زمان خودسازی:
خودسازی به عنوان
یک فریضه عقلی و دینی در همه ادوار زندگی انسان جریان دارد و در هیچ لحظه ای از عمر
نباید ترک شود؛ زیرا کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در گرو آن است. سهولت
خودسازی، در همه دوران های زندگی به یک اندازه نیست. کسی که دوران جوانی را سپری
کرده و در میان سالی به غفلت خو کرده، به دشواری می تواند کام خود را از عادت های
بد و لذت های حرام محروم سازد. دشوارتر اینکه، خروج او از غفلت کار آسانی نیست و
چون غافل است درد خود را نمی داند تا به درمان آن روی آورد. حتی اگر به علتی از
خواب غفلت بیدار شود، توان او برای ساختن حال و آینده خود اندک شده و نمی تواند به
راحتی با گذشته خود وداع نماید.
حقیقت خودسازی
انس با خداوند و ترک تعلق به دنیا است. لطافت روحی جوان زمینه بسیار مناسبی برای
ارتباط با خداوند و انس با او است و چون هنوز حب دنیا و وابستگی به لذت های مادی در
دل جوان رسوخ نکرده، در این سنین راحت تر می تواند خود را از دوستی دنیا تخلیه
نماید و به جای آن حب الهی را جایگزین کند.
فرصت
جوانی:
جوانی بهترین
فرصت برای سازندگی و پیمودن مسیر کمال است، زیرا در این سن انسان در اوج قدرت بدنی
و روانی است و برای خودسازی به این قدرت نیاز دارد. فلسفه اصلی وجود قدرت در دوران
جوانی صرف آن در جهت خودسازی و توانمند سازی روح است. انسان به هر مقدار که از این
دوران فاصله می گیرد، اگر در مسیر خودسازی باشد، انرژی جسمانی اش صرف قوت روح می
شود و در نتیجه آن اگر چه از قدرت جسمانی اش کاسته می شود، ولی روحش قوی و توانا می
گردد. ولی اگر در این مسیر نباشد، نیروهایش را از دست می دهد، بدون اینکه چیزی در
خور عمر بیابد و در نتیجه احساس خسارت و ضرر خواهد کرد. قرآن کریم در سوره عصر در
این باره می فرماید: «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات؛
بدرستی که انسان در خسارت و زیان کاری است مگر کسانی که در مسیر ایمان و
عمل(خودسازی) قرار دارند.» بنابراین بهترین راه صرف نیروی جوانی در مسیر خودسازی
است و دوران جوانی سکوی پرش به قله کمال و کلید رسیدن به سعادت جاودانه است.
در این مرحله
هنوز شخصیت انسان به طور کامل شکل نگرفته و صفات و خصلت های ناپسند و عادات زشت
هنوز در عمق روح ریشه نکرده است، لذا می توان با هزینه و زحمت کمتری در جهت رفع
آنها و جایگزین کردن فضیلت ها و اخلاق پسندیده اقدام کرد. کاری که در سنین بالاتر
به دلیل ملکه شدن صفات و ثبوت عادت ها بسیار سخت و دشوار خواهد بود. مولوی این
موضوع را به زیبایی و در قالب تشبیه بیان کرده است:
تو که می گویی که
فردا، این بدان که به هر روزی که می آید زمان
آن درخت بد،
جوان تر می شود وین کَننده، پیر و مضطر
می شود
خار بن در قوت و برخاستن خارکَن
در سستی و در کاستن
او جوان تر می
شود تو پیرتر زود باش و
روزگار خود مبر
با وجود این
واقعیت آشکار، متأسفانه غالبا فرصت ارزشمند جوانی به رایگان از دست می رود و زمانی
انسان متوجه این خسران می گردد که کار از کار گذشته و فرصتی برای جبران باقی نمانده
است. یک جوان اگر در مسیر کسب آگاهی و تجربه عملی نباشد، به علت فقدان این تجارب و
شناخت ها، در عالم بی خبری و تخیل های غیر واقعی به سر می برد و شاید برای خود
عالمی تصور کند که جز احساسات غیر واقعی و افکار غیر منطقی و دور از حقیقت، چیزی در
آن وجود ندارد.
احساسات دوران جوانی:
ناآگاهی ها و
سوار شدن بر موج احساسات و عواطف ناپایدار در سنین جوانی، موجب می گردد که سرمایه
های بی بدیل این دوران از دست برود و انسان در نیمه راه کمال از قافله سعادت و
معنویت باز بماند. از طرف دیگر فوران میل های غریزی در پرتو قدرت و قوت جسمی، او را
تحت تأثیر قرار می دهد و به دنبال همین امیال به حرکت در می آورد و بدین ترتیب
دوران جوانی را که بهترین فرصت برای تکامل فکری و روحی است، بدون هیچ حاصل و نتیجه
ای، پشت سر می گذارد.
اگر در این فرصت
مغتنم و گرانقدر، قدرت جسمی و روحی و سرمایه های فراوان و طراوت و شادابی جوانی، با
رشد عقلی و همراه گردد و انسان پیش از دست رفتن این دوران بی همتا، از اهمیت و ارزش
آن آگاه شود، می تواند بهره کامل خود را از آن بگیرد و از این امکانات خداداد و
سرشار در جهت تکامل و رشد معنوی خود استفاده شایانی ببرد.
باید کاری کرد که
وقتی غروب خورشید عمر را به نظاره می نشینیم و دفتر دوران گذشته را ورق می زنیم،
وجودمان سرشار از لذت و احساس سعادت و پیروزی شود و هیچ گونه تأسف و احساس زیان و
خساراتی نسبت به گذشته و به ویژه دوران جوانی خود نداشته باشیم، نکند که در واپسین
عمر در یابیم که جام زندگی از اول خالی بوده و ما از این جام جز باده خیال ننوشیده
ایم.
توصیه به جوانان:
امام خمینی قدس
سره در توصیه ای به جوانان فرموده: شما تا جوان هستید می توانید کاری انجام دهید،
تا نیرو و اراده جوانی دارید می توانید هواهای نفسانی، مشتهیات دنیایی و خواسته های
حیوانی را از خود دور سازید؛ ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید
دیگر در پیری کار از کار گذشته است. تا جوانید کاری کنید. نگذارید پیر و فرسوده
شوید. قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد؛ لیکن هر
چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد تا جایی که کندن آن از
دل ممکن نیست.[1]
فرصت
جوانی در روایات:
هدایتگران بشریت و
راهنمایان انسان به سوی کمال نیز در روایاتی که از آنها نقل شده، تاکید فراوانی بر
انجام خودسازی در دوره جوانی دارند. از پیامبر اکرم(ص)نقل شده که فرمود: «من تعلم
العلم فی شبابه کان بمنزله الرسم فی الحجر و من تعلم و هو کبیر کان بمنزله الکتاب
علی وجه الماء؛ کسی که در جوانی بیاموزد (علم او) همچون نقش زده بر سنگ (ماندگار)
است و کسی که در حالی که پیر است بیاموزد (علم او) همچون نوشته بر آب است.»[2]
همچنین آن حضرت
فرمود: «اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً
فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ. ثم قرأ: «فطال علیهم الامد فقست قلوبهم؛ شما را به
نیکی درباره جوانان سفارش می کنم، زیرا آنان قلب نرمتری دارند. خداوند مرا به
پیامبری برانگیخت تا مردم را نوید و انذار دهم پس جوانان با من پیمان بستند، ولی
پیران با من مخالفت کردند. سپس این آیه را قرائت فرمود: زمان طولانی بر آنها گذشت و
دلهایشان سخت گردید.»
این روایت به نرمی
دل جوانان تأکید می کند، هر چه قلب نرمتر باشد، پذیرش ایمان سهل تر است. از امام
صادق(ع) روایت شده است: «من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه؛
کسی که قرآن را در جوانی قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود.»[3]
این تأثیر ناشی از آمادگی روحی و صفای دل جوان است. امیرالمؤمنین (ع) خطاب به فرزند
خود می فرمایند:
«و انما قلب الحدث
کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و
یشتغل لُبُّک؛ و دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه در آن کشت کنند بپذیرد، پس به
ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت سرگرم چیزهای دیگر شود.»[4]
پی
نوشت ها: