حضرت زینب سلام الله علیها پرچمدار بصیر عاشورا
خداوند دینش را با پیامبران به انسانها ابلاغ کرد تا انسانها مکلف به مسائل اخلاقی و الهی آن شوند، به آداب آن عمل کنند و زندگی سعادتمندانهای برای خود و همنوعانشان بسازند. آخرین پیامبر خدا، حضرت محمد مصطفی(صلوات الله علیه) با دین اسلام که کاملترین دین تا قیامت است، به بعثت رسید و انسانیت را به منصه ظهور رسانید.
در این میان، کسانی بودند که با دفاع از دین و حمایت از رسول خدا(صلوات الله علیه) و ائمه طاهرین(علیهم السلام) در مقابل هجمه بدخواهان و کافران ایستادند تا دین خدا بماند. هرچند دشمنان دین برای نابودی آنها هم تلاش کردند، اما دفاع جانانهشان از دین خدا برای آزادیخواهان درسآموز بود.
اولین مدافع رسالت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و اولین مدافع امامت حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) که جانش را در این راه داد.در طول تاریخ بودند کسانی که از دین خدا دفاع کردند و جانانه آن را تبلیغ کردند؛ آنان با الگو قرار دادن حضرات معصومین(علیهم السلام) و خاندان ایشان تلاشهای علمی و معنوی زیادی داشتند تا آموزههای دین به دست نسلهای آینده برسد.
مبلغان دین
نمونهای از این افراد شاگردان امام صادق(علیه السلام) بودند. امام صادق(علیه السلام) درباره چهار نفر از این شاگردان میفرمایند: «استوانههاى زمین و پرچمهاى دین چهار نفر هستند: محمدبنمسلم، بریدبنمعاویه، لیثبنالبخترى مرادى و زرارةبناعین»(1) همچنین امام صادق(علیه السلام) در حدیثی حیرتانگیز در توصیف شخصیت زرارةبنعین و چند نفر از شاگردانش میفرمایند: «رحم الله زرارةبناعین، لولا زرارة، لاندرست آثار النبوة و أحادیث أبی»؛ خدا رحمت کند زرارةبناعین را، اگر زراره نبود، آثار نبوت و احادیث پدرم از بین میرفت.(2)
همچنین درباره وى، محمدبنمسلم، بریدبنمعاویه و لیث بخترى فرمود: «اینان از نجبا و امناى الهى در حلال و حرام خدا هستند، اگر ایشان نبودند آثار نبوت منقطع مىشد و از بین مىرفت.»(3) این علما از اولین مدافع، امامت حضرت زهرا(سلام الله علیها) و مبلغ بزرگ نهضت عاشورا، حضرت زینب(سلام الله علیها) الگو گرفتند و تا پای جان در راه دفاع از دین حرکت کردند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون أحداً إلا الله و کفی بالله حسیباً»؛ کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و تنها از او میترسیدند و از هیچکس جز خدا واهمه نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر است.(4)
اگر این دو بانوی بزرگ عالم در دفاع از ولی خدا و علوم الهی کوشش نمیکردند هم چیزی از نبوت پیامبران، حتی رسول گرامی اسلام(صلوات الله علیه) باقی نمیماند.
مبلغ نهضت
حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از شهادت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) پرچم دین را به دوش گرفت و به آگاهسازی و بصیرتافزایی مشغول شد. ایشان با ادله قوی و استدلالهای محکم با مردم سخن میگفت. آنان را از راهی که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در آن قدم گذاشت، مطلع میکرد و سعی داشت با اثر خون امام حسین(علیه السلام) آزادیخواهی را به انسانها تعلیم دهد. زینبکبری(سلام الله علیها) در مقاطع زمانی و مکانی مختلف با خطابههای آتشین و حماسی خود آنچنان در راستای ابلاغ پیام عاشورا گام نهاد که همگان را به حیرت واداشت.
سخنان این بانوی باعظمت در مواجهه با عبیداللهبنزیاد و یزیدبنمعاویه و در دفاع از حرم رسول خدا(ص) بینظیر است. این بانوی برگزیده اسلام توانست با ابزارها و شیوههای گوناگون و علم و شناخت بیکران خود به بهترین نحو از حرکت برادر خود امام حسین(علیه السلام) دفاع کند، تا آنجا که حضرت سجاد(علیه السلام) زبان به مدح عقیله بنیهاشم گشوده است و میفرماید: «أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة، فهمة غیر مفهمة»؛ ای عمه، تو به حمد الهی دانشمندی هستی که نزد کسی تعلیم ندیدهای و دانایی هستی که نزد کسی نیاموختی.»(5)
حضرت زینب(سلام الله علیها) در غم از دست دادن برادر خود و فرزندان و خویشان صبر کرد تا به تبلیغ و بصیرتافزاییاش لطمه وارد نشود. ایشان با اتکا به آیات قرآن و بیانات جد و پدرش میفرمود: «سأصبر حتی یعجز الصبّر عن صبری»؛ تا آنجا صبر میکنم که خود صبر نیز از نوع صبر من عاجز بماند.(6) خداوند نیز پیشاپیش به ایشان و رهروان راهش بشارت بهشت داد و فرمود: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة»؛ آنان که گفتند پروردگار ما الله است و در این راه استقامت کردند فرشتگان بر آنان نازل میشوند.(7)
رحلت جانگذار حضرت زینب(سلام الله علیها) بنا بر اقوال قوی در روز پانزدهم رجب سال 62 هجری، در سن 56 سالگی و یک سال و نیم پس از شهادت برادرش بود. ایشان به برادرش عرض کرد حسین جان، من بعد از تو نمیتوانم زندگی کنم و همین اتفاق افتاد. مبلغ نهضت عاشورا در حالی که پیراهن خونین و چاکچاک برادر را در آغوش گرفته بود، از این دنیا هجرت کرد. ایشان از همسرش خواست لحظه مرگ اجازه دهد در زیر نور آفتاب جان دهد. قبر مطهر ایشان در شام، خورشیدی تابان است که عاشقان اباعبدالله(علیه السلام) را اطراف خود جمع میکند.
در اینکه چرا ایشان به شام سفر کردند اقوال زیادی وجود دارد و دلیلی قطعی در کتب تاریخی دیده نمیشود؛ اما بیشترین احتمال برای رفتن ایشان به شام این بود که در مدینه با روحیه ظلمستیزی که داشت، در هر محفل و مجلسی علیه دستگاه خلافت یزید سخنرانی و بصیرتافزایی میفرمود. موالیان حکومتی که از شورش مردم هراس داشتند با کسب تکلیف از یزید او را از مدینه بیرون کردند و این احتمال وجود دارد که حضرت به شام تبعید شده باشند.
بنابر نظر برخی دیگر نیز ایشان به شهادت رسیدند. دلیل حضور ایشان در شام هرچه باشد از فضائل زیارتش کم نمیکند و در ارادت شیفتگان اهل بیت(علیه السلام) اثری ندارد.عمر پربرکت حضرت زینب(سلام الله علیها) سراسر در عبادت و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سختترین حالات جز آنچه پسند خدا بود، نگفت و جز آنچه رضای حق بود، نکرد. از حضرت سجاد(علیه السلام) نقل است: «عمهام زینب با این همه مصیبتهای از کربلا تا شام هیچگاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته میخواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال میدهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم.»
(1) الاختصاص، ص239
(2) الاختصاص، ص61
(3) تنقیح المقال، ج1، ص165
(4) سوره احزاب، آیه ۳۹
(5) احتجاج طبرسی، ص۱۶۶
(6) خصائص زینبیه، ص۲۴۶
(7) سوره فصلت، آیه ۳۰