خانه » همه » مذهبی » جهان شمولى اسلام در پیشا جهانى شدن

جهان شمولى اسلام در پیشا جهانى شدن

جهان شمولى اسلام در پیشا جهانى شدن

بیش از هر الگوى موجود در تاریخ، الگوى اسلام با جهان شمولى در آمیخته و بر مبناى جهان شمولى پایهریزى شده است. چهارده قرن قبل، ادوار طولانى پیش از اینکه اصطلاح امروزى جهانى سازى،

0004525 - جهان شمولى اسلام در پیشا جهانى شدن
0004525 - جهان شمولى اسلام در پیشا جهانى شدن
نویسنده : مرتضی اشرافی

 

بیش از هر الگوى موجود در تاریخ، الگوى اسلام با جهان شمولى در آمیخته و بر مبناى جهان شمولى پایهریزى شده است. چهارده قرن قبل، ادوار طولانى پیش از اینکه اصطلاح امروزى جهانى سازى، جهانى شدن و جهانى کردن متداول و سخن روز شود، اسلام براى اولین بار در تاریخ نه تنها چارچوب و نظریات و بنیاد جامع جهان شمولى را به جامعه بشرى عرضه نمود، بلکه در مدت بسیار کوتاهى توانست این جهان شمولى را بر مبناى عقیده و ایمان در بستر و عرصه اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، علمى و فرهنگى پیاده کند. دستورهاى اسلام جهان شمول است: »و ما أرسلنک إلا رحمة للعالمین« یعنى »ما تورا جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.(1)
جهان شمولى اسلامى از دو منظر بى نظیر است: نخست این که جهان شمولى اسلامى از جنبه نظرى، مکتبى و تئوریک، زاییده یک جهان بینى دقیق و منظم و جامع الهى است که عدالت بر آن حکم فرماست است. دیگر آن که اسلام تنها مکتبى است که به این دیدگاه جهان شمولى در تاریخ جنبه عملى داد. ظهور و گسترش اسلام در تاریخ بشریت تأثیر فوق العادهاى در جهانى شدن فرهنگ، اقتصاد و علوم و دانش داشت.(2)

اتحادیه امت اسلامى در جهان اسلام

طرح تشکیل اتحادیه امت اسلامى، قدمى است در مسیر و در پى آمد و ساختار جهان شمولى اسلام و در تشکیل یک نظام جهانى جدید فراسوى نظام کنونى ملت – دولت و سفسطه هاى جهانى سازى آن. اتحادیه امت اسلامى در قالب یک واحد جهانى رهاییبخش و وحدتگرا متشکل از جامعه و حکومت اسلامى است. مفهوم امت ثقل و مرکز این اتحادیه را تشکیل مى دهد و در حقیقت چارچوب جامعه شناسى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، تکنولوژى و نظامى جهان شمولى و نظام اسلامى است. مفهوم امت در این جا متصل به مفهوم جامعه یا مترادف آن در معرفتشناسى و انسان شناسى و جامعه غرب نیست. مفهوم امت ابعاد مردم، اجتماع، جامعه، دولت و اقتصاد را در بردارد؛ بنابراین، اتحادیه امت اسلامى واحد حکومتى، دولتى، مردم سالارى و بالاتر از همه، مکتب و خداشناسى و ایدئولوژى مسلمانان است. اتحادیه امت اسلامى نه شبیه اتحادیه اروپا و نه چیزى مانند ایالات متحده آمریکا است و بنابراین با چنین عنوان هایى مانند اتحادیه کشورهاى اسلامى، جماهیر کشورهاى اسلامى و با سازمان هایى مانند سازمان کنفرانس ممالک اسلامى کاملا تفاوت دارد.
اتحادیه امت اسلامى طبیعتا باید از پایین یعنى از ردیف مردم و اجتماع و رهبران اسلامى شروع گردد و بعد، بسیج جهانى به خود بگیرد و سپس شامل دولت هاى اسلامى شود.(3)

قلمرو جغرافى و تاریخى جهان اسلام

برخى تصور مى کنند جهان اسلام شامل حدود شصت کشور مستقل اسلامى است که متجاوز از 50% سکنه آنان مسلمان هستند، اما باید بر این قلمرو، مناطقى را اضافه کرد که در آنها اقلیت هاى مسلمان زندگى مى کنند. این مجموعه پس از ظهور اسلام شامل تغییرات زیادى بوده تا شکل کنونى را به دست آورده است.(4)
بخش زیادى از این مناطق در حاکمیت بنى عباس و یا مرکزیت بغداد قرار داشت. به تدریج در قرون بعدى تا پایان قرون وسطى، اندلس (اسپانیا و پرتغال کنونى) تحت حاکمیت مسیحیان درآمد و مسلمانان از شبه جزیره ایبرى اخراج شدند. اما همزمان قلمرو امپراتورى بیزانس تحت حاکمیت اسلامى قرار گرفت. از جانب شرق هم قلمرو اسلامى به دلیل فتوحات، روابط تجارى، سیاحت و مهاجرت علما و عارفان مسلمان در حال گسترش بود. به نحوى که تمامى ساکنین شبه قاره هند، بخشى از آسیاى جنوب شرقى، جزایر فیلیپین و ترکستان چین هم مسلمان شدند و اقلیت هایى از مسلمان ها در دیگر نواحى آسیاى شرقى و شبه جزیره هندوچین پدید آمدند.(5)
دنیاى اسلام داراى محدودهاى از سواحل غربى آفریقا در اقیانوس اطلس تا منتهى الیه شرقى اندونزى به طول متجاوز از یازده هزار کیلومتر است و از حوالى خط استوا در آفریقا تا حواشى سیبرى در روسیه را که مسیرى به طول 5000 کیلومتر مى باشد در بر مى گیرد. جهان اسلام به دو بخش مرکزى و پیرامونى تقسیم مى گردد و در مجموع مساحت آن به حدود 23 میلیون کیلومتر مربع بالغ مى گردد و یک سوم مساحت دنیا را شامل مى شود.(6)

ویژگى هاى جمعیتى جهان اسلام

طبق آخرین گزارش مرکز تحقیقات بینالملل علوم مذهبى در حال حاضر 12 مذهب جهان در شمار پرطرفدارترین مذاهب جهان هستند. پس از مسیحیت، مسلمانان، با 5/1 میلیارد نفر دومین گروه مذهبى در جهان هستند. که یک چهارم جمعیت جهان را بهوجود مى آورند. قاره آسیا 65% سکنه مسلمان را به خود اختصاص داده است، 25% مسلمین در کشورهاى عربى آسیایى و آفریقایى و 10% در بین دیگر کشورهاى آفریقا، ده درصد باقى مانده در قاره هاى اروپا، آمریکا و اقیانوسیه زندگى مى کنند. سه کشور اندونزى، بنگلادش و پاکستان یک چهارم مسلمانان را در قلمرو خود جاى داده اند. پر جمعیت ترین کشور اسلامى اندونزى است که در حال حاضر 212 میلیون نفر جمعیت دارد و از نظر جمعیت رتبه چهارم را در جهان دارا است. نرخ رشد جمعیت در کشورهاى مسلمان بالاست ولى در پاره اى از سرزمین ها بین 1% تا 3% نوسان دارد.(7)

منابع عمومى و ثروت هاى طبیعى

بخش مهمى از کشورهاى اسلامى در نواحى گرم و خشک و کم آب واقع شده با این وجود، جهان اسلام از نظر منابع غنى است و سرزمین هاى با اکثریت مسلمان از طریق راه هاى آبى صادرات و واردات خود را انجام مى دهند، علاوه بر حمل ونقل دریایى این آب هاى سطح الارضى، به لحاظ تأمین پروتئین آبزیان براى مسلمانان اهمیت دارد، در برخى کشورها منابع سوخت هاى فسیلى چون نفت و گاز از دریاها و دریاچه هایى که در مجاورت آنها قرار دارد بدست مى آید. اساس فعالیت هاى اقتصادى در کشورهاى مسلمان بر تولیدات کشاورزى، دامدارى و استخراج منابع معدنى استوار است و نیمى از نیروى شاغل این سرزمین ها در بخش هاى مزبور کار مى کنند. الجزایر، لیبى، ایران، عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربى و نیجریه، کشورهاى تولید کننده و صادر کننده نفت هستند که عضو سازمان اوپک (oPec )مى باشند، که در میان آنان عربستان به لحاظ تولید و صدور این ماده مهم رتبه اول را داراست.

اندیشمندان امت اسلامى و جهان اسلام

درباره وحدت امت اسلامى و جهان اسلام اندیشمندان زیادى به بحث و بررسى این مطلب پرداخته اند، نویسندگان و بزرگانى چون امام خمینى(ره)، شهیدمطهرى، سید جمالالدین اسدآبادى، شیخ محمد عبده و… که همگى درصدد ارائه راهکارهایى براى اتحاد امت اسلامى و دورى کردن ملت هاى مسلمان جهان اسلام از تفرقه و اختلافات بنیان کن مى باشد. در ادامه به نظریات برخى از این اندیشمندان اشاره مى گردد:
سید جمال و اندیشه اتحاد اسلامى: اسدآبادى را به یک روایت سرسلسله نهضت هاى اصلاحى در جوامع اسلامى مى دانند، زیرا در دو قرن اخیر رابطه میان مسلمانان و دول غربى، به رابطه میان استعمارگر و مستعمره تبدیل شده بود و نقش بى بدیل سید جمال در مبارزه با پدیده استعمار بر کسى پوشیده نیست. به عقیده بسیارى از اندیشمندان تجدید حیات اسلامى در میان مسلمانان و کشورهاى اسلامى، محصول فرایند استعمار و عملکرد آن در کشورهاى اسلامى بوده است.(8)
به یقین در عصرى که سید جمال مى زیست، نیاز به وحدت مسلمانان تنها در میان نخبگان و اندیشمندان ظهور و بروز داشت، اما امروز این نیاز پس از تجربه هاى پیاپى و تحمل آسیب هاى ناشى از تفرقه، به میان قاطبه مسلمانان نیز کشیده شده است. و در واقع اولین گام نیل به وحدت که نیاز به آن است طى شده است و این البته فرصت بسیار مغتنمى است تا در درون خود بتواند وحدت را بیافریند. کشمکش هاى سال هاى اخیر در جوامع اسلامى و ایجاد تفرقه از سوى آنان که اتحاد مسلمانان را بر نمى تابند در کنار همه زیان هایش، این سود را داشته است که وحدت در نیاز به وحدت را به وجود آورده است.(9)
امام موسى صدر و پروژه تعامل و گفت وگو: ایشان جامعه متحد جهانى را – تا قبل از حکومت واحد موعود – جامعه اى نمى داند که همه آحاد آن از یک دین و آیین پیروى کنند. نگاه امام موسى صدر به جامعه لبنانى مرکب از سه دین و سه تمدن و 16 طائفه، نمایانگر دیدگاه ایشان به جامعه مطلوب جهانى است. جامعه اى که از طوایف مختلف و فرهنگ هاى گوناگون و سنن و آداب متنوع شکل گرفته است. امام صدر جامعه آن روز لبنان را، زبان حال و مینیاتورى از فرداى جهان انگاشته و از همین نقطه نظر بود که موفقیت خود را در گفت وگو و تعایش، در لبنان آن روز قابل تعمیم به سراسر جهان انگاشته، و آن را براى تمامى ملت هاى طالب صلح، مطلوب و امکان پذیر مى دانست. از همین رو؛ با درکى صحیح و پیش هنگام از روند جهانى شدن، به عنوان فقیه جامعالشرایط و بر اساس شناخت دقیق موضوعات و اقتضائات زمان و مکان، طرحى نو براى تنظیم رابطه اى پایدار میان پیروان اسلام و مسیحیت و حتى پیروان راستین آئین موسى (علیهالسلام) در انداخت. امام صدر چارچوب فکرى و عملى پروژه گفت وگو و تعایش را چنان طراحى و اجرا نمود که به رغم ملحوظ نمودن تمامى دقایق و ظرایف شرع مقدس، در میان طوائف غیر مسلمان مقبولیتى گسترده یافت.
سید قطب و نفى ملى گرایى: قطب جامعه را به دو نوع جاهلى و اسلامى تقسیم مى کند.10
سید قطب، آفت بزرگ جوامع اسلام را ملى گرایى مى داند و معتقد است تا وحدت میان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپریالیسم غرب بر منابع مالى مسلمانان چنگ خواهد انداخت. علت مخالفت سید با ملى گرایى این است که ملى گرایى در مقابل وحدت مسلمانان قرار گرفته. وى معتقد بود هر جا مسلمانى هست، آن جا قلمرو اسلام است.11
شیخ محمد عبده و عقلانیت اسلامى: او شاگرد مکتب سید جمال بود، اما شیوه ها و نوع برخوردش با او همگون نبود. تمامى همت و تلاش وى به اصلاح فکرى و تربیتى معطوف مى شد و از اصطکاک سیاسى با دولت انگلیس بر حذر بود. شیخ محمد عبده چاره مقابله با هر دو جریان تحجر و غربزدگى را احیاى فکر دینى و بازگشت به سرچشمه هاى اصلى شریعت اسلامى از راه مبازره با تقلید مى دانست. وى به مانند سید جمال با این فکر مخالفت کرد که باب اجتهاد از زمان احمد حنبل بسته شده و از این جهت با علماى الازهر مخالف بود. البته معتقد بود که تنها راسخان در علم مى توانند به اجتهاد بپردازند. وى نه تنها در برابر مذاهب اسلامى غیر از مذهب خود اعم از مذاهب اهل تسنن یا مذهب شیعه بلکه نسبت به ادیان یهود و مسیحیت هم با تساهل رفتار مى کرد. عبده دو آرزو داشت. یکى آرزوى وحدت و اتحاد ملت مسلمان و دوم آرزوى یگانگى ملت مصر که شاخه اى از امت اسلامى بود. گرچه این دو آرزو چندان با هم قرابت نداشتند اما او سعى کرد که هرگز از جدایى بین سیاست و دیانت صحبت نکند و اعتقادى هم به آن نداشت.12شیخ محمد عبده مانند سید جمال به وحدت دنیاى اسلام مى اندیشید و با تعصبات فرقه اى رابطه اى نداشت. شرح نهج البلاغه او گامى موثر در تقریب بین مذاهب اسلامى بود.(13)
امام خمینى(ره) و نوع نگرش به وحدت اسلامى: ایشان همواره بر این اصل اساسى وحدت در جامعه تاکید داشته و این را نه به عنوان یک استراتژى و تاکتیک براى پیروزى بر حریف بلکه جوهره عزت و اقتدار مسلمین و ماهیت اجتماعى، سیاسى بودن مکتب اسلام و تعبد معرفت شناسانه مى دانستند. یکى از امورى که مورد اتفاق و پذیرش همه عقلاى عالم خصوصا انبیاى اله بوده و هست کیمیاى وحدت است و شاید بتوان گفت اصل اساسى و بنیادى در تعالیم اسلام دعوت به وحدت و ایجاد همدلى و همفکرى در بین انسان هاست.حضرت امام خمینى(ره) به عنوان احیاگر اسلام ناب در عصر حاضر، همواره بر این اصل اساسى وحدت در جامعه تاکید داشته و این را به عنوان یک استراتژى و تاکتیک براى پیروزى بر حریف و تشکیل حکومت نمى دانست بلکه جوهره درک وى از عزت و اقتدار مسلمین و ماهیت اجتماعى، سیاسى بودن مکتب اسلام و تعبد معرفت شناسانه ایشان از کلمات و اصول تعالیم اسلامى و قرآنى چنین اقتضایى داشت و این روش و منش هیچ منافاتى با عقیده و مرام تشیع وى نداشت.(14)
شهید مطهرى و بعد فرهنگى تجدید حیات اسلامى: وى، افزون بر آگاهى از مشکلات و مسایل فرهنگى و اجتماعى مسلمانان کشور و کوشش در جهت رفع آن، از وضع حاکم بر جهان اسلام رنج مى برد. مطهرى در مقام بسترسازى اصلاح فراگیر زندگى و جامعه جهانى مسلمان بود. شهید مطهرى در حقیقت، نگران از دست رفتن واپسین سرمایه هایى بوده است که پدید آورنده تمدن بزرگ اسلامى است. در نگاه مطهرى، بعد فرهنگى حرکت بازگشت به خویشتن مسلمانان، بیش از بعد نظامى و سیاسى آن – که در کشور گشایى با دیگر فاتحان وجه اشتراک مى یابد – شایان اعتناست.(15) چرا که اسلام، مکتب حیات بخش است و فراتر از سلطه و سیطره بر منابع مادى، روشناى ذهن ها و فراخ ناى فضیلت و عدالت و عزت بشرى را مى طلبد.(16)

مؤخره

مسئله دنیاى اسلام بسیار مهم است. دنیاى اسلام یک چهارم جمعیت دنیا را در اختیار دارد و بیش از یک چهارم جمعیت کشورهاى دنیا مسلمان اند. به همین میزان حق رأى در سازمان ملل را دارد. ازطرفى مهمترین نیاز امروز آن و فرداى دنیا یعنى انرژى نیز در جهان اسلام جاى گرفته است. موقعیت جغرافیاى سیاسى آن هم بسیار مهم است. چیزهاى با ارزشى در قاره هایى که اسلام در آنجا مستقر است، وجود دارد. راه هاى آبى مهم تنگه ها و بالاخره در چهارراه هوایى و زمینى دنیا قرار گرفته است. بازارى بسیار نیرومند که خیلى چیزها راجذب مى کند.
جهان و در پى آن جهان اسلام، در حال یک تحول بزرگ است. تحول زمان ما نیز با گذشته ها کمى فرق دارد؛ تحولى سریع است. نقاط مهمى در دنیا وجود دارد که تکیهگاه این تحولات است.

پی نوشت ها :

1. سوره انبیاء، آیه 107.
2. محمدیان، صادق، جهان شمولى اسلامى، قم، نشر سیدالشهداء، 1380، ص 60.
3. همان، ص 89.
4. آقابخشى على، افشارى راد مینو، فرهنگ علوم سیاسى، مرکز مطالعات و مدارک علمى ایران، تهران، 1374، ص 109.
5. رواق اندیشه، شماره 48، آذر 1384، ص 29 – 28.
6. شفیعى مازیار، جغرافیاى سیاسى جهان اسلام، تهران، نشرهادى الشرق، 1385، صص 34 الى 58.
7. همان، صص 78 الى 112.
8. افشار ایرج، مجموعه مقالات سواد و بیاض، تهران، نشر کاردان، 1374، ص 226.
9. جمالى لطف الله، شرح حال و آثار سید جمال الدین، قم، دارالفکر، 1349، صص 26 الى 48.
10. سید قطب، فاجعه تمدن و رسالت اسلام، ترجمه على حجتى کرمانى، تهران، مشعل دانشجو، 1376، ص 55.
11. سید قطب، اسلام و صلح جهانى، ترجمه و توضیح هادى خسروشاهى و زین العابدین قربانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368، ص 23.
12. عنایت حمید ، اندیشه سیاسى در اسلام مصر، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى، تهران، دانشگاه تهارن، 1373، ص 36.
13. همان، ص 39.
14. امام خمینى، تبیان، دفتر پانزدهم، وحدت از دیدگاه امام خمینى(ره )، تهران، موسسه نشر آثار امام خمینى(ره)، 1376، ص 210.
15. مطهرى مرتضى، مجموعه آثار، جلد اول، تهران، صدرا، 1381، ص 231.
16. فصلنامه علمى پژوهشى بنیاد شهید انقلاب اسلامى، سال اول، پاییز 1378، ص 83.

منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 290

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد