طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حدود احترام به ديگران را بيان كنيد. مثلاً در بعضي مواقع گفته شده كه با بخيل و مغرور و … همنشين نشويد، در مورد ديگر گفته شده با مردم مدارا كنيد و با همه مهربان باشيد؟

حدود احترام به ديگران را بيان كنيد. مثلاً در بعضي مواقع گفته شده كه با بخيل و مغرور و … همنشين نشويد، در مورد ديگر گفته شده با مردم مدارا كنيد و با همه مهربان باشيد؟

در دستورات ديني ما به روابط اجتماعي، معاشرت، دوستي و صله رحم اهميت زيادي شده است امّا اين گونه نيست كه عمق روابط با همه يكسان باشد و از سوي ديگر هر كجا كه ارتباطات و برخوردها از نظر دين براي ما سودمند نبوده به آن اشاره شده است. براي اين كه با كمّ و كيف اين بحث بيشتر آشنا شويم، توجه شما را به نكات ذيل جلب مي كنم.
1. عمق روابط: همة انسان ها به خاطر اين كه مخلوق خداوند رحمان، فرزند حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ و داراي فطرت خدايي هستند محترم اند و در دين شريف ما نيز توصيه شده كه با مردم خوش رو، خوش گو و خوش رفتار باشيم امّا  در عين حال دين به ما اجازه نمي دهد كه با همه افراد به يك شكل طرح دوستي ببنديم و معاشرت كنيم، هرجا كه رفت و آمد به ضرر ما باشد اسلام به ما اجازه نمي دهد كه در آن روابط آزادانه عمل كنيم، به همين خاطر مي گويد با افرادي كه شما را در مسير حق ثابت قدم مي كنند و به حركت شما در آن مسير سرعت مي بخشند رابطة صميمي و عميقي ايجاد كنيد و حتي در صورتي كه دوست مؤمني را از دست بدهيم ما را سرزنش مي كند.[1] و يا اگر در به دست آوردن تعداد زيادتري از امثال آنان (دوستان خوب) كوتاهي كنيم مورد سرزنش قرار مي گيريم[2] از سوي ديگر به ما مي گويد كه با افراد منحرف، ناباب، بد دهان، دروغ‌گو، منفي گرا، بدبين و… همنشين نشويد.
2. مدت روابط: هر كجا كه روابط با ديگران باعث شود كه ما از مسير صحيح و رشد و نزديكي به خدا دور شويم توصيه شده كه روابط خود را كنترل كنيم، به همين خاطر در رواياتي داريم كه از «همنشيني» افراد دروغگو، بي حيا، ‌طمع كار، فاسق، بخيل، احمق[3]، كسي كه صله رحم نمي كند، فاسد، مشروب خور و… پرهيز كنيد. لفظ مصاحبت و همنشيني به اين امر اشاره دارد كه در همنشيني مدت نزديكي، طول ارتباط زياد است و احتمال اينكه صفات بد به طور ناخواسته به ما منتقل شود زياد است به همين خاطر است كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند از همنشيني و مصاحبت با مردم شرير و فاسد بپرهيزيد كه طبيعت شما به طور ناآگاهانه بدي و ناپاكي را از خُلق و طبع منحرف آنها مي گيرد و شما از آن بي خبريد.[4]امّا ما نمي توانيم به كلي ارتباط خود را با ديگران قطع كنيم، گاهي به خاطر اينكه در زندگي و دينداري خود موفق باشيم نياز است كه چشم پوشي كنيم و نرمي به خرج دهيم يعني بايد به حداقل روابط اكتفا كنيم و در همين مقدار با نرمي، خوش خلقي، عدالت جويي و… باعث شويم ديگران را مجذوب راه صحيح و دينداري كنيم كما اينكه پيامبر ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ با اخلاق خوش خود عده زيادي را به دين اسلام وارد كردند به گونه اي كه قرآن شريف مي فرمايد: «اگر اخلاق تو تند بود از اطراف تو، اي پيامبر، پراكنده مي شدند.»[5]4. مدارا و چشم پوشي: از صفات مؤمن اين است كه اهل مدارا و چشم پوشي است، اين بدان معنا نيست كه در همه مسايل كوتاه بيايد چرا كه گذشت و مدارا و نرم برخورد كردن و گرم گرفتن او نيز هدفمند است. مؤمن با اين اخلاق خود هم ديگران را دعوت به خوبي و گذشت مي كند و هم خود در مسير حق سريع تر حركت مي كند و از موانع نجات پيدا مي كند. چرا كه برخي از سخت گيري ها، زندگي را بر انسان تلخ مي كند. مثلاً خويشاونداني كه به مسايل دين بي تفاوت هستند را نمي توان يك دفعه ترك كرد، بايد با دلجويي، مهر، مدارا با آنها رفتار كرد، اين امر باعث مي شود كه شما بتوانيد بيشتر با آنها ارتباط داشته باشيد و به صورت تدريجي آنها را هدايت كنيد امّا عمق رابطه نبايد زياد گردد كه ممكن است باعث انحراف خودمان گردد. امّا اگر كسي از روي آگاهي و عناد راه باطل را پيش گرفته است و هرگز حاضر نيست از خلاف حق باز گردد ما نمي توانيم با او دوست شويم و نمي توانيم با او مدارا كنيم مخصوصاً اگر هوس راني و شهوت راني هاي او مزاحم دين داري ما گردد اين جا نبايد سكوت كنيم بلكه لازم است از طريق صحيح جلوي او را بگيريم.
5. حرمت خود: اگر در مجلسي برويم نمي توانيم به خاطر اينكه ديگران از ما ناراحت مي شوند از حق حرفي نزنيم بايد تا حد امكان آنان را به راه راست راهنمايي كنيم، امّا اگر تغيير آن مجلس از گناه امكان نداشت بر ما لازم است كه به خاطر حفظ خود و حرمت الهي خود از آن مجلس بيرون برويم چرا كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: «لا يبغي للمؤمن اََن يَجْلِسَ مجلساً يُعصَي اللهُ فيه و لا يَقدر علي تغييره» براي مؤمن شايسته نيست كه در مجلسي بنشيند كه در آن معصيت خداوند مي شود و او قادر نيست آن مجلس را تغيير دهد.[6]6. محبت آري اما اعتماد خير: در آموزه هاي ديني به ما گفته شده است كه انسان ها را به چشم مهر و محبت نگاه كنيم چرا كه آنها اهل و عيال و مخلوق خداوند هستند، بر همين اساس است كه بايد خير خواه آنها باشيم، آنها را به صبر (در اطاعت خدا، در معصيت و مصيبت) دعوت كنيم و آنها را به افكار و اعمال مثبت دعوت كنيم و از اعمال و افكار منفي باز داريم. امّا هر كسي به درد همنشيني و مصاحبت درازمدت نمي خورد، هر فردي لايق نيست كه شريك زندگي ديني و اخروي ما شود، هر فردي شايستگي اعتماد و رازداري را ندارد به همين خاطر است كه در روايات ما سفارش زيادي شده است كه همنشين خوب براي خود انتخاب كنيم و آنها را بارها و بارها آزمايش كنيم و… در حديثي آمده است كه همنشين خوب داراي سه خصلت است: ديدارش شما را به ياد خدا اندازد، بيانش باعث زياد شدن اطلاعات مفيد شما گردد و عملش سبب شود كه شما در انجام کار خوب و توجه به آخرت تشويق شويد.[7]در حديثي برادران را سه قسم كرده، دو قسم اول افرادي هستند كه حاضرند به جان و مال شما را در امر دين و آخرت كمك كنند، اينان دوستاني اند كه قابل اعتمادند امّا قسم سوم آناني اند كه به خاطر اندکي لذت و خوشي و كسب رفاه و موقعيت با تو دوست مي شوند كه اين قسم قابل اعتماد نيستند (البته بايد با اخلاق خوب، احترام و… آنها را راهنمايي كنيم اگر حاضر نشدند به راه حق بازگردند از آنها جدا مي‌شويم چرا كه آنها گرگاني در لباس ميش‌اند.)

پي نوشت ها:
[1]. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ترجمه حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث، چاپ سوم، 1377، ج اول، ص 66ـ64.
[2]. همان.
[3]. همان، ص 79ـ77.
[4]. مطهري، احمد، رابطه دوستي و محبت، دفتر انتشارات اسلامي، بي تا، ص 57.
[5]. آل عمران/159.
[6]. مكارم شيرازي، ناصر، صد و پنجاه درس زندگي، قم، ناشر مدرسه الامام علي بن ابيطالب، چاپ هفدهم، 1380.
[7]. مصباح يزدي، محمدتقي، راهيان كوي دوست، مؤسسه آموزش و پژوهشي امام خميني، 1380، ص 63.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد