خانه » همه » مذهبی » حرص و آزمندى

حرص و آزمندى

حرص و آزمندى

قال رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : اِیّاكم والكبر فانّ ابلیس حمله الكبر على ان لا یسجد لآدم و ایّاكم و الحرص فأنّ آدم حمله الحرص على ان تأكل من الشّجرة و ایّاكم و الحسد فأنّ بنى آدم انّما قتل احدهما صاحبه حسداً فهنّ اصل كلّ خطیئة؛(1)
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: از تكبر دورى گزینید چه این كه كبر شیطان را وادار كرد كه بر آدم سجده نكند(وحال آن كه دستور خدا بود) و از حرص و آز

f25ba6d8 2543 4308 9938 c122b1b32e70 - حرص و آزمندى
31090 - حرص و آزمندى
حرص و آزمندى

قال رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : اِیّاكم والكبر فانّ ابلیس حمله الكبر على ان لا یسجد لآدم و ایّاكم و الحرص فأنّ آدم حمله الحرص على ان تأكل من الشّجرة و ایّاكم و الحسد فأنّ بنى آدم انّما قتل احدهما صاحبه حسداً فهنّ اصل كلّ خطیئة؛(1)
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: از تكبر دورى گزینید چه این كه كبر شیطان را وادار كرد كه بر آدم سجده نكند(وحال آن كه دستور خدا بود) و از حرص و آز دورى كنید زیرا همین صفت باعث شد كه آدم از میوه درخت (ممنوعه) بهره گیرد. و از حسد بپرهیزید كه علت كشتن یكى از فرزندان آدم دیگرى را حسد بود. و (بدانید) كه این سه ریشه و اساس هر خطا و گناهى است.
پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حدیث نورانى امت خویش را از سه چیز نهى كرده و به آنان نسبت به این سه هشدار داده است:
1ـ كبر
2ـ حرص
3ـ حسد
در این فرصت به محور دوم اشاره خواهیم كرد.

حرص و آز

«و اِیّاكم و الحرص فأنّ آدم حمله الحرص على ان تأكل من الشّجرة؛(1) و از حرص و آز دورى كنید كه همین امر باعث شد آدم از درخت ممنوعه بهره گیرد (و زمینه گرفتارى خود را فراهم آورد.)»
حرص یكى از صفات رذیله‏اى است كه اولیاى دین نسبت به آن هشدار داده‏اند این صفت نكوهیده كه از فروع قوّه شهویه انسانى است آدمى را زمین‏گیر مى‏كند و او را از پرواز بسوى آسمان فضایل باز مى‏دارد. مانند پرنده‏اى كه تا اراده پرواز مى‏كند سنگ و یا وزنه سنگین بسته شده به پاى او، او را از پرواز باز مى‏دارد و در نتیجه زمینى مى‏شود و از آسمانى شدن محروم مى‏گردد. در تعریف اصطلاحى آن، علماى اخلاق چنین آورده‏اند: «صفتى است نفسانیّه كه آدمى را وا مى‏دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه به آن احتیاج دارد و این صفت یكى از شعب حبّ دنیا و از جمله صفات مهلكه و اخلاق مضلّه است.»(2)
از این تعریف كارشناسانه علماى اخلاق چند نكته در رابطه با حرص معلوم مى‏شود:
1. مال و ثروت و دنیا و امكانات دنیوى به اندازه احتیاج و رفع نیاز، نه تنها مذموم نیست بلكه كسب و به دست آوردن آن به ضرورت عقل و شرع لازم و واجب است. آدمى براى آن كه در این دنیا زندگى كند و بتواند به امور معنوى و روحى خود برسد شایسته است تلاش كند زندگى به اندازه كفاف را فراهم آورد، زیرا اگر به این اندازه از مادیات و ثروت دنیا دسترسى نداشته باشد در انجام فرائض و دستورات دینى نیز موفق نخواهد بود.
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«فلولا الخبز ما صمنا و لاصلّینا ولاادّینا فرائض ربّنا؛(3) اگر نان نباشد روزه و نماز و دیگر واجبات را نمى‏توان انجام داد.»
بنابراین تلاش در دنیا به اندازه كفاف نه تنها بد نیست بلكه وظیفه و تكلیف نیز هست.
2. تلاش و تكاپو براى آنچه كه به آن نیاز ندارد و براى اندوخته شدن و ایثارسازى خود را به زحمت و مشقت مى‏اندازد مذموم و ناپسند است كه نام آن حرص و آزمندى است، روحیه تكاثر و افزون خواهى و افزون‏طلبى و سیرى ناپذیرى است كه مورد نكوهش دین و اولیاى دین است. توقف نكردن در حد و مرز و ولع داشتن و انبار كردن مال و ثروت دنیا كه عمر او هم كفاف مصرف آن را نمى‏دهد، صفتى است كه اگردر جان آدمى ریشه بدواند او را از آرامش و آسایش دنیا باز داشته و همواره آدمى را ناآرام و گرفتار مى‏سازد.
3. اگر حبّ و دوستى دنیا سرآمد همه گناهان هست، كه هست، حرص یكى از شاخصه‏هاى حبّ دنیاست، مرحوم نراقى گوید:
