به طور کلي ميتوان فعاليتهاي روحانيت را در دو محور کلي ميتوان خلاصه کرد: يکي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي و ديگري فعاليتهاي علمي و تبليغي. هر کدام از اين دو محور شاخههاي ديگري دارد که در زير ارائه ميگردد:
محور اول: فعاليتهاي سياسي و اجتماعي
علما و طلاب در طول تاريخ اسلام و خصوصا در عصر حاضر در اين عرصه کاملا فعال و مؤثر بودهاند. به نمونههاي از فعاليت آنان اشاره ميگردد:
1ـ مبارزه با ظلم و ستم
امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند: «ترديدي نيست كه حوزه هاي علميه و علماي متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع، مهمترين پايگاه محكم اسلام، در برابر حملات و انحرافات و كجرويها بوده اند. علماي اسلام در همة عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهي را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند»[1].
2ـ ايفاي نقش مديريت و رهبري در انقلابهاي اسلامي
و… يقيناً رقم شهداي گمنام حوزه ها و روحانيت كه در سير نشر معارف و احكام الهي به دست مزدوران و نامردمان، غريبانه جان باخته اند زياد است. در هر نهضت و انقلاب الهي و مردمي، علماي اسلام اولين كساني بوده اند كه بر تارك جبين شان خون شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمي ـ اسلامي را سراغ كنيم كه در آن حوزه و روحانيّت پيش كسوت شهادت نبوده اند و بر بالاي دار نرفته اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش هاي حوادث خونين به شهادت نايستاده است؟»[2]شهيد مطهري در مورد نقش تأثير گذار و تعيين کننده روحانيت و حوزه در طول تاريخ و دوران انقلاب اسلامي و پس از آن مي فرمايند: «روحانيت شيعه يك نهاد مستقل است، يك قدرت ملي است، همواره در كنار مردم و در مقابل حكمرانان بوده است، در روحانيت شيعه اگر احياناً افرادي رابطه نزديك با مستبدان زمان خود داشته اند، وابستگي خود را به روحانيت و دين حفظ كرده اند و از آن اصل كه در فقه اسلامي مطرح است يعني «استفاده از پايگاه دشمن به سود مردم پيروي كرده اند و اگر افرادي هم واقعاً وابسته بوده اند، جنبة استثنايي داشته اند»[3] حوزه و روحانيت در طول تاريخ به حفظ دين، مردم مي انديشيده است و مبارزه با استبداد و خودكامگي يكي از اهداف و برنامه هاي حوزه و روحانيّت بوده است. در دوران معاصر روحانيّت رهبري جنبشها و نهضتهاي ضد استعماري متعدّدي را برعهده داشته اند مثل جنبش ضد استعماري تنباكو به رهبري ميرزاي شيرازي كه منجر به لغو امتياز تنباكو در ايران شد و استبداد داخلي و خارجي هر دو به زانو درآمدند يا انقلابي مانند انقلاب عراق كه منجر به استقلال عراق شد و يا قيام مشروطيت ايران كه رژيم سلطنتي استبدادي ايران را مبدل به رژيم مشروطه كرد و يا انقلاب اسلامي كه به رهبري امام خميني(ره) به پيروزي رسيد.[4] روحانيت شيعه در ذات خود يك نهاد مستقل است، از نظر روحي به خدا متكي بوده و از نظر اجتماعي به قدرت مردم و لهذا در طول تاريخ به صورت يك قدرت رقيب در مقابل زورمندان تاريخ ظاهر شده است.[5]يك امريكايي به نام «حامد الگار» كتابي به نام (نقش روحانيت پيشرو در نهضت مشروطيت ايران) نوشته است. در اين كتاب به خوبي روشن کرده كه در طول 250 سال دوره قاجاريه، علماي شيعه همواره، درگير مبارزه با سلاطين و در كار نهضت هاي ضد سلاطين بوده اند و روحانيت شيعه در كنار مردم بوده اند و همواره به سود مردم قيام و حركت مي كرده اند. مثلاً در جريان ملي شدن صنعت نفت اگر آيت ا… كاشاني و فدائيان اسلام نبودند، محال بود كه نفت ايران ملي شود. از نهضتي كه از 15 خرداد به بعد آغاز شد. روحانيت نيروي پيشتاز بودند و جريان انقلاب اسلامي را از ابتدا تا مراحل نهايي، هدايت کردند. دوران پر تنش و حساس پيروزي انقلاب و سرنگونگي رژيم ستم شاهي، راه به پيش بروند و توطئه هاي دشمن را عليه اين انقلاب و نظام نو پاي جمهوري اسلامي، با کمک جوانان و مردم انقلابي، خنثي کردند.
3ـ نقش فعال در جنگ تحميلي
نقش و حضور روحانيون و حوزه نيز در جنگ تحميلي و دفاع مقدس بسيار بارز و چشمگير بود و در دروان سازندگي و مراحل بعد نيز، در خدمت رساني به مردم و انقلاب از هيچ کوشش عملي، اجرايي و پژوهشي فروگذار نکردند.
البته در عين کاستي ها، ضعف ها و در برخي موارد کوتاهي هاي اين قشر از جامعه را توجيه نمي کنيم ولي در مجموع مي توان گفت که به عنوان صنفي دلسوز و متعهد به اسلام و مردم در هر عرصه اي که شرايط ايجاب کنيد، حضور مي يابند و به وظايف اجتماعي خويش عمل مي نمايند. و پيروزي انقلاب صرفاً به رهبري روحانيت و در رأس آنها رهبري قاطع حضرت امام خميني (ره) حول مكتب اسلام و شهادت شكل گرفت و پس از انقلاب و پيروزي نهضت، روحانيون به شكل گسترده اي در نهادهاي انقلابي از جمله شوراي انقلاب، حزب جمهوري اسلامي، قوه قضائيه، كميته ها، سپاه پاسداران و… حضور يافتند و به فعاليت پرداختند.
در دفاع مقدس نيز نقش روحانيت كاملاً برجسته است به گونه اي كه نسبت به كلِّ جامعه بيشترين شهيد را تقديم انقلاب نموده اند به گونه اي كه نسبت به كل جامعه از هر 250 نفر يك نفر به شهادت رسيده اند و اين در حالي است كه از هر 20 روحاني يك نفر به شهادت رسيده اند يعني از روحانيت دوازده برابر كل جامعه شهيد شده اند و از هر چهل روحاني يك نفر از فرزندان آنها به شهادت رسيده اند.[6]4ـ فعاليتهاي اجرايي در درون نظام اسلامي
امروزه در رأس نظام جمهوري اسلامي يک ولي فقيه شايسته و لايق قرار دارد که از حوزه علميه وارد اين حوزه شده است. علاوه بر آن در قسمتهاي مختلف نظام از قوه قضائيه گرفته تا شوراي نگهبان، مجلس خبرگان و بخشهاي پائينتر از آن علماي اسلام مشغول فعاليت و خدمت به مردم هستند. اين مطلب روشن است و تمامي اقشار جامعه کم و بيش از اين جريان اطلاع دارند و نقش فعال علما را در اين عرصه ميدانند.
محور دوم: فعاليتهاي علمي و تبليغي
در عرصه علم و دانش نيز فعاليت حوزه و روحانيت حوزه چشمگير است.
1ـ حفظ ميراث علمي اسلام
امام خميني (ره): «اگر فقهاي عزيز نبودند معلوم نبود امروز چه علومي به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به خورد تودهها داده بودند. جمعآوري و نگهداري علوم قرآن و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت و سيره معصومين ـ عليهم السلام ـ و ثبت و تبويب و تنقيح آنان در شرايطي كه امكانات بسيار كم بوده است و سلاطين و ستمگران در محو آثار رسالت، همه امكانات خود را به كار مي گرفتند، كار آساني نبوده است»[7].
2ـ تحقيق و پژوهش علمي
علوم اسلامي حوزه بسيار وسيع و گسترده دارد که هر رشته و گرايش علمي آن نيز پژوهش و تحقيق است. اين پژوهش از گذشته تا کنون بر دوش علماي زحمتکش اسلام بودهاند. هر چند در گذشته بيشتر پژوهشها در عرصه فقه و اصول صورت ميگرفت، ولي امروزه تمامي شاخههاي علوم اسلامي از قبيل فقه، اصول، فلسفه، کلام، منطق، علوم قرآني، تفسير، عرفان، اديان و مذاهب، رجال و علوم حديث مورد پژوهشهاي گسترده قرار ميگيرند که عهدهدار تمامي آنها حوزه علميه است. و مراکز پژوهشي متعددي زير نظر حوزه علميه شکل گرفتهاند.
3ـ آموزش و تدريس علوم ديني
بقاي علوم اسلامي و ديني نياز به پرورش طلاب و دانشپژوهان جديد دارد. امروزه بيش از گذشته علماي حوزوي در سراسر کشورهاي اسلامي و مشغول آموزش دانشپژوهان و جويندگان دانش هستند و در بخشهاي مختلف علوم اسلامي اين علوم را به ديگران آموزش ميدهند و تدريس ميکنند. اين آموزشها در سطوح مختلف ابتدايي، متوسطه و سطوح عالي در بسياري از کشورهاي اسلامي در تمامي شهرهاي ايران و خصوصا در حوزه علميه قم انجام ميشوند.
4ـ تبليغ و ترويج آموزههاي ديني
ترويج آموزههاي ديني در بين مردم و اطلاع آنها از اين آموزهها و تعاليم يکي از وظايف عمده روحانيت است که در طول تاريخ اسلام انجام ميشده است. اما امروزه اين مهم با مديريت قويتر و با سبکهاي پيشرفتهتر صورت ميگيرد. به عنوان مثال تنها اين تبليغها به منبر و خطابه خلاصه نميشود. بلکه فعاليتهاي هنري نرم افزاري نيز به کار گرفته ميشوند.
5ـ فعاليتهاي هنري
در حوزه علميه فعاليتهاي هنري مختلف از قبيل شعر، داستان، فيلمسازي، نقاشي، تصوير سازي و… انجام ميشوند. هدف اساسي اين فعاليتها نشر معارف و احکام ديني است. از قالبهاي هنري براي نشر اين معارف استفاده ميشود.
6ـ فعاليتهاي نشرياتي
امروزه در حوزه علميه روزنامهها، هفتهنامهها و مجلات علمي متعددي منتشر ميشوند. وظيفه تهيه مطالب و آمادهسازي کارهاي شکلي آنها به عهده طلاب حوزه علميه است.
7ـ فعاليتهاي نرم افزاري
امروز طلاب حوزه علميه در فضاي مجازي اينترنت حضور گسترده دارند. سايتها و وبلاگهاي متعددي از حوزه تغذيه ميشوند که بسياري از تشنگان معارف اسلامي را سيراب ميکنند. همچنين ارائه علوم و منابع اسلامي در قالب نرمافزارهاي گسترده يکي از فعاليتهاي مؤثري است که توسط طلاب و علما و در قالب حوزه علميه صورت گرفته است.
خلاصه علما و طلاب حوزه علميه هر كدام براساس ميزان دانش، استعداد و توانائيهايش در پيشبرد اسلام و انقلاب سهيماند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. «روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني»
2. «روحانيت» شهيد مطهري
3. «نهضت روحانيون» ايران نوشته علي دواني مراجعه فرمائيد.
پي نوشت ها:
[1] . روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني (ره)، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)، 1374، ص 46.
[2] . روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني (ره)، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)، 1374، ص 46.
[3] . مطهري، مرتضي، نهضت هاي اسلامي در صد ساله اخير، اصفهان، مؤسسه تبليغات اسلامي، بي تا، ص 17.
[4] . همان، ص 56.
[5] . همان، ص 56.
[6] . رحيميان، يادواره شهداي دانشجو، بسيج دانشجوي باقر العلوم، دي ماه 82، (از نوار سخنراني).
[7] . روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني (ره)، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)، 1374، ص 46.