خانه » همه » مذهبی » حدود حجاب

حدود حجاب

نخست باید دانست در اسلام همان طور که شیک پوشی و زیور آلات را در برابر دیدگاه نامحرم، حرام شمرده است شیک پوشی و آرایش و زینت را در فضای خانواده و برای همسر مستحب شمرده و به آن سفارش کرده است. علاوه بر این که پوشیدن لباس های تمیز، آراسته، اتو کشیده، نشانه متانت و شخصیت معرفی شده است و به آن سفارش شده است. از این رو تنها آرایش و زیور آلات و رفتارهایی که ناهنجاری را در جامعه افزایش می دهد نکوهش شده است که در دراز مدت به نفع دختران و پسران است و ضریب اطمینان و امنیت اجتماعی را بالا می برد.برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
درباره «حجاب» توجه به چند نکته در ابتدا بسیار حائز اهمیت است:

1. کاهش خطا و خطر؛

در تصویب هر قانون اجتماعی و یا تصمیم گیری برای واکسیناسیون عمومی اگر احتمال خطر حدود 4 در ده هزار باشد، اقدام می گردد و تحمل همه هزینه ها توجیه منطقی دارد.
بدیهی است با رعایت حجاب احتمال خطر و خطا در جامعه کاهش می یابد اگر چه به حد صفر نمی رسد.

2. حفظ احترام؛

اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک می کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوبها احساسات آنان هزینه نشود، اما بیش از آن به خانم ها کمک می کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوبها وسیله لذت انگاری قرار نگیرند و احترام آنان خدشه دار نگردد.

3. تشنگی و رغبت؛

باید دانست احکام الهی بیش از آنکه به محدودیت لذتها بیانجامد به ماندگاری لذتها و پایداری نشاط و خوشی ها می انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو برای خانم ها محدودیت است و موجب خستگی و زحمت می باشد اما از سوی دیگر اوج احساسات را سالم نگه می دارد و عاطفه ها و محبت ها را در کانون گرم خانواده متمرکز می سازد و زن و مرد را از بی تفاوتی نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات میدهد. و این بحرانی است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربی شده است. به طوری که در هنگامه برپایی کانون خانواده، که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهمترین ابزار آن میل جنسی نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده ها را متزلزل ساخته است. بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سالهای قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است.
برای توضیح بیشتر در این باره توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
لباس پوشیدن سابقه ای به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکی از مکاتب فکری که بر لزوم برهنه زیستی پای می فشارند،(1) همه افراد به نوعی آن را تجربه می کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، دست کم به سه نیاز وی پاسخ می دهد:
حفاظت در سرما و گرما و برف و باران
حفظ عفت و شرم
آراستگی، زیبایی و وقار
این نوشتار به بررسی معنای حجاب اسلامی و دلیل های ضرورت آن می پردازد. و درباره «حدود پوشش در اسلام» و نیز نوع پوشش هایی که پیشوایان دین سفارش یا نکوهش کرده اند، سخنی هر چند کوتاه در میان گذاشته شود:

رابطه حجاب و پوشش اسلامی

«حجاب» به معنای پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است.(5) این واژه تنها به معنای پوشش ظاهری یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است. بدین سبب، هر پوششی حجاب نیست. حجاب پوششی است که از طریق پشت پرده واقع شدن تحقق یابد؛ ولی بر خلاف تصور عموم و نیز آنچه مشهور است، آیه حجاب(6) در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ…؛(7) چون از زنان پیغمبر(ص) متاعی خواستید، از پس پرده بخواهید». درباره زنان آن حضرت و بیش تر به منظور مسائل سیاسی و اجتماعی فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگیری کلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحی نسبتاً جدید است و همین سبب گردیده بسیاری گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود؛(10) یا مثل «ویل دورانت» بگویند: «این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود»؛(11) و یا مدّعی شوند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است؛ در حالی که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامی زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است. در عهد جاهلیت نیز – همان طور که ویل دورانت می گوید(12) و کتب تفسیر شیعه و سنی(13) تأیید می کند – اعراب چنین پوششی نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایی بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی .»(14)
آنچه از قدیم به ویژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معنای پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامی بانوان به معنای حبس و زندانی کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت های اجتماعی نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد.(15)

ضرورت پوشش اسلامی در قرآن

پوشش اسلامی از احکام ضروری اسلام(16) است و هیچ مسلمانی نمی تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهی می دهند. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنی به اتّفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه به دورانی خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز چنین است و ادعای عصری بودن آن بی دلیل و غیر کارشناسانه می نماید.
خداوند متعال در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان می دهد از چشم چرانی اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ.
[ای پیامبر] به مردان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار برای پاکی و پاکیزگی شان بهتر است و خداوند بدانچه می کنند، آگاه است».
«غضّ» در لغت عرب – چنان که مرحوم طبرسی در مجمع البیان(17) و راغب اصفهانی در مفردات(18) گفته اند – به معنای «کاستن» است و «غضّ بصر» یعنی کاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق این فعل و این که از چه چیز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است؛ امّا با توجّه به سیاق آیات، به ویژه آیه بعد، روشن می گردد مقصود آن است که خیره خیره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چرانی(19) بپرهیزند. از سوی دیگر، ممکن است مقصود از «حفظ فرج» در این آیه پاکدامنی و حفظ آن از آلودگی به زنا و فحشا باشد؛ ولی عقیده مفسران اولیه اسلام و نیز مفاد روایات از جمله سخن امام صادق(ع)(20) این است که مراد از «حفظ فرج» در همه آیات قرآن کریم پاکدامنی و حفظ آن از آلودگی به فحشا است؛ جز در این دو آیه که به معنای حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه این آموزه را نظافت و پاکی روح می داند و بر خلاف اهل جاهلیت قدیم و جدید – مانند «برتراند راسل» که این ممنوعیت را یک نوع محرومیت و اخلاق بی منطق و به اصطلاح «تابو» (تحریم های ترس آور رایج در میان ملل وحشی) می داند – می گوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر از این که پیوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد،(21) واجب شده است. سپس در آیه بعد می فرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛
[ای پیامبر] به زنان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسری های خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهاشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان می کنند، معلوم شود. ای بندگان مؤمن، همه به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید».
در این آیه خداوند تعالی، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش می دهد:
پوشیدگی سر و گردن؛
پوشاندن زینت ها.
«خُمُر» جمع «خِمار» و به معنای روسری و سرپوش(22) است. «جیوب» از واژه «جیب» به معنای قلب و سینه و گریبان است.(23) در تفسیر مجمع البیان چنین می خوانیم: زنان مدینه اطراف روسری های خود را به پشت سر می انداختند و سینه و گردن و گوش های آنان آشکار می شد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسری خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.(24) فخر رازی یاد آور می شود: خداوند متعال با به کارگرفتن واژه های «ضَرب» و «عَلی » که مبالغه در القا را می رساند، در پی بیان لزوم پوشش کامل این نواحی است.(25) ابن عبّاس در تفسیر این جمله می گوید: «یعنی زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند».(26)
برخی ادّعا می کنند، حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم؛ ولی در هیج جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است؛ نا درستی این سخن آشکار می نماید؛ زیرا، با چشم پوشی از گفتار ابن عبّاس و نیز شأن نزول آیه، این واقعیت که زنان مسلمان حتّی قبل از نزول این آیه موهای خود را می پوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زیر گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار می آمد، تردیدناپذیر است. در آیه از رو سری سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسری جز آنچه بر سر می افکنند و موها را می پوشانند، معنایی دارد. افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند برخی از صحابه یا گروهی روشنفکر مآبان جدید فقط به قرآن اکتفا کنیم، در کشف جزئیات ضروری ترین احکام مانند رکعات نماز نیز ناکام می مانیم.
در خصوص «زینت» پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینت های جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر می گیرد یا تنها آرایش های متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل می شود.؟(28) در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی جایز و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است.
آرایش امری فطری و طبیعی است(29) و حسّ زیبایی دوستی سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود. این گرایش طبیعی، افزون بر آن که آثار مثبت روانی در دیگران پدید می آورد، به تحقق آثار گرانبهای روانی در شخص آراسته نیز می انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگی و پریشانی در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. پرهیز از خودآرایی نه دلیل وارستگی از قید نفس است و نه علامت بی اعتنایی به دنیا. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزی و نظافت ظاهری، خود به خود شخصت افراد را در نگاه دیگران خوار می سازد و زبان طعن و توهین دشمن را می گشاید.(30) بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیری از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است.(31) حضرت امام حسن مجتبی(ع) بهترین جامه های خود را در نماز می پوشید و در پاسخ کسانی که سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّی ؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم».(32)
بنابراین، خداوند زینت و خودآرایی را نهی نمی کند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛ چنان که می فرماید: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی .»(33)
و نیز می فرماید: «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ.»(34)
این آیه زنان عرب را که معمولاً خلخال به پا می کردند و برای این که بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پای خود را محکم به زمین می کوفتند، از این کار نهی می کند. فقیه بزرگوار علامه مطهری می گوید: «از این دستور می توان فهمید هر چیزی که موجب جلب توجّه مردان می گردد، مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایش های جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلی زن در معاشرت، نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهیج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»(35)
در آیه 31 سوره نور می فرماید: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زینت های زن دو گونه است: یک نوع زینتی که به طور معمول آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست مانند صورت بدون آرایش و تا مچ دست، و نوع دیگر زینتی که به طور معمول پنهان است مگر آن که عمداً بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانیدن این نوع زینت واجب است.(36) قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که امید زناشویی ندارند، سهل گیری کرده، به آن ها اجازه داده است روی سرها را برگیرند؛(37) ولی در عین حال آن ها نیز اجازه خودنمایی و تهییج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ».(38)
آیات دیگری که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامی و فلسفه آن را بیان می کنند، چنین است:
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً.
ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های (روسری و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.(39)
با این حال، ممکن است گروهی از ارازل و اوباش به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند. در این صورت، حاکم اسلامی وظیفه دارد با شدت تمام با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت برای بانوان تنها یک توصیه اخلاقی نیست و حکمی اسلامی و حکومتی به شمار می آید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً؛ اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند، از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آن ها بر خواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز مدتی اندک در همسایگی تو زندگی نکنند؛ از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند دستگیر و به سختی گشته خواهند شد»(40)
در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجّه می نماید:
جلباب چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟
فلسفه پوشش اسلامی
مجازات افراد مزاحم
چه نوع پوششی توصیه شده است؟
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به کتب لغت(42) و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی(43) و فیض کاشانی(44) و اهل سنّت مانند قرطبی(45) صحیح تر به نظر می رسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششی چادر مانند است نه روسری و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.(46)
نزدیک ساختن جلباب – «یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ» – کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است.(47) یعنی چنان نباشد که چادر یا رو پوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند؛ از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات»(48) شمرده می شوند. قرآن فرمان می دهد: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار می آیند. تعلیل پایانی آیه نیز بیانگر همین امر است؛ یعنی آن پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاکدلان را نومید می سازد.(49)

2. چرا پوشش ضرورت دارد؟

خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: «ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مسأله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:(50) ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المرأة ریحانه؛(51) زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ.»(52) افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بَدَلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، تشبیه می کند.(53) بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایی(54) همین تفسیر را بر می گزیند. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»(55)

سیاهی چادر و رنگ حجاب

الف) اگر حجاب صرفا به معناى دربرداشتن نوعى پوشش با هر ویژگى تلقى شود، در این صورت رنگ در آن نقشى ندارد.
ب ) اما اگر حجاب معناى کامل ترى داشته باشد، نه تنها رنگ ها که عوامل دیگرى نیز در آن نقش آفرین اند. براى روشن شدن این مطلب باید دیداساسا فلسفه حجاب چیست؟ حجاب دو فلسفه اساسى دارد که با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1) مصونیت زن در برابر طمع ورزى هاى هوس بازان.
2) یپشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه.
حجاب با چنین نقش و کارکرد مهم و اساسى پیامى قاطع و کوبنده با خود دارد، و آن این است که در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش!» مى دهد، اکنون باید دید چه عواملى در رساندن این پیام و اثرگذارى آنمؤثر است:

1) حدود و میزان پوشش:

بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره گر ایفا مى کند. اگر نگاه هاى آلوده را همچنان که در روایات آمده است «تیرهاى زهرآلود شیطان» بدانیم، پوشش زن همانند قوسى است که تیر از آن کمانه مى کند و منحرف مى شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى ماند. بر عکس هر اندازه بدن زن برهنه تر باشد تیرهاى شیطانى را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. از همین روست که چادر را حجاب برتر شناخته اند، زیرا با وجود شرایط دیگر بیشترین پوشش و مطمئن ترین مصونیت را فراچنگ مى آورد.

2) کیفیت پوشش:

میزان ضخامت و حتى کیفیت دوخت لباس خود بخش مهمى از حجاب را تشکیل مى دهدبدون شک لباس هاى نازک و تنگ و بدن نما فرودگاه پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم هاى هرزه و آلودهو به فساد کشاننده جامعه است. در مقابل لباس هاى غیربدن نما، دیده ها را از خود دور مى سازد، و سلامت معنوىنفوس را تأمین مى کند.

3) رنگ ها:

تردیدى نیست که برخى از رنگ ها دیده ها را خیره مى سازد، و پاره اى دیگر نگاه ها را از خود مى راند و دور مى سازد. اکنون سؤال مى شود کدامیک از این دو براى تأمین حجاب واقعى و مصونیت معنوى جامعه و خیره نکردن چشم ها و بر نیفروختن آتش شهوت مفیدتر است؟ مگر ما در جامعه اى زندگى نمى کنیم که میلیونها جوان در اوج غریزه جنسى به سر مى برند و در سخت ترین شرایط جوانى از امکان ازدواج محرومند و کافى است با اندک جرقه اى شعله هاى غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتى ها مبتلا گردند؟ پس چرا به هروسیله ممکن ـ حتى با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت دینى و روحى و روانى آنان کمک نکنیم وموجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن شان در دام مفاسد نشویم؟ آیا این سخت گیرى امل گرى است یا نادیده گرفتن تأثیر عوامل یاد شده؟ در عین حال علماى دین نسبت به خصوص رنگ ها تأکید چندانى نکرده، ولى بر این مسأله پاىمى فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشى از آن باشد. ازاین رو است که در طول تاریخ زنان مسلمان به میل خود لباس مشکى را براى حجاب برگزیدند و این سنت حسنه مورد تقریر و پذیرش پیامبر(ص) وامامان(ع) قرار گرفت، زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مى کردند، (ر.ک: حجاب در ادیان الهى،محمدى آشنانى).
لذا به نظر مى رسد پوشش کامل، آن نوع پوششى است که چشم بیگانه را کمتر متوجه خود کند؛یعنى لباسى که برجستگى هاى اندام زن را نشان ندهد و اسباب تحریک شهوت مردان را فراهم نکند به تعبیر رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرایط دیگر، کامل ترین پوشش است.
در مورد آرایش توجه به این نکات لازم است که جذابیت زن برای اطرافیان در محیط کاری یا آموزشی یا به خاطر :
1) نظم و انظباط و توانمندی در کار و رتبه درسی می باشد،
2) به جهت اخلاق ملایم در روابط مناسب می باشد،
3) به خاطر جاذبه های زیبائی صورت و خوش اندامی است.
علاقه اطرافیان به خاطر دو ویژگی اول و دوم، کنترل شده و پسندیده است. اما علاقه به خاطر ویژگی سوم دارای پیامدهائی چه بسا ناخواسته و غیر قابل جبران است. از این رو برای زنان متأهل برای جلوگیری از اختلال عاطفی در نظام خانواده نیاز به مراقبت دارد و برای خانم های مجرد به خاطر جلوگیری از سوء استفاده دیگران و کنترل احساسات زودگذر و ناپایدار نیاز به مراقبت دارد. از این جهت در فرهنگ اسلام برای رعایت حریم ها راهکارهای مناسبی ارائه شده است. در مواردی که احتمال خطر بسیار شدید است از آن به عنوان حرام یاد شده است و در مواردی که احتمال خطر کمتر است از آن به عنوان مکروه یاد شده. آرایش خانم ها در برابر نامحرم به گونه ای که جلب توجه کند از مواردی است که احتمال لغزش در آن بسیار است لذا از آن به عنوان حرام یاد شده است. چنان که در قرآن مجید به زنان با ایمان هشدار داده است که «و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن» و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان آشکار نکنند… (سوره نور، آیه 31)
حدود احکام آن در رساله مراجع تقلید، بخش احکام نگاه آمده است.
————————-
پی نوشت ها:
1. انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129.
2. نحل (16): 80.
3. سوره نور (24): 31 و 30 و 59؛ احزاب (33): 59 و 60.
4. سوره اعراف (7): 26.
5. ر. ک: المفردات فی غرائب القرآن، راغب اصفهانی و قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی.
6. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی، هر جا نام «آیه حجاب آمده است مقصود این است نه آیات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامی است.
7. احزاب (33): 53.
8. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، ص 74.
9. واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ولی هرگز به معنای حجابِ اسلامی مصطلح نیست.
10. مسأله حجاب، ص 73.
11. تاریخ تمدن؛ ویل دورانت، مترجمان احمد آرام (و دیگران)، ج 1، ص 433 و 434.
12. مسأله حجاب، ص 22.
13. ر. ک: تفاسیر مجمع البیان (طبرسی) و کشّاف (ز مخشری) ذیل آیات 33 احزاب و 60 نور.
14. سوره احزاب (33): 33.
15. مسأله حجاب، ص 73. نیز ر. ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403.
16. اصل قانون حجاب اسلامی، صرفاً از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه این که نصّ صریح قرآن بر آن گواهی می دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جای اختلاف برداشت و محل تردید باشد.
17. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج 7 – 8، ص 216.
18. المفردات فی غریب القرآن؛ راغب اصفهانی، ص 361.
19. مسأله حجاب، ص 125 – 128.
20. تفسیر مجمع البیان، ص 216 و 217.
21. مسأله حجاب، ص 129.
22. المفردات فی غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ص 217.
23. مجمع البیان، ص 217.
24. همان.
25. التفسیر الکبیر، ج 23، ص 179.
26. مجمع البیان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تفطّی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
27. ر. ک: تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 3، ص 430 و 431.
28. مسأله حجاب، ص 131.
29. علامه طباطبائی(ره) در تفسیر آیه 32 سوره اعراف می فرماید: خدای متعال در این آیه زینت هایی را معرفی می کند که برای بندگان ایجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آن ها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان نیازمند آن است، الهام نمی کند. (ر. ک: المیزان، ج 8، ص 79)
30. آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57.
31. حلیة المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3 – 5 و 10 – 12 و 91 – 107.
32. مجمع البیان، ج 4 – 3، ص 673.
33. سوره احزاب(33): 33.
34. سوره نور(24): 31.
35. مسأله حجاب، ص 146 – 147.
36. ر. ک: تفسیر المیزان، ج 15، ص 121.
37. وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140.
38. سوره نور (24): 60.
39. سوره احزاب(33): 59.
40. سوره احزاب (33): 60 و 61.
41. مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامی تبعید شوند؛(مسأله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامی جای می گیرند. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
42. ر. ک: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و 42. (این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص أوالثواب الواسع» یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّی به المرأة رأسها و صدرها)
43. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّی جمیع بدنها)
44. تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203.
45. الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج 14؛ ص 156.
46. درباره جلباب گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذی یفطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 – 7، ص 578)
47. مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361.
48. زنانی که ظاهراً پوشیده هستند ولی در واقع برهنه اند، روی عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البُخت المائلة….» (میزان الحکمة، ری شهری، ج 2، ص 259)
49. مسأله حجاب، ص 160 و 161.
50. آسیب شناسی حجاب، ص 19
51. وسائل الشیعة، ج 14، ص 120.
52. سوره واقعه(56): 23.
53. گستره عفاف به گستردگی زندگی، حمیده عامری، کتاب زنان، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش 12، ص 117.
54. المیزان، ج 8، ص 361.
55. مسأله حجاب، ص 163.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد