حقيقت غايي در آيين بودا (3)
حقيقت غايي در آيين بودا (3)
آيين مهايانه
گروهي از بوداييان رويكرد خود را مَهايانه يا چرخ بزرگ ناميدند و منظورشان اين بود كه بوديسم مورد پذيرش آنها انسان هاي بيشتري را همراه خود به نيروانه مي برد و از اين رو، پيروان اين مكتب، گروه ديگر و فرقه ي ديگر را براي تحقير، هينه يانه يعني چرخ كوچک، خواندند؛ زيرا آدم هاي كمتري را با خود به رهايي مي رساند. البته همان گونه كه پيش تر اشاره شد، پيروان مكتب چرخ كوچک خود را «تراوادا» مي خوانند. (1) چرخ بزرگ يا مهايانه، نام هاي ديگري، از جمله «ذن» يا «ذن بوديسم» دارد كه اين نام را ژاپني ها ـ زماني كه مهايانه به ژاپن نفود كرد ـ به آن دادند. اين دو فرقه، از جنبه هايي با يكديگر متفاوت اند:
1.هينه يانه ادعا مي كند كه حافظ و نگهدارنده ي بوديسم كهن است.(2) پيروان اين مكتب مي گويند: ما همان انديشه هاي بودا را نگه داشته ايم و در آن، تفسيري نداريم و همان ها را به عنوان بوديسم ارائه كرده ايم. به اصطلاح، اين عده در مكتب بوديسم، اهل سنّت اند و معتقدند راه رسيدن به رهايي، همان هشت راه يا هشت مرحله است و عدم جوهر ثابت را قبول دارند؛ اما مهايانه، رنگ و بوي عرفاني و اسطوره اي به آموزه هاي بودا مي دهد و تغييراتي در آن ايجاد مي كند.
2.هينه يانه، بر آزادي شخص تأكيد دارد و مي گويد: هر كس بايد خودش تلاش كند و به رهايي برسد (3) و به ساير افراد كاري نداشته باشد كه آيا به نيروانه مي رسند يا خير؛ بر اين اساس، به مكتب آنها چرخ كوچک گويند؛ چون افراد كمتري را با خود به سوي نيروانه مي برد و هر شخصي تنها به نجات خويش مي انديشد. در سوي ديگر، مهايانه مي گويد: ديگران را هم بايد با خود برد؛ بنابراين، به آن چرخ بزرگ مي گويند؛ چون افراد بيشتري را همراه مي برد.(4)
3.آثار هينه يانه به زبان پالي است؛ ولي آثار مهايانه ـ هر چند آثار هينه يانه را نيز مي پذيرد و آنها را معتبر مي داند ـ به زبان سانسكريت است (5) و اين در زماني بود كه يادگيري زبان سانسكريت از انحصار راهبان هندو خارج شده بود و همه مي توانستند به اين زبان دسترسي پيدا كنند.
4.تفاوت برداشت اين دو گروه از بودا نيز وجه تمايز ديگري ميان اين دو فرقه است. هينه يانه، بودا را انساني مثل ساير انسان ها مي داند (6) و الوهيتي براي او قايل نيست و راه نجات را در همان هشت مرحله بر مي شمرد، نه متوسل شدن به بودا و امثال بودا. آنان مي گويند: بودا يک انسان بيشتر نبود كه زندگي كرد و به نيروانه رسيد؛ امّا مهايانه براي بودا جنبه اي اسطوره اي و الوهي قايل است و مي گويد: با پرستش بودا و بوداهاي ديگر، مي توان مسير نيروانه را طي كرد و به نيروانه رسيد (كه اين عقيده، در بردارنده ي نوعي شرک است). به نظر آنان، براي رسيدن به نيروانه بايد نوعي ارتباط بين خود و بودا درست كرد تا بتوان به حقيقت رسيد.(7)
ديدگاه مهايانه مردم را بيشتر به خود جلب كرد. همچنين، افسانه اي كه براي زندگي بودا آورده شده، ساخته و پرداخته ي آيين مهايانه است.
در اين فرصت ما برآنيم كه الهيات آيين مهايانه را بررسي كرده، نگرش اين فرقه را به خدا مورد نظر قرار دهيم.
خدا از ديدگاه مهايانه
در اين آيين، چيزي با نام «بوداي نخستين» (8) مطرح است (9) كه در نيروانه و روشنايي محض است. اين بودا و امر الوهي، قائم به ذات (10) است و در هستي، وابسته به موجود ديگري نيست. اين بوداي نخستين، شبيه برهمن هندوييسم است. به نوعي، اين بودا و اين موجود الوهي، بي تشخص و غير شخص وار بوده و بيشتر، شايسته ي عنوان هستي است. اين بوداي نخستين، به واسطه ي قوه ي متخيله و شهودي خود، بوداهايي را با عنوان «بوداهاي تفكر مراقبه» (11) آفريده است (12) كه تعداد آنها را به پنج عدد مي رسانند: «ويروچانه» (13)،«آكشوبيا» (14)، «راتناسامبوا» (15)، «آمي تابه» (16)، «آموگاسيدا». (17).
هر يک از اين بوداهاي تفكر و مراقبه، «بودي ستوه» هاي تفكر و مراقبه (18) را براي آفرينش عالم و نيز هدايت آن مي آفرينند كه به ترتيب، عبارت اند از: «سامانتا بهدره» (19)، «واجراپاني» (20)، «ويشوا پاني» (21) و «آوالوكيتا» (22) كه گويا، سه آفرينش پيشين از ميان رفته است و اينک، عصر آفرينش آوالوكيتاست كه بوداي محافظ اين آفرينش، آمي تابه است. البته هر يک از اين بوداها براي هدايت بشر به نيروانه، بودايي را به عنوان رسول نازل مي كنند كه بوداي «شاكياموني» (بودايي كه بنيان گذار آيين بوداست)، رسول اين دوران است. افسانه ي قرار داشتن بودا در بهشت (توشيتا)، محل استقرار اين بوداها و بودي ستوه ها، و انتخاب وي براي فرود آمدن به زمين، بر اساس اين رويكرد و تفسير خود را در اين نگاه مي يابد.
به اين ترتيب، در الهيات آيين مهايانه بوديسم، يک سلسله ي طولي از خدايان چيده شده است كه در آغاز آن بوداي نخستين قرار دارد و سپس، بوداي تفكر و مراقبه ي آمي تابه و پس از آن، خداي آوالوكيتا و در پايان نيز بودا. اكنون، اندكي توضيح درباره ي اين خدايان، خالي از لطف نيست.
آمي تابه
آمي تابه كه نامش از واژه اي سانسكريت گرفته شده است، در چين با عنوان «اوميتوفو» (23) و در ژاپن با نام «آميدا» (24) و در كره «آميتا» (25) خوانده مي شود.(26) اين بوداي تفكر و مراقبه، كه حيات نامحدود هم خوانده مي شود بوداي روشنايي و نورِ نامحدود است. او سوگند خورده است هر كسي را كه از روي عقيده و ايمان او را بخواند، نجات داده و در تولد بعدي وي را در سرزمين پاک به دنيا خواهد آورد.(27)
آوالوكيتا
آوالوكيتا يا آوالوكيتشورا (28)، در زمره ي بودي ستوه ها و يا بوداهاي بالقوه قرار گرفته است و اين ويژگي را دارد كه تا هنگامي كه آخرين موجودات به نيروانه نرسند، او به مقام نيروانه نمي رود و پس از پايان يافتن مراحل نجات موجودات عالم، به اين مقام رهسپار مي شود؛ بدين سبب، او را خداي مهر و محبت نيز مي نامند.(29) اين خدا در الهيات مهايانه همانند الهه هاي حاصل خيزيِ سومر و مهنجودارو، به شدت مورد توجه بوده و جايگاهي بس ممتاز به خود گرفته است. در زندگي ميليون ها نفر به ويژه در شرق آسيا، حكومت و سلطنتي فراطبيعي و متعالي دارد. اين خدا در چين با عنوان «كون ئين» (30) و در ژاپن با نام «كوانون» (31) شهرت دارد.
او را از جهت شكل و شمايل با چهار دست ترسيم مي كنند كه در هر دستش شاخه ي نيلوفري قرار دارد و بدين سبب، او را گاه «خداي نيلوفر به دست» مي نامند. در نگرش تبتي مهايانه بوديسم، يكي از مشهورترين و مقدس ترين اوراد و اذكار، يعني ورد سحاري، از آنِ اين خداست.(32) در وصف ترحم و رحمت بي حد و حصر اين خدا، سروده هاي بسيار زيادي در فضاي مهايانه وارد شده است كه نشان از شأن ويژه ي وي دارد.(33)
خدايان در آيين مهايانه
مهايانه معتقد است چيزي به نام بوداي نخستين هست كه تقريباً نقش برهمن را در هندوييسم دارد؛ البته با تفاوت هايي كه به آنها اشاره اي كوتاه شد. تمام اشياي عالم، جلوه هاي اوست و هيچ چيز جداي از او نيست؛ بنابراين، قايل به «كالبد حق» براي بودا شدند؛ يعني هيچ چيز جداي از او نيست. بوداي نخستين با قوه ي تخلق خود، پنج بودا را خلق كرد و در آنها تجلي كرد. اين پنج بودا، بوداهاي تفكر و مراقبه هستند كه به ترتيب آفريده شده بودند. پس از اين مرحله بودي ستوه هاي زيادي خلق شدند؛ اما آنهايي كه با آفرينش عالم ربط دارند، پنج بودا هستند كه در متن بدانها اشاره شد. پنج بودايي كه در آفرينش عالم دخالت دارند، هر يک، همانطور كه در بالا آمد، يک بودي ستوه خلق مي كنند كه اين بودي ستوه، آفريننده ي عالم مادي است. اين بودي ستوه ها را بودي ستوه ي تفكر و مراقبه مي گويند. در بين اين بودي ستوه هاي هم عرض، آوالوكيتا براي راهنمايي مردم به نيروانه، بودي ستوه اي به نام «بودا شاكياموني» خلق مي كند. آوالوكيتا، تقريباً مشابه خدايان هندو شيوه و ويشنوست؛ يعني تدبير عالم مادي به دست اوست؛ خلق واعدام نيز به دست اوست. ويژگي آوالوكيتا اين است كه صبر مي كند تا تمام موجوداتي كه آفريده است، به نيروانه برسند و بعد خودش وارد نيروانه مي شود. به او خداي رحمت و ترحم نيز مي گويند؛ چون تمام آفريده هايش را از چرخه ي زندگي و مرگ خارج مي كند و بعد، خودش از اين چرخه خارج مي شود. در كنار بودا شاكياموني و آوالوكيتا، بودي ستوه هاي ديگري نيز هستند كه به اين عالم مي آيند، زندگي مي كنند و به نيروانه مي رسند؛ ولي بودي ستوه هاي خالق و مرسل نيستند.
بنا بر آنچه كه گذشت، نمي توان قايل به الحاد در مهايانه شد. در يک نگاه خوش بينانه مي توان گفت، نوعي خداپرستي و توحيد از سنخ همه خدايي (34) در آن وجود دارد؛ چون مي گويند : تمام بودي ستوه ها تحت نظر و آفرينش يک بودي ستوه اند؛ ولي از سوي ديگر، چون اين بوداي نخستين تشخص ندارد، تمام كارهاي عالم در دست بوداهاي تفكر و مراقبه است، بر اين اساس، نوعي شرک بارز و چند خداپرستي در اين رويكرد، حاكم است. به ويژه اينكه در نگاه اين عده، براي رسيدن به نيروانه و رهايي از چرخه ي مرگ و زندگي، توسل به اين بوداها و بودي ستوه ها نياز است و اين، نوعي شرک در عبادت را آشكار مي كند.
نتيجه گيري
از مجموع آنچه گذشت دو نكته كلي به دست مي آيد :
1.بر آيين بودا، در رويكرد كهنش و نيز در شكل هينه يانه اش، رويكرد تقريباً الحادي حاكم است؛
2.نگرش مهايانه از آيين بودا به احتمالي بسيار قوي، رويكردي شرک آميز به شمار مي رود.
پی نوشت ها :
1.ر.ک : همان، ص 169.
2.ر.ک: همان، ص 169.
3.ر.ک: ريچارد بوش وديگران، اديان در جهان امروز (جهان مذهبي)، ص 368.
4.ر.ک: داريوش شايگان، اديان و مكتب هاي فلسفي هند، ص 169.
5.ر.ک: همان ، ص 169.
6.ر.ک : رابرت ا. هيوم، اديان زنده جهان، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي، ص 114.
7.ر.ک : داريوش شايگان، اديان و مكتب هاي فلسفي هند، ص 171.
8.Adibuddha.
9.See: Geoffrey Parrinder, “Triads”, Encyclopedia of Religion, ed by: Mircea Eliade
Macmillan Publishing Company, New York, 1987, v. 15,p.44.
10.Svayambhu.
11.Dhyani Buddha.
12.See: Geoffrey Parrinder, “Triads”, Encyclopedia of Religion, ed by: Mircea Eliade
Macmillan Publishing Company, New York, 1987,v. 15,p. 42.
13.Vairochana.
14.Aksobhya.
15.Ratnasambhava.
16.Amitabha.
17.Amogasiddha.
18.Dhyani bodhisattva.
19.Samantabhadra.
20.Vajrapani.
21.Vis’vapani.
22.Avalokita.
23.Omito-fo.
24.Amida.
25.Amita.
26.,See: Erik Zurcher, “Amitabha . “In :The Encycopedia of Religion, ed By: Mircea Eliade
Macmillan Publishing Company, New York, 1987, v .1, p.235.
27.ريچارد بوش و ديگران، اديان در جهان امروز (جهان مذهبي)، ص 375.
28.AvalokitesVara.
29.ريچارد بوش و ديگران، اديان در جهان امروز (جهان مذهبي)، ص 379.
30.Kwan yin.
31.Kwannon.
32.,Turrlly V. Wylie, “Dalai Lama”, in the Encyclopedia of religion, ed. by: Mircea Eliade.
Macmillan Publishing Company, New York, 1987, v. 4, p. 200-201.
33.داريوش شايگان، اديان و مكتب هاي فلسفي هند، ص 181.
34.Pantheism.
منابع
ـ شايگان، داريوش، اديان و مكتب هاي فلسفي هند، تهران، اميركبير، چ چهارم، 1375.
ـ هيوم، رابرت ا، اديان زنده جهان، ترجمه ي دكتر عبدالرحيم گواهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1380.
ـ بوش، ريچارد، و ديگران، اديان در جهان امروز (جهان مذهبي)، ترجمه ي دكتر عبدالرحيم گواهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1386.
ـ پاشائي، عسگر، بودا : گزارش كانون پالي؛ بودا، آئين، انجمن، تهران، فيروزه، 1362.
ـ چنين گويد او (ايتي و وتكه)، ترجمه ي ع. پاشايي، قم، مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1383.
– M Kittelson، James،”Buddha،” Encyclopedia of Religion، ed by: Mircea Eliade،New York، Macmillan Publishing Company،1987.
– ،Parrinder،Geoffrey، “Triads،” Encyclopedia of Religion، ed by: Mircea Eliade New York
Macmillan Publishing Company، 1987.
-See Zurcher،Erik، “Amitabha”، The Encycopedia of Religion، ed By Mircea Eliade، New York، Macmillan Publishing Company، 1987.
-Wylie،Turrlly V، “Dalai Lama،” The Encyclopedia of Religion، ed. By: Mircea Eliade، New York، Macmillan Publishing Company، 1987.
فصلنامه علمي تخصصي معرفت اديان شماره 1
/ج