«این صفت خبیثه بیابانى است كه از هر طرف روى بجایى نرسى، و وادیى است بى انتها، كه هرچند در آن فرو روى عمق آن را نیابى، بیچاره‏اى كه بر آن گرفتار شد گمراه و هلاك شد…زیرا كه حریص، هرگز حرص او به جایى منتهى نمى‏شود و به حدّى نمى‏ایستد، اگر بیشتر اموال دنیا را جمع كند باز در فكر تحصیل باقى است.»(4)
اگر دنیا را به نردبانى مانند سازیم كه عاقبت آن را از زیر پاى انسان مى‏كشند هر كه بالاتر رود به هنگام سقوط آسیب بیشترى مى‏بیند، انسان حریص كسى است كه از پله‏هاى این نردبان با شیفتگى بالا مى‏رود اما نمى‏داند كه عاقبت زین نردبان افتادن است.»
ثروت و دارایى دنیا باید عامل كمال باشد نه وزر و وبال. اگر به اندازه نیاز و كفاف از آن بهره گیریم كمال است و اگر از حد معمول گذشت عامل نابودى و سقوط خواهد شد.
دنیا مانند آب دریاست كه كشتى عمر بر روى آن در حركت است آب اگر در زیر كشتى قرار گیرد عامل پیشروى و رسیدن به ساحل نجات است، اما اگر آب به داخل آن راه پیدا كند همین آب عامل حركت مى‏شود عامل سنگینى كشتى و در نتیجه سقوط در عمق آب دریا. داستان انسان حریص داستان آن كشتى است كه آب دریا به داخل آن راه یافته و كشتى و كشتى نشستگان را به كام آب فرو مى‏برد.

حرص در نگاه پیشوایان معصوم

نكوهش حرص و ترسیم آن در كلمات پیشوایان دینى به گونه‏اى روشن و گویا مطرح مى‏شده است، اندكى تأمل و تفكر در این كلمات كافى است كه آدمى را از خواب غفلت بیدار ساخته و او را به نگاه درست و واقع بینانه از دنیا رهنمون گرداند.
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
«هرگاه از براى فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد، باز رودخانه سوم را مى‏طلبد و اندرون او را هیچ چیز پر نمى‏كند مگر خاك.»(5)
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«مثل الحریص على الدّنیا مثل دودة القزّ: كلّما ازدادت من القزّ على نفسها لفّاً كان ابعدلها من الخروج، حتّى تموت غمّا؛(6)حكایت آزمند به دنیا، داستان كرم ابریشم است كه هرچه بیشتر ابریشم بر خود مى‏تند، با بیرون آمدن از پیله بیشتر فاصله مى‏گیرد تا آن كه سرانجام دق مرگ مى‏شود.»
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«منهومان لایشبعان: منهوم علمٍ و منهوم دنیا؛(7) دو آزمندند كه هرگز سیر نمى‏شوند: آزمند دانش و آزمند دنیا.»

ریشه‏یابى حرص

در فرهنگ دین به عوامل پدید آمدن صفت نكوهیده حرص اشارات لطیفى شده است اگر انسان این ریشه‏ها را تحلیل كند به این نتیجه خواهد رسید كه انسان حریص مشكل اساسى و بنیادیش به جهان بینى و نگاه و تفسیر او از عالم هستى و فلسفه خلقت بر مى‏گردد. این نگاه كج و نادرست شاكله روحى او را به گونه‏اى مى‏سازد كه به اسباب و عوامل عالم هستى و حتى به خداى رازق و حكیم هم بدبین و بدگمان مى‏شود.
به همین جهت در برخى از روایات حرص به عنوان یكى از آسیب‏هاى دین بشمار آمده است.(8)
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به امام على(علیه السلام) فرمود:
«اعلم یا على انّ الحبن و البخل و الحرص غریزةٌ واحدةٌ یجمعها سوء الظّن؛(9) اى على! بدان كه ترسویى و بخل و آزمندى یك سرشتند و ریشه آنها بدگمانى (به خدا) است.»
على(علیه السلام) فرمود: «على الشك وقلّة الثّقة باللّه منى الحرص و الشّح؛(10) بناى آزمندى و بخل شدید بر شك و كم اعتمادى به خدا استوار است.»
و نیز فرمود: «شدّة الحرص من قوّة الشّره و ضعف الدّین؛(11) آزمندى زیاد ناشى از نیروى سیرى ناپذیرى و سستى دین است.»

آزمندى شایسته

گرچه از واژه حرص بیشتر معناى مذموم و نكوهیده آن به ذهن تبادر مى‏كند اما در قرآن و روایات به مواردى از حرص مثبت و پسندیده نیز اشاره شده است كه یادآورى آن بى فایده نخواهد بود. مواردى كه حرص در آن از صفات رذیله نیست و جزء صفات پسندیده و فضیلت بشمار مى‏رود از این قرار است:
1ـ هدایت گرى
خداوند به پیامبرش مى‏فرماید:
1. «و ما اكثر النّاس و لو حرصت بمؤمنین؛(12) بسیارى از مردمان ایمان نمى‏آورند هرچند نسبت به آنان اصرار و حرص داشته باشى.»
2. «و ان تحرص على هداهم فأنّ اللّه لایهدى من یضلّ؛(13) هر قدر بر هدایت آنها حریص باشى (سودى ندارد چرا كه) خداوند كسى را كه (بر اثر اعمالش) گمراه ساخت هدایت نمى‏كند.»
3. «لقد جائكم رسولٌ من انفسكم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیكم بالمؤمنین روفٌ رحیم؛(14) به یقین رسولى از خود شما به سویتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.»
2ـ عدالت گسترى
اصرار بر گسترش عدالت و پافشارى و حرص داشتن بر اجراى آن در محیط خانواده و جامعه از مواردى است كه پسندیده و مورد حمایت دین است، قرآن در رابطه با اجراى عدالت در رابطه با مردانى كه تعدد زوجه دارند مى‏فرماید: «و لن نستطیعوا ان تعدلوا بین النّساء و لوحرصتم؛(15) شما هرگز نمى‏توانید(از نظر عاطفى و محبت قلبى) در میان زنان عدالت برقرار كنید هرچند كوشش نمایید.»
یعنى مردى كه داراى چند همسر است شاید از نظر عدالت ظاهرى مانند تقسیم زمان و تنظیم برنامه خانوادگى، پوشش و لباس، خورد و خوراك و مانند آن بتواند عدالت را انجام دهد لكن از لحاظ میل و محبت قلبى این كار آسان نیست و بلكه امرى غیر قابل عمل است. البته این نوع از عدم عدالت شاید اختیارى هم نباشد و نكوهشى هم نخواهد داشت.
3ـ دانش اندوزى
حرص در طلب دانش و افزایش آن امرى پسندیده و مورد تشویق اولیاى دین است امام صادق(ع) فرمود:
«المؤمن له قوّةٌ فى دین…و حرصٌ فى فقه؛(16) مؤمن در دین خود نیرومند است و در فهم دین آزمند.»
4ـ رقابت مثبت
در امور خیر پیشگام بودن و جلودارى كردن امرى شایسته است، حرص در این گونه امور هم حرصى پسندیده است. امام باقر(ع) فرمود:
«لاحرص كالمنافسة فى الدّرجات؛(17) هیچ حرصى چون رقابت براى رسیدن به درجات (عالى) نیست.»
5 ـ حرص بر انجام واجبات
امام على(علیه السلام) فرمود:
«ان كنت حریصاً على استیفاء طلب المضمون لك، فكن حریصاً على اداءٍ المفروض علیك؛(18) تو براى به چنگ آوردن آنچه رسیدنش به تو ضمانت شده است (روزى) حرص مى‏زنى، در انجام آنچه بر تو واجب شده است نیز حریص باش.»
از آنچه اشارت شد معلوم گردید حرص به جهت متعلق خودش تقسیم به بد و خوب و رذیلت و فضیلت مى‏گردد: حرص نسبت به دنیا و حب دنیا و اندوخته سازى ثروت دنیا مذموم است.
اما حرص نسبت به دانش اندوزى، دانش افزایى، هدایت گرى، مسابقه در خیرات، انجام واجبات و مانند آن نه تنها مذموم نیست، بلكه وظیفه ایمانى و نشانه پرهیزگارى و كمال ایمان است.

قناعت در برابر حرص

دانشمدان اخلاق و آموزه‏هاى دینى صفت قناعت را ضد صفت حرص قرار داده‏اند و در تفسیر و ترسیم آن گفته‏اند:
«قناعت، حالتى است از براى نفس، كه باعث اكتفا كردن آدمى است به قدر حاجت و ضرورت و زحمت نكشیدن در فضول از مال.»(19)
كاسه چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پُر در نشد
حیات طیّبه و زندگى گوارا
زندگى گوارا و حیات طیّبه در گرو قناعت است، آن كه بر مركب قناعت سوار شد به سلامتى به سر منزل مقصود رسید، قناعت مركب راهوارى است كه آدمى را از فراز و نشیب‏هاى زندگى به شایستگى عبور مى‏دهد و وسیله‏اى است كه سعادت ابدى را براى آدمى تضمین مى‏نماید.
به قناعت كسى كه شاد بود
تا بود محتشم نهاد بود
وانكه با آرزو كند خویشى
افتد از خواجگى به درویشى
از امام على(علیه السلام) پرسیدند مقصود از حیات طیّبه اى كه قرآن مطرح كرده چیست؟ فرمود: «قناعت».(20)
از این رو شایسته است انسان مؤمن و خدا باور كشتى دریاى وجودش را از طوفانهاى حرص به ساحل امن بكشاند تا به آرامش و آسایش دست یابد.
در روایات دینى و آموزه‏هاى تربیتى در این رابطه به اشارات لطیف و راهنمایى‏هاى ظریفى بر مى‏خوریم كه به چند حدیث به عنوان نمونه و مشتى از خروار بسنده مى‏كنیم:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«حرم الحریص خصلتین و لزمته خصلتان حرم القناعة فافتقد الرّاحة، وحرم الرّضا فافتقد الیقین؛(21) آزمند از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت همراه او نشده‏اند، از قناعت محروم است و در نیتجه آسایش را از دست داده است. از رضایت محروم است و در نتیجه یقین را از كف داده است.»
امام على(علیه السلام) فرمود:
«انتقم من حرصك بالقنوع كما تنتقم من عدوّك بالقصاص؛(22) از حرص خود با قناعت، انتقام بگیر، همچنان كه از دشمنت با تقاص، انتقام مى‏گیرى.»
گویا صفت خبیثه حرص دشمنى است كه به سرزمین جان و روح تو حمله ورشده و فضائل نفسانى تو را غارت مى‏كند و مرزهاى فضیلت را درهم مى‏شكند باید با سپر قناعت در برابر هجوم او به ایستى و او را با مقاومت و پایدارى از حوزه جان درونت بیرون سازى، و اگر مقاومت و ايستادگى كرد از او انتقام بگیرى، انتقام آن است كه فرشته قناعت را وارد سرزمین جانت كنى تا دیو حرص پا به فرار بگذارد و بدان كه (دیو چو بیرون رود فرشته درآید).
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «انزل ساحة القناعة بأتّقاء الحرص و ادفع عظیم الحرص بایثار القناعة؛(23)
با پرهیز از حرص، در آستان قناعت بار افكن، و با برگزیدن قناعت، كوه حرص را پس بزن.»
امام على(علیه السلام) فرمود: «لن توجد القناعة حتى یفقد الحرص؛(24)
تا حرص گم نشود، قناعت هرگز پیدا نشود.»
این بود نگاهى گذرا به هشدارى دیگر از هشدارهاى اجتماعى اگر ساحت اجتماع از این صفت ناپسند پاك گردد، مردم نسبت به زرق و برق دنیا و مال و ثروت آن برخورد سالم و به اندازه نیاز داشته باشند. همگان به حق خود قانع باشند و از آز و حرص و جمع آورى و شمارش مال و منال خویش به عنوان یك خوى ضد انسانى دست بردارند، مدینه فاضله و زندگى پاك و پاكیزه رخ مى‏نماید، و اضطراب‏ها و دغدغه‏ها و ناآرامى‏ها و جنگ اعصاب و درگیرى‏هاى خانوادگى و اجتماعى رخت برمى‏بندد.
این كه اسلام نسبت به حرص و حریص بودن نكوهش كرده و آن را مانند گرگى مى‏داند كه به گلّه دین و دینداران حمله ور شده و همه چیز را به نابودى مى‏كشاند، به این جهت است كه آدم حریص نه طعم زندگى مادى را مى‏چشد و نه در حال و هواى زندگى معنوى قرار مى‏گیرد، همواره به افزایش مال و ثروت مى‏اندیشد و از اندیشیدن در مؤلّفه‏هاى زندگى سعادتمندانه به دور است.

پى‏نوشت‏ها :

1. نهج الفصاحة.
2. معراج السعادة، نراقى، انتشارات هجرت، ص 364.
3. سفینة البحار (هشت جلدى) ج 2، ص 549.
4. معراج السعادة، ص 365.
5. همان مدرك، ص 364.
6. میزان الحكمه، رى شهرى، ج 3، ص 21.
7. همان، ص 24.
8. اصول كافى، ج 2، ص 307.
9. میزان الحكمة، ج 3، ص 26.
10. همان.
11. همان.
12. سوره یوسف، آیه 103.
13. سوره نحل، آیه 37.
14. سوره توبه، آیه 128.
15. سوره نساء، آیه 129.
16. میزان الحكمه، ج 3، ص 27.
17. همان.
18. همان.
19. معراج السعادة، ص 364.
20. میزان الحكمة، ج 9، ص 578.
21. همان.
22. همان، ج 9، ص 586.
23. همان، ص 582.
24. همان.
برگرفته از : پاسدار اسلام :: اسفند 1387 و فروردین 1388 – شماره 327 و 328

منبع: http://www.hawzah.net

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد