی شکل، بر ارتفاع این مقابر افزوده و برخی ویژگی های بومی و منطقه ای نیز در معماری و تزئین آنها لحاظ گردید. در این مقابر اجساد یا در زیر سنگ قبر منقش در مرکز اتاق و یا در دخمه های تاق دار موسوم به سرداب دفن می شدند(ویلبر، 1374: 37 و حسینی، بی تا:69-58). به لحاظ ویژگی های تزیینی مقابر برجی، در اوایل بیشتر منحصر به تزئینات آجرکاری در نمای خارجی بود که در آن از تزئینات ساده هندسی استفاده شده بود. نمای داخلی این مقابر عموماً ساده و دارای پوشش گچی بوده است. طی دوره سلجوقی از نقش اندازی های تز یینی در بدنه های ساختمان ها استفاده شد و حاصل آن ،انواع از تزئینات هندسی متنوع بود. برج های خرقان و دماوند و مقابر مراغه از نمونه های قابل توجه این گونه تزئینات است. طی دوره ی ایلخانی نیز خطوط کوفی بنایی با استفاده از کاشی های یکرنگ و آجرهای لعابدار، شکوه و زیبایی این مقابر را افزایش دادند(حسینی، بی تا: 69-58).
معرفی و خاستگاه معماری گنبد اورچین
اگر از ناحیه ی جنوب غربی ایران مثلث فرضی در نظر بگیریم که راس آن شهر شوشتر و قاعده آن خط واصل بین جزیره خارک و بروجرد باشد، می توان گفت نقاط واقعه در این مثلث، در گنبدسازی، سبک مضرس داشته اند. گنبدهای مضرس را سفرنامه نویسان فرنگی بسیار دیده اند و آنها را در زبان انگلیسی (گنبد آناناس) Pineapple Domes و در زبان فرانسه Domes Aveoles می نامند. از لحاظ شکل بیرونی گنبد می توان گفت گنبد اورچین، شبیه گنبد رک مخروطی است به گونه ای که روی پلکانی دوردار می باشد. از این نوع گنبد فقط جهت مقابر و ارامگاه ها استفاده می شده است(اقتداری، 1375: 856). تاریخچه این نوع گنبد متعلق به عصر سلجوقی می باشد، بنا بر اسناد و آثار باقی مانده، از این دوران به عنوان یکی از دوره های اوج هنر و شکوفایی معماری ایران در دوره اسلامی یاد می شود. معماران سلجوقی ، چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار را توسعه دادند که این دو اساس معماری مذهبی و بعضی بناهای غیر مذهبی شد. در کنار بناهای مذهبی مانند مساجد، بناهای دیگری چون آرامگاه ها و مقابر در این دوره همدوش معماری مذهبی سیرتکامل خود را طی کردند و جایگاه خود را در میان مردم یافتند(هیلن براند،1387: 319).معماران بناهای آرامگاهی در دوره سلجوقی دوره توازن و تعادل خود را می گذراندند. از تجارب پیشین بهره می گرفتند و الگوهای تازه ای برای آینده ایجاد می کردند. در این دوره در جنوب ایران گنبدسازی در بناهای آرامگاهی برخلاف بناهای هم دوره خود در شمال ایران سبک خاص خود را یافت و با انواع گنبد در جاهای دیگر ایران متمایز گشت و نوع جدیدی از گنبد که همان گنبد مصری یا اورچین است، در بناهای آرامگاهی به منصه ظهور رسید(زمانی، 1392: 2). امروز حدود 20 تا 30 گنبد اورچین شناخته شده وجود دارند در حالی که طبق اسناد موجود، در گذشته تعداد آنها بسیار فراوانتر بوده است. در سفرنامه های متعدد، صحبت از گنبدهای مخروطی مضرس در منطقه ایران و میان رودان شده است همچنین مینیاتورها و نقشه های مینیاتوری نیز گنبدهای ارچین به عنوان نمونه شاخص از معماری در گذشته در شهرهایی معرفی کرده اند که امروزه اثری از این نوع گنبد در آن شهرها وجود ندارد. به طور نمونه در کتاب معروف بیان منازل سفر مراقبین اثر مترکچی، گنبدهای اورچین به صورت شاخص برای معرفی شهرها عنوان شده اند و نزدیک به 100 گنبد اورچین در این شهرها تصویرگری شده که امروزه عمده آنها از بین رفته اند. و کمتر از 10 نمونه در عراق (تصویر شماره 4) باقی مانده، مثلا در بغداد 11 گنبد ارچین ترسیم شده که امروزه دو یا سه تای آنها باقی مانده است(مشایخی، 1392: 2). نقش هویت بخش گنبدهای ارچین به سیمای شهرهای اسلامی آنچنان قوی و ملموس بوده که جهان گردانی که با فرهنگ بومی نیز چندان آشنا نبودند، متوجه اهمیت آنها در شهر شده اند و به طور خاص از آنها نام برده اند از جمله آدام اولیادیوس (Olearius)و سرویلیام ازلی (Ouseley) که هردو به گنبدهای ارچین در ایران اشاره کرده اند، در بسیاری از آثار مینیاتور و نگارگری قرن 10 و 11 هجری این بناها به عنوان نمادهایی برای شهرها ترسیم شده اند. مانند مینیاتور معروف سیل در بغداد یا نگاره های نقشه، مانند آثار مترکچی که در نگاره های کتاب خود بخش زیادی از شکل شهرها را با حضور گنبدهای ارچین در سیمای عمومی شهر ترسیم کرده است(مشایخی، 1392: 2).
گنبدهای مضرس ایران و بین النهرین دارای ارزش سمبلیک خاص بوده اند. در داستان گیل گمش سومری از یک جهان افلاک یاد شده است که جهان را به صورت یک زیگورات هفت مرتبه نشان می دهد؛ در حقیقت این همان سبک معماری زیگورات ها در تمدن بین النهرین و عیلامی است که در جهان واقعیت نمود حقیقی یافته است و جایگاهی است برای حضور انسان و خدا در کنار یکدیگر. گنبدهای پلکانی مضرس در بناهای آرامگاهی بسیار از معنای مفهومی و بار هستی خود را زا این نماد بهره برده اند چرا که بدین صورت ساختار خود را از فضاهای مدهبی که گنبدشان کروی است جدا کرده و ساحت مقدس مساجد بدون تعرض باقی می ماند و بدین صورت است که آرامگاه ها با گنبد مضرس و پله پله ای اش همدوش فضاهای مذهبی، ارج و اهمیت خود را باز می یابند و در بین مردم جایگاه نمادین خود را حفظ می کند. به همین دلیل در زیر گنبد مضرس اثری از قبر نیست و سازنده آن، قبر را در زیر گنبد کروی کوچک تری قرار می دهد تا بدین ترتیب با هویت مسجد در معماری و جایگاه قدوسی آن رقابت نکند. رابطه بین گنبد مضرس و بنای آرامگاهی رابطه ی بسیار بی همتا و به هم آمیخته است به گونه ای که در دیگر فضاهای معماری نمونه آن بسیار کم و نادر است(زمانی، 1392: 3).
بناهای آرامگاهی و امامزادگان
به طور کلی می توان مقابر را به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
الف) مقابر غیرمذهبی(بناهای آرامگاهی)
ب) مقابر مذهبی( در ادامه بیشتر بناهای امامزاده ها مد نظر خواهد بود.)
مقابر مذهبی با جنبه زیارتی خود، از یک طرف، مقابر مقدسین و بزرگان مذهب تسنن و شیوخ و از طرف دیگر، مقابر اهل بیت عصمت علیهم السلام و مقابر مربوط به مذهب تشیع را که با نام امامزاده شهرت دارد، در بر می گیرد. تقدس امامزاده ها مکان مناسبی را برای انجام مراسم مختلف مذهبی تا به امروز ساخته است. بسیاری از این مقابر در خارج ازشهرها و گورستان های محلی قرار دارند. اکثر این گورستان ها پس از ساخته شدن امامزاده ها و به علت حرمت زیارتگاهی آن ایجاد شده اند. از لحاظ ریخت شناسی، شکل مقابر را به دو نوع اساسی می توان تقسیم کرد:
1. مقابر نقشه مربع و گنبددار
2. مقابر برجی شکل که آرامگاههای مورد مطالعه ما را در بر می گیرند(عرب، 1373: 11).
مقابر نوع اول که در سده چهارم ه.ق در ماوراءالنهر پا گرفت و سبک خاصی از آرامگاه سازی را ارائه نمود، مبتنی است بر یک چهار طاقی گنبددار که از بهترین نمونه های آن، می توان به آرامگاه امرای ساسانی در بخارا که در حدود سال 331 ه . ق . ساخته شده است، اشاره کرد(عرب، 1373: 11). به اعتقاد هیلین براند این بنا فقط نسخه مجلل سبک متداول آتشکده چهار طاقی دوره ساسانی است(پیرنیا، 1370: 124). همو معتقد است انتخاب مصرانه ستیغ تپه ها برای محل تعداد زیادی از آرامگاههای اولیه، همچون گبند علی در ابرقو و گنبد قابوس در گرگان، تداعی کننده برجهای خاموش و دخمه های زرتشتی عصر ساسانی اند (فیض، 1350: 389). مقابر نوع دوم مقابر برجی شکل هستند که از نظر معماری به لحاظ نوع عملکردشان ویژگی خاصی را پذیرا شدند که موجبات تمایز آنها را از سایر ابنیه اسلامی فراهم ساخته است. وجوه اشتراک در اکثر آرامگاه های برجی شکل، داشتن گنبد خارجی، تأکید بر بلندی ارتفاع ساختمان نسبت به عرض آن است.
الف) بنای آرامگاهی
آرامگاهها که به نظر میرسد وسیلة ارتباط با گذشتگان و مفاخر ملی و مذهبی هستند باتوجه به اندیشهها و تفکرات ایرانیان میتوانند موجب قویترشدن ارتباط انسان با خدا شوندوتداعیگرنوعی راه ثواب برای ارضای نیازهای روحی و مذهبی باشند و چه بسیار آرامگاههایی که توانستهاند از نقش عملکردی خود پا را فراتر نهاده ، از مسجد پیشی گیرند و یا رابطة تنگاتنگی چه از نظر عملکرد با مسجد برقرار نمایند. این نوع بناها با نامهایی چون دخمه، مقبره، مدفن، آرامگاه، مزار، تربت، مشهد و … توانستهاند پا به عرصه وجود بگذارند و تنها دلیل برپایی خود را نه تنها در قدرت فرمانروایان و حاکمان بلکه در برقراری عقاید و سنتهای حاکم میدانند و حتی توانستهاند آنقدر به بنیان خویش استحکام بخشند که فراسوی برخی دلایل جزیی علتی به غیر از ایدهها و مکاتب عقیدتی و مذهبی نمیتواند ریشه از بنیان آنان برکند(حسن زاده، 1388: 59).
ساخت مقابر در معماری دوران اسلامی به عنوان جلوه ای از باورها و آئین های مربوط به پاسداشت مردگان، توام با سایر بناهای مذهبی دیگر از جمله مساجد آغاز شد و تقریباً به موازات آن پیش رفت. شیوه های مختلف ساخت این مقابر از نظر ساختاری تحت تاثیر عوامل مختلف فرهنگی و مادی، راهی همگام با آیین ها و باورهای جامعه پیموده است. هر چند مسئله احکام مقابر در فقه اسلامی آراء مختلف و متفاوتی را به خود اختصاص داده است اما حضور تعداد بسیار زیاد این بناها در بسیاری از کشورهای اسلامی نشان از جایگاه ویژه این ابنیه در جامعه اسلامی دارد.
همانطور که هیلن براند اشاره می کند، آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده است و کمتر شهری در این کشور است که سهمی از چنین بناها نداشته باشد؛ بعلاوه صدها دهکده در عرض و طول ایران قرار گرفته است و هر یک صاحب امامزاده ای مخصوص به خود است که مورد احترام اهالی است. به احتمال بسیار زیاد چنین ساختمان هایی مربوط به زمانی نامشخص است و هویت فرد مدفون در آن ، بر چیزی اساسی تر از روایت محلی متکی نیست. با این همه در نظر مردمی که به زیارت این اماکن مقدسه می روند یا به عبادت و وظایف دینی دیگر می پردازند، اصالت هویتی که مورد پندار عموم است، بدون خدشه است و بدین گونه، جای چنین بنایی در زندگانی مذهبی همه مردم بی چون و چرا ست(فیض، 1350: 384). با توجه به اینکه همبستگی آشکار بسیاری میان معماری اوایل اسلام در ایران با میراث معماری پیش از اسلام وجود دارد، شایسته است تأکید شود که هیچ نوع نشانه مهمی از آثار آرامگاهی که آزادانه بر ایستاده باشند، در روزگار پیش از اسلام وجود ندارد. گور با شکوه کوروش در پاسارگاد استثنایی بر این قاعده است. اجساد شاهان بعدی هخامنشی در اتاقهای تدفینی که در جبهه صخره دار دل کوه کنده شده، قرار گرفتند و چنین گورهای صخره ای، ظاهراً تا مدتی پس از برافتادن آن سلسله نیز رواج داشته است. طبق آنچه از توصیفات کتب یونانی بر می آید،در رسوم خاکسپاری در ایران پارتی، ظاهراً ساختمان آرامگاهی وجود نداشته است. اما در مورد شاهان ساسانی که همه ی آنان نیز هوادار آیین زردشت نبودند، مقررات سخت، و خاص آن آیین، درباره دور انداختن اجساد که تصور می شد عفونت روحی مرگبار آنها زمین را آلوده می سازد، هر نوع تمایل به مرده پرستی و معماری آرامگاهی مربوط به آن را از بین می برد. لاشه ها را بر روی سکوهای برافراشته یا در دخمه هایی که ترجیح می دادند در جایی دورافتاده باشد، آشکارا قرار می دادند و هنگامی که مرغان لاشخور یا جانوران، گوشت های آنها را بر می داشتند، استخوان ها را در استودان ها و تربت دان ها دفن می نمودند. بدین طریق، هنگامی که اسلام به ایران آمد، هیچ سنت آرامگاهی زنده ای وجود نداشت تا الهام بخش میل مسلمانان برای احداث چنین بناهایی باشد. نه تنها فقدان فیزیکی این نمونه های آسان معماری، سد راه توسعه ساختمان های آرامگاهی می شد بلکه اسلام بنیادی دقیقاً از هر گونه یادگاری رسمی برای مردگان روگردان بود. ممکن بود محل دفن مردگان را با نصب چوبی که در فرهنگ های دیگر شاخص عمومی گور بود، مشخص سازند یا آن را با سایبانی، چادر یا چیزی مشابه آن بپوشانند. تنها مسأله گذشت زمان بود که این سایه بان های پارچه ای را به شکل بناهای باشکوه آرامگاهی درآورد؛ به نوعی که دانشمندان غربی آن ها را قبور سایبانی نامیده اند.چنین استدلال می شد که چون زمین بالای گور در معرض باد و باران قرار دارد، احداث سایبان جایز است. با گذشت زمان، باز وسیله دیگری برای محترم ساختن آرامگاه پیدا شد و محرابی بدان افزوده گردید و بدین ترتیب مدفنی را که اغلب یکی از مشاهیر دنیوی در آن به خاک سپرده شده بود، به عبادتگاهی تبدیل می ساخت. بدینسان، بنای آرامگاهی می توانست از یک سنت دیرپای اسلامی که می گفت هر مکانی را می توان به عنوان مسجد مورد استفاده قرار می داد، بهره گرفت(گلمبگ،بی تا: 572). به نظر هیلن براند، رشد آیین تشیع نقطه اوجی در همه این تحولات بود و رقابت روزافزون در به خاک سپردن مردگان در جوار مزار ائمه (ع) برای کسب فیض، باعث رشد بناهای آرامگاهی شد. وی در این باره می نویسد: «به دلیل فقدان بناهای باقیمانده از آرامگاه های قرون اولیه اسلام، نوشتن تاریخ درباره آنها سرسری و دشوار خواهد بود. با این همه، روشن است که رشد آیین شیعه،نقطه اوج در همه این تحولات بود. در میان اماکن مقدس، مقابر امامان شیعه و بستگان آنها در کربلا و نجف و مشهد و قم و سامرا کانون های طبیعی اشتیاق مردم شیعه گردید و طولی نکشید که بخش لاینفک مراسم عزاداری دهم محرم شد. همین که این مراسم و شعایر تکامل یافته پیچیده تر گردید، طبیعی بود که قبرها نیز باید علایم تکریم و تعظیم گوناگونی چون نرده و صندوقچه و ضریح های گرانقدر و مانند آن دارا شوند و بالاخره، همین مشخصات منجر به بناهای واقعی گردید (عرب، 1373: 79).
اندیشمندان گوناگون فرضیات دیگری درباره انگیزه ساخت و فلسفه وجودی برج های آرامگاهی بیان داشته اند. گروهی معتقدند از آنجا که بخشی اشاعه اسلام مربوط به جهاد است ، در ایران، فعال ترین مرز با جهان کفر را در شمال شرقی، در طول مرزهای آسیای مرکزی قرار داشت ، بیشترین آرامگاه ها یافت می شودکه ممکن است که برای تجلیل از شهدایی که در راه ایمان و عقیده جان خود را فدا کرده اند برپا شده باشد. نمونه دیگر، شهر اسوان مصر است که تعداد زیادی آرامگاه دارد و در یکی از مناطق مرزی (ثغور) است که سرزمین اسلام را از قلمرو کفر جدا می سازد (ویلبر، 1350: 88). فرض دیگر که بر نفوذ خارجی تکیه دارد، چنین استدلال می کند که اشکال معماری ساختمان های مسیحی همچون قبة الصخرة – که خود برگرفته از برج مقبره های پالمیر هستند – بر آثار اسلامی دارند و احتمال می رود که همان کسانی که مسجد می ساختند، کلیسا نیز بنا می کردند؛ چرا که بین مقبره های برجی و برج های فانوسی کلیسا شباهت قابل ملاحظه ای وجود دارد (کسائی، 1363: 269). فرضیه دیگر تأثیرات اساسی مربوط به جهان دشت های هموار واقع در شمال و شرق آسیای مرکزی می داند. با این حساب، مردم ترک نژاد بیابان گرد، اندیشه آرامگاه را به سرزمین ایران آورده اند (گبوتی، 1370: 123). نزدیکی جغرافیایی آنان به همان ناحیه ای که نخستین آرامگاه های اسلامی یافت می شود، به علاوه شباهت های نزدیک چادرهای عشایری با برج های آرامگاهی، دلیل نیرومندی به سود این اندیشه است (گدار، 1367: 85). بالاخره گروهی عقیده دارند که شاید مقدم بر همه این برج ها، توده سنگ ها یا ستون هایی که قبایل قدیم آسیای مرکزی به یادبود پیروزی هایشان بر می افراشتند؛ اما منشأ نهایی این امر در سنت نیرومند «جایگاه بلند» جست؛ سنتی که در شرق کهن سابقه ای چندین هزار ساله دارد و در ایران از دیرباز مورد توجه بوده است. با توجه به آنچه گذشت، می توان چنین نتیجه گرفت که هر کدام از فرضیات فوق به تنهایی نمی تواند منشأ ایجاد این بناها باشد، بلکه هر کدام تأثیری بر ساخت این نوع بناها داشته است. در نهایت، هدف اصلی این آثار، به یاد ماندن بوده است و در شکل گیری آنها نوعی عملکرد مذهبی به شکل خاص و احتمالاً عقاید فرقه ای شیعیان به اضافه سنت های بدوی، تعیین کننده بوده است و این عناصر به صورت هنری با هم مخلوط شده است.
ب) بنای امامزاده گان
در عرف تشیع، مراد از امامزاده، فرزندان یا فرزندزادگان ائمه اطهار (ع) است و اصطلاحاًاز باب ذکر حال و اراده محل، به مدفن و مزار متبرک آنان و بزرگان سادات که در سراسر شهرها و روستاهای ایران پراکنده است، اطلاق می گردد. مهاجرت سادات حسنی و حسینی به نقاط امن سرزمین های شرقی اسلامی از همان صدر اسلام در حکومت جابرانه امویان و خاصه در عهد حجاج بن یوسف خونخوار و تسلط او بر عراقین از سوی امویان (957 ق) و بیداگری ها و سفاکی های وی نسبت به فرزندان علی (ع) آغاز شده بوده است. با توجه به اعتقادات مسلمانان و احترام ویژه آنان برای این شخصیت های بزرگوار، بناهای امامزاده ای، به عنوان مکان هایی هستند که از دیرباز، نقش ارتقای هویت شهری و اسلامی شهروندان را بر عهده داشته-اند(حبیبی،1388: 16).
سرآغاز آرامگاهسازی به غیر از امامزادهها و آستانهها به پادشاهان سامانی برمیگردد و زیبایی و صلابت بناهای این دوره تأکید بر این امر دارد که ساخت آرامگاه مسیر خود را در این زمان پیدا نموده است و با گرایش به معماری قبل از اسلام و پذیرفتن نکات جدید، همچنان به راه خود ادامه میدهد. بعد از گذر از این دورة حساس و تأثیربخش،به موازات،آن شاهد ادامة این روند در دورة سلجوقی هستیم. سُنیان سلجوقی شکل آرامگاهها را متنوع کردند و از پدیدهای به نام برج – مقبره سخن به میان آوردند که بر ارتفاع گرایی تأکید میکرد (حسن زاده، 1388: 65). بهطوری میتوان حدس قریب به یقین داشت که همه نوع برج مقبره در سالهای390 تا569 ه.ق به وجود آمدهاند. بخش زیادی از این آرامگاه ها برای امیران، جنگ جویان و سپهسالاران ساخته شدهاند و بر طبق روش ترکان سلجوقی، آرامگاه امامان شیعه در این برهه بدون ارتفاع نیست. بههرحال در این دوره ما شاهد پیشرفت کلی هستیم و تمام اصولی که در معماری آرامگاهها خلق شده نقطه اوجی را نشان می دهد؛ بهطوریکه در دورة خوارزمشاهیان نتوانستهاند چیزی بر این اعتلاء بیفزایند (حسن زاده، 1388: 65). مغولان نیز با شروع غارتشان بخارا را تصرف نمودند و بناها را ویرانکردند ولی از این همه خرابی و غارت، بیشترین بناهایی که توانستهاند برجای بمانند آرامگاهها بودند که دلیل آن نمی تواند چیزی جز استحکام آن ها باشد. مؤلف کتاب معماری ایلخانی ،دونالد ویلبر، بناهای باقیمانده از آن دوران را به دو دسته مربع شکل گنبددار و مقبره های برجی «گنبددار، (گنبد چند وجهی خیمه دار و سقف مخروطی) تقسیم می کند که نیمی از مقبرهها محراب دارند. در این مقابر، اجساد یا در تابوتی سنگی و منقوش که در مرکز اتاق قرار دارد دفن شدهاند و یا در دخمه طاقداری که در زیر اتاق قرار دارد و از گوشهای از ساختمان میتوان بدان راه یافت ». در این دوره، اکثر بناهای غیر دینی به خاطر اینکه از چوب ساخته میشدند از بین رفتهاند (حسن زاده، 1388: 65). در قرن9 ه.ق، آرامگاه های هشت گوش جسیم و با بام چند وجهی و نمای سه قسمتی، معیار تعدادی از آرامگاه های شیعی قم شد، مانند مقابر سهگانه در باغ سبز (تصویر 5) که در قرون بعد نیز در نقاط مختلف کشور اجرا گردید. در طول قرن 9 ه.ق نوع ساده شده ی این مقبره ها که در قسمت کف،فضایی وسیع تر از برج های سلجوقی دارند، در مازندران به شدت رواج یافت و بدین ترتیب، در دوره تیموریان برج مقبره به شدت سیر نزولی داشت و مثل سابق مورد استفاده قرار نگرفت و جای خود را به مقبرههایی با گنبد رک داد این دوره نیز عصر پایانی مقبرههایی با این شکل و رنگ بود مانند امامزاده صالح ساری، شمس آل رسول آمل و … . اما با آمدن صفویان و رشد مذهب شیعه، معماری تدفینی ایران به مقام های مذهبی اختصاص یافت و مقابر غیر مذهبی، جای خود را به مقابر مذهبی و مقدس داد. این مقابر که اغلب وسیع و گسترده بود، حیاط و بناهای وابسته زیادی داشت. در واقع، این موارد فوق یکی از خصوصیات مقبرههای دوره صفویه است که زیارتگاه شیخ صفیالدین اردبیلی نمونهای از آن است. هرچند ممکن است شاهان صفوی روند تحول معماری تدفینی را دنبال نمودند باشند اما نتوانستند هرگز جای گذشتگان را بگیرند و جانشین مناسبی برای آنها باشند. در واقع هیچ یک از پادشاهان صفوی در یک آرامگاه دفن نشدهاند بلکه ترجیح دادند بهخاطر افکار صوفیانه ی خود در کنار امامان و امامزادگان خود به خاک سپرده شوند در میان حاکمان بعدی، تنها نادرشاه استثنا بود که آرامگاهش در کلات نادری قرار دارد. بعدها سنت آرامگاهسازی صفویان در کشورهای دیگر مانند هندوستان و عراق دورة عثمانیان ادامه یافت و در شهرهایی مانند نجف، کربلا و سامره تحقق یافت و ادامه آن در داخل کشور، در دوره قاجار تا حدودی از بین رفت. مقابر دوران معاصر نیز تا حدودی از دوران صفوی به بعد تأثیر میپذیرد و ما در این راه پرفرازونشیب توانستهایم فقط نظارهگر ویرانی و نابودی این بناهای با ارزش به ناملایمات زمانی و مکانی باشیم. چراکه هرگز قادر نبودیم شاهکارهایی مثل گذشته خلق نماییم. قجرها در این زمینه به بازسازی، مرمت و توسعه برخی مقابر و آرامگاهها همت گماشتند و در سال های بعد از قاجار (دوران پهلوی) مرمت و توسعه مقابر و آرامگاهها با سازمانی تحت عنوان «سازمان حفاظت آثارباستانی ایران» پیگیری شد و ساخت آرامگاههای جدید نیز تجربه شد.(حسن زاده، 1388، 65).
امامزاده ها و منظر و هویت شهری
سفر تاریخی امام شیعیان، حضرت امام رضا (ع)، به ایران و به سوی خراسان بود و در پی آن، بسیاری از امامزادگان (ع) نیز با اهداف تبلیغی، فرهنگی و روشنگری به ایران آمدند. این بزرگان در سرتاسر کشور و در کنار مردم به مبارزه پرداختند و پس از شهادت، تربتشان زیارتگاه مسلمانان و کانون راز و نیاز دردمندان همه اقشار جامعه شد. بدین گونه مزار امامزادگان(ع) تبدیل به مکانی شد که تا امروز تداوم تاریخی و مذهبی یافته و کانونهای مهم تجمع مردم از همه اقشار را جامعه شکل داده است. این امر آنچنان ریشه در اعتقادات و پایههای مذهبی و فرهنگی دارد که هیچ جایی را نمیتوان یافت که تا این درجه دارای جاذبههای معنوی بوده و مورد اعتماد و احترام اقشار جامعه باشد. زیارتگاهها، همان کانونهای مذهبی و اجتماعی هستند که در تداوم تاریخی خود یکی از مهمترین مشخصههای شهر ایرانی دورة اسلامی را رقم زدهاند. نمونههای بسیاری را میتوان در ایران مثال زد که فضای امامزاده، نقطه اصلی درک مردم از منظر شهر شده است. امامزاده صالح تجریش بیآنکه در طرح جامع شهری بر اهمیت و محوریت آن سرمایهگذاری شده باشد، به طور طبیعی و از طریق رابطهای تاریخی و از نگاه منظر شهری و در انطباق با عملکرد و مفهوم پناهگاهی آن در شب و روز، بارزترین، مهمترین و قویترین نشانه درک مردم از منظر شهر در آن منطقه است. زیارتگاهها در شهرهای ایران، ظرفیتهای ناشناختهای در تقویت و تداوم هویت شهر دارد که چنانچه نقش آنها در قوام بخشیدن به مفهوم شهر شناخته شود، بیتردید قدرت آن را دارند تا در برنامههای ساماندهی و توسعه شهری، علاوه بر ایفای نقش خود در سیمای شهر، به تقویت پیوندهای اجتماعی از طریق حاملهای معنوی میان شهروندان، مدد رسانند. با توجه به ظرفیت دوگانه عینی و ذهنی در زیارتگاههای شهرهای ایران، میتوان آنها را به عنوان نقاط اولیه و اصلی هرگونه برنامهریزی و طراحی منظر شهری محسوب کرد (فرزین، http://www.zibasazi.ir).
بررسی پراکندگی بناهای امامزاده ها با شکل رک در ایران (همراه با مقایسه شکلی آن ها)
با بررسی های انجام شده، بناهای امامزاده های با گنبد رک از شمال ایران آغاز شده و رو به مرکز و جنوب ایران بخصوص جهبه غربی کشور پراکنده شده و بیشترین آن ها در استان مازندران است. این پراکندگی، تنوع شکلی بالایی در تمامی نقاط کشور دارد. در این قسمت،به دو استان به صورت اختصاصی خواهیم پرداخت. استان مازندران که به نوعی مهد گنبد رک در ایران است و استان قم که تعداد زیادی از گنبدهای رک شناخته شده در ایران را در خود جای داده است.
امامزاده ها با گنبد رک در مازندران
یکی از مراکزی که گنبدهای رک فراوانی از قرون 8 و 9 ه.ق را در خود جای داده است، استان مازندران است که اکثر آنها متعلق به امامزادگان هستند. این ابنیه در گستره جغرافیای غرب تا شرق مازندران و در حوزه اقلیمی کوهستانی، جنگلی و جلگه ای قرار دارند. مقبره ها به بخشی از تاریخ سیاسی و مذهبی منطقه به ویژه در قرن 8 و 9 ه.ق اشاره می کنند و در اسناد مختلف به صورت کلی نام و نشانی از آنها آمده است(رامی،1390: 76). نکته حائز اهیمت که باید بدان در اینجا اشاره کرد این است که «به طور معمول در دوره های مختلف، آرامگاه هایی حفظ و مرمت می گردید که نوعی تقدس برای مردم شهر یا حتی مناطق دورتر ایجاد کند. بنابراین مقابری که برای اشراف زادگان یا عوامل غیر دینی بنا شده بود از رونق افتاد و توجه خاصی به آنها نمی شد»(رامی،1390، 76). همچنین« اصطلاحاتی که برای آرامگاه ها بکار برده می شد، می توانست تا حدودی بیانگر نوع خدمات قابل ارائه به زیارت کنندگان باشد. به طور مثال واژه «مزار» به محل زیارت گفته می شد و هیچ گاه نمی توانست معنا و مفهوم بناهای معماری را منتقل سازد. واژه «مشهد» اشاره به محل شهادت یا مدفن شهید دارد. «بقعه» خلاصه شده بقعه-الخیر یعنی محل کار خیر است و بدین دلیل، این محل به عنوان مکان کار خیر معروف شد که در کنار قبور مذهبی، تسهیلات و امکانات رفاهی برای زائرین مهیا بود. این امر کاملا در وقف نامه های امکان آرامگاهی مانند بقعه درویش فخرالدین بابل، بقعه گلما درویش ساری، امامزاده رضای نور مشهور است»(رامی،1390: 76).
مقابر باقی مانده در خطه مازندران با پلان های مختلف، «نشانگر الگوی معماری آرامگاه های دوره تیموری است. مقابری که در این زمان ساخته شده و اغلب با پلان های چهار ضلعی، چند ضلعی و صلیبی دیده می شوند؛ ساختمان های چند ضلعی کمتر از بقیه موارد در معماری آرامگاه های قرن 8 و 9 ه . ق وجود دارد. مقابر مربع شکل یک ورودی تزیین دار دارد. البته نمی تواند در تزئین با نوع چند ضلعی برابری نماید و لیکن نقطه مشترک اغلب آنها جلوخانی است که به صورت تاق در آرامگاه وجود دارد»(رامی،1390: 83). بناهای این دوره و دوره های بعد تفاوتی اساسی با نمونه های مشابه آن در گیلان دارد: «نکته ی حائز اهمیت نوع گنبد یا سقف مخروطی است که در مقابر گیلان از نوع هرمی آن کاسته شده است و از این نظر تفاوتی اساسی با مقابر مازندران دارند. با مطالعه بر روی مقابر برجی مازندران غربی از لحاظ ویژگی های معماری و کتیبه های آن مشخص می-شود که مربوط به سال های 800 تا 950 هجری قمری یعنی به دوره ی سادات مرعشی مازندران تعلق دارند» (رهبر گنجه؛ 1374: 66).«سلسله ی سادات مرعشی که از سال 760 ه.ق در مازندران حکومت می کردند؛ یعنی زمانی که قوام الدین مرعشی قدرت خود را برقرار ساخت، تا حدود سال 898 ه.ق فعالیت معماری و ساختمانی را در مازندران تشویق می کردند. ساری مرکز حکومت سادات مرعشی بود و در همه شهرهای مازندران به جز اشرف (بهشهر امروزی) هنوز هم می توان برج های آرامگاهی را که مربوط به دوره تیموری است، مشاهده کرد. وجود سادات مرعشی نمایانگر تعداد زیاد امامزاده هایی (مقابر برجی شیعی) است که در سراسر سواحل دریای خزر بر پا گردیده است (ویلبر، 1374: 66).
در دوره ی مرعشیان مقابر به عنوان عامل مهم سیاسی-مذهبی نقش مهمی را در به قدرت رسیدن آنان ایفا می کرد و انگیزه مهمی در ساخت و احداث آرامگاه در مازندران دوره ی مرعشیان بوده است. ضمن اینکه مرعشیان با حمایت از مذهب تشیع و احترام به سادات و ساخت مقابر برای آنان نوعی جایگاه و پایگاه مردمی برای خویش باز می نمودند(هاشمی زرج آباد، 1386: 65). مقابر برجی شیعی مازندران در حقیقت هسته و مرکز اصلی معماری مدهبی را تشکیل می دهند. طرح مقابر مذهبی در قسمتی از خاک مازندران غربی تقریبا همانند مقابر مذهبی گیلان از اتاقی چهارگوش یا مستطیل شکل تشکیل شده است. این بناها تحت تاثیر طرح و نمای بناهای مدهبی شرق مازندران است که اغلب متاثر از برج های مدور یا چندضلعی است(هاشمی زرج آباد، 1386: 65). با آنکه مقابر مذهبی گیلان و مازندران وجوه اشتراک فراوانی دارند، لیکن گنبد با سقف هرمی شکل(رک) مقابر مذهبی عمدتا در مازندران است و در گیلان از نوع هرمی آن کاسته شده و بیشتر به صورت دو پشته یا مسطح می باشند. در گیلان فقط دو مقبره با گنبد هرمی شکل آن هم به وجهی خاص وجود دارد. گنبدهای مقابر برجی در مازندران غربی از نوع مخروطی و دوپوش است، که از دوره سلجوقی(یکی از نمونه های اولیه برج های خرقان قزوین) شکل گرفته است. با این شیوه از یک سو گنبد داخلی از رطوبت محفوظ مانده و از سوی دیگر آزادی عمل در مرتفع ساختن گنبد خارجی بر عظمت بنا می افزاید. هم چنین گنبد داخلی در ارتفاع کمتر تزئیناتی را که بر آن نقش می بندد، بهتر به معرض نمایش می-گذارد. احتمالا گنبد خارجی را با آجرهای لعابدار فیروزه ای می پوشاند. این مقابر به علت تقدس صرفا یک آرامگاه ساده غیرمذهبی نبودند بلکه تالار مستطیل یا مربع شکل در راستای محور ورودی بر روی آن قرار داده می شد. این بخش که به عنوان بنای الحاقی در دوره های بعد ساخته می شد. جهت انجام فرائض دینی و سوگواری مورد استفاده قرار می گرفت. مصالح بنای مقابر برجی عموما از آجر، سنگ و ساروج است که نمای خارجی و داخلی را با گچ تزئین نموده اند. آجرها اغلب در خود منطقه و در کوره های محلی با چوب های جنگلی ساخته می شود. تاریخ گذاری مقابر برجی مازندران یکی از معضلات در جهت تعیین تاریخ دقیق این بناها محسوب می شود که به این منظور دو مقبره طاهر و مطهر و مقبره شاه بالو در راستای آهودست ناقل رستاق دشت نور از اهمیت خاصی برخوردار است. این دو بنا به استناد کتیبه های موجود در آن ها به ترتیب در یال 829 هـ . ق و 840 هـ . ق به دستور ملک کیومرث بن بیستون فرمانروای منطقه کجور که مذهب تشیع را در منطقه رویان رواج داده، ساخته شده است (هاشمی زرج آباد، 1386: 69). مقابر برجی مازندران غربی از نظر نقشه و پلان و تزئینات و شیوهی ساخت گنبد و سایر ویژگی های برج مانند، بیشتر تحت تاثیر بناهای اولیه در این منطقه یعنی گنبد قابوس 398 هـ . ق، برج لاجیم 412 هـ . ق، برج رسکت 400 هـ . ق و برج رادکانی غربی مورخ 407 هـ . ق بوده است. مقابر برجی بازمانده از قرن نهم هجری در این منطقه تحت سلطه حکمرانان محلی ساخته شده اند. در واقع سبک معماری بکر و اصیل محلی مازندران به علت حکومت خاص سیاسی و موقعیت جغرافیایی این منطقه بر سبک دولتی غلبه داشته است، این منطقه از این دیدگاه نمونه بسیار خوبی از معماری محلی در ایران است(هاشمی زرج آباد، 1386: 65). مصالح بکار رفته در بنای این امامزاده ها: آجر و سنگ، ملات (آهک گرم+سبوس+دوده آهه+گل رس+ماسه بادی+ آب) و برای بندکشی در بنای امامزاده ها در مازندران: گرزمال(گیاهی که در آبهای راکد شالیزار می روید) استفاده می شده است که مقاوم در برابر آب بوده است و ترکیبات آن: سبوس+گیاه گرزمال+آهک+آهه+آب است. در بسیاری از آن ها از کاشی و آجرهای لعابدار استفاده شده است(هاشمی زرج آباد، 1386: 84).
امامزاده های قم
شهر قم از ابتدای اسلام به عنوان کانون تجمع شیعیان مطرح بوده است. توجه و علاقه مردم قم نسبت به ائمه علیهم السلام سبب شد که تعداد زیادی از فرزندان ائمه به این شهر که محل امنی برای آنها به حساب می آمده، مهاجرت نموده، در این شهر ساکن شوند. به همین دلیل، امامزاده های موجود در این شهر بیشتر از مناطق دیگر ایران است که بر اساس متون تاریخی بیش از 440 امامزاده در شهر قم وجود داشته است. در طول دوره های مختلف برتربت بسیاری ازاین امامزاده ها که اغلب آنها با چندین واسطه به امام معصوم می رسند،بنائی ساخته شده است. بناهای که در این قرن توسط این خاندان ساخته شده، از نظر نقشه، تزئینات و جزئیات ساختار معماری دارای تشابهات زیادی هستند. هر چهار بنا با پلان هشت ضلعی و گنبد رک دوپوش ساخته شده اند. البته در حال حاضر گنبد خارجی امامزاده شاه احمد بن قاسم فرو ریخته، ولی به نظر می-رسد که بنای مذکور نیز با توجه به شباهت زیادی که با بناهای دیگر این دوره در قم دارد، دارای گنبد رک بوده است. مصالح به کار رفته در تمام بناها آجر و ملاط گچ و در بنای خدیجه خاتون مخلوطی از آجر و سنگ است. این بناها از نظر تزئینات نیز شباهت زیادی به هم دارند.
بیشتر تزئینات به کار رفته در بناها با توجه به اهمیتی که گچ در دوره ایلخانی دارد، به صورت تزئینات گچی است. این تشابهات را می توان در موتیف های تزیینی و تکنیک های بکار رفته مشاهده کرد. شواهد و کتیبه های موجود حاکی از آن است که سه بنای امامزاده سید سربخش (774 ه.ق) و امامزاده خدیجه خاتون(770ه.ق) و امامزاده شاه احمد بن قاسم(780 ه.ق) در یک دهه و توسط هنرمند توانای این عصر محمد بن ابوشجاع ساخته شده اند. امامزاده سربخش و خدیجه خاتون به دستور امیر غیاث الدین محمد، فرزند علی صفی و بنای امامزاده شاه احمد بن قاسم به دستور اسحاق بن علی صفی بنا گردیده-اند. امامزاده چهارم که معروف به محمد بن حنیفه است، فاقد کتیبه تاریخ ساخت و نام سازنده است. این بنا به دلیل شباهت زیاد از نظر معماری و تزئینات، مثل پلان هشت ضلعی و گنبد و گچبری های تزیینی باید در همین دوره و به احتمال زیاد در اواخر قرن هشتم ه.ق به وسیله این حکمرانان و یا فرزندان آنها ساخته شده باشد.کتیبه های موجود در سه بنای سید سربخش، خدیجه خاتون، شاه احمد بن قاسم نیز دارای تشابه زیادی در مضمون و ترتیب قرارگرفتن و شیوه نوشتن است. بدین ترتیب که کتیبه کمربندی اول به خط کوفی و شامل سوره حمد است و کتیبه کمربندی دوم به خط ثلث و متضمن نام فرد مدفون و نام سازنده بناست و کتیبه سوم نیز به خط ثلث و شامل آیات قرآنی است(آریانام طرح و ساخت، 1387: 66). احتمال داده می-شود که این بناها مانند بناهای همدوره خود (مقابر باغ گنبد سبز) دارای سردابه و مدفن حکمرانان آل صفی باشند که برای روشن شدن این امر نیاز به گمانه زنی و حفاری وتحقیقات بیشتری وجود دارد. به طور کلی، ساخت این نوع مقابر با پلان هشت ضلعی وگنبد رک در دوره های قبل از قرن هشتم ه.ق و در مناطق مختلف ایران رایج بوده است و مشخص است که این شیوه معماری ادامه مقبره سازی دوره های قبل در ایران بوده است و بعد از این دوره نیز ادامه پیدا می کند. مشابه این نوع ساختار در دو بنای باقی مانده از قرن هفتم هجری قمری در شهر قم، مانند شاه جعفر و شاهزاده اسماعیل بیدقان قم نیز به چشم می خورد و در دوره های بعد نیز در دو بنای شاهزاده طیب و طاهر وشاهزاده معصومه کهک نیز این نوع ساختار به چشم می خورد. بنای امامزاده زینب خاتون نیز ، تشابهات زیادی با بناهای ذکر شده دارد. که از آن جمله می توان گنبد رک، استفاده از کاشیکاری در بدنه بیرونی گنبد، استفاده از مصالح سنگ و آجر در اجرای بنا را نام برد (آریانام طرح و ساخت، 1387: 68).
نتیجه گیری
در نهایت به عنوان جمع بندی این بحث می توان گفت مسائل مختلفی در حفظ هویت و ایجاد همبستگی در جامعه انسانی موثر است از جمله ارزشهای اخلاقی و فرهنگی و یادمان ها و ارزش های ملی و تاریخی، همچنین واضح است که هویت فرهنگی و ویژگیهای عرفی و ارزشی یک جامعه در بستر عواملی چون مذهب و مولفه های تاریخی شکل می گیرد و تعالی می یابد. از این رهگذر نگاهی به تاریخ ایران و تاثیرات متقابل اسلام و ایران بر همدیگر مسیر پر افت و خیز تعالی و تکامل معماری اسلامی در ایران را پیش رو نهاده و جزء به جزء داد و ستدهای این دو فرهنگِ در هم آمیخته را تشریح می-نماید.
برخی از ارزش ها و همچنین نمادها در بسیاری از فرهنگ های جهان مشابه و مشترکند و نکته جالب توجه اینکه همین نمادهای مشترک دلالت بر معنی و مفهوم معین و مشخصی دارند و این موضوع بر اهمیت آن ها و ضرورت شناخت و فلسفه ایجاد آنها می افزاید. گنبد در زمره این نمادهاست که ارزش هنری و جایگاه آن از منظر معماری متضمن نکات ارزشمند هنری و تکنیکی بوده و از سوی دیگر کارکردهای آن از منظر جایگاه اجتماعی نیز مشتمل بر مواردیست که هر کدام می توانند محور پژوهش های آتی باشند.
اما در مجموع توجه به جایگاه فرهنگی ایران در بین کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی و از سوی دیگر بهره مندی ایران از میراث کهن معماری به خصوص یادمان های دوران اسلامی الزام حفاظت، مرمت و نگهداری از این آثار و ضرورت زمینه سازی برای تکیه بر جایگاه بی بدیل این نشانه و یادمان ها در آینده نگاری فرهنگ و ارزش های اسلامی در جهان فردا را یادآور می-شوند.
همچنین در انتهای این بحث می توان دسته بندی و پراکندگی گنبدهای رک در ایران را مطابق تصویر شماره 6 نمایش داد:
پینوشتها:
1. مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند
2. کارشناسی ارشد مرمت و احیای بافت های تاریخی
منابع:
-اردلان، نادر و بختیار، لاله.) 1379(، حس وحدت، ترجمه حمید شاهرخ، اصفهان: نشر خاک.
-اقتداری، احمد.(1375). سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان.
– پیرنیا، محمد کریم.(1365).ارمغانهای ایران به جهان معماری: گنبد، مهندس تهران:مجموعه سخنرانی ها در دفتر حفاظت آثار باستانی تهران.
– پیرنیا، محمد کریم.(1387)سبک شناسی، تهران:انشارات سروش دانش.
– پیرنیا، محمد کریم.(1370). «گنبد در معماری ایران» به اهتمام زهره بزرگمهری، مجله اثر، ش .20
– ثبوتی، هوشنگ، (1370)، بررسی آثار تاریخی سلطانیه، چاپ اول، زنجان: ستاره زنجان.
– حبیبی، حسن.(1388).امامزاده ها و تربت برخی از پاکان و نیکان، چاپ اول، تهران:انتشارات بنیاد ایران شناسی.
– رابینو،ه.ل.)1366(.ولایات دارالمرزایران:گیلان، ترجمه جعفرخمامی زاده،. رشت: انتشارات طاعتی.
– رایس، دیوید تالبوت0(1380(. هنر اسلامی، ترجمة ماه ملک بهار، چاپ دوم، ، تهران :انتشارات علمی و فرهنگی.
– رید، هربرت). 1374 .( معنی هنر، مترجمTنجف دریابندری، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
– زمرشیدی، حسین.(1367). طاق و قوس در معماری ایران،تهران: نشر کیهان : 260
– ستوده، منوچهر.) 1374(.از آستارا تا اسِترآباد، تهران: انجمن آثار و مفاخر ملی
– شهریاری، پرویز). 1381( .ریاضیات و هنر، تهران : پژوهنده.
– فیض، عباس.(1350). گنجینه آثار قم، جلد دوم، قم: مهر استوار.
– گدار، آندره و دیگران.(1367).آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سرو قد مقدم، جلد سوم، مشهد:آستان قدس رضوی.
– مشکواتی، نصرالله). 1349 .(فهرست بناهای تاریخی و اماکن تابستانی ایران، تهران سازمان حفاظت آثار باستانی ایرانی.
– مصطفوی، سیدمحمدتقی، اقلیم فارس
– نجیب اوغلو، گل رو.) 1379(. هندسه و تزیین در معماری اسلامی)طومار توپقاپی(، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، تهران:روزنه.
-هلین براند، رابرت.(1379). مقابر در معماری ایران دوره ی اسلامی، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران:انتشارات سمت.
– ویلبر، دونالد). 1374( معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانی، ترجمه عبدالله فریار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
– ویلبر، دونالد، گلمبک، لیزا.(1374).معماری تیموری در ایران و توران، کرامت اله افسر و محمدیوسف کیانی، چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی.
– حجازی، معینه السادات، علیزاده، سمانه.(1391).”بررسی چگونگی تاثیرگذاری فضاهای امامزاده ای بر حفظ هویت اسلامی شهروندان، نمونه موردی امامزاده میربزرگ آمل”، همایش بین الملی دین و هنر همدان:همدان.
– حسن زاده، شهلا.(1388). “مطالعات تطبیقی در خصوص برج های آرامگاهی مازندران”، نشریه هنر و معماری: 59.
-حسینی، سیدهاشم، “معرفی سبک مقبره سازی متصوفة آذربایجان”، نشریه هنرهای زیبا – معماری و شهرسازی، شماره 43: 58 و 69.
– رامی، حسین.(1390). “بررسی و مطالعه برج- مقبره های قرن 8 و 9 ه .ق. در مازندران. نمونه موردی: معرفی مقبره شمس آل رسول آمل”، نشریه مرمت آثار و بافتهای تاریخی و فرهنگی،دوفصلنامه علمی پژوهشی سال اول- شماره دوم.
– رهبر گنجه، تورج.(1374). «شکل گیری بقاع مذهبی در گیلان»، فصلنامه باستان شناسی و هنر دانشگاه تربیت مدرس، سال اول، شماره ی پی در پی 2 و 3 :66.
-زمانی، احسان؛ سعیدیان، امین؛ انصاری، مجتبی؛ بمانیان، محمدرضا؛ (1392)، “بازشناخت چگونگی پیدایش گنبد اورچین با تاکید بر ساختار هندسی و معماری در جنوب ایران”، دانشگاه تربیت مدرس، همایش گنبدهای اورچین.
– کسائی، ضیاء.(1363).قشرهای مکرر تزئیناتی در گنبد سلطانیه، معماری ایران، گردآورنده آسیه جوادی، جلد اول.
-مشایخی، محمد.(1392).”گونه شناسی مبتنی بر تکامل سازه ای در گنبدهای اورچین”، دانشگاه تربیت مدرس، همایش گنبدها: 3.
-هاشمی زرج آباد، حسن.(1386).مقابر برجی مازندران غربی در معماری اسلامی، کتاب ماه هنر: 64، 71.
– شهریاری، شراره). 1377(. نقش آجر کاری در تزیئن مقابر دوره سلجوقی قرن 5 و 6 ه.ق در ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشکده ادبیات تهران.
– عرب، کاظم.(1373).مقابر دروازه کاشان قم در قرن هشتم، پایان نامه کارشناسی ارشد:تهران، دانشگاه تربیت مدرس.
– علیاری، جمشید.(1388). “طرح مرمت و باززنده سازی امامزاده خدیجه خاتون قم”، پایان نامه ی کارشناسی، دانشگاه جامع علمی کاربردی.
– موسوی، احمد.(بی تا). گزارش ثبتی بنای سید سربخش، مرکز اسناد میراث فرهنگی کشور.
-گزارش سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان درباره بقعه شیخ زاهد گیلانی در لاهیجان به شماره ثبت 824، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان، رشت.
-مهندسین مشاور آریانام طرح و ساخت.(1387). طرح مرمت و ساماندهی امامزاده خدیجه خاتون: قم.
1. فرزین، ا.(1392). نقش زیارتگاهها در هویت منظر شهر، دوشنبه، ۰۶ خرداد ، ساعت ۱۲:۳۳ http://www.zibasazi.ir
2. دانشنامۀ تاریخ معماری ایرانشهر – http://iranshahrpedia.ir
3. Grabar.O.(1999) The earliest Islamic commemorative Structures, Notes, and Doucuments, Ars orientalis, VI, 1966, p, 7
/ج