يك تعريف براي نماز، تعريف فقهي آن است كه نماز عملي است كه داراي اركان و شرايط خاص است كه انجام آن روزي پنج بار بر شخص مكلف واجب است.
اما حقيقت نماز آن رابطة قلبي و عملي با خدا است و معجوني است از تمام حركاتي كه براي انسان وجود دارد از ايستادن، نشستن، خم شدن و دستها و پاها را به صورتهاي مختلف حركت دادن و زبان را با الفاظ گوناگون به سخن درآوردن و مانند آن؛ يعني انسان در تمام حالات در ياد او فرو ميرود، تمام اعضاي او رنگ ايمان پيدا كند[1]در ميان آن همه دستورهاي درخشان علمي و منطقي اسلام، «نماز» به ستون دين لقب گرفته است و پاية ساير ارزشها قرار گرفته، نماز نه تنها در اسلام بلكه در مذاهب ديگر نيز درخشش ويژهاي دارد و از آن به عنوان پايه و اساس فضيلتها ياد شده است، هر چند كه كيفيت آن مختلف بوده است، روي همين اساس حضرت ابراهيم (ع) كه در ميان همة ملل مذهبي به عنوان قهرمان يكتا پرستي لقب گرفته است، پس از آن كه همسرش هاجر را با حضرت اسماعيل كنار كعبه در بيابان خشك و سوزان دور از حكومتهاي بت پرست قرار ميدهد، به خدا عرض ميكند: «پروردگارا آنان را در اين نقطة بيآب و علف آوردم تا نماز بگذارند.»[2]و در سورة مريم، آيه 31، خداوند به عنوان نخستين سفارش الهي به (ع) عيسي او را به نماز سفارش ميكند و اين بيانگر ارزش فوقالعادة نماز بر ساير نيكيها است.
و در سورة طه، آيه 14، خداوند اولين سخن و دستور خود به حضرت موسي را امر به نماز قرار ميدهد كه: اي موسي نماز را براي من به پادار؛ كه اين تعبير از اوج ارزش نماز حكايت ميكند.
و باز در آيه 132 از سورة طه، خداوند پيامبر اسلام (ص) را مأمور ميكند كه خانوادهاش را امر به نماز كند و با جديت و حوصله اين دستور الهي را بجا آورد و اين بيانگر اهميت بسيار نماز است، به حدي كه پيامبر اسلام (ص) موظف است كه آن را با استقامت و جديت تمام انجام دهد.
وقتي قرآن سخن از نماز به ميان ميآورد، ميفرمايد: واقم الصلاة لذكري « نماز بخوانيد تا ياد مرا زنده كنيد و من در ياد شما به وسيلة نماز ظهور كنم»[3] و اگر ياد خدا به وسيلة نماز ظهور كرد، آن قلب مطمئن است. از طرفي ياد خدا دلها را مطمئن ميكند الا بذكرالله تطمئن القلوب ،[4] پس دل انسان نمازگزار ، مطمئن است و هرگز از غير خدا نميترسد و هيچ دشمني چه از درون و چه از بيرون نميتواند موجب هراس او شود، زيرا اهل نماز به ياد حق هستند و ياد حق عامل طمأنينه و آرامش است.
خاصيت نماز احياي فطرت است. نمازگزار كسي است كه سركشي و بلاياي طبيعت را رام كند ، او با سرماية و آرامشي كه از نماز به دست آورده در فراز و نشيب زندگي سست نميشود و در شدايد و سختيها جزع نميكند، اگر خيري به او برسد منع نميكند و از ديگران دريغ نميدارد.[5]نماز، خلاصة اصول مكتب اسلام و روشنگر راه مسلماني و نشان دهندة مسئوليتها، تكليفها ، راهها و نتيجههاست.
آثار سستي و بي توجهي به نماز:
احاديث فراواني از پيامبر اسلام (ص) و ائمة معصومين ـ عليهم السلم ـ وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره ميشود:
رسول خدا فرمود: هركس در امر نماز سستي كند و آن را سبك بشمرد، خداوند او را دچار پانزده بلا ميكند 1. كوتاهي عمر 2. كمي روزي 3. زدودن سيماي صالحان از چهرهاش 4. براي اعمال ديگرش ثوابي ندارد. 5. دعايش اجابت نميشود. 6. از دعاي صالحان بهرهاي نميبرد. 7. مرگ ذلت بار 8. مرگ در حال گرسنگي و تشنگي 9. فرشتهاي مأمور براي عذاب او در قبر ميشود 10. تنگ نمودن قبراو 11. تاريك شدن قبر او 12. فرشتهاي مأمور ميشود كه او را به رو به زمين بكشد. 13. حسابرسي شديد در قيامت 14. سلب نظر و توجه خدا از او 15. ابتلاء به عذاب سخت[6]كه اين بلاها هر كدام كافي است كه انسان به انديشه فرو رود و خود را در قهر خدا گرفتار نكند و گذشته از اين همه بلا، چه بلايي بزرگتر از اين كه انسان خود را از فيض حضور در محضر مهربان بي همتا و عزير بي شريك و قادر بي نياز محروم كند و در نسيان و فراموشي گرفتار آيد.
و فرمودند: نماز را تباه نسازيد، چرا كه هركس نمازش را تباه سازد، با قارون (مظهر دنيا پرستي) و هامان (مظهر قدرت طلبي) محشور ميگردد. و بر خدا سزوار است كه او را در آتش دوزخ بيفكند.[7]و در روايات نسبت به كسي كه گناهان را انجام ميدهد، اطلاق كفر نميشود، ولي تارك الصلاه را كافر معرفي ميكنند و علتش اين است كه تارك الصلاه نماز را به خاطر شهوت و ميل ترك نميكند و بلكه به خاطر سبك شمردن نمازي است كه آن قدر در دين به آن اهميت داده شده است و يك نحو روي گردان شدن از خداوند متعال است.
و لذا پيامبر فرمودند: كسي كه سه روز نمازش را(عمدا) ترك كند اگر بميرد، غسل و كفن ندارد و در قبرستان مسلمانان دفن نميشود.[8]در سورة مدثر، آيات 42تا 45، خداوند از بعضي از اهل جهنم در حالي كه در عذاب گرفتار هستند ميپرسد: چه چيزي شما را در اين جهنم قرار داد. جواب ميدهند كه ما نماز نميخوانديم و به فقراء كمك نميكرديم و … .
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آموزشهاي سياسي و اجتماعي در احكام، ص 24 ـ 28، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، ناشر دفتر نشر نويد اسلام،1359ش، قم.
2. چرانماز ميخوانيم؟ ص 9 ـ 73، محمد ناصري ، ناشر بعثت چاپ دوم، تهران
3. مجموعهاي از گناهان بزرگ و اصول ص 45 ـ 64 ، سيد ناصر حسيني ، باختران
4. رموز نماز ، ص 52 ـ 62 ، فريد نهاوندي، ناشر شركت چاپ خانة خراسان، 1330ش، مشهد.
پي نوشت ها:
[1]? . محمدي اشتهاردي، محمد، نماز از ديدگاه قرآن و عترت، ناشرانتشارات نبوي، ص 6.
[2] . ابراهيم /37.
[3]? . طه/14
[4]. رعد/28
[5] . جوادي آملي، عبدالله، حكمت عبادات، ناشر اسراء، چاپ دوم، 1378، بخش چهارم، حكمت نماز.
[6] . سفينه البحار، ج2، ص 44.
[7]? . حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، انتشارات مؤسسه آل البيت، 1409هـ . ق، ج3، ص19.
[8]? . تاج الدين شعيري، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضي، 1363هـ . ش، ص 74.