حد و حدود حسن خلق چیست؟
آیـا حـُسـن خـلق دارای ارزش ذاتـی اسـت، چـه در بـرخـورد بـا مؤ من باشد و چه در برخورد با کافر؟
پـاسـخ: آنـچه از جمع بندی آیات و روایات و سیره معصومین (ع ) به دست می آید، این است که حـُسـن خـلق از نـظـر آیـیـن مقدّس اسلام ارزش ذاتی دارد، چه در برخورد با مؤ من باشد و چه در بـرخـورد بـا کافر. اکنون برای روشن شدن حدود حسن خلق موضوع را از چند جهت بررسی می کنیم:
حسن خلق مؤ منان با یکدیگر
بدیهی است که خوشرفتاری مؤ منان با یکدیگر، یکی از ارزشهای والای اخلاقی به حساب می آید. قرآن کریم، یاران رسول اکرم (ص ) را به این صفت ستوده، می فرماید:
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ…)[1]
مـحمد(ص ) رسول خدا و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.
با کافران و مجرمان چگونه برخورد کنیم؟
در برخورد با این گروه نیز نرمخویی و حُسن خلق پسندیده است. ولی تا زمانی که ملایمت در آنـان اثـری سازنده داشته و در هدایت و نجات آنان مؤ ثر باشد و نرمی گفتار و رفتار ما سبب شـود از عـقـیـده بـاطـل یـا عـمـل نـاپـسـنـد خـود دسـت بـردارنـد و اصـلاح شـوند. اگر این نتیجه حـاصـل نـمـی شـود، حـدّاقـل مـوجـب تـقویت و جراءت یافتن آنان بر مخالفت با دین و آزار و اذیت مسلمانان نگردد، و زشتی انحرافشان را کمرنگ نسازد و گناه و لغزش آنان کوچک شمرده نشود. خـدای مـتعال، هنگام اعزام حضرت موسی و برادرش هارون به سوی فرعون به آنان دستور می دهد:
(اِذْهَبا اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی، فَقوُلا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَکرُ اَوْ یخْشی )[2]
بـه سـوی فـرعـون بـرویـد کـه سـرکـشی کرده است. با او به آرامی و نرمی سخن بگویید، باشد که پند گیرد یا بترسد.
روزی مردی یهودی که چند دینار از پیغمبر اکرم (ص ) طلب داشت، تقاضای پرداخت طلب خود را کرد. آن حضرت فرمود:
فعلاً ندارم.
مرد یهودی گفت: از شما جدا نمی شوم تا بپردازید.
پیامبر(ص ) فرمود: من هم در اینجا با تو می نشینم.
آن قـدر نـشست که حضرت نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز صبح روز بعد را همان جا خواند. اصـحـاب خـواسـتـنـد یـهـودی را بـیـازارنـد، ولی حضرت آنها را از چنین کاری بازداشت. عرض کـردنـد: (یـک یهودی شما را بازداشت کند؟!) حضرت فرمود: (خداوند مرا مبعوث نکرده تا به مردم ستم کنم! ) پیامبر، یهودی و تعدادی از مسلمانان تا نیمروز در آن مکان نشستند. در این هنگام یـهـودی گفت: (گواهی می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و تو فرستاده خدا هستی. ) سپس عرض کرد: (به خدا سوگند از این کاری که نسبت به شما روا داشتم، قصد جسارت نداشتم، بـلکـه خـواسـتـم بـدانـم اوصاف شما با آنچه در تورات به ما وعده داده اند، تطبیق می کند یا خـیـر؟ چـون در آنـجا خوانده ام که پیغمبر خاتم در مکه متولّد می شود و به یثرب هجرت می کند، درشـتخو و بداخلاق نیست، با صدای بلند سخن نمی گوید، ناسزاگو و بدزبان نیست. اینک همه ثروتم را در اختیارتان می گذارم تا در راه خدا به مصرف برسانید.)[3]
پی نوشت:
[1] فتح (48) ، آیه 29 .
[2] طه (20) ، آیات 43 ـ 44 .
[3] بحارالانوار ، ج 16 ، ص 216 .
منبع: حوزه نت