آیا می تونیم
حقانیت مذهب شیعه رو از راهی غیر از روایات و تاریخ اثبات کنیم؟
یکی از بهترین راه
هایی که می تونیم حقانیت شیعه رو باهاش اثبات کنیم, کارکرد اونه. این یه راه مصداقی
و کارکردیه و با روایت و تاریخ کاری نداره.
قبل از اینکه وارد
بحث بشیم, اول باید بگیم شیعه, یعنی چی؟ روش شیعه چیه؟ و بعد حقانیت اون رو اثبات
کنیم.
کلمه شیعه در لغت,
یعنی «پیرو» و در اصطلاح, یعنی پیرو اهل بیت پیامبر (ع) بودن.
ادعای شیعه اینه که
انسان از طریق نزدیک شدن به معصومین(ع) می تونه در زندگی عادی و معنوی خودش
موفق باشه.
نکته مهم!! شیعه
بودن یک روشه, یک متد, ما وقتی از شیعه بودن صحبت می کنیم در واقع داریم از یک روش
خاص برای زندگی سخن می گیم. در حقیقت همه ادیان و مذاهب می خوان این کار رو بکنن
منتهی روشها شون فرق می کنه.
روش شیعه اینه که
میگه؛ ای انسان ها ای همه اونایی که تشته انسان شدنی اید, تشنه حقیقتیید, تشنه
خدایید, اگه می خواین انسان بشین انسانیت رو از پیامبر(ص) و علی(ع) یاد بگیرین از
فاطمه زهرا(س) بیاموزین اگه می خواین خودتون رو بسازین و به کمال برسین، راهش اینه
که مثل چهارده معصوم(علیهم السلام) زندگی کنین مثل اونا فکر کنین, دلتون رو با اونا
صفا بدین و صفاتتون رو با اونا اصلاح کنین. ببینین اونا چطور زندگی می کردن, چطور
حرف می زدن، چطور برخورد می کردن, چطور کار می کردن، چطور مهربون بودن، چطور خوش
اخلاق بودن، چطور عبادت می کردن، چطور تمام توجهشون به خدا بوده، چطور یاد خدا
بودن، چطور به فقرا رسیدگی می کردن، چطور خانوادشون رو اداره می کردن، چطور جامعه
رو اداره می کردن، چطور عدالت رو اجرا می کردن، و چطور از حق و حقیقت دفاع می کردن
و چطور با ستم نمی ساختن، شما هم همین جوری باشین. مثل اونا زندگی کنید , به اونا
فکر کنین, از اونا باشین, اونارو دوست داشته باشین, دنبال اونا راه بیفتین , با
اونا زندگی کنین و سوار کشتی اونا بشین, نه از اونا عقب بمونین و نه از اونا جلو
بزنین. رسیدن به اونا, راه رسیدن به خداست, چون اونا مظهر و آینه تمام نمای خدا
هستن.
و اما بحث حقانیت:
یعنی از کجا بفهمیم
که این روش واقعا حقه؟
ما اگه بخوایم بفهمیم
که مذهبمون حقه یانه یکی از بهترین راه هاش اینه که اول حساب کنیم ببینیم ما از دین
و مذهب چی می خوایم, چه انتظاری ازش داریم ؟
اگه انتظارمون اینه
که راه زندگی رو به ما نشون بده، نیازهای شناختیمون رو تأمین کنه, انسان رو به سر
منزل مقصود خودش برسونه, خوب راهش اینه که ببینیم کدام دین و مذهب تونسته و یا می
تونه استعداد های ما رو شکوفا کنه و انسان رو واقعا به جایگاهی که شایسته اش هست
برسونه
ما اعتقادمون اینه که
مذهب شیعه هم تونسته انسان های متعادل, کامل و سعادتمندی رو به جامعه بشری عرضه
کنه, مانند خود معصومین(ع) و کسانی که با پیروی از آنها در طول تاریخ به کمال و
سعادت رسیدن و کم هم نیستند. و هم می تونه در آینده سعادت بشر رو تأمین کنه.
ولی شما بررسی کنین
ببینین کدام مذهبی غیر شیعه تونسته یا می تونه انسان کامل تحویل بده. منظورم انسان
مدرن نیست. اونی که غربی ها می گن کسی که فقط به فکر منافع خودشه و کارش شده
خودخواهی وکشوندن ثروت و امکانات دنیا به سمت خودش. انسان غربی درسته که رشد کرده,
ولی از یک نظر هم خیلی عقب مونده است.
بعد از رنسانس و
انقلابی که در غرب به وجود اومد, اونایی که این تحول رو مدیریت می کردن, یه چیزایی
به بشر دادن, ولی خیلی چیزا رو هم ازش گرفتن. رفاه و ترقی مادی رو در علم و صنعت رو
بهش دادن, و خدا و معنویت رو ازش گرفتن, اخلاق و انسانیت رو ازش گرفتن, آدم غربی شد
مثل یک آدمی که تنش خیلی بزرگ شده و سرش خیلی کوچیک مونده.
اما ما که می گیم
مذهبمون حقه منظورمون اینه که خروجی و محصولش ناقص نیست, راه و روشی رو آموزش می ده
که اگه ما زندگی و جامعه مون رو با او روش اداره کنیم, محصولش انسان های بسیار
پیشرفته و کاملی یه, این رو هم اثبات کرده, نمونه هاش خیلی زیادن, یه نمونش که
هممون خوب می شناسیمش
و خیلی
هامون هم ایشون رو با چشای خودمون دیدیم, امام خمینی یه.
کسی که وقتی حرف می
زد, دنیا تکون می خورد. وقتی گفت کمونیسم باید به زباله دان تاریخ بره، رفت. وقتی
گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تونه بکنه نتونست بکنه. کسی که دل های مردم توی دستاش بود
و با یک جمله انقلاب درست می کرد توی ده سال تمام فرهنگ و سیاست دو هزارو پانصد
ساله شاهی رو نابود کرد. یه کاری کرد که همه دنیای استکبار رو با بحران مواجه کرده,
همین الان هم واقعا نمی دونن با این انقلاب و آدم هایی که او ساخته چیکار کنن. هر
کاری می کنن نمی تونن موجی رو که او ایجاد کرده جلوش رو بگیرن.
البته از این افراد
توی این مذهب خیلی زیادن, فقط این یک نفر نبوده, افرادی مانند شیخ صدوق و مفید و
شیخ انصاری و بحر العلوم و شیخ بهایی و مانند اونا خیلی زیادن, خیلی ها هم بودن که
نامشون خیلی شناخته شده نبوده و کتمان می کردن.
در یک روایت مشهوری
پیامبر(ص) گفت: بعد از من امت من هفتاد و سه گروه می شن که فقط یگ گروه اهل نجاته و
گروه های دیگه هلاک می شن.
تاریخ دمشق, ابن
عساکر, ج33, ص368.
می دونید اهل نجاته یعنی چه؟ پیامبر در حقیقت می خواسته بگه که فقط یک “روش” برای
انسان نجات دهنده است, و بقیه روشها کارامدی ندارن.
ما برای اثبات حقانیت
مذهبمون گاهی می آییم با سند و مدرک و روایت وعلم درایه و رجال, می خواییم حقانیت
این روشو اثبات کنیم و یک وقت هم می آییم بدون این که به سند و مدرکی اشاره کنیم,
می خواهیم از طریق کارآمدی و کارکرد اون به حقانیت برسیم.
ما نمی خواییم بگیم
روش اولی رو باید کنار بگذاریم. نه در جای خودش باید برای هر مطلبی که می گیم, براش
سند و مدرک دینی و تاریخی ارائه بدیم, ولی حرف ما اینه که یکی از بهترین راه هایی
که می تونه حقانیت یک راه، یک روش, یک مذهب رو خوب نشون بده، کارکرد و تأثیر مثبت
اونه.
اگه مذهبی می تونه
مثل شیعه انسان تربیت کنه و اون رو در دنیا و آخرت خوشبخت و سعادتمند کنه, خوب بسم
الله. البته ما نمی خوایم همه دست آوردها رو انکار کنیم, اما مکتبی که بتونه به طور
هماهنگ و همه جانبه و بدون افراط وتفریط انسان کامل معتدل و کارآمد, تربیت کنه, فقط
مکتب اهل بیته. درود بر شما.