آنچه را که در منابع حديثي اهل سنّت در پاسخ اين سؤال آمده است، به سه دسته مى توان تقسيم کرد:
دسته اوّل: رواياتى که اين بند را به تعليم پيامبر | مستند کرده اند، مانند آنچه در سنن أبى داوود از حارث بن عبيد، از محمّد بن عبد الملک بن ابى محذوره، از پدرش، از جدّش نقل شده است که:
قُلتُ: يا رَسولَ اللّه، عَلّمنى سُنَّةَ الأَذان، قالَ: فَمَسَحَ مُقَدَّمَ رَأسى، وَ قالَ: تَقولُ: … حَىَّ عَلَى الفَلاح، فَإن کانَ صَلاةُ الصُّبح قُلتَ: الصَّلاةُ خَيرٌ منَ النَّوم، اللّهُ أکبَرُ … .[۱] گفتم: اى پيامبر خدا! شيوه اذان گفتن را به من بياموز. پيامبر | دستى بر جلوى سرم کشيد و فرمود: «مى گويى: …حىَّ على الفلاح. و اگر نماز صبح بود، مى گويى: الصلاة خير من النوم، اللّه أکبر…».
گفتنى است که سند اين روايت، صحيح نيست.[۲]
روايات ديگرى نيز در التاريخ الکبير بخارى،[۳] المعجم الکبير طبرانى،[۴] المعجم الأوسط،[۵] سنن الترمذى[۶] و سنن ابن ماجة[۷] بر اين معنا دلالت دارند؛ امّا هيچ يک از آنها از نظر سند، صحيح نيست.
دسته دوم: رواياتى که بر اين مطلب دلالت دارند، که بند مذکور به پيشنهاد بلال و تأييد پيامبر اسلام، به اذان افزوده شده است؛ مانند آنچه در المعجم الأوسط از محمّد بن ابراهيم، از پدرش، از جدّش، از عمرو بن صالح، از صالح بن ابى اخضر، از عروه، از عايشه نقل شده که:
جاء بلال إلى النبىّ صلى الله عليه و آله يؤذّنه لصلاة الصبح فوجده نائما فقال: الصلاة خير من النوم فاُقرّت فى أذان الصبح.[۸] بلال نزد پيامبر | آمد که ايشان را براى نماز صبح خبر کند. ديد که پيامبر | خواب است. گفت: «الصلاة خير من النوم» و اين جمله در اذان پذيرفته شد.
روايات ديگرى نيز در سنن ابن ماجة،[۹] مسند ابن حنبل،[۱۰] سنن الدارمى[۱۱] و الطبقات ابن سعد[۱۲] بر اين معنا دلالت دارند؛ امّا اين روايات، هيچ يک، سند صحيحى ندارند.
دسته سوم: رواياتى که بند ياد شده را به دستور و يا تأييد خليفه دوم مستند کرده اند، مانند آنچه در سنن الدارقُطْنى از محمّد بن مخلّد، از محمّد بن اسماعيل حسّانى، از وکيع، از سفيان، از محمّد بن عجلان، از نافع، از ابن عمر، از عمر نقل شده است که به مؤذّن خويش گفت:
إذا بلغت «حىّ على الفلاح» فى الفجر، فقل: الصلاة خير من النوم، الصلاة خير من النوم.[۱۳] در اذان صبح، هر گاه به «حىَّ على الفلاح» رسيدى، بگو: الصلاة خير من النوم، الصلاة خير من النوم.
در موطّأ مالک نيز آمده است:
إنّ المؤذّن جاء إلى عمر بن الخطّاب يؤذنه لصلاة الصبح، فوجده نائما، فقال: «الصلاة خير من النوم»، فأمره عمر أن يجعلها فى نداء الصبح.[۱۴] مؤذّن، نزد عمر بن خطّاب آمد تا او را براى نماز صبح خبر کند. ديد که خواب است. پس گفت: الصلاة خير من النوم. عمر به او دستور داد که از آن پس، اين جمله را در اذان صبح بگويد. با عنايت به اين که روايات دسته اوّل و دوم، نه از نظر سند، قابل اعتمادند و نه از نظر مضمون هماهنگ، نمى توانند اثبات کنند که «الصلاة خير من النوم»، جزء اذان نخستين بوده است؛ بلکه همان طور که در شمارى از احاديث اهل بيت ^ و کلمات برخى از صحابه و تابعيان آمده است، اين جمله پس از پيامبر | به اذان افزوده شده است. و اينک، گزارش برخى از اين متون:
۱. گزارش الکافى:
عن معاوية بن وهب قال: سَأَلتُ أبا عَبداللّه عليه السلام عَن التَّثويب في الأَذان وَ الإقامَة فَقالَ: ما نَعرفُهُ.[۱۵] معاوية بن وهب گفت: از امام صادق × درباره ذکر جمله «الصلاة خير من النوم» در اذان و اقامه پرسيدم. فرمود: «ما از چنين چيزى خبر نداريم [و قبولش نداريم]».
۲ . گزارش المصنّفي عبد الرزّاق:
عن ابن جريج: أخبرنى عمرو بن حفص أنّ سعدا (المؤذّن) أوّل من قال: الصلاة خير من النوم فى خلافة عمر … قال: بدعة، ثمّ ترکه، وَ أنّ بلالاً لم يؤذّن لعمر.[۱۶] ابن جُرَيج گفت: عمرو بن حفص به من خبر داد که سعدي مؤذّن، نخستين کسى بود که گفت: «الصلاة خير من النوم» و اين، در خلافت عمر بود… . [عمر] گفت: بدعت است؛ امّا بعدها آن را آزاد گذاشت. بلال براى عمر، اذان نگفت.
۳. گزارش المصنّفي عبد الرزّاق:
أخبرنى (حسن) بن مسلم أنّ رجلاً سأل طاووسا جالسا مع القوم فقال: يا أبا عبد الرحمن! متى قيل: الصلاة خير من النوم؟ فقال طاووس: أما إنّها لم تُقَل على عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله، و لکنّ بلالاً سمعها فى زمان أبى بکر بعد وفاة رسول اللّه صلى الله عليه و آله يقولها رجل غير مؤذّن فأخذها منه، فأذّن بها، فلم يمکث أبو بکر إلّا قليلاً، حتّى إذا کان عمر قال: لو نهينا بلالاً عن هذا الذى أحدث، و کأنّه نسيه، فأذّن به الناس حتّى اليوم.[۱۷] حسن بن مسلم، به من خبر داد که مردى، از طاووس ـ که با عدّه اى نشسته بود ـ پرسيد: اى ابو عبد الرحمان! از چه زمانى جمله «الصلاة خير من النوم» گفته شد؟ طاووس گفت: اين جمله در عهد پيامبر خدا گفته نشد؛ بلکه بلال، در زمان ابوبکر و پس از وفات پيامبر |، آن را از مردى که مؤذّن نبود، شنيد و آن را از او گرفت و در اذان گفت. [حکومت] ابوبکر، چندان نپاييد و عمر که آمد، گفت: کاش بلال را از اين چيزى که به وجود آورد، نهى کنيم! و گويا فراموش کرد که چنين کند. پس مردم تا به امروز، اين جمله را در اذان مى گويند.
۴. گزارش جامع المسانيد:
عن إبراهيم ـ عن أبى حنيفة ـ قال: سألته عن التثويب، فقال: هو ممّا أحدثه الناس، و هو حَسَنٌ ممّا أحدَثوا و ذَکَر أنّ تثويبهم کان حين يفرغ المؤذّن من أذانه أنّ الصلاةَ خيرٌ من النوم ـ مرّتين ـ أخرجه الإمام محمّد بن الحسن فى الآثار فرواه عن أبى حنيفة، ثمّ قال محمّد: و هو قولُ أبى حنيفةَ و به نأخذ.[۱۸] از ابراهيم روايت شده که گفت: از ابو حنيفه درباره «الصلاة خير من النوم» پرسيدم . گفت: اين، از چيزهايى است که مردم، [پس از پيامبر |] بدعت نهاده اند و در ميان چيزهايى که به بدعت آورده اند، چيز خوبى است. ابو حنيفه گفت که اعلام دوباره آنها براى وقت نماز، به اين گونه بود که مؤذّن، وقتى اذانش را به پايان مى برد، دو بار مى گفت: الصلاة خير من النوم.
او اين روايت را از امام محمّد بن حسن در الآثار آورده و آن را از ابو حنيفه روايت کرده است. محمّد سپس مى گويد: اين، قول ابوحنيفه است و ما هم بدان قائليم.
علاوه بر آنچه ذکر شد، گزارش هاى ديگرى نيز حاکى از اين است که منشأ تثويب، فرمان و يا تقرير (تأييد) خليفه دوم بوده است؛[۱۹] ليکن در حديثى از ابو الحسن ×، آغاز تثويب، به بنى اميه نسبت داده شده است. متن اين روايت، چنين است:
الصَّلاةُ خَيرٌ منَ النَّوم، بدعَةُ بَنى اُمَيةَ، و لَيسَ ذلکَ من أصل الأَذان، وَ لا بَأسَ إذا أرادَ الرَّجُلُ أَن ينَبّه النّاسَ للصَّلاة أن ينادي بذلکَ، و لا تَجعَلهُ من أصل الأَذان، فَإنّا لا نَراهُ أذانا.[۲۰] جمله «الصلاة خير من النوم»، بدعت بنى اميه است و جزء اذان نيست؛ امّا اشکالى ندارد که شخص، هرگاه که مى خواهد مردم را به نماز متوجّه سازد، آن را بگويد؛ ولى آن را جزء اذان قرار مده؛ چون ما آن را جزء اذان نمى دانيم.
مى توان گفت که اين احاديث، با گزارش هايى که آغاز تثويب را عصر خليفه دوم مى دانند، قابل جمع است، بدين سان که در عصر خلافت عمر، مدّتى به فرمان يا تقرير او، جمله «الصلاة خير من النوم» در وسط اذان يا پس از آن گفته مى شده؛ امّا چنان که در گزارش ابن جريج آمد، پس از مدّتى، ترک گرديده است، تا اين که در دوران حکومت معاويه، با جعل رؤياى عبد اللّه بن زيد ـ که مشتمل بر اين جمله بود ـ به طور رسمى، جزئى از اذان صبح قرار داده شد.
با عنايت به آنچه ذکر شد، روشن مى شود که چرا فقها و محدّثان شيعه، شمارى از رواياتى را که جواز گفتن اين جمله را از اهل بيت ^ نقل کرده اند، نپذيرفته و جهت صدور يا دلالت آنها را مخدوش دانسته اند.
خانه » همه » مذهبی » جمله «الصلاةُ خيرٌ من النوم» که در اذان صبح در ميان اهل سنّت مرسوم است، آيا در عصر پيامبر | هم در اذان بوده يا بعدا افزوده اند؟