جهت توضیح بیشتر در این باره توجه شما را به متن زیر جلب می کنیم:
از نظر شرعی به مقداری که موها پوشیده شود و برجستگی های بدن معلوم نباشد یعنی لباس و مانتو نیز گشاد باشد کفایت می کند اما رعایت هرچه بیشتر حجاب بهتر است.
درباره «حجاب» توجه به چند نکته در ابتدا بسیار حائز اهمیت است:
1. کاهش خطا و خطر؛
در تصویب هر قانون اجتماعی و یا تصمیم گیری برای واکسیناسیون عمومی اگر احتمال خطر حدود 4 در ده هزار باشد، اقدام می گردد و تحمل همه هزینه ها توجیه منطقی دارد.
بدیهی است با رعایت حجاب احتمال خطر و خطا در جامعه کاهش می یابد اگر چه به حد صفر نمی رسد.
2. حفظ احترام؛
اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک می کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوبها احساسات آنان هزینه نشود، اما بیش از آن به خانم ها کمک می کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوبها وسیله لذت انگاری قرار نگیرند و احترام آنان خدشه دار نگردد.
3. تشنگی و رغبت؛
باید دانست احکام الهی بیش از آنکه به محدودیت لذتها بیانجامد به ماندگاری لذتها و پایداری نشاط و خوشی ها می انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو برای خانم ها محدودیت است و موجب خستگی و زحمت می باشد اما از سوی دیگر اوج احساسات را سالم نگه می دارد و عاطفه ها و محبت ها را در کانون گرم خانواده متمرکز می سازد و زن و مرد را از بی تفاوتی نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات میدهد. و این بحرانی است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربی شده است. به طوری که در هنگامه برپایی کانون خانواده، که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهمترین ابزار آن میل جنسی نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده ها را متزلزل ساخته است. بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سالهای قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است.
برای توضیح بیشتر در این باره توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب – براى عموم و به ویژه زنان – از جایگاه مهمى برخوردار است. اما به نظر مى رسد در سال هاى اخیر، به اندازه اهمیت و جایگاه پوشش در اسلام، روشنگرى نشده است و گرچه کتاب ها و مقالات فراوانى پیرامون آن نگاشته شده است، اما این اصل از اصول دینى، همچنان نیازمند روشنگرى و پاسخ هاى تازه و متنوع است. ما طرح چنین پرسشى را به فال نیک گرفته، از آن استقبال مى کنیم.
فلسفه حجاب (پوشش) مى تواند ناشى از امور زیر باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنیت و آرامش روانى.
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در صورت کنترل آن، مى تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنیت روانى انسان ها را فراهم کند.
در قوانین اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسم هاى گوناگونى مطرح شده است که «حجاب» و وجود حریم بین زن و مرد، یکى از راهکارهاى مهم آن است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعریف نشده و بى بندوبار (با آرایش هاى گوناگون)، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر درمى آورد.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت آمیز بپرهیزند؛ اما زنان – به خاطر جاذبه هاى بیش تر – وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود.
لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمى تواند به هر شکل و اندازه اى باشد و باید حد و ضابطه اى داشته باشد. بى بندبارى در پوشش و لباس ، موجب بى بندبارى در تحریک غریزه جنسى است. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک هاى چشمى شهوت انگیز، حساس تر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرک هاى لمسى حساسیت بیش ترى دارند.
آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پایین تر از مردان است و از این ناحیه زودتر تحریک می شوند…؛ در عوض مردان بینایى بهترى دارند. این مزیت هاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست؛ بلکه از زمان کودکى آشکار است… .مردان بالغ به محرک هاى بینایى شهوانى حساسیت بیش تر مى داند. اصطلاح «چشم چرانى» که براى این ویژگى مردان به کار مى رود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرک هاى بینایى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بینایى زیاد است؛ یعنى چشم مى تواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادى از محیط در آن واحد دیده مى شود. از سوى دیگر، چون حس لامسه دامنه و برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و هورمون هاى جنسى زن به صورتى دوره اى ترشح مى شوند و به طور متناوب عمل مى کند، تأثیر محرک هاى شهوانى بر زن، صورتى بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است؛ به خلاف مردان که ترشح اندروژن ها در آن ها صورتى یکنواخت دارد و هیچ عامل طبیعى آن را قطع نمى کند. مردان به صورتى گسترده تر تحت تأثیر محرکهاى شهوانى قرار مى گیرند و از این نظر فعال ترند.1
2. حفظ و تحکیم بنیان خانواده
بى تردید نهاد خانواده، یکى از مقدس ترین نهادهاى اجتماعى است که بشر تا به حال خود دیده است. نقش خانواده در پروسه ایجاد جامعه سالم، یک نقش بى بدیل است و در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، غیر قابل انکار است. در مقابل، برهنگى، سمّ کشنده نظم و پیوند موجود در نهاد خانواده است.
آمارهاى مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا همواره بالا رفته است؛ زیرا «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هر چه دل در مقوله هوس هاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد، به دنبال آن مى رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبرى جدید مى بندد و با قبلى وداع مى کند؛ اما در محیطى که «حجاب» حاکم است و شرایط دیگر اسلامى رعایت مى شود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پیمان زناشویى مفهومى ندارد. خانواده ها به سادگى متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند.
3
. پیش گیرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک ترین پیامدهاى بى حجابى و آزادى هاى بى حد و حصر جنسى است که در جوامع غربى و سایر جوامع مشابه، کاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بى حجابى نیست؛ بلکه یکى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان روبه رشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بى حجابى است. امروزه یکى از مشکلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى که داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشکلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهدید مى کنند.
4. جلوگیرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
یکى از مسائل مطرح پیرامون حقوق زنان و بى توجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روزبه روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسى اش وسیله تبلیغ کالاها و عاملى براى جلب جهان گردان و مانند این ها قرار دهد، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا حد یک عروسک یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند و ارزش هاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود و به این ترتیب، زن، وسیله اى براى اشباع هوس هاى سرکش برخى مردان آلوده و فریبکار مى شود.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعالیت هاى اجتماعى دور نمى کند، بلکه زمینه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمین مى کند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مى بخشد.
پوشش کامل براى زن، چه پوششى است؟
به نظر مى رسد پوشش کامل، آن نوع پوششى است که چشم بیگانه را کمتر متوجه خود کند؛یعنى لباسى که برجستگى هاى اندام زن را نشان ندهد و اسباب تحریک شهوت مردان را فراهم نکند از این رو به تعبیر رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرایط دیگر، کامل ترین پوشش است.
باید اعتراف کرد که تاکنون بیش تر نوشته هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کم تر به پوشش مرد توجه نموده اند و این یک امر عادى و طبیعى است؛ زیرا زن، مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است؛ ولى پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى – اجتماعى، حائز اهمیت است. از این رو اسلام براى ثبات و پایدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است؛ خداوند متعال مى فرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مى پوشاند و مایه زینت شماست».2
خداوند متعال در حق مردان مى فرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند»3و در حق زنان نیز مى فرماید: «و قل للمؤمنات یعضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن؛ و به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند».4
در این راستا، ذکر نکات زیر ضرورى است:
1. فقها فرموده اند که زن نباید به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و این حکم دلیل قطعى دارد که در جاى خود بیان شده است.
2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد، ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد؛ همان گونه که نگاه مرد به صورت و دست هاى زن از روى شهوت، حرام است؛ ولى پوشش آن از سوى زن واجب نیست.
3. مردان مى توانند با لباس آستین کوتاه، در مکان هاى عمومى نمایان گردند.
اکنون این پرسش پیش مى آید که اگر مردى با این وضعیت بیرون آید و بداند که زنان از روى تعمد و لذت به بدنش نگاه مى کنند، آیا از نظر شرعى مرتکب گناه شده است؟
دو نظر در این جا مطرح است؛ برخى فتوا به حرمت داده و عده اى از جواز سخن گفته اند. اصلى ترین مستند و مبناى این حکم، قاعده فقهى «اعانت بر اثم» است که در فقه کاربرد فراوانى دارد. معناى جمله مذکور، این است که هر کس زمینه تحقق و پیاده شدن گناه را براى دیگرى فراهم سازد، خود نیز مانند انجام دهنده آن گناهکار است.
در مقابل برخى مراجع اظهار مى دارند که آن چه حرام است، «تعاون بر اثم» است؛ نه «اعانت بر اثم» و این دو با یکدیگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» یعنى همکارى و شرکت چند نفر در انجام گناه؛ به گونه اى که همگى به طور مستقیم آن را انجام دهند. به همین جهت برخى مراجع گفته اند که اگر مردى با لباس آستین کوتاه، به قصد این که زنان به او نگاه کنند، بیرون بیاید، شریک گناه گردیده، قاعده فقهى در حقش پیاده مى شود؛ اما اگر به این انگیزه نباشد، اشکالى ندارد و از آن جا که تشخیص انگیزه افراد مشکل است، به جوانانى که در خیابان و پارک ها به بازى فوتبال یا در جاده ها به دوچرخه سوارى مشغول هستند، وجوب نهى از منکر محرز نمى شود.
براساس آن چه گفته شد، فتواى مراجع درباره لباس آستین کوتاه مردان، متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود عمل کند، ولى مسؤولان دانشگاه ها و مدیران مدارس و… حق دارند که مقرراتى را طبق مصالحى که در نظر دارند، براى محدوده خود وضع نمایند و شرایطى براى نوع لباس دانشجویان مقرر نمایند و این کار به آن معنى نیست که حلالى را حرام کرده یا بر خلاف نظر شرع عمل نموده اند؛ بلکه این حق براى مدیریت هر مجموعه محفوظ است و در این صورت، باید از افراط و تفریط و اعمال سلیقه هاى شخصى اجتناب شود. مصالح کل مجموعه در نظر گرفته شود و تنها به منظور ایجاد فضاى سالم و آرامش روانى مجموعه، حدود و مقرراتى تعیین گردد.
پى نوشت:
1.دکتر محمود بهزاد، تفاوت هاى زن و مرد از نظر فیزیولوژى و روانشناسى، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24.
2. اعراف(7):26.
3. نور(24):30.
4. همان،31.