خانه » همه » مذهبی » جسم انسان

جسم انسان

نجاست و طهارت یک اعتبار شرعی است. نطفه انسان در صورتی شرعا نجس است که از بدن انسان خارج می شود و در فضای باز قرار می گیرد، بنابراین اینطور نیست که انسان از نجاست به وجود می آید و نیمی توان گفت که وجود جسمانی انسان نجس است. نجاست ها همه بیرونی و عارضی هستند و اصل خلقت و تکوین انسان و اشیا پاک است.

دلایل فراوانى بر اشرف بودن انسان در میان مخلوقات وجود دارد که به دو مورد آن اشاره مى شود:

الف) دلیل عقلى: موجودات از یک نگاه به جمادات، گیاهان، حیوانات و انسان تقسیم مى شوند. جمادات فقط حاوى نیروهاى طبیعى در خود هستند که به صورت پتانسیل در آنها ذخیره شده است. گیاهان داراى رشد و نمو هستند و براى رسیدن به کمال خود، از نیروهاىطبیعى موجود در جامدات (خاک) استفاده مى کنند. حیوانات علاوه بر رشد و نمو داراى حرکت ارادى و اختیارى در سطحى بسیار محدوداند. آنها نیز از رده پایین خود یعنى گیاهان به منظور رسیدن به کمال خود بهره مى جویند. اما انسان داراى رشد و نمو و حرکت ارادى آگاهانه است به طورى که در جهت دهى این حرکت اختیارى آگاهى هاى اکتسابى او نقش ایفاء مى کند که منشأ آن عقل او است. براى رسیدن به بخشى از کمالات خود از رده هاى پایین موجودات (حیوانات و گیاهان) استفاده مى کند. گفتنى است که هر یک از رده هاى بالا یک عنصر اضافى نسبت به رده پایین خود دارد همان طور که مثلاً حیوان در مقایسه با گیاه، عنصر حرکت ارادى را اضافه دارد. هم چنین هر یک از رده هاى بالاتر به اندازه اى از رده پایین استفاده مى کند که در کمال ویژه او مؤثر است واستفاده از رده پایین دقیق و همراه با حساب و کتاب است. آنچه گذشت شرافت انسان در بین موجودات دنیا را نشان داد اما نسبت به عالم فرشتگان (مخلوقات مجرد از ماده) شرافت و برترى انسان در امکان کمال اختیارى است ؛ زیرا در فرشتگان امکان کمال اختیارى وجود ندارد و رتبه کمالى آنها تغییر نمى کند. پس به طور کلىانسان از دو جهت بر سایر مخلوقات برترى دارد: عقل و شعور – کمال اختیارى. تجربه تاریخى نیز شاهد تحول بسیار در زندگى مادى و معنوى انسان است در حالیکه در زندگى سایر موجودات مادى، تحول چندانى مشاهده نمى کنیم.

ب) دلیل قرآنى: در آیات متعددى از قرآن به اشرف بودن انسان اشاره شده است: و لقد کرمنا بنى آدم و حملنا هم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً. ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى پاک و پاکیزه روزى دادیم و بربسیارى از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم اسراء آیه 17)

در خصوص آیه شریفه توجه به چند نکته ضرورى است:

1- در آیه هم تکریم و هم تفضیل و برترى دادن ذکر شده است. در تفضیل شخص با دیگران جهات اشتراک هم وجود دارد ؛ اما تکریم اختصاص دادن به شرافتى است که در دیگران نیست.

2- آن خصوصیتى که سبب تکریم انسان شده است داشتن عقل است البته چون علاوه بر تکریم، انسان بر دیگر موجودات تفضیل و برتر نیز داده شده است بنابراین در سایر خصوصیات و صفات نیز بر دیگران برترى دارد ؛ یعنى هر کمالى که در سایر موجودات است، حد اعلاى آن درانسان وجود دارد ؛ مثلاً شیوه هایى که انسان در زندگى فردى خود از قبیل خوراک، لباس، مسکن و ازدواج دارد و نیز فنونى که در نظم و تدبیر اجتماع به کار مى برد در هیچ موجود دیگرى نمى بینیم به علاوه انسان براى رسیدن به هدف هایش سایر موجودات را استخدام مى کند. از طرفىسایر موجودات، تاکنون از وضعیت خود قدمى فراتر نگذاشته اند و تحول محسوسى در خود ایجاد نکرده اند ؛ در حالى که انسان در تمام ابعاد زندگى خود گامهاى بزرگى در راستاى تحول و کمال برداشته است و همچنان بر مى دارد.

بنابراین انسان هم داراى خصوصیت ویژه و اختصاصى به نام عقل است که به وسیله آن خیر و شر را تمیز مى دهد و هم نسبت به جهات مشترک با موجودات دیگر برترى هایى دارد. این برترى ها مقایسه در نحوه تغذیه انسان با حیوانات که یک مسأله زیستى صرف استمشهود مى باشد البته دو بعد اصلى شرافت انسان در واقع مسأله خلافت الهى و کرامت ذاتى اوست (ر.ک انسان شناسى، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى، قم، صص -81 93). این نکته را در اینجا بیفزاییم که درست است که عقل و اختیار ملاک برتری انسان از حیوان است ولی تمام کرامت نیست. آنچه سبب کرامت و کمال آدمی است لزوم پیروی از داده های هدایتگرانه عقل است که همان ایمان و عمل صالح است؛ چیزی که ملاک قطعی فلاح رستگاری از نظر قرآن کریم است: «قد افلح المؤمنون» (مؤمنون، آیه 1). و از همین رو است که از نظر قرآن کریم در تقسیم بندی چهارگانه انسانها به مؤمن، کافر، فاسق و منافق، تنها دسته اول اهل نجات و رستگاریند و سه گروه دیگر محروم از سعادت الهی اند مگر آن که به ایمان حقیقی و الهی برگردند. آنچه در وجود گسترده آدمی به ودیعه نهاده شده است، نشانه های علم و قدرت و حکمت اوست و در میان آفریدگان، هیچ پدیده ای چون انسان و به اندازه وی، دارای سر و حکمت نمی باشد، از میان آدمیان است که خلیفه الله به وجود می آید و نخستین انسان، خلیفه الهی بود. انسان است که داننده جمیع اسماء الهی است و به تعبیر عرفا، مظهر جمیع اسماء و صفات خداوند است. از این رو حتی اگر موجوداتی به فرض پیدا شوند که دانش فوق بشری داشته باشند باز اشرف از انسان نیستند چرا که فقط یک بعد از اسماء الهی را که دانش باشد، دارند و حال آن که انسان همه اوصاف و اسماء الهی را در حد مخلوقیت خویش داراست علاوه بر آن که بر اساس متون قرآنی و روایی انسان های کامل که آیینه تمام نمای حق می باشند از دانشی فراتر از حتی دانش های گسترده بشری امروز برخوردارند (در خصوص کرامت و منزلت انسان نگا: معارف قرآن، ج 1 – 3، صص 319 – 379).

یکى از دیدگاه هایى که در این رابطه مطرح است و قابل تأیید به وسیله دیگر نصوص دینى مى باشد، تفکیک بین «ویژگى هاى اولیه خلقت انسان» و «کمالات اکتسابى ناشى از عمل اختیارى» مى باشد. توضیح این که:

الف) انسان از نظر ذاتى و در خلقت اولیه، بر موجودات زمینى برترى دارد؛ زیرا موجودى هوشمند،خردورز و داراى ویژگى هاى ممتازى است که جمادات، نباتات و حیوانات از آن بی بهره اند؛ لیکن از ملائک برترنیست؛ زیرا آنان موجوداتى بالذات معصوم اند و به گونه اى آفریده شده اند که صرفا مطیع اوامر الهى اند؛ ولى انسان موجودى است که در او هم اطاعت راه دارد و هم نافرمانى. بنابراین چون آدمى ترکیبى از عواملى است که امکان نافرمانى خدا را فراهم مى آورند، در مرتبه اى نازل تر از فرشتگان قرار مى گیرد. ازاین رو انسان بر همه مخلوقات برترى ندارد؛ بلکه بر بسیارى از آفریدگان برتر است.

ب ) از نظر عمل اختیارى، آدمى مى تواند با وجود بهترین شرایط کمال بخش، راه انحطاط را در پیش گیرد – که درنتیجه از حیوانات نیز پست تر خواهد شد – و نیز مى تواند با وجود همه زمینه ها و گرایش هاى شدید به سوى گناه، دربرابر خواسته ها و تمنیات نفسانى، یوسف وار مقاومت نموده و با تمام وجود سر به فرمان پروردگار نهد و هواى نفس خویش را در بند کشد. چنین کسى قطعا از ملایک نیز برتر مى شود؛ زیرا آنان به سادگى و بدون مانع و رادع به عبادت مى پردازند؛ ولى انسان با هزاران مانع سخت و دشوار روبه رو مى شود که قهرمانانه باید با همه آنها پیکار کند. بنابراین کسى که راه عبودیت محضه الهى را در پیش گیرد، مقامى برتر از ملایک خواهد یافت. از این جا روشن مى شود که تعبیرآیه شریفه یا در رابطه با ویژگى هاى اولیه و ذاتى خلقت انسان است و یا ناظر به افراد معمولى است که نه از حیوانات پست ترند و نه از ملایک برتر.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد