خانه » همه » مذهبی » حدود و قوانین بهره وری از حیوانات در شریعت اسلامی (بخش سوم)

حدود و قوانین بهره وری از حیوانات در شریعت اسلامی (بخش سوم)

حدود و قوانین بهره وری از حیوانات در شریعت اسلامی (بخش سوم)

آیین مقدس اسلام در مسأله ی بهره وری از حیوانات آداب و قوانین مشخصی را تعیین کرده است، چرا که حیوانات نیز به عنوان موجودات دارای شعور و احساسی هستند که هر گونه بی عدالتی و ظلم در حق آنها خلاف مروت، جوانمردی و اخلاق دینی و اسلامی است.

5555555555 - حدود و قوانین بهره وری از حیوانات در شریعت اسلامی (بخش سوم)
گاهی اوقات این چنین تصور می شود که حیوان ها موجودات پستی هستند که انسان به هر شکلی که می پسندد می تواند با آنها برخورد نماید، شاید در نگاه برخی افراد شکار و صید کردن حیوانات برای انسان در هر شرایطی آزاد است و انسان به هر اندازه که دوست داشته باشد می تواند حیوانات را طعمه زیاده خواهی و طمع خود قرار دهد؛ این در حالی است که در شریعت اسلامی این چنین آزادی بی قید و ضابطه ای به انسان داده نشده است، چرا که حیوانات نیز همانند سایر موجودات دارای حق زیستن می باشند که نباید مورد طمع زیاده خواهی اسراف گران قرار بگیرند. در دو مقاله پیشین به برخی از حقوق حیوانات اشاره کردیم در این ادامه این موضوع را پیگیری می کنیم.

حدود و قوانین بهره وری از حیوانات در شریعت اسلامی

آیین مقدس اسلام در مسأله ی بهره وری از حیوانات آداب و قوانین مشخصی را تعیین کرده است، چرا که حیوانات نیز به عنوان موجودات دارای شعور و احساسی هستند که هر گونه بی عدالتی و ظلم در حق آنها خلاف مروت، جوانمردی و اخلاق دینی و اسلامی است.
1-استفاده جبارانه و نامتعارف ممنوع!
در فرهنگ دینی استفاده از حیوانات برپایه اخلاق، انصاف و جوانمردی بنا شده است، از این رو در منابع روایی شاهد هستیم که از بهره وری که رویکرد جبارانه و نامتعارفی دارد، نهی شده است برای نمونه در فرهنگ روایات از ایستادن بر پشت حیوان و همچنین از نشستن طولانی بر پشت آن و همچنین تحمیل بار بیش از طاقت بر حیوان نهی شده است،[1] و از اینکه انسان در حین سواری تمام بدنش را در یک سوی حیوان قرار دهد به طوری که وزنش روی حیوان متعادل نباشد به شکلی که باعث زحمت و خستگی و ناراحتی حیوان شود، منع شده است.[2] و یا اینکه در روایت بسیار زیبای دیگری این چنین نقل شده است: «لَا تَتَّخِذُوا ظُهُورَ الدَّوَابِّ کَرَاسِیَّ فَرُبَّ دَابَّةٍ مَرْکُوبَةٍ خَیْرٌ مِنْ رَاکِبِهَا وَ أَطْوَعُ لِلَّهِ تَعَالَى وَ أَکْثَرُ ذِکْراً؛[3]پشت دابه را کرسى خود نسازید. بسا دابه که از سوار بر خود بهتر است و براى خدا فرمان برتر و بیشتر یاد خدا تعالى کند.»
گاهی در برخی مناطق محلی و روستایی و چه بسا توسط شهر نشینان برخی موجودات زنده هدف و سیبل هوسرانی و تیراندازی قرار می گیرند، این در حالی است که شریعت اسلامی شکار کردن باید بر اساس نیاز و ضرورت برنامه ریزی شود نه بر پایه هوی و هوس.
2-درگیری و جنگ میان حیوانات ممنوع!
خدای متعال برخی حیوانات را برای بهره وری و استفاده متعارف، عقلانی و صحیح در اختیار انسان قرار داده است، «وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ ؛[4]همچنین اسب ها و استرها و الاغ ها را آفرید؛ تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد، و چیزهایى مى‏آفریند که نمى‏دانید.»، ولی برخی انسان ها به جهت سرگرمی، بازی و تفریح به گونه ای حیوان وار این موجودات را بازیچه امیال حیوانی خود قرار می دهند و بادرگیر کردن و به جنگ انداختن آنها زمینه شادی و فرح خود و ناراحتی و خونریزی حیوانات را فراهم می کنند، این در حالی است که در فرهنگ روایت به شدت از این رویه غیر انسانی نهی شده است: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ تَحْرِیشِ الْبَهَائِمِ مَا خَلَا الْکِلَابَ؛[5] و رسول خدا -صلّى اللَّه علیه و آله نهى- فرمود از به جان هم انداختن‏ حیوانات با هم (مانند قوچ بازى و خروس بازى که دو قوچ یا دو خروس را شاخ بشاخ کنند) جز سگ شکارى که آن را استثنا کرد.»
3-سیبل قرار دادن حیوانات ممنوع!
گاهی در برخی مناطق محلی و روستایی و چه بسا توسط شهر نشینان برخی موجودات زنده هدف و سیبل هوسرانی و تیراندازی قرار می گیرند، این در حالی است که شریعت اسلامی شکار کردن باید بر اساس نیاز و ضرورت برنامه ریزی شود نه بر پایه هوی و هوس. در منابع روایی نقل شده است: «مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى قَوْمٍ نَصَبُوا دَجَاجَةً حَیَّةً وَ هُمْ یَرْمُونَهَا بِالنَّبْلِ فَقَالَ مَنْ هَؤُلَاءِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ‏؛[6] بسندش از امامان (علیهم السّلام) که پیغمبر -صلى اللَّه علیه و اله- بر مردمى گذر کرد که مرغ زنده‏اى را بسته بودند و او را به تیر می زدند، فرمود: اینها کیانند خدا لعنتشان کند.» و همچنین در منابع روایی نقل شده است هیچ پرنده ای یا غیر پرنده ای به ناحق کشته نمی شود مگر اینکه در روز قیامت به دشمنی قاتل خویش بر می خیزد.[7] و همچنین نقل شده است: : «وَ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ إِنْسَانٍ یَقْتُلُ عُصْفُوراً فَمَا فَوْقَهَا بِغَیْرِ حَقِّهَا إِلَّا سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا حَقُّهَا قَالَ أَنْ یَذْبَحَهَا فَیَأْکُلَهَا وَ أَنْ لَا یَقْطَعَ رَأْسَهَا وَ یَرْمِیَ بِهِ ؛[8] کسی که گنجشکی و یا پرنده ای دیگر را به ناحق بکشد در روز قیامت [در مورد حق آن پرنده] مورد بازخواست قرار می گیرد. گفته شد ای رسول خدا حق آن چیست؟ فرمودند: [به گونه صحیح] ذبح شود و مورد استفاده قرار گیرد نه اینکه سرش را ببرند و آن را دور افکند.»

حکایت شیرین و درس آموز

در منابع روایی نقل شده است: روزی پبامبر گرامی اسلام وارد باغ یکی از انصار شدند، و شتری را مشاهده کردند، در این حین شتر با دیدن پیامبر چشمانش پر از اشک شد، پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) بر کوهان او دست نوازش کشیدند و حیوان آرام شد، حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) از اطرافیان پرسیدند صاحب این شتر کیست؟ جوانی از انصار گفت: از آن من است، پبامبر(صلی الله علیه و اله) به آن مرد انصاری که حیوان خود را به موقع سیر نمی کرد فرمودند: آیا در مورد این چهارپا که خدا تو را مالک آن قرار داده پروای الهی نداری؟ او نزد من از اینکه تو او را گرسنه نگه می داری و به لاغری او انجامیده شکایت دارد.[9]  
نویسنده: علی بیرانوند
پی نوشت ها:
[1]. الجعفریات (الأشعثیات)، ص85.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص287.  «لَا تَتَوَرَّکُوا عَلَى الدَّوَابِ‏ وَ لَا تَتَّخِذُوا ظُهُورَهَا مَجَالِس‏؛ بهنگام سوارى بر اسبها پاهاتان را روى هم میندازید، و پشت آنها را مجلس مسازید»
[3]. بحار الأنوار،ج‏61 ، ص210.
[4]. سوره مبارکه نحل، آیه 8.
[5]. وسائل الشیعة ؛ ج‏11 ؛ ص522.
[6]. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏61 ، ص268.
[7]. کنز العمّال: ج 15 ص 37 ح 39968 عن ابن عمرو. «ما مِن دابَّةٍ طائرٍ ولا غَیرِهِ یُقتَلُ بغَیرِ الحقِّ إلّا ستُخاصِمُهُ یَومَ القِیامَة».
[8]. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏61، ص306.
[9]. بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏61 ؛ ص111.«. وَ فِی مُسْنَدِ أَحْمَدَ وَ الْحَاکِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّ النَّبِیَّ ص دَخَلَ حَائِطاً لِبَعْضِ الْأَنْصَارِ فَإِذَا فِیهِ جَمَلٌ فَلَمَّا رَأَى النَّبِیَّ ص ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ فَمَسَحَ النَّبِیُّ ص سَنَامَهُ‏ «4» فَسَکَنَ ثُمَّ قَالَ مَنْ رَبُّ هَذَا الْجَمَلِ فَجَاءَ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ هُوَ لِی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَ لَا تَتَّقِی اللَّهَ فِی هَذِهِ الْبَهِیمَةِ الَّتِی مَلَّکَکَ اللَّهُ إِیَّاهَا فَإِنَّهُ یَشْکُو  إِلَیَّ أَنَّکَ تُجِیعُهُ وَ تُذِیبُهُ.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد