حاجی، احرام دِگر بند….!
سخن در فریضه ی بزرگ و کنگره ی عظیم حج است. بزرگ ترین اجتماع مسلمانان که خداوند برای ما در نظر گرفته است. مراسمی پربرکت که مسلمانان جهان با عشق و شوری خاص، در سرزمینی که یادآور خاطرات پیامبر رحمت،
نویسنده: علی سعیدی
سخن در فریضه ی بزرگ و کنگره ی عظیم حج است. بزرگ ترین اجتماع مسلمانان که خداوند برای ما در نظر گرفته است. مراسمی پربرکت که مسلمانان جهان با عشق و شوری خاص، در سرزمینی که یادآور خاطرات پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ع) است، تجمع می کنند و عمل واجب حج را انجام می دهند. سخن در مورد نقش حجت زمان و انسان کامل در این مراسم است. آیا اعمال حج، صرفاً همین اعمال و آداب ظاهری است یا باطنی نیز دارد؟ آیا این امنیتی که در مورد حج در قرآن وعده داده شده است، برای همه است یا این که شروطی دارد؟ قبل از ورود به بحث، نکته ی ظریفی از شیخ صدوق (رحمه الله) نقل می کنیم تا بیشتر به نقش امام و حجت زمان در زندگی خود پی ببریم.
ایشان در جواب این سوال که چرا خداوند سپاه ابرهه را به خاطر داشتن قصد نابودی کعبه، نابود کرد، ولی با لشگر حجاج بن یوسف چنین کاری نکرد، می فرماید: «چون سپاه ابرهه قصد کرده بود که خانه ی کعبه را ویران کند و از بین ببرد؛ بنابراین خداوند آنها را نابود کرد؛ ولی با حجاج چنین نکرد، برای این که قصد حجاج تخریب کعبه نبود؛ بلکه منظور او کشتن ابن زبیر بود [همو که با صاحب حق، امام سجاد(ع)، دشمن شده بود.] پس وقتی ابن زبیر به کعبه پناه برد، خداوند خواست به مردم نشان بدهد که چنین فردی را امان نمی دهد.»(1)
در تفسیر آیه ی «سیُروا فیهَا لَیالیَ وَ اَیامَّاً آمِنینَ» (2)؛ «شب ها و روزها در این آبادی ها با ایمنی (کامل) سفر کنید»، گفت و گویی از امام صادق (ع) وارد شده است که به وضوح به ارتباط حجت زمان (عج) با حج اشاره دارد (3). امام صادق (ع) از ابوحنیفه در مورد این آیه پرسیدند: «کجای زمین منظور است؟» ابوحنیفه گفت: «بین مکه و مدینه». امام صادق (ع) رو به اصحاب کردند و فرمودند: «می دانید که میان مکه و مدینه راهزنانی هستند که اموال مردم را می گیرند و مردم از جان خود در امان نیستند و گاهی کشته می شوند.» اصحاب جواب دادند: «بله» . ابوحنیفه ساکت شد. امام (ع) دوباره از ابوحنیفه در مورد آیه ی 97 سوره آل عمران «وَمَن دَخَلهُ کانَ آمِناً» سؤال کردند: «کجای زمین منظور است؟» ابوحنیفه گفت: «مکه». امام فرمود: «آیا در زمانی که حجاج بن یوسف منجنیق گذاشت و عبدالله بن زبیر را در مکه کشت، در امان بود؟» ابوحنیفه دوباره ساکت شد. ابوبکر حضرمی که حاضر بود، از امام در مورد جواب هر دو سوال پرسید. امام فرمودند: «ای ابابکر! «سیرُوا فِیهَا لیَالیَ وَ أیَّامَّا آمِنینَ» یعنی همراه با قائم ما اهل بیت، و اما «مَن دَخَلهُ کانَ اَمناً » برای کسی که با او بیعت کند وهمراه او داخل شود و از یاران او باشد.» در قرآن نیز آیاتی وجود دارد که به ارتباط امام معصوم با حج و اعمال آن اشاره دارد.
هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) بنای کعبه را تمام کرد، خداوند به او این چنین خطاب کرد: « َ أذَّن فِی النَّاس بالحَجَّ یَأتوکَ رجَالاً وَ عَلَی کُلَّ ضَامر یَأتیِنَ مِن کلِّ فَج عَمیق» (4)؛ «و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.»
نکته ی ظریف این آیه، ضمیر (ک) در آیه است که به حضرت ابراهیم (ع) برمی گردد. خداوند در این آیه نفرموده: «یأتونا یا یأتوه؛ تا به سوی ما بیایند یا به سوی کعبه بیایند»؛ بلکه می فرماید: «مردم را ندا بده تا به سوی تو بیایند»؛ یعنی خداوند خواسته تا مردم به نقش انسان کامل پی ببرند که منظور از رفتن به حج، درک انسان کامل و شناخت اوست. و گرنه خانه ی کعبه، سنگی بیش نیست. کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نکنی
حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست!
البته این مسأله شاهد دیگری نیز در قرآن دارد. در سوره ی بلد، خداوند وقتی می خواهد به سرزمین مکه قسم بخورد، می فرماید: «لا أقسِمُ بِهَذَا البَلَد وَ أنتَ حِلُّ بِهَذَا البَلَد»؛ «سوگند به این شهر، در حالی که تو در آن حضور داری»؛ یعنی قداست و آبروی این شهر به خاطر وجود پیامبر و انسان کامل است، اگر او نباشد شهر هم ارزشی ندارد.
در سوره ی ابراهیم، آیه ی 37 آمده: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ»؛ «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمینی بی آب و علف، در کنار خانه ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند. تو دل های گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزی ده، شاید آنان شکر تو را به جای آورند.»
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه ی شریفه خطاب به قتاده، به نکته ی جالبی اشاره می کنند که نشان از ارتباط بین انسان کامل و حج دارد. ایشان می فرمایند: « َاجعَل أفئِدَهً مَّنَ النَّاسِ تَهوی إلیهم ؛ و لم یعن البیت فیقول الیه فنحن والله دعوة ابراهیم التی من هوانا قلبه قبلت حجته و الا فلا» در این آیه منظور از «تهوی الیهم» خانه ی کعبه نیست؛ چون اگر منظور خانه ی کعبه بود، باید می فرمود: «تهوی الیه»، بلکه منظور، ما اهل بیت هستیم سوگند به خدا ما کسانی هستیم که هر کس قلبش به سوی ما مایل باشد، حج او قبول می شود والا حجش قبول نمی شود. ای قتاده ! وقتی چنین شد و محبت ما در دل کسی وارد شد، انسان از عذاب جهنم در امان است.»
آیات دیگر نیز به این مطلب اشاره دارد که به خاطر رعایت اختصار از آوردن آنها خودداری می نماییم و به چند روایت دیگر در این زمینه اشاره می نماییم.
از محمد بن عثمان العمری نقل شده که می فرماید: «به خدا قسم، همانا امام زمان (عج) همه ساله در مراسم حج حضور پیدا می کند و مردم را می بیند و می شناسد، مردم هم او را می بینند؛ ولی نمی شناسند.» (5)
روایت بعد از امام صادق (ع) است که می فرمایند: «به راستی برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو باز می گردد و در دیگری نمی دانید که کجاست. در مراسم حج شاهد مردم است که مردم را می بیند؛ ولی مردم او را نمی بینند.» (6)
با توجه به این احادیث در می یابیم که حضرت همه ساله در مراسم حج حضور دارند.
امام رضا (ع) دراین زمینه می فرماید: «بالامام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج.» (7) به خاطر اعتقاد به امام هست که نماز و زکات و روزه و حج پذیرفته می شود.
پس تکمیل اعمال، زمانی است که انسان، اعتقاد به امام داشته باشد و بدون اعتقاد به امام، عمل هیچ فایده ای ندارد.
در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیه ی 29 سوره ی حج؛ روایتی را از قول امام باقر (ع) آورده که ایشان وقتی عمل مردم را در هنگام طواف دیدند، فرمودند: «این افعال آنها همانند افعالی است که در زمان جاهلیت انجام می دادند. به خدا قسم، خداوند امر نکرده به این عمل، و امر نکرده به این آیه مگر اینکه نزد ما بیایند و از ولایت پذیری خودشان به ما خبر دهند و یاری خود را به اما اعلام نمایند.»
ایشان در جواب این سوال که چرا خداوند سپاه ابرهه را به خاطر داشتن قصد نابودی کعبه، نابود کرد، ولی با لشگر حجاج بن یوسف چنین کاری نکرد، می فرماید: «چون سپاه ابرهه قصد کرده بود که خانه ی کعبه را ویران کند و از بین ببرد؛ بنابراین خداوند آنها را نابود کرد؛ ولی با حجاج چنین نکرد، برای این که قصد حجاج تخریب کعبه نبود؛ بلکه منظور او کشتن ابن زبیر بود [همو که با صاحب حق، امام سجاد(ع)، دشمن شده بود.] پس وقتی ابن زبیر به کعبه پناه برد، خداوند خواست به مردم نشان بدهد که چنین فردی را امان نمی دهد.»(1)
در تفسیر آیه ی «سیُروا فیهَا لَیالیَ وَ اَیامَّاً آمِنینَ» (2)؛ «شب ها و روزها در این آبادی ها با ایمنی (کامل) سفر کنید»، گفت و گویی از امام صادق (ع) وارد شده است که به وضوح به ارتباط حجت زمان (عج) با حج اشاره دارد (3). امام صادق (ع) از ابوحنیفه در مورد این آیه پرسیدند: «کجای زمین منظور است؟» ابوحنیفه گفت: «بین مکه و مدینه». امام صادق (ع) رو به اصحاب کردند و فرمودند: «می دانید که میان مکه و مدینه راهزنانی هستند که اموال مردم را می گیرند و مردم از جان خود در امان نیستند و گاهی کشته می شوند.» اصحاب جواب دادند: «بله» . ابوحنیفه ساکت شد. امام (ع) دوباره از ابوحنیفه در مورد آیه ی 97 سوره آل عمران «وَمَن دَخَلهُ کانَ آمِناً» سؤال کردند: «کجای زمین منظور است؟» ابوحنیفه گفت: «مکه». امام فرمود: «آیا در زمانی که حجاج بن یوسف منجنیق گذاشت و عبدالله بن زبیر را در مکه کشت، در امان بود؟» ابوحنیفه دوباره ساکت شد. ابوبکر حضرمی که حاضر بود، از امام در مورد جواب هر دو سوال پرسید. امام فرمودند: «ای ابابکر! «سیرُوا فِیهَا لیَالیَ وَ أیَّامَّا آمِنینَ» یعنی همراه با قائم ما اهل بیت، و اما «مَن دَخَلهُ کانَ اَمناً » برای کسی که با او بیعت کند وهمراه او داخل شود و از یاران او باشد.» در قرآن نیز آیاتی وجود دارد که به ارتباط امام معصوم با حج و اعمال آن اشاره دارد.
هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) بنای کعبه را تمام کرد، خداوند به او این چنین خطاب کرد: « َ أذَّن فِی النَّاس بالحَجَّ یَأتوکَ رجَالاً وَ عَلَی کُلَّ ضَامر یَأتیِنَ مِن کلِّ فَج عَمیق» (4)؛ «و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.»
نکته ی ظریف این آیه، ضمیر (ک) در آیه است که به حضرت ابراهیم (ع) برمی گردد. خداوند در این آیه نفرموده: «یأتونا یا یأتوه؛ تا به سوی ما بیایند یا به سوی کعبه بیایند»؛ بلکه می فرماید: «مردم را ندا بده تا به سوی تو بیایند»؛ یعنی خداوند خواسته تا مردم به نقش انسان کامل پی ببرند که منظور از رفتن به حج، درک انسان کامل و شناخت اوست. و گرنه خانه ی کعبه، سنگی بیش نیست. کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نکنی
حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست!
البته این مسأله شاهد دیگری نیز در قرآن دارد. در سوره ی بلد، خداوند وقتی می خواهد به سرزمین مکه قسم بخورد، می فرماید: «لا أقسِمُ بِهَذَا البَلَد وَ أنتَ حِلُّ بِهَذَا البَلَد»؛ «سوگند به این شهر، در حالی که تو در آن حضور داری»؛ یعنی قداست و آبروی این شهر به خاطر وجود پیامبر و انسان کامل است، اگر او نباشد شهر هم ارزشی ندارد.
در سوره ی ابراهیم، آیه ی 37 آمده: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ»؛ «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمینی بی آب و علف، در کنار خانه ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند. تو دل های گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزی ده، شاید آنان شکر تو را به جای آورند.»
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه ی شریفه خطاب به قتاده، به نکته ی جالبی اشاره می کنند که نشان از ارتباط بین انسان کامل و حج دارد. ایشان می فرمایند: « َاجعَل أفئِدَهً مَّنَ النَّاسِ تَهوی إلیهم ؛ و لم یعن البیت فیقول الیه فنحن والله دعوة ابراهیم التی من هوانا قلبه قبلت حجته و الا فلا» در این آیه منظور از «تهوی الیهم» خانه ی کعبه نیست؛ چون اگر منظور خانه ی کعبه بود، باید می فرمود: «تهوی الیه»، بلکه منظور، ما اهل بیت هستیم سوگند به خدا ما کسانی هستیم که هر کس قلبش به سوی ما مایل باشد، حج او قبول می شود والا حجش قبول نمی شود. ای قتاده ! وقتی چنین شد و محبت ما در دل کسی وارد شد، انسان از عذاب جهنم در امان است.»
آیات دیگر نیز به این مطلب اشاره دارد که به خاطر رعایت اختصار از آوردن آنها خودداری می نماییم و به چند روایت دیگر در این زمینه اشاره می نماییم.
از محمد بن عثمان العمری نقل شده که می فرماید: «به خدا قسم، همانا امام زمان (عج) همه ساله در مراسم حج حضور پیدا می کند و مردم را می بیند و می شناسد، مردم هم او را می بینند؛ ولی نمی شناسند.» (5)
روایت بعد از امام صادق (ع) است که می فرمایند: «به راستی برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو باز می گردد و در دیگری نمی دانید که کجاست. در مراسم حج شاهد مردم است که مردم را می بیند؛ ولی مردم او را نمی بینند.» (6)
با توجه به این احادیث در می یابیم که حضرت همه ساله در مراسم حج حضور دارند.
امام رضا (ع) دراین زمینه می فرماید: «بالامام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج.» (7) به خاطر اعتقاد به امام هست که نماز و زکات و روزه و حج پذیرفته می شود.
پس تکمیل اعمال، زمانی است که انسان، اعتقاد به امام داشته باشد و بدون اعتقاد به امام، عمل هیچ فایده ای ندارد.
در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیه ی 29 سوره ی حج؛ روایتی را از قول امام باقر (ع) آورده که ایشان وقتی عمل مردم را در هنگام طواف دیدند، فرمودند: «این افعال آنها همانند افعالی است که در زمان جاهلیت انجام می دادند. به خدا قسم، خداوند امر نکرده به این عمل، و امر نکرده به این آیه مگر اینکه نزد ما بیایند و از ولایت پذیری خودشان به ما خبر دهند و یاری خود را به اما اعلام نمایند.»
پی نوشت ها :
1. من لایحضره الفقیه ، ج 2، ص 65.
2. سوره سبأ/ 18.
3. تفسیر نورالثقلین.
4. سوره حج/ 27.
5. بحارالانوار ، ج51، ص 350.
6. بحارالانوار ، ج52، ص 156.
7. کافی، ج1، ص 200.
منبع: امان 38