خانه » همه » مذهبی » حجاب هاي غفلت از مسؤوليت و جزا

حجاب هاي غفلت از مسؤوليت و جزا

نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي ق

حجاب هاي غفلت از مسؤوليت و جزا

حجابهاي بسياري وجود دارد که ما را از پي بردن به حقايق بزرگ، باز مي دارد، مسؤوليت و جزا در شمار اين حقايق اند و آن هنگام که آدمي اين حجابها را از جان خويش برمي گيرد، حقايق را به روشني مي بيند و به اين پرسش مي رسد

0050731 - حجاب هاي غفلت از مسؤوليت و جزا
0050731 - حجاب هاي غفلت از مسؤوليت و جزا

 

نويسنده: آيت الله سيدمحمّد تقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري

 


 نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي ق
حجابهاي بسياري وجود دارد که ما را از پي بردن به حقايق بزرگ، باز مي دارد، مسؤوليت و جزا در شمار اين حقايق اند و آن هنگام که آدمي اين حجابها را از جان خويش برمي گيرد، حقايق را به روشني مي بيند و به اين پرسش مي رسد که چگونه و چرا پيشتر اين حقايق را منکر مي شدم؟
قرآن در سوره ي (ق) به بررسي حجابهايي رواني مي پردازد که آدمي را از ايمان به آخرت باز مي دارد، آنگاه شواهد و صحنه هاي رستاخيز و سردرگمي هايي را بيان مي کند که مردم در آن روز دارند، جز اينکه سياق گويا بر حجاب شگفت زدگي، که جرياني در ميان کافران است، تأکيد دارد. بر اساس سياق، کافران با يادآوردن رستاخيز مي گويند: اين پديده ي شگفتي است! چگونه ممکن است پس از اينکه خاک شديم، ديگر بار زنده گرديم؟ اين بازگشتي بعيد است. (آيات 1-3) آيات قرآن پي در پي مي آيند تا اين حقيقت را با گفتارهايي به ذهن نزديک کنند:
1- پروردگار آنچه را که زمين، ذرّه، ذرّه و سلول، سلول از بدن انسانها در کام خود فرو مي برد، مي داند و کتاب ضبط کننده اي نزد اوست که هيچ چيز را فرو نمي گذارد مگر اينکه آن را ضبط مي کند. (آيه 4)
2- در پس دروغ انگاشتن حقيقت، حالتي رواني نهفته است و آن ترس از پذيرش مسؤوليت و جاودانگي در قلمرو شهوتهاست و اين موجب مي گردد آنان در کاري سردرگم بمانند. (آيه 5)
3- آيا اين آسمان با استواري بنايي که دارد، گواهي بر قدرت پروردگار نيست؟ آيا اين پديده، وسيله اي براي گسترش اُفق علمي انسان نيست تا به توانايي پروردگار بر بازگرداندن ديگر باره ي او، زبان بگشايد؟ (آيه 6)
4- زمين، آيا نمي بيني که چگونه پروردگار آن را گسترانده و با لنگرهايي پايدارش ساخته و در آن از هر جفت دل انگيز رويانده است؟ (آيه 7)
آري؛ اين دلايل بسنده اند، امّا براي که؟ براي هر بنده ي توبه کاري که خويش را از نظر رواني براي اين بينش ها و نشانه ها آماده ساخته است. باران نيز در شمار همين آيات و نشانه ها است که پروردگار بدان باغها و دانه هاي درو کردني را مي روياند، آيا درختان تناور خرما را نديده اي که خوشه هاي روي هم چيده دارند؟ پروردگار تمام اين نعمتها را آفريد، تا روزي بندگان او گردد.
سياق با سخني کوبنده، منبع معرفت را در دلهاي پاک، مي شکافد و مي گويد: با آن آب، سرزمين مرده اي را زنده گردانيديم، رستاخيز [نيز] چنين است … اين سخنان، پرده هاي شگفتي و دورانگاري را مي درد. آيا نمي نگري که هسته ي خرمايي چگونه آنگاه که پروردگار، آب را بر آن فرود مي آورد و با وسايل رشد، ياريشان مي رساند، نخلي تناور مي شود؟ چگونه ممکن است با آدمي پس از مرگ نيز چنين نکند؟ (آيات 8-11)
سپس پروردگار جامهاي خشم را بر سر دروغ انگاران مي ريزد، تا مگر عامل بي توجهي آنان نسبت به رستاخيز را از ميان ببرد، همان عاملي که به شگفتيشان واداشت. پروردگار، دروغ انگاران را به فرجام قوم نوح، اصحاب رس، ثمود، عاد، فرعون، قوم لوط، اصحاب ايکه و قوم تُبّع يادآور مي شود که چگونه هنگامي که فرستادگان را دروغ انگاشتند، عذاب بر آنان فرود آمد؟
قرآن، آفرينش نخستين آدمي را گواه مي گيرد، که استواري نظم و گوناگوني اين آفرينش ما را به سوي قدرت آفريدگارش رهنمون مي سازد، که اين کار بر او آسان است، پس آيا اين آفرينش گواهي نيست بر اينکه آن آفريدگار بر آفرينشي نو، توان دارد؟ (آيات 12-15)
در آياتي پي در پي، قرآن ترس از پروردگار را در جان آدمي مي نشاند تا مگر در برابر آنچه به او مي گويد، احساس مسؤوليت کند. قرآن به آدمي هشدار مي دهد که پروردگار او را آفريده و مي داند نفس او چه وسوسه اي به او مي کند (به رغم همه ادعاهاي دروغين انسان)، زيرا پروردگار از شاهرگ، که در ظاهر، زندگي بسته به آن است، به آدمي نزديکتر است. (آيه 16)
آن هنگام که دو فرشته دريافت کننده- که شايد دو فرشته يا دو سخنگو باشند که همه جا هستند- مراقب مي نشينند، آدمي هيچ سخني را به لفظ درنمي آورد مگر اينکه مراقبي آماده نزد او آن را ضبط مي کند و با همه ي اينها هنگامي که سکرات مرگ به آدمي هجوم مي آورد و حقيقت را پيش مي نهد، توان دور داشتن آن را ندارد با اينکه همواره از ديرباز مي کوشيد تا از آن بگريزد. (آيات 17-19)
چون در صور دميده شود روز جزايي که پروردگار وعده مي داد، آغاز گردد، و در آن روز هر کسي مي آيد در حالي که با او سوق دهنده و گواهي دهنده اي هست… اين همان روزي است که آدمي به ظاهر از آن در شگفت بود و از آن غفلت مي ورزيد، ليک امروز آن را در برابر ديدگان خود مي بيند (ديده اش امروز تيز است). (آيات 20-22)
امّا همنشين او (که بر اساس نظر برخي از مفسران، فرشته اي است) مي گويد: اين است آنچه پيش من آماده است و آن را از روزهاي نخست زندگي اش ثبت کرده ام و آن هنگام است که پروردگار، آن دو فرشته را فرمان مي دهد که او را به همراه هر کافر سرسخت و هر بازدارنده از خير و هر متجاوز شکاکي در جهنم فرو افکنند. او اينگونه جزاي ترديدش را که برخاسته از مسؤوليت گريزي اش بود، مي بيند و نيز جزاي اينکه با خداوند، خدايي ديگر قرار مي داد. (آيات 23-26)
امّا همدمش- که در اينجا همان شيطاني است که او را گمراه کرد- از او دوري مي جويد و مي گويد: بارخدايا! من او را به عصيان وانداشتم- شيطان مي کوشد تا از پذيرش مسؤوليت گمراه کردن بگريزد- ليک پروردگار فرمان مي دهد تا شيطان را نيز در جهنم افکنند، زيرا مسؤوليت هر يک، مسؤوليت ديگري را نفي نمي کند و پروردگار به بندگان خود، بيدادگر نيست. دوزخ، گنجايش گنهکاران بسياري را دارد و هرگز گمان مبر که افکندن مسؤوليت غفلت بر دوش ديگران، تو را تبرئه مي کند يا اينکه دوزخ تنها گنجايش تو يا شيطان را دارد. (آيات 27-30)
در سويي ديگر، صحنه هايي از پرهيزگاران را مي بينيم که بهشت براي آنان نزديک مي گردد و بدان بشارت مي يابند. آيا بدان وعده نيافته بودند که اگر توبه کنند و در نهان از خداي بخشنده بترسند و با دلي توبه کار باز آيند، به بهشت وارد مي شوند؟ پس امروز به آنها گفته مي شود: به سلامت و شادکامي به بهشت درآييد که اين روز جاودانگي است، هر نعمتي بخواهيد در آنجا داريد و پروردگار از روي فضل خويش، به آنها بيشتر نيز عطا مي کند. (آيات 31-35)
غرور، مانعي ديگر فرا روي ايمان است، ليک آيا مردم تاريخ را نمي خوانند تا ببينند پروردگار چه نسلهاي نيرومندتري را پيش از آنان به هلاکت رسانده است؟ همان نسلهايي که مي خواستند از سرنوشت خويش بگريزند، امّا نتوانستند؟ ليک دلهاي بيمار و گوشهاي ناشنوا اين حقايق را درک نمي کند و کافر همواره مي گويد: پروردگار چگونه مردمان را پس از مرگ زنده مي سازد؟ آيا اينان نمي نگرند که چگونه پروردگار بدون هيچ رنجي، آسمانها و زمين را در شش هنگام بيافريد؟ (آيات 36-38)
در پايان سوره (آيات 39-45) پروردگار پيامبرش را و در پي او مؤمنان را فرمان مي دهد تا بر آنچه کافران مي گويند، شکيب ورزد، تا اين سخنان بر او دشوار نيايد، يا سخنان آنان را جدّي نگيرد. خداوند همچنين فرمان مي دهد تا او را بامدادان و به هنگام غروب و شبانه و در سحرگاهان، تسبيح گويد و در انتظار روزي بماند که آوازگري از جايي نزديک آواز درمي دهد و در صور دميده مي شود، در آن روز است که فرياد را به حق مي شنوند و آن روز، روز بيرون آمدن از زمين است. در آن هنگام، خداوند مردگان را زنده مي سازد تا به سوي او بازگردند و درآن روز، زمين به سرعت از اجساد آنان جدا و شکافته مي شود و اين حشري است که بر خدا آسان است. بنابراين اي پيامبر! به سخن آنان رويي نشان مده، که پروردگار به آنچه مي گويند، داناتر است و تو مسؤول و به زور وادارنده ي آنان نيستي، تو تنها بيم دهنده اي هستي که کلام وحي را به آنان هشدار مي دهي، پس با قرآن بيمشان ده و هر کس که از تهديد پروردگار مي هراسد، بدان پاسخ مي دهند.
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد