مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی (یا چَلَبی)، معروف به «حاجی خلیفه»؛[1] دانشمند، تاریخنگار و کتابنامهنویس سرشناس تُرک در قرن یازدهم است؛ او در 1017[2] یا 1004ق[3] در قسطنطینیه (استانبول) متولد شد.
سبب نامیده شدنش به «کاتب»، اشتغالش به نوشتن دفاتر دولتی، و علت پیدا کردن عنوان «چلبی»، درجه فضل و معلوماتش بود.[4]
پدرش ابتدا در «سرای» (دربار) خدمت میکرد و سپس وارد فوج سِلَیدار (سلاحدار) سپاه عثمانی شد. مصطفی در چهارده سالگی، به یاری پدرش وارد فوج سِلَیدار شده و در اداره «محاسبه آناطولی» مشغول به کار شد.[5]
حاجی خلیفه در فاصله سالهای 1033 – 1045 ق تقریباً پیوسته، همراه لشکریان عثمانی در جنگهای مرزهای شرقی آناطولی بود.[6]
در اثنای این لشکرکشیها، در سال 1035 ق، در راه بازگشت از بغداد، پدرش در موصل درگذشت و مصطفی همراه یکی از بستگان پدرش به دیاربکر رفت. در سال 1038 ق، در استانبول، در جلسات درس «قاضیزاده محمد افندی» شرکت جست و سخت تحت تأثیر او قرار گرفت.[7]
برخی از استادان دیگر وی عبارت بودند از: عیسی خلیفه قریمی، احمد چلبى، اعرج مصطفی و عبدالله کُردی.[8]
حاجی خلیفه در سال 1047 ق به استانبول بازگشت. در این هنگام، از خویشاوندی ارثیه زیادی به او رسید که همه را صرف خرید کتاب کرد، و در همان زمان ازدواج کرد.[9]
حاجی خلیفه در روز 27 ذی الحجه سال 1067ق درگذشت و در استانبول، دفن شد.[10]
بعضی از آثار مهم حاجی خلیفه به شرح ذیل است:
1. «فذلکة أحوال الأخیار فی العلم و التاریخ و الأخبار (یا فذلکه التواریخ)»؛[11] درباره تاریخ عمومی؛
2. «تحفة الکبار فی اسفار البحار»؛[12] تاریخچه نبردهای دریایی عثمانیان؛
3. «تقویم التواریخ»؛[13] جدول وقایع تاریخی از خلقت آدم(ع) تا 1058ق؛
4. «کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون»:[14] کتابى است با ارزش که در آن، از علوم و فنون مختلف و گوناگونى که تا زمان مؤلف رواج داشته یاد شده و نیز اسامى کتب مختلف همراه با پارهاى از ویژگیهاى آنها در آن ذکر گردیده است.
کتاب به زبان عربى و در نیمه اول قرن یازدهم هجرى نوشته شده است.
اثر حاضر، از کتابهاى نفیس و یکى از مآخذ مهم محسوب میشود که غالباً مورد استناد دانشوران قرار میگیرد.
روش نویسنده این است که بر اساس حروف الفبا، علوم و فنون را مورد توجه قرار داده و بهطور اختصار، آنها را تعریف کرده و باز بر همان اساس، کتابهایى که در آن علم یا فن نوشته شده و حروف اول آن با حرف اول آن علم یا فن یکى است، با اجمالى از مطالب آن بیان نموده است.[15]
نویسنده پیش از بیان مطالب و مسائل اصلى که بدان اشاره شد، مقدمهاى در احوال و اطراف علوم نگاشته و در طى پنج باب، بهطور کلى درباره موضوعات مختلف مربوط به علوم، بحث کرده است. برخی از مباحث این کتاب عبارت است از:
1. ماهیت علم؛ یعنی آیا ماهیت علم مطلق ضرورى است یا نظرى، تعریف آن آسان و میسر است یا مشکل و نامیسر؟
2. بیان علم مدوّن و موضوع، مبادى، مسائل و غایت آن؛
3. سبب علم؛ علم طبیعى بشر میباشد و انسان نیازمند به آن است. و اینکه علم و کتابت از لوازم تمدن و مدنیت است.
4. منشأ نزول کتب آسمانی؛ بشر ذاتاً اجتماعى است و باید در اجتماع زندگى کند و لازمه زندگى اجتماعى، تصادم افراد و تضاد منافع میان آنهاست و براى نظم و انتظام جامعه، قانون و حکم لازم است؛ از این جهت انبیا مبعوث شدند و کتاب آوردند و مقرراتى وضع کردند تا بشر به آسودگى در تحت لواى نظم و دین زندگى کند.
5. اهل اسلام و علوم آنان؛ اوضاع صدر اسلام و قبل از آن مورد مطالعه قرار گرفته و به بعثت رسول اکرم(ص) و همچنین پیشرفت دین اسلام و به فتوحات اسلامى اشاره شده و سپس راجع به اینکه در اوایل کار اسلام، صحابه و تابعین احتیاج به تدوین کتاب و نوشته نداشتهاند، لیکن بهتدریج که اسلام پیشرفت کرد و کشورهایى را تحت استیلا درآورد و اختلاف عقاید و آراء پیدا شد، ناچار به کتابت و نوشته احتیاج پیدا شد، بحث گردیده است.
6. تألیفکنندگان و تألیفشدهها.
و مباحث دیگر.[16]
درباره ارزش و اعتبار کتاب کشف الظنون باید گفت:
از آنجا که کاتب چلبی (حاجی خلیفه) با دولتمردان همنشین بوده و به دفاتر دیوانی دربار عثمانی دسترسی داشته و با وابستگان درجه یک امپراتوری عثمانی در ارتباط بوده، توانسته است اطلاعات خوبی را در کتابهای خود گردآوری کند، بهطوری که مورّخان و پژوهشگران به خصوص در زمینه کتابشناسی، تاریخ و فهرستنگاری خود را بینیاز از این کتاب نمیدانند.
اما نمیتوان تمام مطالب یک کتاب را به صورت کامل تأیید و یا رد نمود، بلکه باید یکایک مطالب آن جداگانه مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، و کتاب کشف الظنون نیز از این قبیل است.
سبب نامیده شدنش به «کاتب»، اشتغالش به نوشتن دفاتر دولتی، و علت پیدا کردن عنوان «چلبی»، درجه فضل و معلوماتش بود.[4]
پدرش ابتدا در «سرای» (دربار) خدمت میکرد و سپس وارد فوج سِلَیدار (سلاحدار) سپاه عثمانی شد. مصطفی در چهارده سالگی، به یاری پدرش وارد فوج سِلَیدار شده و در اداره «محاسبه آناطولی» مشغول به کار شد.[5]
حاجی خلیفه در فاصله سالهای 1033 – 1045 ق تقریباً پیوسته، همراه لشکریان عثمانی در جنگهای مرزهای شرقی آناطولی بود.[6]
در اثنای این لشکرکشیها، در سال 1035 ق، در راه بازگشت از بغداد، پدرش در موصل درگذشت و مصطفی همراه یکی از بستگان پدرش به دیاربکر رفت. در سال 1038 ق، در استانبول، در جلسات درس «قاضیزاده محمد افندی» شرکت جست و سخت تحت تأثیر او قرار گرفت.[7]
برخی از استادان دیگر وی عبارت بودند از: عیسی خلیفه قریمی، احمد چلبى، اعرج مصطفی و عبدالله کُردی.[8]
حاجی خلیفه در سال 1047 ق به استانبول بازگشت. در این هنگام، از خویشاوندی ارثیه زیادی به او رسید که همه را صرف خرید کتاب کرد، و در همان زمان ازدواج کرد.[9]
حاجی خلیفه در روز 27 ذی الحجه سال 1067ق درگذشت و در استانبول، دفن شد.[10]
بعضی از آثار مهم حاجی خلیفه به شرح ذیل است:
1. «فذلکة أحوال الأخیار فی العلم و التاریخ و الأخبار (یا فذلکه التواریخ)»؛[11] درباره تاریخ عمومی؛
2. «تحفة الکبار فی اسفار البحار»؛[12] تاریخچه نبردهای دریایی عثمانیان؛
3. «تقویم التواریخ»؛[13] جدول وقایع تاریخی از خلقت آدم(ع) تا 1058ق؛
4. «کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون»:[14] کتابى است با ارزش که در آن، از علوم و فنون مختلف و گوناگونى که تا زمان مؤلف رواج داشته یاد شده و نیز اسامى کتب مختلف همراه با پارهاى از ویژگیهاى آنها در آن ذکر گردیده است.
کتاب به زبان عربى و در نیمه اول قرن یازدهم هجرى نوشته شده است.
اثر حاضر، از کتابهاى نفیس و یکى از مآخذ مهم محسوب میشود که غالباً مورد استناد دانشوران قرار میگیرد.
روش نویسنده این است که بر اساس حروف الفبا، علوم و فنون را مورد توجه قرار داده و بهطور اختصار، آنها را تعریف کرده و باز بر همان اساس، کتابهایى که در آن علم یا فن نوشته شده و حروف اول آن با حرف اول آن علم یا فن یکى است، با اجمالى از مطالب آن بیان نموده است.[15]
نویسنده پیش از بیان مطالب و مسائل اصلى که بدان اشاره شد، مقدمهاى در احوال و اطراف علوم نگاشته و در طى پنج باب، بهطور کلى درباره موضوعات مختلف مربوط به علوم، بحث کرده است. برخی از مباحث این کتاب عبارت است از:
1. ماهیت علم؛ یعنی آیا ماهیت علم مطلق ضرورى است یا نظرى، تعریف آن آسان و میسر است یا مشکل و نامیسر؟
2. بیان علم مدوّن و موضوع، مبادى، مسائل و غایت آن؛
3. سبب علم؛ علم طبیعى بشر میباشد و انسان نیازمند به آن است. و اینکه علم و کتابت از لوازم تمدن و مدنیت است.
4. منشأ نزول کتب آسمانی؛ بشر ذاتاً اجتماعى است و باید در اجتماع زندگى کند و لازمه زندگى اجتماعى، تصادم افراد و تضاد منافع میان آنهاست و براى نظم و انتظام جامعه، قانون و حکم لازم است؛ از این جهت انبیا مبعوث شدند و کتاب آوردند و مقرراتى وضع کردند تا بشر به آسودگى در تحت لواى نظم و دین زندگى کند.
5. اهل اسلام و علوم آنان؛ اوضاع صدر اسلام و قبل از آن مورد مطالعه قرار گرفته و به بعثت رسول اکرم(ص) و همچنین پیشرفت دین اسلام و به فتوحات اسلامى اشاره شده و سپس راجع به اینکه در اوایل کار اسلام، صحابه و تابعین احتیاج به تدوین کتاب و نوشته نداشتهاند، لیکن بهتدریج که اسلام پیشرفت کرد و کشورهایى را تحت استیلا درآورد و اختلاف عقاید و آراء پیدا شد، ناچار به کتابت و نوشته احتیاج پیدا شد، بحث گردیده است.
6. تألیفکنندگان و تألیفشدهها.
و مباحث دیگر.[16]
درباره ارزش و اعتبار کتاب کشف الظنون باید گفت:
از آنجا که کاتب چلبی (حاجی خلیفه) با دولتمردان همنشین بوده و به دفاتر دیوانی دربار عثمانی دسترسی داشته و با وابستگان درجه یک امپراتوری عثمانی در ارتباط بوده، توانسته است اطلاعات خوبی را در کتابهای خود گردآوری کند، بهطوری که مورّخان و پژوهشگران به خصوص در زمینه کتابشناسی، تاریخ و فهرستنگاری خود را بینیاز از این کتاب نمیدانند.
اما نمیتوان تمام مطالب یک کتاب را به صورت کامل تأیید و یا رد نمود، بلکه باید یکایک مطالب آن جداگانه مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، و کتاب کشف الظنون نیز از این قبیل است.